|
|
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[جاسوسی در قرآن]] - [[جاسوسی در فقه اسلامی]] - [[جاسوسی در فقه سیاسی]] - [[جاسوسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخلهای وابسته به این بحث:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جاسوسی در قرآن]] - [[جاسوسی در حدیث]] - [[جاسوسی در نهج البلاغه]] - [[جاسوسی در فقه سیاسی]] - [[جاسوسی در اخلاق اسلامی]] - [[جاسوسی در تاریخ اسلامی]] </div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == مقدمه == |
| واژه [[جاسوسی]] از دو بخش "جاسوس" و "یاءِ" حاصل مصدر (در نقش پسوند [[شغل]] ساز) ساخته شده و در [[زبان فارسی]] به معنای جست و جوی خبر، خبر پرسی، خبر چینی، [[سخن چینی]]، به دست آوردن [[اخبار]] و [[اسرار]] فرد، اداره یا کشوری و دادن آن به دیگری آمده است و به صورت مصدرِ مرکبِ "جاسوسی کردن" نیز کاربرد دارد.<ref> لغتنامه، ج ۵، ص ۷۳۶۰؛ [[فرهنگ]] عمید، ص ۴۵۰، "جاسوس و جاسوسی".</ref> جاسوس از ریشه [[عربی]] "ج ـ س ـ س" و صفت مشبهه بر وزن "فاعول" است.<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".</ref> شماری از واژه پژوهان، "جسّ" را در اصل به معنای لمس چیزی با دست <ref>جمهرة اللغه، ج ۱، ص ۸۸ - ۸۹؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ مفردات، ص ۱۹۶، "جسس".</ref> (مانند گرفتن نبض) برای کسب [[آگاهی]] لازم، دانسته <ref> العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".</ref> و برخی آن را فقط تفحص نامحسوس معنا کردهاند؛<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ التحقیق، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۷، "جسس"؛ الفائق، ج ۱، ص ۲۱۴. </ref> | | واژه جاسوسی از دو بخش "جاسوس" و "یاءِ" حاصل مصدر (در نقش پسوند [[شغل]] ساز) ساخته شده و در [[زبان فارسی]] به معنای جستجوی خبر، خبر پرسی، خبر چینی، [[سخن چینی]]، به دست آوردن [[اخبار]] و [[اسرار]] فرد، اداره یا کشوری و دادن آن به دیگری آمده است و به صورت مصدرِ مرکبِ "جاسوسی کردن" نیز کاربرد دارد.<ref> لغتنامه، ج ۵، ص ۷۳۶۰؛ [[فرهنگ]] عمید، ص ۴۵۰، "جاسوس و جاسوسی".</ref> جاسوس از ریشه [[عربی]] "ج ـ س ـ س" و صفت مشبهه بر وزن "فاعول" است.<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".</ref> شماری از واژه پژوهان، "جسّ" را در اصل به معنای لمس چیزی با دست <ref>جمهرة اللغه، ج ۱، ص ۸۸ - ۸۹؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ مفردات، ص ۱۹۶، "جسس".</ref> (مانند گرفتن نبض) برای کسب [[آگاهی]] لازم، دانسته <ref> العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".</ref> و برخی آن را فقط تفحص نامحسوس معنا کردهاند؛<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ التحقیق، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۷، "جسس"؛ الفائق، ج ۱، ص ۲۱۴. </ref> |
|
| |
|
| همچنین [[تجسس]] که در [[زبان عربی]] <ref> مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref> به ویژه عربی معاصر <ref>موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵. </ref> معادل جاسوسی است، از این ریشه است. این واژه در لغت به معنای آگاهی جستن از اخبار <ref> العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref> و اموری عمدتاً پنهان آمده و اغلب کاربردی منفی دارد.<ref>النهایه، ج ۱، ص ۲۷۲؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳؛ [[مجمع]] البحرین، ج ۱، ص ۳۷۴، "جسس".</ref> | | همچنین [[تجسس]] که در [[زبان عربی]] <ref> مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref> به ویژه عربی معاصر <ref>موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵. </ref> معادل جاسوسی است، از این ریشه است. این واژه در لغت به معنای آگاهی جستن از اخبار <ref> العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref> و اموری عمدتاً پنهان آمده و اغلب کاربردی منفی دارد.<ref>النهایه، ج ۱، ص ۲۷۲؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳؛ [[مجمع البحرین]]، ج ۱، ص ۳۷۴، "جسس".</ref> |
|
| |
|
| اصطلاح جاسوسی در حوزه [[حقوق]] و [[روابط بین الملل]]، حقوق جزای خصوصی و جرمشناسی کاربرد دارد <ref>حقوق جزای اختصاصی، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳؛ آشنایی با [[حقوق]] [[جزا]]، ص ۱۲۵ - ۱۲۷؛ مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، ج ۳،ص ۶۷۵ - ۶۷۷. </ref> و فارغ از پارهای [[اختلافات]] جزئی، به کسب اطلاعات محرمانه نظامی، [[سیاسی]]، [[امنیتی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] در [[پوشش]] [[عناوین]] غیر [[واقعی]]، با قصد ارائه به [[بیگانگان]] و عمدتاً [[متخاصم]] تعریف شده است.<ref> موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵؛ [[فرهنگ]] [[علوم سیاسی]]، ج ۱، ص ۲۰۱؛ ترمینولوژی حقوق، ص ۱۸۹. </ref> | | اصطلاح جاسوسی در حوزه [[حقوق]] و [[روابط بین الملل]]، حقوق جزای خصوصی و جرمشناسی کاربرد دارد <ref>حقوق جزای اختصاصی، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳؛ آشنایی با [[حقوق]] [[جزا]]، ص ۱۲۵ - ۱۲۷؛ مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، ج ۳،ص ۶۷۵ - ۶۷۷. </ref> و فارغ از پارهای [[اختلافات]] جزئی، به کسب اطلاعات محرمانه نظامی، [[سیاسی]]، [[امنیتی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] در [[پوشش]] [[عناوین]] غیر [[واقعی]]، با قصد ارائه به [[بیگانگان]] و عمدتاً [[متخاصم]] تعریف شده است.<ref> موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵؛ [[فرهنگ]] [[علوم سیاسی]]، ج ۱، ص ۲۰۱؛ ترمینولوژی حقوق، ص ۱۸۹. </ref> |
