خشوع در معارف و سیره سجادی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'بزرگی' به 'بزرگی') |
(←پانویس) |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = خشوع | |||
| عنوان مدخل = خشوع | |||
| مداخل مرتبط = [[خشوع در قرآن]] - [[خشوع در حدیث]] - [[خشوع در نهج البلاغه]] - [[خشوع در معارف دعا و زیارات]] - [[خشوع در معارف و سیره علوی]] - [[خشوع در معارف و سیره سجادی]] - [[خشوع در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[خشوع]] و [[خضوع]] دو مفهوم قریبالمعنی است. بین این دو مصدر در [[زبان فارسی]] معمولاً فرق چندانی گذاشته نشده و هر دو به معنای [[فروتنی]] ترجمه شده است<ref>لغتنامه دهخدا.</ref> اما در [[زبان عربی]] برخی لغتشناسان و به تبع آن برخی [[مفسران]] بین این دو تفاوتهایی را ذکر کردهاند؛ مثلاً برخی خضوع را به عمل ظاهری بدنی شخص و خشوع را به [[بدن]] و به ویژه به صورت و چشم [[انسان]] مرتبط دانستهاند<ref>لسانالعرب؛ مجمعالبحرین، ج۱، ص۱۹۳.</ref> برخی نیز خشوع را تنها به [[قلب]] نسبت داده<ref>المیزان، ج۲۰، ص۹۴.</ref> و گفتهاند چون خشوع تنها همراه با [[خوف]] رخ میدهد (بر خلاف خضوع که بدون خوف تحقق میپذیرد) لذا تنها خشوع را میتوان به قلب انسان نسبت داد<ref>الفروق فی اللغة.</ref>. | [[خشوع]] و [[خضوع]] دو مفهوم قریبالمعنی است. بین این دو مصدر در [[زبان فارسی]] معمولاً فرق چندانی گذاشته نشده و هر دو به معنای [[فروتنی]] ترجمه شده است<ref>لغتنامه دهخدا.</ref> اما در [[زبان عربی]] برخی لغتشناسان و به تبع آن برخی [[مفسران]] بین این دو تفاوتهایی را ذکر کردهاند؛ مثلاً برخی خضوع را به عمل ظاهری بدنی شخص و خشوع را به [[بدن]] و به ویژه به صورت و چشم [[انسان]] مرتبط دانستهاند<ref>لسانالعرب؛ مجمعالبحرین، ج۱، ص۱۹۳.</ref> برخی نیز خشوع را تنها به [[قلب]] نسبت داده<ref>المیزان، ج۲۰، ص۹۴.</ref> و گفتهاند چون خشوع تنها همراه با [[خوف]] رخ میدهد (بر خلاف خضوع که بدون خوف تحقق میپذیرد) لذا تنها خشوع را میتوان به قلب انسان نسبت داد<ref>الفروق فی اللغة.</ref>. | ||
این دو ریشه در واژگان [[قرآن کریم]] نیز به کار رفته است که به نظر میرسد آنها را میتوان در دو دسته کلی اصلی جای داد: "خشوع ذلیلانه [[اخروی]] گنهکاران" در برابر "خشوع مؤمنانه در [[دنیا]]". دسته نخست حاوی آیاتی است که [[خواری]] و [[ذلت]] ناباوران در بستر مواجهه با [[عذاب الهی]] یا [[آخرت]] و مقامهای آن را یادآور میشود<ref>{{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا}} «در این روز (همگان) از فراخواننده | این دو ریشه در واژگان [[قرآن کریم]] نیز به کار رفته است که به نظر میرسد آنها را میتوان در دو دسته کلی اصلی جای داد: "خشوع ذلیلانه [[اخروی]] گنهکاران" در برابر "خشوع مؤمنانه در [[دنیا]]". دسته نخست حاوی آیاتی است که [[خواری]] و [[ذلت]] ناباوران در بستر مواجهه با [[عذاب الهی]] یا [[آخرت]] و مقامهای آن را یادآور میشود<ref>{{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا}} «در این روز (همگان) از فراخواننده پیروی میکنند که (در کار خویش) هیچ کژی ندارد و صداها در برابر (خداوند) بخشنده فرو میافتند چنان که جز نوای آرامی (از نفسها) نمیشنوی» سوره طه، آیه ۱۰۸؛ {{متن قرآن|وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُقِيمٍ}} «و میبینی که آنان را بر آن (دوزخ) عرضه میدارند در حالی که از خواری خاکسارند، از زیر چشم مینگرند، و مؤمنان