اوس بن قیظی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اوس بن قیظی در قرآن]] - [[اوس بن قیظی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نام و [[نسب]] او [[اوس بن قیظی بن عمرو بن زید بن جشم بن حارثه انصاری]] و او یکی از [[صحابه]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است. او و دو پسرش، [[کنانه]] و [[عبدالله]] در [[جنگ احد]] | نام و [[نسب]] او [[اوس بن قیظی بن عمرو بن زید بن جشم بن حارثه انصاری]] و او یکی از [[صحابه]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است. او و دو پسرش، [[کنانه]] و [[عبدالله]] در [[جنگ احد]] شرکت کردند و وقتی پسر سومش عرابه هم خواست در [[جنگ]] شرکت کند، [[رسول خدا]] {{صل}} به خاطر سنّ کم او اجازه نداد و او را مانند بسیاری از [[فرزندان]] [[مهاجران]] و [[انصار]] از میدان [[جنگ]] باز گرداند<ref> تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۵۳۵ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۱۷۵.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۵۰۲.</ref>. | ||
==اَوس و [[جنگ خندق]]== | == اَوس و [[جنگ خندق]] == | ||
[[أوس بن قیظی]] در [[جنگ خندق]] و در حضور مردان [[قوم]] خویش به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفت: | [[أوس بن قیظی]] در [[جنگ خندق]] و در حضور مردان [[قوم]] خویش به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} گفت: "ای [[پیامبر]]! خانههای ما بیحفاظ است، اجازه بده به سوی [[قوم]] خویش بازگردیم"<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳، ص۲۳۹.</ref>؛ در این هنگام این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا}}<ref>«و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.</ref><ref>السیرة النبویة، این هشام، ج۱، ص۵۲۴.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۵۰۲.</ref>. | ||
==[[اوس]] و ماجرای [[اختلاف]]== | == [[اوس]] و ماجرای [[اختلاف]] == | ||
نکته جالب [[زندگی]] [[اوس]]، آن است که نزدیک بود به خاطر او و یک نفر از [[طایفه]] [[خزرج]]، دوباره [[جنگ]] بین قبیلههای [[اوس]] و [[خزرج]] تکرار شود؛ خلاصه داستان چنین است: روزی [[شاس بن قیس یهودی]] که با [[اسلام]] و [[مسلمانان]] [[دشمنی]] بسیاری داشت، از کنار افرادی از قبیلههای [[اوس]] و [[خزرج]] که دور هم نشسته و در حال صحبت کردن بودند، عبور کرد. او وقتی این [[الفت]] و [[برادری]] و [[مهربانی]] را که پس از یک قرن [[جنگ]] و [[نزاع]] بین این دو [[طایفه]] ایجاد شده، بود [[مشاهده]] کرد، ناراحت شد و با خود گفت این اتحادی که بین این دو [[طایفه]] ایجاد شده در این [[سرزمین]] برای ما جای [[زندگی]] نمیگذارد و در صدد برآمد تا آن [[جنگ]] و [[نزاع]] خاموش شده را دوباره روشن سازد. | نکته جالب [[زندگی]] [[اوس]]، آن است که نزدیک بود به خاطر او و یک نفر از [[طایفه]] [[خزرج]]، دوباره [[جنگ]] بین قبیلههای [[اوس]] و [[خزرج]] تکرار شود؛ خلاصه داستان چنین است: روزی [[شاس بن قیس یهودی]] که با [[اسلام]] و [[مسلمانان]] [[دشمنی]] بسیاری داشت، از کنار افرادی از قبیلههای [[اوس]] و [[خزرج]] که دور هم نشسته و در حال صحبت کردن بودند، عبور کرد. او وقتی این [[الفت]] و [[برادری]] و [[مهربانی]] را که پس از یک قرن [[جنگ]] و [[نزاع]] بین این دو [[طایفه]] ایجاد شده، بود [[مشاهده]] کرد، ناراحت شد و با خود گفت این اتحادی که بین این دو [[طایفه]] ایجاد شده در این [[سرزمین]] برای ما جای [[زندگی]] نمیگذارد و در صدد برآمد تا آن [[جنگ]] و [[نزاع]] خاموش شده را دوباره روشن سازد. | ||
پس به [[جوانی]] [[یهودی]] گفت: | |||
[[جوان]] [[یهودی]] هم این کار را کرد و این دو دسته هر یک به بیان افتخارات خود پرداختند تا آنکه کار به جایی رسید که [[اوس بن قیظی]] از [[طایفه]] [[اوس]] و [[جبار بن صخر]] از [[قبیله خزرج]] با هم به [[جدال]] برخاستند و یکی از آن دو به دیگری گفت: | پس به [[جوانی]] [[یهودی]] گفت: "برو در میان این جمعیت و از [[جنگ]] بعاث (آخرین [[جنگ]] میان [[اوس]] و [[خزرج]]) یاد کن و از اشعاری که در آن موقع هر یک از ایشان در مقابل دسته دیگر میسرودند و به [[فراموشی]] سپرده شده است بخوان تا دو [[طایفه]] تحریک شده و زمینه [[اختلاف]] ایجاد شود. | ||