خط ۱۵: |
خط ۱۰: |
| [[جاسوسی]] در گذشته با شیوههای ابتدایی و اغلب در حوزههای نظامی و سیاسی صورت میگرفت؛ اما امروزه با [[تغییر]] ماهیت تهدیدها، شیوهها و حوزههای جاسوسی نیز [[تحول]] و توسعه یافته است.<ref> ر. ک: موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵؛ فرهنگ علوم سیاسی، ج ۱، ص ۲۰۱. </ref> جاسوسی از پیشینه [[تاریخی]] بسیار دیرینی برخوردار است و متون بسیاری بر باستانی بودن آن [[گواهی]] میدهند.<ref> برای اطلاع بیشتر ر. ک: [[دانشنامه]] [[جهان اسلام]]، ج ۹، ص ۲۵۰. </ref> | | [[جاسوسی]] در گذشته با شیوههای ابتدایی و اغلب در حوزههای نظامی و سیاسی صورت میگرفت؛ اما امروزه با [[تغییر]] ماهیت تهدیدها، شیوهها و حوزههای جاسوسی نیز [[تحول]] و توسعه یافته است.<ref> ر. ک: موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵؛ فرهنگ علوم سیاسی، ج ۱، ص ۲۰۱. </ref> جاسوسی از پیشینه [[تاریخی]] بسیار دیرینی برخوردار است و متون بسیاری بر باستانی بودن آن [[گواهی]] میدهند.<ref> برای اطلاع بیشتر ر. ک: [[دانشنامه]] [[جهان اسلام]]، ج ۹، ص ۲۵۰. </ref> |
|
| |
|
| گزارشهای [[تورات]] درباره [[اتهام]] جاسوسی به [[برادران یوسف]]{{ع}} پس از ورود نخستین آنان به [[مصر]]، ارسال [[جاسوسان]] [[دوازده گانه]] بنی اسرئیل از سوی [[موسی]]{{ع}} برای [[شناسایی]] [[سرزمین]] کنعان <ref>کتاب [[مقدس]]،اعداد ۱۳: ۱ - ۲۹؛ تثنیه ۱: ۲۲ - ۲۸. </ref> و روانه شدن جاسوسان [[یوشع]] به [[شهر]] اریحا <ref>کتاب مقدس، یوشع ۲: ۱ - ۲۴. </ref> از این قبیلاند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۴۲: ۸ - ۲۰. </ref> اتهام برادران یوسف{{ع}} در پارهای [[منابع تفسیری]] نیز گزارش شده <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۲۲؛ [[تفسیر ثعالبی]]، ج ۳، ص ۳۳۵؛ زاد المسیر، ج ۴، ص ۱۸۷. </ref> و برخی [[مفسران]]، [[فسادانگیزی]] [[نفی]] شده در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ}}<ref>«گفتند: سوگند به خداوند که شما میدانید ما نیامدهایم تا در این سرزمین تبهکاری کنیم و ما دزد نیستیم» سوره یوسف، آیه ۷۳.</ref> را اشاره به آن دانستهاند.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۲۴. </ref> | | گزارشهای [[تورات]] درباره [[اتهام]] جاسوسی به [[برادران یوسف]] {{ع}} پس از ورود نخستین آنان به [[مصر]]، ارسال [[جاسوسان]] [[دوازده گانه]] بنی اسرئیل از سوی [[موسی]] {{ع}} برای [[شناسایی]] [[سرزمین]] کنعان <ref>کتاب [[مقدس]]، اعداد ۱۳: ۱ - ۲۹؛ تثنیه ۱: ۲۲ - ۲۸. </ref> و روانه شدن جاسوسان [[یوشع]] به [[شهر]] اریحا <ref>کتاب مقدس، یوشع ۲: ۱ - ۲۴. </ref> از این قبیلاند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۴۲: ۸ - ۲۰. </ref> اتهام برادران یوسف {{ع}} در پارهای [[منابع تفسیری]] نیز گزارش شده <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۲۲؛ [[تفسیر ثعالبی]]، ج ۳، ص ۳۳۵؛ زاد المسیر، ج ۴، ص ۱۸۷. </ref> و برخی [[مفسران]]، [[فسادانگیزی]] [[نفی]] شده در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ}}<ref>«گفتند: سوگند به خداوند که شما میدانید ما نیامدهایم تا در این سرزمین تبهکاری کنیم و ما دزد نیستیم» سوره یوسف، آیه ۷۳.</ref> را اشاره به آن دانستهاند.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۲۴. </ref> |
|
| |
|
| در [[تاریخ اسلام]] نیز نمونههایی از جاسوسی در خلال درگیریهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[مشرکان]] به چشم میخورد که فرستادن افراد و گروههای [[تجسس]] از سوی آن [[حضرت]] برای شناسایی و گزارش اوضاع [[دشمنان]] از آن قبیل است؛<ref>تاریخ الاسلام، [[ذهبی]]، ج ۲، ص ۳۰۲؛ السیرة النبویه، [[ابن کثیر]]، ج ۳، ص ۲۱۹؛ ج ۴، ص ۱۳۱؛ [[عیون]] الاثر، ج ۲، ص ۴۵. </ref> همچنین گزارشهایی درباره شیوه [[حفظ]] [[اسرار]] محرمانه در برخورد با [[جاسوسان]] [[دشمن]]، در [[سیره پیامبر]]{{صل}} به چشم میخورد.<ref>سنن ابی [[داود]]، ج ۱، ص ۵۹۸ - ۵۹۹؛ [[مسند احمد]]، ج ۴، ص ۴۹؛ السنن الکبری، ج ۹، ص ۱۴۷. </ref> فعالیتهای یاد شده در زمانها و اوضاع گوناگون [[جنگی]] و در [[ارتباط]] با همه دشمنان اعم از [[قریش]]، [[هوازن]]، [[رومیان]] و... گزارش شدهاند.<ref> نک: مسند احمد، ج۳، ص۱۳۶؛ موسوعه الاستخبارات و الامن، ج ۱، ص ۳۵۰، ۳۵۲؛ الاستخبارات العسکریة فی الاسلام، ص ۱۰۵ - ۱۰۶. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref> | | در [[تاریخ اسلام]] نیز نمونههایی از جاسوسی در خلال درگیریهای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با [[مشرکان]] به چشم میخورد که فرستادن افراد و گروههای [[تجسس]] از سوی آن [[حضرت]] برای شناسایی و گزارش اوضاع [[دشمنان]] از آن قبیل است؛<ref>تاریخ الاسلام، [[ذهبی]]، ج ۲، ص ۳۰۲؛ السیرة النبویه، [[ابن کثیر]]، ج ۳، ص ۲۱۹؛ ج ۴، ص ۱۳۱؛ [[عیون]] الاثر، ج ۲، ص ۴۵. </ref> همچنین گزارشهایی درباره شیوه [[حفظ]] [[اسرار]] محرمانه در برخورد با [[جاسوسان]] [[دشمن]]، در [[سیره پیامبر]] {{صل}} به چشم میخورد.<ref>سنن ابی [[داوود]]، ج ۱، ص ۵۹۸ - ۵۹۹؛ [[مسند احمد]]، ج ۴، ص ۴۹؛ السنن الکبری، ج ۹، ص ۱۴۷. </ref> فعالیتهای یاد شده در زمانها و اوضاع گوناگون [[جنگی]] و در [[ارتباط]] با همه دشمنان اعم از [[قریش]]، [[هوازن]]، [[رومیان]] و... گزارش شدهاند.<ref> نک: مسند احمد، ج۳، ص۱۳۶؛ موسوعه الاستخبارات و الامن، ج ۱، ص ۳۵۰، ۳۵۲؛ الاستخبارات العسکریة فی الاسلام، ص ۱۰۵ - ۱۰۶. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله «جاسوسی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref> |