میگویند: زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و کسان خویش زیان رساندهاند، آگاه باشید که ستمگران در عذابی دیرپایند» سوره شوری، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ}} «با چشمانی فروافتاده از گورها بیرون میآیند گویی ملخهایی پراکندهاند» سوره قمر، آیه ۷؛ {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ}} «در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته است (گرد) خواری (چهره) آنان را میپوشاند و (پیشتر هم) در حالی که تندرست بودند به سجده کردن فرا خوانده میشدند (و سجده نمیکردند)» سوره قلم، آیه ۴۳؛ {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ}} «در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته، (گردی از) خواری (سراپای) آنان را پوشانده است. این روزی است که به آنان وعده میدادند» سوره معارج، آیه ۴۴؛ {{متن قرآن|أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ}} «و دیدگان آنها فرو افتادهاند،» سوره نازعات، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}} «رخسارههایی در آن روز خاکسارند،» سوره غاشیه، آیه ۲.</ref>. و بخش دیگر نیز آیاتی را در بر میگیرد که به [[تواضع ممدوح]] [[مؤمنین]] در برابر [[خداوند متعال]] در [[دنیا]] دلالت دارد<ref>{{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}} «از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}} «و بیگمان برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خداوند و به آنچه برای شما و برای آنها فرو فرستادهاند، ایمان دارند؛ برای خداوند فروتنی میورزند و آیات خداوند را به بهای کم نمیفروشند؛ آنانند که پاداششان نزد پروردگار آنهاست؛ بیگمان خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۹؛ {{متن قرآن|وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا}} «و با روی بر زمین میافتند، میگریند و (قرآن) بر فروتنی آنان میافزاید» سوره اسراء، آیه ۱۰۹؛ {{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ}} «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}} «همانان که در نماز خویش فروتنند» سوره مؤمنون، آیه ۲؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ...}} «بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵؛ {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ}} «آیا هنگام آن نرسیده است که دلهای مؤمنان از یاد خداوند و از آنچه از سوی حق فرو فرستاده شده است فروتنی یابد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آنان کتاب (آسمانی) دادند اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دلهاشان سخت شد و بسیاری از آنان بزهکار بودند؟» سوره حدید، آیه ۱۶.</ref>. [[احادیث ائمه]] {{عم}} جزئیات بیشتری را در مورد کیفیت این [[خشوع]] مؤمنانه، به ویژه در مورد [[عبادات]] [[الهی]] و [[مناسک دینی]]، در [[اختیار]] میگذارد<ref>برای نمونه نک: کافی، ج۲، ص۴۹۷ و ج۳، ص۲۹۹، ۳۰۱، و ج۴، ص۴۰۱ و من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۰.</ref>. از [[تأمل]] در این مجموعه به نظر میرسد که اساس "خشوع مؤمنانه" بایستی در [[قلب]] [[انسان]] باورمند باشد و اعضا و جوارح با آن [[همراهی]] کنند. احتمالاً بر همین مبنا، فزونی "[[خشوع]] [[جسد]]" بر "[[خشوع قلبی]]" نوعی [[نفاق]] برشمرده شده<ref>کافی، ج۲، ص۳۹۶.</ref> و "[[قلب]] [[خاشع]]" یکی از والاترین مواهب [[الهی]] معرفی شده است که خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای [[انسان]] [[مسلمان]] در پی دارد<ref>کافی، ج۵، ص۳۲۷.</ref> و از [[زبان]] [[ائمه]] {{عم}} بارها این [[دعا]] [[نقل]] شده است که از قلب بدون خشوع (قلب لا یخشع) باید به [[خدا]] [[پناه]] برد<ref>برای نمونه نک: دعای امام سجاد {{ع}} در: الاقبال، ج۱، ص۷۶ (دعای ابوحمزه ثمالی).</ref>. | ||