[[جوان]] [[یهودی]] هم این کار را کرد و این دو دسته هر یک به بیان افتخارات خود پرداختند تا آنکه کار به جایی رسید که [[اوس بن قیظی]] از [[طایفه]] [[اوس]] و [[جبار بن صخر]] از [[قبیله خزرج]] با هم به [[جدال]] برخاستند و یکی از آن دو به دیگری گفت: "اگر میخواهید همان [[جنگها]] را از سر میگیریم". | |||
هر دو [[طایفه]] به [[پشتیبانی]] از افراد خود برخاستند و بانگ {{عربی|السلاح السلاح}} بلند شد و به همدیگر گفتند: وعدهگاه ما [[حرّه]] است و در ادامه دو [[قبیله]] آماده [[جنگ]]، در بیرون [[مدینه]] [[اجتماع]] کرده و در مقابل یکدیگر صف آرایی کردند. | هر دو [[طایفه]] به [[پشتیبانی]] از افراد خود برخاستند و بانگ {{عربی|السلاح السلاح}} بلند شد و به همدیگر گفتند: وعدهگاه ما [[حرّه]] است و در ادامه دو [[قبیله]] آماده [[جنگ]]، در بیرون [[مدینه]] [[اجتماع]] کرده و در مقابل یکدیگر صف آرایی کردند. | ||
[[ | وقتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از این موضوع باخبر شد، با تعدادی از [[مهاجران]] به نزد ایشان آمد و به آنها فرمود: "ای گروه [[مسلمانان]]! از [[خدا]] بترسید و [[دوران جاهلیت]] را زنده نکنید؛ آیا به رسم [[جاهلیت]] و کارهای گذشته بر میگردید با آنکه من در میان شمایم؟ آیا پس از آنکه [[خدا]] شما را [[هدایت]] فرمود و به وسیله [[اسلام]] شما را [[عزت]] بخشید و آثار وحشیگری را از میان برداشت و از [[کفر]] نجاتتان داد و در میان شما [[الفت]] و [[مهربانی]] قرار داد، دوباره به [[کفر]] باز میگردید؟" [[انصار]] به [[لغزش]] خود پی برده سلاحها را انداخته و گریستند. سپس افراد دو [[قبیله]] به هم پیوستند و به همراه [[پیامبر]] {{صل}} به [[مدینه]] بازگشتند و [[خدای متعال]] با دست [[پیامبر]] بزرگوارش [[آتش فتنه]] را خاموش گردانید و [[نیرنگ]] [[دشمنان اسلام]] را نابود ساخت<ref>.الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۳۰۶.</ref>. | ||
[[آیات]] زیر نیز درباره [[شاس بن قیس]] نازل شد: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ الله مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا الله بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ * وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ الله وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِالله فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز میدارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ میخواهید و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست * ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند * و چگونه کفر میورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما میخوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۹۹-۱۰۱.</ref><ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۲، ص۵۴۲؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ص۲ و أسباب النزول، واحدی، ص۱۰۰-۹۹.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۵۰۳.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[مربع بن قیظی]] (برادر) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[اوس بن قیظی (مقاله)|مقاله «اوس بن قیظی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۷
مقدمه
نام و نسب او اوس بن قیظی بن عمرو بن زید بن جشم بن حارثه انصاری و او یکی از صحابه پیامبر اسلام (ص) است. او و دو پسرش، کنانه و عبدالله در جنگ احد شرکت کردند و وقتی پسر سومش عرابه هم خواست در جنگ شرکت کند، رسول خدا (ص) به خاطر سنّ کم او اجازه نداد و او را مانند بسیاری از فرزندان مهاجران و انصار از میدان جنگ باز گرداند[۱][۲].