|
| |
|
| ==جاسوسی در قرآن== | | == جاسوسی در قرآن == |
| واژه جاسوس در [[قرآن]] به کار نرفته و هیچ معادل صریحی نیز برای آن در قرآن یافت نمیشود، بلکه [[مفسران]] در بیان مصادیق [[خیانت]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> و نیز [[تولّی]] نسبت به دشمنان {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون میکنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی میورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار میدارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ}}<ref>«ای مؤمنان! گروهی را که خداوند بر آنان خشم گرفته است دوست مگیرید که آنان همان گونه از جهان واپسین ناامیدند که کافران از (بازگشت) در گور خفتگان» سوره ممتحنه، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا به کسانی ننگریستهای که با گروهی که خداوند بر آنها خشم آورده است دوستی دارند، نه از آنانند و نه از شما و دانسته سوگند دروغ میخورند» سوره مجادله، آیه ۱۴.</ref> با استناد به پارهای [[شأن]] نزولها به این موضوع اشاره کردهاند. بهکارگیری این نوع تعابیر در ارتباط با اعمالی چون [[جاسوسی]] تا حدودی در ارتباط با ساختار [[قبیله]] ای [[حاکم]] بر [[نظام اجتماعی]] [[عرب]] است که در آن همه [[روابط اجتماعی]]، [[حقوقی]]، [[اقتصادی]] و نظامی بر پایه دو محور [[همگرایی]] و واگرایی و بیشتر در قالب مجموعه ای از [[پیمانها]] سامان داده میشدند، از همین رو [[پایبندی]] به این پیمانها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و شکستن آن به [[سختی]] [[نکوهش]] و خیانت تلقی میشده است. [[اسلام]] با پذیرش این ساز و کار، سمت و سوی آن را در راستای [[اهداف الهی]] [[تغییر]] داد و محور همگرایی را بر مبنای [[پیروی]] از [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} و محور واگرایی را بر مبنای [[دشمنی با خدا]] و پیامبر{{صل}} باز [[تولید]] کرد.<ref> ر.ک: المفصل، ج۴، ص ۳۷۰ - ۳۸۸؛ النهایه، ج۱، ص ۴۲۴، "[[حلف]]".</ref> افزون بر دو مفهوم عام یاد شده، در برخی [[روایات تفسیری]] واژه "[[سمّاع]]" ([[مائده]] / ۵، ۴۱، [[توبه]] / ۹، ۴۷) به عنوان معادل دقیق و صریح "جاسوس" دانسته شده است <ref> ر. ک: [[تفسیر]] [[قرطبی]]، ج ۶، ص ۱۱۸. </ref>؛ همچنین اشتراک لفظی باعث شده است که برخی [[مفسران]] وپژوهشگران،<ref> التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۲۵۳ - ۲۵۴؛ الفرقان، ج ۲۶، ص ۲۴۹. </ref> واژه "لاتَجَسَّسُوا" (حجرات / ۴۹، ۱۲) را ناظر به معنای [[جاسوسی]] نیز بدانند؛ با این توضیح که جاسوسی برای [[دشمنان اسلام]] را از مصادیق [[تجسس]] مورد [[نهی]] و [[گناه کبیره]] و جاسوسی به سود [[مسلمانان]] را به سبب منافعی که در پی دارد، از موارد استثنای آن شمردهاند، در حالی که [[آیات]] پیشین (حجرات / ۴۹، ۱ - ۱۱) و نیز خطاب "یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا" و تعبیر "لَحمَ اَخیهِ" (حجرات / ۴۹، ۱۲) نشان میدهند که [[آیه]] در [[مقام]] [[اصلاح]] [[روابط]] بین [[مؤمنان]] است و آنها را از کنجکاوی و تفحص درباره معایب، [[لغزشها]] و مسائل خصوصی همدیگر باز میدارد و به مقوله جاسوسی که مربوط به روابط با [[بیگانگان]] است، نفیا و اثباتا نظر ندارد. [[فقها]] نیز در بحث جاسوسی، هیچ استنادی به آیه یاد شده نکردهاند،<ref> برای نمونه ر. ک: المبسوط، ج ۲، ص ۱۵؛ جواهرالفقه، ص ۵۱؛ [[قواعد]] الاحکام، ج ۱، ص ۵۰۵. </ref> به هر حال مجموعه آیات مربوط به جاسوسی در دو رده جاسوسی به سود [[دشمنان]] یا به سود مسلمانان قابل قسمتاند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==جاسوسی برای دشمنان== | | == جاسوسی برای دشمنان == |
| ===[[خیانت]] [[ابولبابه]]=== | | === [[خیانت]] [[ابولبابه]] === |
| در آیه ۲۷ [[انفال]] / ۸ [[خداوند]] مؤمنان را از [[خیانت به خدا]]، [[رسول]] و امانتهای خود باز داشته است: "یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمـنـتِکُم واَنتُم تَعلَمون". در ادامه، [[دارایی]] و [[فرزندان]] مؤمنان زمینه [[امتحان]] آنان خوانده شده و بر [[پاداش]] [[عظیم]] الهیِ کسانی که امانتهای [[خدا]] و پیامبرش را پاس دارند تأکید میشود: "واعلَموا اَنَّما اَمولُکُم و اَولـدُکُم فِتنَةٌ و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ [[عَظیم]]". ([[انفال]] / ۸، ۲۸) از این [[آیه]] برمی آید که [[خیانت]] یاد شده با [[انگیزه]] [[حفظ]] [[داراییها]] و [[فرزندان]] از گزند [[دشمنان]] صورت پذیرفته است،<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۳۹۶؛ المیزان، ج ۹، ص ۵۵. </ref> چنان که جمله "واَنتُم تَعلَمون" نشان میدهد که آنان از خیانت بودن کار خویش [[آگاه]] بودهاند.