به موضوع خشوع و [[خضوع]] در برابر [[خداوند متعال]] در [[صحیفه سجادیه]] نیز بارها اشاره شده است. بدین شکل که [[امام سجاد]]{{ع}} [[مرجع]] خضوع و خشوع [[حقیقی]] همه [[آفریدگان]] را خداوند متعال معرفی میکند<ref>نیایش چهلوهفتم.</ref> و لذا اظهار خضوع برای درخواست از غیر او را امری مذموم برمیشمارد که انسان را "مستحق [[خذلان]] و منع و [[اعراض]]" الهی میکند<ref>نیایش بیستم.</ref>. از همین رو [[امام]] به ما میآموزد که انسان [[گنهکار]]، هر اندازه هم که سنگین بار باشد، باید پیش از آنکه به [[عذاب اخروی]] [[مبتلا]] شود- که [[تضرع]] و ترحمجویی و خشوع و [[تسلیم]] در سبک شدنش اثر نمیکند<ref>نیایش سیودوم.</ref>- خودش در دار دنیا به سوی خدای خویش روی آورد و با کمال تسلیم در حالی که به [[یقین]] میداند هیچ مانعی و هیچ پناهی جز [[خدای متعال]] ندارد، با کمال [[فروتنی]] در برابر او بایستد؛ امیدوارانه و شرمسارانه با او [[نجوا]] کند و [[راز]] [[دل]] گوید: {{متن حدیث|وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ صَاغِراً ذَلِيلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِيمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِيلٍ مِنَ الْخَطَايَا اجْتَرَمْتُهُ، مُسْتَجِيراً بِصَفْحِكَ، لَائِذاً بِرَحْمَتِكَ، مُوقِناً أَنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ مُجِيرٌ، وَ لَا يَمْنَعُنِي مِنْكَ مَانِعٌ}}؛ «این منم که در برابر تو ایستادهام، [[خوار]] و [[ذلیل]] و [[خاضع]] و خاشع و خائف و معترف به [[گناهان]] بزرگی که بارش را بر دوش میکشم و خطاهای عظیمی که مرتکب شدهام. در سایه [[عفو]] تو خزیدهام و به جوار [[رحمت]] تو [[پناه]] جستهام و به [[یقین]] میدانم که کسی مرا از تو زنهار نخواهد داد و کس مرا از [[کیفر]] تو در [[امان]] نخواهد داشت»<ref>نیایش چهلوهفتم و نک: نیایش پنجاهم.</ref>. | به موضوع خشوع و [[خضوع]] در برابر [[خداوند متعال]] در [[صحیفه سجادیه]] نیز بارها اشاره شده است. بدین شکل که [[امام سجاد]] {{ع}} [[مرجع]] خضوع و خشوع [[حقیقی]] همه [[آفریدگان]] را خداوند متعال معرفی میکند<ref>نیایش چهلوهفتم.</ref> و لذا اظهار خضوع برای درخواست از غیر او را امری مذموم برمیشمارد که انسان را "مستحق [[خذلان]] و منع و [[اعراض]]" الهی میکند<ref>نیایش بیستم.</ref>. از همین رو [[امام]] به ما میآموزد که انسان [[گنهکار]]، هر اندازه هم که سنگین بار باشد، باید پیش از آنکه به [[عذاب اخروی]] [[مبتلا]] شود- که [[تضرع]] و ترحمجویی و خشوع و [[تسلیم]] در سبک شدنش اثر نمیکند<ref>نیایش سیودوم.