اَوس و جنگ خندق
أوس بن قیظی در جنگ خندق و در حضور مردان قوم خویش به پیامبر اکرم (ص) گفت: "ای پیامبر! خانههای ما بیحفاظ است، اجازه بده به سوی قوم خویش بازگردیم"[۳]؛ در این هنگام این آیه نازل شد: ﴿يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا﴾[۴][۵][۶].
اوس و ماجرای اختلاف
نکته جالب زندگی اوس، آن است که نزدیک بود به خاطر او و یک نفر از طایفه خزرج، دوباره جنگ بین قبیلههای اوس و خزرج تکرار شود؛ خلاصه داستان چنین است: روزی شاس بن قیس یهودی که با اسلام و مسلمانان دشمنی بسیاری داشت، از کنار افرادی از قبیلههای اوس و خزرج که دور هم نشسته و در حال صحبت کردن بودند، عبور کرد. او وقتی این الفت و برادری و مهربانی را که پس از یک قرن جنگ و نزاع بین این دو طایفه ایجاد شده، بود مشاهده کرد، ناراحت شد و با خود گفت این اتحادی که بین این دو طایفه ایجاد شده در این سرزمین برای ما جای زندگی نمیگذارد و در صدد برآمد تا آن جنگ و نزاع خاموش شده را دوباره روشن سازد.
پس به جوانی یهودی گفت: "برو در میان این جمعیت و از جنگ بعاث (آخرین جنگ میان اوس و خزرج) یاد کن و از اشعاری که در آن موقع هر یک از ایشان در مقابل دسته دیگر میسرودند و به فراموشی سپرده شده است بخوان تا دو طایفه تحریک شده و زمینه اختلاف ایجاد شود.
جوان یهودی هم این کار را کرد و این دو دسته هر یک به بیان افتخارات خود پرداختند تا آنکه کار به جایی رسید که اوس بن قیظی از طایفه اوس و جبار بن صخر از قبیله خزرج با هم به جدال برخاستند و یکی از آن دو به دیگری گفت: "اگر میخواهید همان جنگها را از سر میگیریم".
هر دو طایفه به پشتیبانی از افراد خود برخاستند و بانگ السلاح السلاح بلند شد و به همدیگر گفتند: وعدهگاه ما حرّه است و در ادامه دو قبیله آماده جنگ، در بیرون مدینه اجتماع کرده و در مقابل یکدیگر صف آرایی کردند.
وقتی پیامبر اکرم (ص) از این موضوع باخبر شد، با تعدادی از مهاجران به نزد ایشان آمد و به آنها فرمود: "ای گروه مسلمانان! از خدا بترسید و دوران جاهلیت را زنده نکنید؛ آیا به رسم جاهلیت و کارهای گذشته بر میگردید با آنکه من در میان شمایم؟ آیا پس از آنکه خدا شما را هدایت فرمود و به وسیله اسلام شما را عزت بخشید و آثار وحشیگری را از میان برداشت و از کفر نجاتتان داد و در میان شما الفت و مهربانی قرار داد، دوباره به کفر باز میگردید؟" انصار به لغزش خود پی برده سلاحها را انداخته و گریستند. سپس افراد دو قبیله به هم پیوستند و به همراه پیامبر (ص) به مدینه بازگشتند و خدای متعال با دست پیامبر بزرگوارش آتش فتنه را خاموش گردانید و نیرنگ دشمنان اسلام را نابود ساخت[۷].
آیات زیر نیز درباره شاس بن قیس نازل شد: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ الله مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا الله بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ * وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ الله وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِالله فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۸][۹][۱۰].
جستارهای وابسته
- مربع بن قیظی (برادر)
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۵۳۵ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ ضائفی، راحله، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۵۰۲.
- ↑ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳، ص۲۳۹.
- ↑ «و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
- ↑ السیرة النبویة، این هشام، ج۱، ص۵۲۴.
- ↑ ضائفی، راحله، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۵۰۲.
- ↑ .الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۳۰۶.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز میدارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ میخواهید و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست * ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند * و چگونه کفر میورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما میخوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۹۹-۱۰۱.
- ↑ التبیان، شیخ طوسی، ج۲، ص۵۴۲؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ص۲ و أسباب النزول، واحدی، ص۱۰۰-۹۹.
- ↑ ضائفی، راحله، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۵۰۳.