| | === [[جاسوسی]] [[حاطب بن ابی بلتعه]] === |
| | === [[جاسوسی]] از روی نیاز === |
| | === جاسوسی [[منافقان]] === |
| | === خبرچینی برخی [[یهودیان]] === |
| | === [[خیانت]] [[همسران]] [[نوح]] و [[لوط]] === |
|
| |
|
| [[مفسران]] دوشأن [[نزول]] مختلف برای [[آیات]] یاد شده گفتهاند که به رغم تفاوت، هر دو از مصادیق [[جاسوسی]] برای دشمنان اسلاماند. چنان که [[ابن جوزی]] <ref> زاد المسیر،ج ۳، ص ۲۳۴. </ref> نیز تصریح میکند، بیشتر مفسران <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۷۱ - ۲۷۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۵ - ۴۵۶؛ اسباب النزول، ص ۱۵۷. </ref> با پذیرش دیدگاه کلبی، [[زهری]] و [[قتاده]] <ref> ر. ک: جامع البیان، ج ۹، ص ۲۹۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۵؛ التبیان، ج ۵، ص ۱۰۶. </ref> نزول آیات را در [[سال پنجم هجری]]، مرتبط با [[غزوه بنی قریظه]] و در [[شأن]] [[ابولبابه انصاری]] دانستهاند. در [[حدیثی]] منسوب به [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نیز این [[شأن نزول]] آمده است.<ref>التبیان، ج ۵، ص ۱۰۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۵؛ الصافی، ج ۲، ص ۲۹۰. </ref> براساس این دیدگاه، [[یهودیان]] [[بنی قریظه]] پس از ۲۱ [[روز]] محاصره شدن از سوی [[مسلمانان]]، خواستار [[صلح]] و خروج از [[مدینه]] شدند. [[پیامبر]]{{صل}} با ردّ این خواسته و با درخواست أوسیان به [[داوری]] سعدبن [[معاذ]] [[رئیس]] [[قبیله]] [[أوس]] [[رضایت]] داد. سعد به کشتن مردان [[جنگی]]، [[اسارت]] [[زنان]] و [[غنیمت]] [[دارایی]] آنان [[حکم]] کرد. یهودیان [[ابولبابه]] را به سبب [[الفت]] و [[روابط]] پیشین با وی، برای مشورتطلبیدند و او با اشاره دست به گلوی خود به آنان فهماند که در صورت پذیرش داوری سعد همه مردان جنگی کشته خواهند شد. گفتهاند که دارایی و [[زن]] و [[فرزندان]] [[ابولبابه]] در میان [[قبیله بنی قریظه]] بود و او برای [[جلب حمایت]] آنان چنین کرد؛<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۳۹۶؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۲۳۴. </ref> همچنین آوردهاند که وی پس از این [[خیانت]] و [[آشکار کردن]] [[راز]] [[جنگی]] [[مسلمانان]] به [[سختی]] نادم و [[اندوهگین]] شد و با بستن خود به ستونی در [[مسجد پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد کرد که لب به آب و [[غذا]] نزند تا بمیرد یا توبهاش پذیرفته شود. هفت شبانه [[روز]] چنین کرد و توبهاش پذیرفته شد.<ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۲۹۱؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۵؛ اسباب النزول، ص ۱۵۷ - ۱۵۸. </ref> [[علامه طباطبایی]] با [[اذعان]] به انطباق حکایت ابولبابه بر مضمون دو [[آیه]] یاد شده بر این [[باور]] است که حکایت مذکور فاصله زمانی زیادی با [[جنگ بدر]] دارد، در حالی که مقایسه آیه ۲۷ [[انفال]] / ۸ با [[آیات]] پیش از آن نشان میدهد که [[سیاق]] واحدی دارند و اندکی پس از جنگ بدر نازل شدهاند.<ref>المیزان، ج ۹، ص ۶۴. </ref> [[شأن نزول]] دوم را جابربن عبداللّه [[انصاری]] [[روایت]] کرده است. بر اساس این گزارش هنگامی که کاروان [[قریش]] همراه با اموالی فراوان و به [[سرپرستی]] [[ابوسفیان]] از [[مکه]] خارج شد، [[پیامبر]] به وسیله [[جبرئیل]] از محل استقرار آنان [[آگاه]] شد و مسلمانان [[مأمور]] شدند با رعایت پنهانکاری، بدون اعلام مقصد و برای غافلگیر کردن [[مشرکان]] حرکت کنند؛ اما یکی از [[منافقان]] با [[نامه]]، ابوسفیان را از حرکت مسلمانان آگاه کرد.<ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۲۹۱؛ التبیان، ج ۵، ص ۱۰۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۵. </ref> غرابت متن و سیاق روایت، مخدوش بودن [[سند]] <ref>تفسیرابن کثیر، ج ۲، ص ۳۱۳؛ لباب النقول، ص ۹۶. </ref> و عدم تناسب تعبیر "یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا" (انفال / ۸، ۲۷) با منافقان از چالشهای پیش روی این شأن نزول است. برخی دیگر از [[مفسران]] <ref> جامع البیان، ج ۹، ص ۲۹۳. </ref> به [[پیروی]] از سدّی و [[ابن اسحاق]] <ref> زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۳۵؛ لباب النقول، ص ۹۶. </ref> و بدون اشاره به فرد یا [[شأن]] نزولی خاص، [[آیه]] را ناظر به کسانی دانستهاند که [[اخبار]] و [[اسرار]] [[جنگی]] را پس از شنیدن از [[رسول خدا]]{{صل}} آشکار ساخته، به [[گوش]] [[مشرکان]] میرساندند، در هر صورت و براساس آیه یاد شده انتقال اسرار [[سیاسی]] و نظامی [[مسلمانها]] به [[دشمنان]] از مصادیق [[خیانت]] همزمان به [[امانت]] [[خدا]]، [[رسول]] و خود [[مسلمانان]] خوانده شده است که موجودیت، [[استقلال]] و [[منافع]] [[جامعه اسلامی]] و در نتیجه [[حیات]] و [[هویت دینی]] آن را به مخاطره میافکند.<ref>المیزان، ج ۹، ص ۵۵. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| | == [[جاسوسی]] برای [[مسلمانان]] == |
| | === [[غزوه حمراء الاسد]] === |
| | === [[جنگ احزاب]] === |
|
| |
|
| === [[جاسوسی]] [[حاطب بن ابی بلتعه]]=== | | == حکم فقهی جاسوسی == |
| [[خداوند]] با اشاره به پارهای از برخوردهای خصمانه و کینهتوزانه [[دشمنان اسلام]]، [[مؤمنان]] را از [[همگرایی]] و ابراز [[مودت]] و [[دوستی]] نسبت به آنان [[نهی]] کرده و آن را مایه [[گمراهی]] خوانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون میکنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی میورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار میدارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref> از [[آیات]] بعدی برمیآید که [[انگیزه]] این همگرایی و دوستی با [[دشمنان خدا]] نیز [[حفظ]] بستگان، [[فرزندان]] و [[داراییها]] از گزند آنان بوده است، از همین رو خداوند، مؤمنان را از روزی ([[قیامت]]) بر [[حذر]] میدارد که در آن [[روز]] بستگان، فرزندان و [[دارایی]] [[آدمیان]] هیچ سودی به حال آنان نخواهد داشت، پس نباید [[دلبستگی]] به آنان زمینه ساز دوستی با دشمنان خدا شود: {{متن قرآن|لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«خویشان و فرزندانتان در روز رستخیز سودی برایتان نخواهند داشت، (خداوند در آن روز) میان شما جدایی میافکند و خداوند بدانچه میکنید بیناست» سوره ممتحنه، آیه ۳.