</ref>- خودش در دار دنیا به سوی خدای خویش روی آورد و با کمال تسلیم در حالی که به [[یقین]] میداند هیچ مانعی و هیچ پناهی جز [[خدای متعال]] ندارد، با کمال [[فروتنی]] در برابر او بایستد؛ امیدوارانه و شرمسارانه با او [[نجوا]] کند و [[راز]] [[دل]] گوید: {{متن حدیث|وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ صَاغِراً ذَلِيلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِيمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِيلٍ مِنَ الْخَطَايَا اجْتَرَمْتُهُ، مُسْتَجِيراً بِصَفْحِكَ، لَائِذاً بِرَحْمَتِكَ، مُوقِناً أَنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ مُجِيرٌ، وَ لَا يَمْنَعُنِي مِنْكَ مَانِعٌ}}؛ «این منم که در برابر تو ایستادهام، [[خوار]] و [[ذلیل]] و [[خاضع]] و خاشع و خائف و معترف به [[گناهان]] بزرگی که بارش را بر دوش میکشم و خطاهای عظیمی که مرتکب شدهام. در سایه [[عفو]] تو خزیدهام و به جوار [[رحمت]] تو [[پناه]] جستهام و به [[یقین]] میدانم که کسی مرا از تو زنهار نخواهد داد و کس مرا از [[کیفر]] تو در [[امان]] نخواهد داشت»<ref>نیایش چهلوهفتم و نک: نیایش پنجاهم.</ref>. | ||
به نظر میرسد [[خشوع]] و [[خضوع]] بیش از هر چیز ریشه در [[معرفت الهی]] دارد. بندهای که معرفت الهی را بچشد در برابر [[عظمت]] [[خدای متعال]] [[احساس]] [[خشیت]] میکند و میکوشد هرچه بیشتر به [[دستورات]] او عمل کند<ref>نیایش پنجاهودوم.</ref>. در [[صحیفه سجادیه]] نیز به [[پیروی]] از [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ}} «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ...}} «بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref> پیوند خشوع و [[عبادات]] خالصانه [[الهی]] مورد تأکید قرار دارد<ref>نیایش سوم.</ref> و [[امام]] عبادتی به سان "[[عبادت]] خاشعین" از [[خداوند]] [[طلب]] کرده است: «از تو میخواهم [[خوف]] و خشیت [[عابدان]] را به من ارزانی داری و عبادت خاشعان را»<ref>نیایش پنجاهوچهارم و نیایش چهلوچهارم.</ref>، [[سیره]] زندگانی [[امام زینالعابدین]]{{ع}} و نحوه عبادت کردن آن امام خود [[بهترین]] مثال برای خشوع و خضوعی عابدانه و عارفانه است که موارد متعددی از آن را میتوان در آثار [[حدیثی]] ملاحظه کرد<ref>برای نمونه نک: کافی، ج۳، ص۳۰۰، حدیث چهارم و پنجم، و نیز علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۳.</ref>.<ref>الاقبال بالاعمال الحسنه، علیبن موسی ابن طاوس، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۶ ش؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران: ۱۳۷۵ ش؛ قرآن کریم؛ علل الشرایع، | به نظر میرسد [[خشوع]] و [[خضوع]] بیش از هر چیز ریشه در [[معرفت الهی]] دارد. بندهای که معرفت الهی را بچشد در برابر [[عظمت]] [[خدای متعال]] [[احساس]] [[خشیت]] میکند و میکوشد هرچه بیشتر به [[دستورات]] او عمل کند<ref>نیایش پنجاهودوم.</ref>. در [[صحیفه سجادیه]] نیز به [[پیروی]] از [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ}} «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ...}} «بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref> پیوند خشوع و [[عبادات]] خالصانه [[الهی]] مورد تأکید قرار دارد<ref>نیایش سوم.</ref> و [[امام]] عبادتی به سان "[[عبادت]] خاشعین" از [[خداوند]] [[طلب]] کرده است: «از تو میخواهم [[خوف]] و خشیت [[عابدان]] را به من ارزانی داری و عبادت خاشعان را»<ref>نیایش پنجاهوچهارم و نیایش چهلوچهارم.</ref>، [[سیره]] زندگانی [[امام زینالعابدین]] {{ع}} و نحوه عبادت کردن آن امام خود [[بهترین]] مثال برای خشوع و خضوعی عابدانه و عارفانه است که موارد متعددی از آن را میتوان در آثار [[حدیثی]] ملاحظه کرد<ref>برای نمونه نک: کافی، ج۳، ص۳۰۰، حدیث چهارم و پنجم، و نیز علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۳.</ref>.<ref>الاقبال بالاعمال الحسنه، علیبن موسی ابن طاوس، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۶ ش؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران: ۱۳۷۵ ش؛ قرآن کریم؛ علل الشرایع، محمد بن علی ابن بابویه، داوری، قم: ۱۳۸۵ ش؛ الفروق فی اللغة، حسنبن عبدالله عسکری، دارالافاق الجدیدة، بیروت، ۱۴۰۰ ق، الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ ق؛ لسان العرب، محمد بن مکرم مشهور به ابن منظور، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ ق؛ لغتنامه علیاکبر دهخدا، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷ ش؛ مجمع البیان، فضلبن حسن طبرسی، الاعلمی، بیروت، ۱۴۱۵ ق؛ من لایحضره الفقیه، محمد بن علی ابن بابویه، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۳ ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سیدمحمدحسین طباطبایی، آخوندی، تهران، ۱۳۹۲ ق.</ref>.<ref>[[سید محمد رضا حسینی لواسانی|حسینی لواسانی، سید محمد رضا]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «خشوع»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۰۲.</ref> | ||
== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[سید محمد رضا حسینی لواسانی|حسینی لواسانی، سید محمد رضا]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «خشوع»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | # [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[سید محمد رضا حسینی لواسانی|حسینی لواسانی، سید محمد رضا]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «خشوع»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:خشوع | [[رده:خشوع]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۷
مقدمه
خشوع و خضوع دو مفهوم قریبالمعنی است. بین این دو مصدر در زبان فارسی معمولاً فرق چندانی گذاشته نشده و هر دو به معنای فروتنی ترجمه شده است[۱] اما در زبان عربی برخی لغتشناسان و به تبع آن برخی مفسران بین این دو تفاوتهایی را ذکر کردهاند؛ مثلاً برخی خضوع را به عمل ظاهری بدنی شخص و خشوع را به بدن و به ویژه به صورت و چشم انسان مرتبط دانستهاند[۲] برخی نیز خشوع را تنها به قلب نسبت داده[۳] و گفتهاند چون خشوع تنها همراه با خوف رخ میدهد (بر خلاف خضوع که بدون خوف تحقق میپذیرد) لذا تنها خشوع را میتوان به قلب انسان نسبت داد[۴].
این دو ریشه در واژگان قرآن کریم نیز به کار رفته است که به نظر میرسد آنها را میتوان در دو دسته کلی اصلی جای داد: "خشوع ذلیلانه اخروی گنهکاران" در برابر "خشوع مؤمنانه در دنیا". دسته نخست حاوی آیاتی است که خواری و ذلت ناباوران در بستر مواجهه با عذاب الهی یا آخرت و مقامهای آن را یادآور میشود[۵]. و بخش دیگر نیز آیاتی را در بر میگیرد که به تواضع ممدوح مؤمنین در برابر خداوند متعال در دنیا دلالت دارد[۶]. احادیث ائمه (ع) جزئیات بیشتری را در مورد کیفیت این خشوع مؤمنانه، به ویژه در مورد عبادات الهی و مناسک دینی، در اختیار میگذارد[۷]. از تأمل در این مجموعه به نظر میرسد که اساس "خشوع مؤمنانه" بایستی در قلب انسان باورمند باشد و اعضا و جوارح با آن همراهی کنند. احتمالاً بر همین مبنا، فزونی "خشوع جسد" بر "خشوع قلبی" نوعی نفاق برشمرده شده[۸] و "قلب خاشع" یکی از والاترین مواهب الهی معرفی شده است که خیر دنیا و آخرت را برای انسان مسلمان در پی دارد[۹] و از زبان ائمه (ع) بارها این دعا نقل شده است که از قلب بدون خشوع (قلب لا یخشع) باید به خدا پناه برد[۱۰].