</ref> عموم [[مفسران شیعه]] <ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۴۵؛ التبیان، ج ۹، ص ۵۷۵؛ [[المیزان]]، ج ۱۹، ص ۲۲۶. </ref> و [[سنی]] <ref>جامع البیان، ج ۲۸، ص ۷۴ - ۷۸؛ [[التفسیر الکبیر]]، ج ۱۰، ص ۵۱۵ - ۵۱۶؛ [[تفسیر]] [[قرطبی]]، ج ۱۸، ص ۳۵ - ۳۶. </ref> به [[پیروی از امام]] [[علی]]{{ع}} و صحابیانی چون [[ابن عباس]] و دیگران،<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۹؛ [[صحیح مسلم]]، ج ۷، ص ۱۶۸؛ [[جامع البیان]]، ج ۲۸، ص ۷۴ - ۷۶. </ref> [[آیه]] را در [[شأن]] [[حاطب بن ابی بلتعه]] دانستهاند. براساس این [[روایت]] هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سال هشتم هجری]]، آماده [[فتح مکه]] میشد،<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۳؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۹. </ref> برای رعایت اصل غافلگیری در [[جنگ]]، میان [[مردم]] شایع ساخت که به سوی [[خیبر]] میروند. [[حاطب]]، [[آگاه]] از مقصد اصلی حرکت، با [[نوشتن]] [[نامه]] و به وسیله زنی که عازم [[مکه]] بود، درصدد اطلاع دادن به [[مشرکان قریش]] برآمد. [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[آگاهی]] از [[طریق وحی]]، برخی از [[یاران]] خود همانند علی{{ع}} و [[زبیر]] را در پی او گسیل داشت. [[زن]] در آغاز [[انکار]] کرد؛ ولی پس از جست و جوی همه وسایل و در برابر [[تهدید]] به بازرسی کامل بدنی یا کشته شدن، نامه را از لابه لای گیسوان بافته شده خویش بیرون آورد. حاطب در پاسخ رسول خدا{{صل}} که چرا چنین کرده است، با [[نفی]] [[نفاق]] ورزی و [[ارتداد]] خویش، [[انگیزه]] آن را فقط به دست آوردن [[دل]] [[مشرکان]] و [[جلب حمایت]] آنان خواند، زیرا وی برخلاف بسیاری از [[مهاجران]]، کسی را در مکه نداشت که در برابر تعرض مشرکان به [[خانه]] و کاشانه و [[دارایی]] و افراد خانوادهاش از آنها [[حمایت]] کند <ref>جامع البیان، ج ۲۸، ص ۷۴ - ۷۸؛ [[مجمع البیان]]، ج ۹، ص ۴۴۶؛ [[التفسیر الکبیر]]، ج ۱۰، ص ۵۱۵ - ۵۱۶. </ref>. بر اساس برخی گزارشهای دیگر، وی انگیزه خود را جبران [[حسن]] [[رفتار]] و برخورد [[مسالمت]] آمیز مشرکان با [[خانواده]] و بستگان خویش خوانده است،<ref>نور الثقلین، ج ۵، ص ۳۰۰. </ref> به هرحال رسول خدا{{صل}} با پذیرش سخن حاطب و با استناد به اینکه وی از [[اصحاب بدر]] است، از خطای او درگذشت و از کشتن وی منع کرد.<ref>جامع البیان، ج ۲۸، ص ۷۴ - ۷۸؛ [[مجمع البیان]]، ج ۹، ص ۴۴۶؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۳۴۰. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| | |
| === [[جاسوسی]] از روی نیاز===
| |
| [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را از [[روابط دوستانه]] با [[قوم]] مغضوب [[خداوند]] [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ}}<ref>«ای مؤمنان! گروهی را که خداوند بر آنان خشم گرفته است دوست مگیرید که آنان همان گونه از جهان واپسین ناامیدند که کافران از (بازگشت) در گور خفتگان» سوره ممتحنه، آیه ۱۳.</ref> شماری از [[مفسران]] با گزارش دیدگاه [[ابن عباس]] و [[مقاتل]]، روابط دوستانه یاد شده را جاسوسی و خبرچینی گروهی از [[مسلمانان]] [[فقیر]] و [[نیازمند]] برای [[یهودیان]] [[مدینه]] دانستهاند. آنان در برابر دریافت مقداری از فرآوردههای [[کشاورزی]]، [[اخبار]] و اطلاعات مربوط به مسلمانان را در [[اختیار]] یهودیان قرار میدادهاند<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۵۷؛ [[اسباب النزول]]، ص ۲۸۵؛ [[تفسیر]] [[قرطبی]]، ج ۱۸، ص ۷۶. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| | |
| === جاسوسی [[منافقان]]===
| |
| [[قرآن]] از روابط دوستانه منافقان با یهودیان خبر میدهد: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا به کسانی ننگریستهای که با گروهی که خداوند بر آنها خشم آورده است دوستی دارند، نه از آنانند و نه از شما و دانسته سوگند دروغ میخورند» سوره مجادله، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است؛ بیگمان، بد است کاری که آنان میکردند» سوره مجادله، آیه ۱۵.</ref> از [[سوگند]] [[دروغین]] منافقان، [[وعده]] [[عذاب]] شدید و تقبیح رابطه یاد شده میتوان به دست آورد که این [[ارتباط]] بسیار آسیب رسان بوده است.
| |
| | |
| براساس گزارشهای [[تفسیری]] منسوب به [[قتاده]] و [[ابن زید]]، گروهی از منافقان که با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و مسلمانان نشست و برخاست داشتهاند، اخبار و [[اسرار]] آنان را در اختیار یهودیان قرار داده، از آنها [[بدگویی]] میکردهاند.<ref> مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۱۹؛ التبیان، ج ۹، ص ۵۵۲؛ [[روح المعانی]]، ج ۱۵، ص ۴۵؛ ج ۲۸، ص ۴۵. </ref> به نقل از سدّی و مقاتل این [[آیه]] به طور مشخص درباره [[عبدالله بن اُبیّ]] و [[عبدالله بن نبتل]] از سران منافقان نازل شده است.<ref>زاد المسیر، ج ۷، ص ۳۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۹۷؛ المنیر، ج ۲۸، ص ۵۱. </ref> زمانی که از آنان درباره چنین کرداری سؤال میشد، از [[ترس]] [[جان]] خود، با [[سوگند]] [[دروغین]] به [[انکار]] آن میپرداختند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۴۹۷. </ref>
| |
| | |
| [[جاسوسی]] [[منافقان]] ذیل برخی دیگر از [[آیات]] نیز گزارش شده است؛ هنگام حرکت [[مسلمانان]] برای [[جنگ تبوک]]، شماری از منافقان با سوگند مبنی بر [[ناتوانی]] خویش و نداشتن ساز و برگ و در ظاهر با اجازه [[رسول خدا]]{{صل}}، از شرکت در [[جهاد]] معاف شدند. [[خداوند]] آنان را دروغگو<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۲ - ۱۸۳؛ [[مجمع البیان]]، ج ۵، ص ۶۰ - ۶۱؛ المغازی، ج ۳، ص ۱۰۲۳. </ref> و سبب [[سرپیچی]] آنان را بیایمانی به [[خدا]] و [[جهان آخرت]] {{متن قرآن| لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لاَّتَّبَعُوكَ وَلَكِن بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ لاَ يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ وَلَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لأَعَدُّواْ لَهُ عُدَّةً وَلَكِن كَرِهَ اللَّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُواْ مَعَ الْقَاعِدِينَ }}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند خداوند از تو در گذراد! چرا پیشتر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟ آنان که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند برای جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمیگیرند و خداوند به (حال) پرهیزگاران داناست. تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند. اگر (به راستی) میخواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم میآوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۲-۴۶.</ref> معرفی کرد و نیآمدن آنها را [[خواست الهی]] و به سود مسلمانان خواند، چرا که شرکت و حضور آنان پیامدی جز ایجاد [[فتنه]] و شکاف در میان مسلمانان و در نتیجه [[تضعیف]] [[سپاه اسلام]] نداشت: {{متن قرآن|لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.</ref> در این [[آیه]] نیز {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ}} دوگونه [[تفسیر]] شده است: شماری از [[مفسران]] متقدم <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۶۰ - ۶۴؛ تفسیر [[مجاهد]]، ج ۱، ص ۲۸۱؛ [[جامع البیان]]، ج ۱۰، ص ۱۸۸. </ref> و برخی متأخران <ref>تفسیر [[قرطبی]]، ج ۸، ص ۱۰۰. </ref>