به موضوع خشوع و خضوع در برابر خداوند متعال در صحیفه سجادیه نیز بارها اشاره شده است. بدین شکل که امام سجاد (ع) مرجع خضوع و خشوع حقیقی همه آفریدگان را خداوند متعال معرفی میکند[۱۱] و لذا اظهار خضوع برای درخواست از غیر او را امری مذموم برمیشمارد که انسان را "مستحق خذلان و منع و اعراض" الهی میکند[۱۲]. از همین رو امام به ما میآموزد که انسان گنهکار، هر اندازه هم که سنگین بار باشد، باید پیش از آنکه به عذاب اخروی مبتلا شود- که تضرع و ترحمجویی و خشوع و تسلیم در سبک شدنش اثر نمیکند[۱۳]- خودش در دار دنیا به سوی خدای خویش روی آورد و با کمال تسلیم در حالی که به یقین میداند هیچ مانعی و هیچ پناهی جز خدای متعال ندارد، با کمال فروتنی در برابر او بایستد؛ امیدوارانه و شرمسارانه با او نجوا کند و راز دل گوید: «وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ صَاغِراً ذَلِيلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِيمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِيلٍ مِنَ الْخَطَايَا اجْتَرَمْتُهُ، مُسْتَجِيراً بِصَفْحِكَ، لَائِذاً بِرَحْمَتِكَ، مُوقِناً أَنَّهُ لَا يُجِيرُنِي مِنْكَ مُجِيرٌ، وَ لَا يَمْنَعُنِي مِنْكَ مَانِعٌ»؛ «این منم که در برابر تو ایستادهام، خوار و ذلیل و خاضع و خاشع و خائف و معترف به گناهان بزرگی که بارش را بر دوش میکشم و خطاهای عظیمی که مرتکب شدهام. در سایه عفو تو خزیدهام و به جوار رحمت تو پناه جستهام و به یقین میدانم که کسی مرا از تو زنهار نخواهد داد و کس مرا از کیفر تو در امان نخواهد داشت»[۱۴].
به نظر میرسد خشوع و خضوع بیش از هر چیز ریشه در معرفت الهی دارد. بندهای که معرفت الهی را بچشد در برابر عظمت خدای متعال احساس خشیت میکند و میکوشد هرچه بیشتر به دستورات او عمل کند[۱۵]. در صحیفه سجادیه نیز به پیروی از قرآن کریم[۱۶] پیوند خشوع و عبادات خالصانه الهی مورد تأکید قرار دارد[۱۷] و امام عبادتی به سان "عبادت خاشعین" از خداوند طلب کرده است: «از تو میخواهم خوف و خشیت عابدان را به من ارزانی داری و عبادت خاشعان را»[۱۸]، سیره زندگانی امام زینالعابدین (ع) و نحوه عبادت کردن آن امام خود بهترین مثال برای خشوع و خضوعی عابدانه و عارفانه است که موارد متعددی از آن را میتوان در آثار حدیثی ملاحظه کرد[۱۹].[۲۰].[۲۱]
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا.
- ↑ لسانالعرب؛ مجمعالبحرین، ج۱، ص۱۹۳.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۹۴.
- ↑ الفروق فی اللغة.