| |
| | |
| با پذیرش دیدگاه [[حسن]]، مجاهد و ابن زید، آن را به معنای "[[جاسوسان]]" گرفتهاند، بر این اساس، منافقان بازمانده از جهاد، جاسوسانی را در سپاه اسلام گمارده بودند تا [[اخبار]] [[سپاه]] را به آنان گزارش کنند. [[طبری]] و نحّاس و قرطبی با ترجیح این تفسیر، بیشترین کاربرد "[[سمّاع]]" را به معنای جاسوس دانستهاند.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۸؛ معانی القرآن، ج ۳، ص ۲۱۵. </ref> رشیدرضا با بعید خواندن این تفسیر، کاربرد یاد شده را نمیپذیرد.<ref> [[تفسیر المنار]]، ج ۱۰، ص ۴۷۲. </ref> در این صورت، نظر گروه دیگری از [[مفسران شیعه]] <ref>المیزان، ج ۹، ص ۲۹۰؛ [[غریب]] القرآن، ص ۳۶۶. </ref> و [[سنی]] <ref> [[تفسیر ابن کثیر]]، ج ۲، ص ۳۷۵. </ref> قابل طرح است که بر مبنای روایتی از [[قتاده]] و [[ابن اسحاق]]،<ref> ر. ک: [[جامع البیان]]، ج ۱۰، ص ۱۸۸؛ التبیان، ج ۵، ص ۲۳۱؛ [[مجمع البیان]]. ج ۵، ص ۶۴. </ref> "[[سمّاع]]" را به معنای کسی دانستهاند که بدون دقت و [[اندیشه]] هر سخنی را شنیده، [[باور]] میکند،<ref> التحریر و التنویر، ج ۱۰،ص ۲۱۸؛ نمونه، ج ۷، ص ۴۳۵. </ref> بر این اساس با حضور [[منافقان]] یاد شده که اغلب از سران و اشراف [[قوم]] بودند، گروهی [[سست ایمان]] و [[نفاق]] پیشه، با پذیرش و باور گفتههای آنان، [[سپاه اسلام]] را دچار [[تفرقه]] میکردند.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۷۴. </ref> این [[تفسیر]] که به عموم [[مفسران]] <ref>تفسیر [[ثعالبی]]، ج ۳، ص ۱۸۵؛التحریر و التنویر،ج ۱۰، ص ۲۱۸. </ref> نسبت داده شده است مناسبت و [[هماهنگی]] بیشتری با [[سیاق آیات]] دارد.<ref>تفسیر [[ابن کثیر]]، ج ۲، ص ۳۷۵. </ref> اشاره به [[فتنه]] انگیزی پیشین منافقان و [[شأن نزول آیات]] مربوط نیز مؤید آن است {{متن قرآن|لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ}}<ref>«بیگمان آنان پیشتر هم فتنهجویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمیپسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| | |
| === خبرچینی برخی [[یهودیان]]===
| |
| بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمیتوانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> حادثهای برای یهودیان [[خیبر]] رخ داد. [[احبار]] [[یهود]] به رغم [[حکم]] صریح [[تورات]] برخلاف آن حکم کردند و سپس افرادی را نزد [[پیامبر اکرم]] فرستادند تا در این باره [[داوری]] کند و در صورتی که [[پیامبر]]{{صل}} [[حکم]] خلاف آنان را [[تأیید]] کرد، آن را بپذیرند وگرنه از پذیرش آن خودداری کنند<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص ۷۵؛ الصافی، ج ۲، ص ۳۶ - ۳۷؛ المیزان، ج ۵، ص ۳۳۹. </ref>. گروهی از [[مفسران]]،<ref> مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۳۳ - ۳۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۳۵۹؛ تفسیر ابی السعود، ج ۲، ص ۴۱. </ref> تعبیر {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ}} اول را به معنای گوش دهندگان و دومی را به معنای [[جاسوسان]] [[تفسیر]] و [[آیه]] را این گونه معنا کرده اند: گروهی از [[یهودیان]]، بسیار پای [[سخن پیامبر]]{{صل}} مینشینند تا با [[تحریف]] و [[سوء]] استفاده از آن بر [[پیامبر خدا]] [[دروغ]] ببندند. آنان جاسوس یهودیانی بودند که نزد [[پیامبر]] نیامده بودند و شنیدههای خود را به آنان و دیگر [[دشمنان]] انتقال میدادند. <ref> تفسیر المنار، ج ۶، ص ۳۸۹. </ref> در مقابل، شمار دیگری از [[مفسران شیعه]] <ref> التبیان، ج ۳، ص ۵۲۲؛ المیزان، ج ۵، ص ۳۴۰؛ غریب القرآن، ص ۳۶۶. </ref> و [[سنی]] <ref>جامع البیان، ج ۶، ص ۳۱۹؛ الکشاف، ج ۱، ص ۶۳۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۱۱۸. </ref> به [[پیروی]] از [[ابن عباس]]، سدّی و ابن [[زید]]، {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ}} دومی را به معنای "پذیرندگان" معنا کردهاند؛ یعنی آن گروه از یهودیان [[عوام]] که نزد پیامبر{{صل}} آمدند، سخنان تحریف شده و [[دروغین]] [[عالمان]] خود را گوش میدادند و گفتههای آنان را بی چون و چرا پذیرفته، از آنها پیروی میکردند. در این صورت موضوع این آیه به بحث [[جاسوسی]] مربوط نمیشود.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| | |
| ===[[خیانت]] [[همسران]] [[نوح]] و [[لوط]]===
| |
| [[مفسّران]] ذیل آیه {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}}<ref>«خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref> در کنار تفسیر [[خیانت]] همسران نوح و لوط به [[کفر]]، [[نفاق]] <ref> التبیان، ج ۱۰، ص ۵۲؛ زاد المسیر، ج ۸، ص ۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۱. </ref> و... اغلب از جاسوسی آنان برای [[کافران]] [[قوم]] خود یاد کردهاند. <ref>جامع البیان، ج ۲۸، ص ۲۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۳۵. </ref> از جمله هنگامی که کسی به نوح{{ع}} [[ایمان]] میآورد، [[همسر]] او به کافران خبر میداد؛<ref>جامع البیان، ج ۲۸، ص ۲۱۶؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۴۱۹. </ref> همچنین زمانی که مهمانی بر [[لوط]]{{ع}} وارد میشد [[همسر]] او شبها با روشن کردن [[آتش]] و روزها با [[دود]] به [[کافران]] علامت و جای مهمان را به آنان نشان میداد. <ref>جامع البیان، ج ۲۸، ص ۲۱۶؛ زاد المسیر، ج ۸، ص ۵۵ - ۵۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۱۳۱. </ref>
| |
| | |
| ==[[جاسوسی]] برای [[مسلمانان]]==
| |
| این موضوع در هیچ یک از [[آیات قرآن]] نیامده است؛ اما پارهای از [[روایات]] [[تاریخی]] که ارسال جاسوس از سوی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را بیان میکنند، در حاشیه برخی [[آیات]] گزارش شدهاند. این موارد به دو ماجرای [[غزوه حمراء الاسد]] و [[جنگ احزاب]] مربوطاند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| === [[غزوه حمراء الاسد]]===
| |
| پس از [[جنگ احد]] و بازگشت مسلمانان به [[مدینه]]، خبر رسید که [[مشرکان]] با توقف در منطقه ای به نام "[[روحاء]]" برای [[یورش]] و [[جنگ]] دوباره آماده میشوند. [[رزمندگان]] [[اسلام]] در پاسخ به فراخوان پیامبر اکرم{{صل}} به سوی [[دشمن]] حرکت کرده، پس از رسیدن به منطقه حمراء الاسد در ۸ میلی مدینه، بدون درگیری بازگشتند: {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیدهاند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> بر اساس گزارشهای رسیده، [[سپاه قریش]] پس از رسیدن به منطقه "روحاء" و پشیمان از نیمه تمام گذاشتن کار مسلمانان، زمزمه بازگشت دوباره سر دادند تا با [[کشتن پیامبر]]{{صل}} و دیگر سران، کار مسلمانان را یکسره کنند. [[رسول خدا]] پس از [[آگاهی]] از این [[توطئه]]، برای [[قدرت]] نمایی و [[ترساندن]] دشمن، با ۷۰ [[نفر]] از مسلمانان در پی دشمن روانه شدند و در منطقه حمراء الاسد اردو زدند. [[پیامبر]]{{صل}} داوطلبی خواست تا از وضع دشمن خبر آورد. به جز [[امام علی]]{{ع}} کسی داوطلب نشد و رسول خدا به او فرمود: اگر دیدی که [[مشرکان]] سوار بر شتران، از اسبان کناره گرفتهاند، معلوم میشود که به سوی [[مکه]] روانهاند؛ ولی اگر سوار بر اسبان و بر کنار از شتران بودند، بدان که عازم مدینهاند. [[امام علی]]{{ع}} با تنی مجروح نزدیک [[دشمن]] رفت و عزیمت آنان به سوی مکه را به [[پیامبر]]{{صل}} گزارش داد <ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۴۶ - ۴۴۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۴۳۸ - ۴۳۹؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| | |
| === [[جنگ احزاب]]===
| |
| [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این [[جنگ]] [[حذیفة بن یمان]] را برای کسب خبر از اوضاع دشمن، روانه اردوگاه آنان میکرد. این گزارش ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمیدیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.</ref> بازتاب یافته است<ref> نک: جامع البیان، ج ۲۱، ص ۱۵۲؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۷۹ - ۴۸۰. </ref>. اوضاع سخت [[جنگی]] که در آیه مزبور ترسیم شده است، موجب شد که به رغم درخواست سه باره پیامبر{{صل}} و [[وعده]] [[بهشت]] و [[همنشینی]] با خویش در آن، کسی از شدت [[ترس]]، [[گرسنگی]] و سرما برای کسب خبر از اردوگاه دشمن داوطلب نشود. سرانجام [[رسول خدا]]{{صل}} [[حذیفه]] را به نام خواند و با تأکید بر [[پرهیز]] از هرگونه اقدامی، او را روانه این [[مأموریت]] کرد. حذیفه در [[تاریکی]] [[شب]] وارد اردوگاه دشمن شد و دید که باد و توفان شعلههای [[آتش]] آنان را خاموش کرده، خیمهها را از جا کنده و اوضاعشان را به هم ریخته است و [[ابوسفیان]] دور آتش کوچکی و در حلقه ای از [[یاران]] خود ضمن تشریح اوضاع سخت و [[بحرانی]] پیش آمده، از بازگشت به مکه خبر میدهد. وی در آغاز سخن و برای [[اطمینان]] از عدم حضور [[جاسوسی]] از [[مسلمانان]]، از اطرافیان خواست که هرکس نام شخص کناری خود را بپرسد. در این هنگام [[حذیفه]]، پیش دستی کرده، نام افراد در کنار خود را پرسید و در نتیجه آنان از [[پرسش]] نام وی [[غفلت]] کردند. [[ابوسفیان]] پس از پایان سخن، سوار بر شتر به سوی [[مکه]] حرکت کرد. از حذیفه نقل شده است که اگر سفارش [[پیامبر]]{{صل}} نبود، با یک تیر میتوانسته او را بکشد. <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۴۴؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص۷۱۴- ۷۱۵؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۴۸-۱۴۹. </ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| | |
| ==[[حکم فقهی]] [[جاسوسی]]==
| |
| فقهای [[مسلمان]]، جاسوسی برای [[دشمنان اسلام]] را [[حرام]]،<ref>شرح مسلم،ج ۱۶، ص ۵۵.</ref> [[گناه کبیره]]،<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۴۷.</ref> مستوجب [[کیفر]] و جاسوسی به سود [[مسلمانان]] را [[ممدوح]] و در برخی موارد <ref>تذکرة الفقهاء،ج ۹،ص ۴۹؛ روضة الطالبین، ج ۷، ص ۴۴۰؛ مغنی المحتاج، ج ۴، ص ۲۲۰.</ref> ضروری <ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۲، ص ۷۴۰.</ref> دانستهاند. [[حرمت]] و [[ضرورت]] مزبور، افزون بر [[نهی]] وارد شده در [[آیات]] مربوط {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاء تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاء مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ إِن يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاء وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ }}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون میکنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی میورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار میدارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است اگر بر شما دست یابند دشمنانتان خواهند بود و بر شما به بدی دست دراز میکنند و زبان میگشایند و دوست میدارند که کاش شما نیز کافر میشدید» سوره ممتحنه، آیه ۱-۲.</ref>.<ref>المنیر، ج ۲۸، ص ۱۵۶.</ref> و نیز [[سنت عملی]] پیامبر{{صل}} <ref> المنیر، ج ۲۱، ص ۲۸۶.</ref> که بدان استناد شده، به قاعده "[[نفی سبیل]]" نیز استنادپذیر است: {{متن قرآن| وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>« هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> که هرگونه [[چیرگی]] [[کافران]] بر [[مؤمنان]] را ناروا و خلاف [[رضایت خداوند]] میشمرد. اصل [[مجازات]] برای جاسوس مسلمان، [[حربی]] و [[ذمی]] [[مورد اتفاق]]، ولی نوع آن مورد [[اختلاف]] فقهاست. اغلب [[علمای شیعه]] <ref>برای نمونه ر. ک: المبسوط، ج ۲، ص ۱۵؛ جواهر الفقه، ص ۵۱؛ قواعد الاحکام، ج ۱،ص ۵۰۵.</ref> و [[سنی]]<ref>ر. ک: فتح الباری، ج ۱۲، ص ۲۷۶؛ شرح مسلم، ج ۱۶، ص ۵۵ - ۵۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۵۳.</ref> در مورد جاسوس مسلمان قائل به تعزیرند، هرچند [[حکم]] به اعدام،<ref>ر. ک: کشاف القناع، ج ۶، ص ۱۶۱؛ فتح الباری، ج ۱۲، ص ۲۷۶؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۲، ص ۷۴۰.</ref>[[زندان]]،<ref>معالم السنن، ج ۲، ص ۲۷۴؛ عمدة القاری، ج ۱۴، ص ۲۵۶؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۳۴۳.</ref> [[تبعید]] <ref>ر. ک: المجموع، ج ۱۹، ص ۳۴۳؛ النفی والتغریب، ص ۳۳۷؛ اقضیة رسول الله، ص ۸۰.</ref> و [[وانهادن]] به [[اجتهاد]]<ref>نک: شرح مسلم، ج ۱۶، ص ۵۵ - ۵۶؛ عمدة القاری، ج ۱۴، ص ۲۵۶؛ التحریر والتنویر، ج ۳، ص ۲۱۹.</ref> [[حاکم]] نیز در میان [[فتواها]] دیده میشود. درباره جاسوس [[حربی]] و [[ذمی]] نیز اغلب [[فتوا]] به [[قتل]] دادهاند.<ref> المجموع، ج ۱۹، ص ۳۴۲؛ نیل الاوطار، ج ۸، ص ۱۵۴ - ۱۵۵.</ref> در همه موارد مزبور، طرح یا [[نقد]] آراء با استناد به برخی [[آیات]]، [[احادیث]] و برخوردهای [[پیامبر]]{{صل}} با [[جاسوسان]] صورت پذیرفته است.<ref>المبسوط، ج ۲، ص ۱۵؛ قواعد الاحکام، ج ۱، ص ۵۰۵؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۳۴۰.</ref> افزون بر [[مجازات]]، مباحث دیگری هم در رویکرد [[فقهی]] به پدیده [[جاسوسی]] مطرح است.<ref> ر. ک: نیل الاوطار، ج ۸، ص ۱۵۵؛ الجامع للشرایع، ص ۲۳۴؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۶۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| | |