- ↑ ﴿يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا﴾ «در این روز (همگان) از فراخواننده پیروی میکنند که (در کار خویش) هیچ کژی ندارد و صداها در برابر (خداوند) بخشنده فرو میافتند چنان که جز نوای آرامی (از نفسها) نمیشنوی» سوره طه، آیه ۱۰۸؛ ﴿وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُقِيمٍ﴾ «و میبینی که آنان را بر آن (دوزخ) عرضه میدارند در حالی که از خواری خاکسارند، از زیر چشم مینگرند، و مؤمنان میگویند: زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و کسان خویش زیان رساندهاند، آگاه باشید که ستمگران در عذابی دیرپایند» سوره شوری، آیه ۴۵؛ ﴿خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ﴾ «با چشمانی فروافتاده از گورها بیرون میآیند گویی ملخهایی پراکندهاند» سوره قمر، آیه ۷؛ ﴿خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ﴾ «در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته است (گرد) خواری (چهره) آنان را میپوشاند و (پیشتر هم) در حالی که تندرست بودند به سجده کردن فرا خوانده میشدند (و سجده نمیکردند)» سوره قلم، آیه ۴۳؛ ﴿خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ﴾ «در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته، (گردی از) خواری (سراپای) آنان را پوشانده است. این روزی است که به آنان وعده میدادند» سوره معارج، آیه ۴۴؛ ﴿أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ﴾ «و دیدگان آنها فرو افتادهاند،» سوره نازعات، آیه ۹؛ ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ﴾ «رخسارههایی در آن روز خاکسارند،» سوره غاشیه، آیه ۲.
- ↑ ﴿وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ﴾ «از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵؛ ﴿وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ «و بیگمان برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خداوند و به آنچه برای شما و برای آنها فرو فرستادهاند، ایمان دارند؛ برای خداوند فروتنی میورزند و آیات خداوند را به بهای کم نمیفروشند؛ آنانند که پاداششان نزد پروردگار آنهاست؛ بیگمان خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۹؛ ﴿وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا﴾ «و با روی بر زمین میافتند، میگریند و (قرآن) بر فروتنی آنان میافزاید» سوره اسراء، آیه ۱۰۹؛ ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ﴾ «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰؛ ﴿الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ﴾ «همانان که در نماز خویش فروتنند» سوره مؤمنون، آیه ۲؛ ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ...﴾ «بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵؛ ﴿أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾ «آیا هنگام آن نرسیده است که دلهای مؤمنان از یاد خداوند و از آنچه از سوی حق فرو فرستاده شده است فروتنی یابد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آنان کتاب (آسمانی) دادند اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دلهاشان سخت شد و بسیاری از آنان بزهکار بودند؟» سوره حدید، آیه ۱۶.
- ↑ برای نمونه نک: کافی، ج۲، ص۴۹۷ و ج۳، ص۲۹۹، ۳۰۱، و ج۴، ص۴۰۱ و من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۰.
- ↑ کافی، ج۲، ص۳۹۶.
- ↑ کافی، ج۵، ص۳۲۷.
- ↑ برای نمونه نک: دعای امام سجاد (ع) در: الاقبال، ج۱، ص۷۶ (دعای ابوحمزه ثمالی).
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ نیایش بیستم.
- ↑ نیایش سیودوم.
- ↑ نیایش چهلوهفتم و نک: نیایش پنجاهم.
- ↑ نیایش پنجاهودوم.
- ↑ ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ﴾ «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰؛ ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ...﴾ «بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.
- ↑ نیایش سوم.
- ↑ نیایش پنجاهوچهارم و نیایش چهلوچهارم.
- ↑ برای نمونه نک: کافی، ج۳، ص۳۰۰، حدیث چهارم و پنجم، و نیز علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۳.
- ↑ الاقبال بالاعمال الحسنه، علیبن موسی ابن طاوس، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۶ ش؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران: ۱۳۷۵ ش؛ قرآن کریم؛ علل الشرایع، محمد بن علی ابن بابویه، داوری، قم: ۱۳۸۵ ش؛ الفروق فی اللغة، حسنبن عبدالله عسکری، دارالافاق الجدیدة، بیروت، ۱۴۰۰ ق، الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ ق؛ لسان العرب، محمد بن مکرم مشهور به ابن منظور، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ ق؛ لغتنامه علیاکبر دهخدا، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷ ش؛ مجمع البیان، فضلبن حسن طبرسی، الاعلمی، بیروت، ۱۴۱۵ ق؛ من لایحضره الفقیه، محمد بن علی ابن بابویه، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۳ ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سیدمحمدحسین طباطبایی، آخوندی، تهران، ۱۳۹۲ ق.
- ↑ حسینی لواسانی، سید محمد رضا، مقاله «خشوع»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۰۲.