| == پرسشهای وابسته ==
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |
| | * [[تجسس]] |
|
| |
|
| ==منابع== | | == منابع == |
| # [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله "جاسوسی"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۹''']] | | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[جاسوسی (مقاله)|مقاله «جاسوسی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۹''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پانویس == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| | | [[رده:اصطلاحات سیاسی]] |
| [[رده:جاسوسی]] | |
| [[رده:مدخل]]
| |
مقدمه
واژه جاسوسی از دو بخش "جاسوس" و "یاءِ" حاصل مصدر (در نقش پسوند شغل ساز) ساخته شده و در زبان فارسی به معنای جستجوی خبر، خبر پرسی، خبر چینی، سخن چینی، به دست آوردن اخبار و اسرار فرد، اداره یا کشوری و دادن آن به دیگری آمده است و به صورت مصدرِ مرکبِ "جاسوسی کردن" نیز کاربرد دارد.[۱] جاسوس از ریشه عربی "ج ـ س ـ س" و صفت مشبهه بر وزن "فاعول" است.[۲] شماری از واژه پژوهان، "جسّ" را در اصل به معنای لمس چیزی با دست [۳] (مانند گرفتن نبض) برای کسب آگاهی لازم، دانسته [۴] و برخی آن را فقط تفحص نامحسوس معنا کردهاند؛[۵]
همچنین تجسس که در زبان عربی [۶] به ویژه عربی معاصر [۷] معادل جاسوسی است، از این ریشه است. این واژه در لغت به معنای آگاهی جستن از اخبار [۸] و اموری عمدتاً پنهان آمده و اغلب کاربردی منفی دارد.[۹]
اصطلاح جاسوسی در حوزه حقوق و روابط بین الملل، حقوق جزای خصوصی و جرمشناسی کاربرد دارد [۱۰] و فارغ از پارهای اختلافات جزئی، به کسب اطلاعات محرمانه نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در پوشش عناوین غیر واقعی، با قصد ارائه به بیگانگان و عمدتاً متخاصم تعریف شده است.[۱۱]
جاسوسی در گذشته با شیوههای ابتدایی و اغلب در حوزههای نظامی و سیاسی صورت میگرفت؛ اما امروزه با تغییر ماهیت تهدیدها، شیوهها و حوزههای جاسوسی نیز تحول و توسعه یافته است.[۱۲] جاسوسی از پیشینه تاریخی بسیار دیرینی برخوردار است و متون بسیاری بر باستانی بودن آن گواهی میدهند.[۱۳]
گزارشهای تورات درباره اتهام جاسوسی به برادران یوسف (ع) پس از ورود نخستین آنان به مصر، ارسال جاسوسان دوازده گانه بنی اسرئیل از سوی موسی (ع) برای شناسایی سرزمین کنعان [۱۴] و روانه شدن جاسوسان یوشع به شهر اریحا [۱۵] از این قبیلاند.[۱۶] اتهام برادران یوسف (ع) در پارهای منابع تفسیری نیز گزارش شده [۱۷] و برخی مفسران، فسادانگیزی نفی شده در آیه ﴿قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ﴾[۱۸] را اشاره به آن دانستهاند.[۱۹]
در تاریخ اسلام نیز نمونههایی از جاسوسی در خلال درگیریهای پیامبر اکرم (ص) با مشرکان به چشم میخورد که فرستادن افراد و گروههای تجسس از سوی آن حضرت برای شناسایی و گزارش اوضاع دشمنان از آن قبیل است؛[۲۰] همچنین گزارشهایی درباره شیوه حفظ اسرار محرمانه در برخورد با جاسوسان دشمن، در سیره پیامبر (ص) به چشم میخورد.[۲۱] فعالیتهای یاد شده در زمانها و اوضاع گوناگون جنگی و در ارتباط با همه دشمنان اعم از قریش، هوازن، رومیان و... گزارش شدهاند.[۲۲].[۲۳]
جاسوسی در قرآن
جاسوسی برای دشمنان
حکم فقهی جاسوسی
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه، ج ۵، ص ۷۳۶۰؛ فرهنگ عمید، ص ۴۵۰، "جاسوس و جاسوسی".
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".
- ↑ جمهرة اللغه، ج ۱، ص ۸۸ - ۸۹؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ مفردات، ص ۱۹۶، "جسس".
- ↑ العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳، "جسس".
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ التحقیق، ج ۲، ص ۸۶ - ۸۷، "جسس"؛ الفائق، ج ۱، ص ۲۱۴.
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۱۴؛ المصباح، ص ۱۰۱؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳.
- ↑ موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵.
- ↑ العین، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۳، ص ۹۱۳؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳.
- ↑ النهایه، ج ۱، ص ۲۷۲؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۸۳؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۳۷۴، "جسس".
- ↑ حقوق جزای اختصاصی، ج ۳، ص ۵۲ - ۵۳؛ آشنایی با حقوق جزا، ص ۱۲۵ - ۱۲۷؛ مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، ج ۳،ص ۶۷۵ - ۶۷۷.
- ↑ موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵؛ فرهنگ علوم سیاسی، ج ۱، ص ۲۰۱؛ ترمینولوژی حقوق، ص ۱۸۹.
- ↑ ر. ک: موسوعة السیاسه، ج ۲، ص ۱۵؛ فرهنگ علوم سیاسی، ج ۱، ص ۲۰۱.
- ↑ برای اطلاع بیشتر ر. ک: دانشنامه جهان اسلام، ج ۹، ص ۲۵۰.
- ↑ کتاب مقدس، اعداد ۱۳: ۱ - ۲۹؛ تثنیه ۱: ۲۲ - ۲۸.
- ↑ کتاب مقدس، یوشع ۲: ۱ - ۲۴.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش ۴۲: ۸ - ۲۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۲۲؛ تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص ۳۳۵؛ زاد المسیر، ج ۴، ص ۱۸۷.
- ↑ «گفتند: سوگند به خداوند که شما میدانید ما نیامدهایم تا در این سرزمین تبهکاری کنیم و ما دزد نیستیم» سوره یوسف، آیه ۷۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۲۴.
- ↑ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج ۲، ص ۳۰۲؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۳، ص ۲۱۹؛ ج ۴، ص ۱۳۱؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۵.
- ↑ سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۵۹۸ - ۵۹۹؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۴۹؛ السنن الکبری، ج ۹، ص ۱۴۷.
- ↑ نک: مسند احمد، ج۳، ص۱۳۶؛ موسوعه الاستخبارات و الامن، ج ۱، ص ۳۵۰، ۳۵۲؛ الاستخبارات العسکریة فی الاسلام، ص ۱۰۵ - ۱۰۶.
- ↑ اسدی، علی، مقاله «جاسوسی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.