|
|
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تحجر و ارتجاع در قرآن]] - [[تحجر و ارتجاع در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} |
| | == مقدمه == |
| | [[ارتجاع]] از ریشه "ر ج ع" و در لغت بهمعنای بازگشت و بازگردانیدن به وضعیت پیشین <ref>النهایه، ج۲، ص۲۰۱؛ لسانالعرب، ج۵، ص۱۴۹؛ لغتنامه، ج۱، ص۱۳۸۰.</ref> و گاه بهمعنای تبدیل چیزی از کار افتاده و کهنه به چیزی جدید و کارآمد است.<ref> لسانالعرب، ج۵، ص۱۵۱.</ref> این واژه در اصطلاحی نوآمد در حوزه [[علوم اجتماعی]]، به هرگونه [[دفاع]] از وضعیت موجود [[حاکم]] و [[نظام]] فرسوده و رو به زوال یا [[مخالفت]] با [[نوآوری]] و پیشرفتهای [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] اطلاق شده،<ref> فرهنگ سیاسی، ص۵؛ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۹۰.</ref> افزون بر [[امور فردی]] و [[مادّی]]، گاه در [[امور اجتماعی]] و عرصه [[اندیشه]] نیز به منظور، احیای سنّتهای قدیم و [[منسوخ]] طرح میشود؛<ref>فرهنگ سیاسی، ص۵؛ درآمدی بر دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ص۶۱۳.</ref> مجموعه گروههای موسوم به «سلفیّه» که در دوره اخیر، رویکردی [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] یافتهاند، این نوع دیدگاه را دارند.<ref>موسوعة السیاسه، ج۳، ص۲۲۹.</ref> اصطلاح [[ارتجاع]] (Reaction) در مرزبندی گرایشهای [[سیاسی]] بهطور معمول بر جناحهای راست سنّتی اطلاق میشود که با دگرگونیهای بنیادین در نهادهای [[اجتماعی]] [[مخالفت]] جدّی دارند و در موارد بسیاری از سوی گروههای چپ در برابر راستگرایان و گاه مذهبیان بهکار میرود؛<ref>فرهنگ جامع سیاسی، ص۱۲۸.</ref> ازاینرو این اصطلاح با اصطلاحات اصولگرایی، محافظهکاری و سنّتگرایی، حوزه معنایی مشترکی یافته است. |
|
| |
|
| {{امامت}}
| | از آنجا که دو مفهوم "[[ارتجاع]]" و "[[ترقّی]] خواهی" مفاهیمی نسبی هستند، چه بسا امری در وضعیّت و جامعهای خاص، از مصادیق [[ارتجاع]] بوده و در موقعیّت و جامعهای دیگر، نوعی [[پیشرفت]] و [[ترقّی]] بهشمار آید.<ref>فرهنگ سیاسی، ص۵.</ref> در مجموع، مهمترین وجه اشتراک تعاریف گوناگون "[[ارتجاع]]"، بار منفی آن است؛ بدین سبب در دورههای مختلف [[تاریخی]]، افراد، گروهها و [[جوامع]] گوناگون از این واژه به منظور [[حمله]] به [[دشمنان]] و رقیبان خود سود بردهاند که در این میان، [[دین اسلام]] نیز گاه از این اتّهام مصون نبوده است؛ بدین لحاظ، بسیاری از اندیشهوران [[مسلمان]] و غیر [[مسلمان]] با تکیه بر گوهر و [[اصول بنیادین اسلام]] از یک سو و مطالعه [[تاریخ]] تمدّن [[اسلامی]] از سوی دیگر به مقابله با این اتّهام برخاستهاند.<ref>علل پیشرفت اسلام؛ ص۲۳ـ۲۴؛ تمدن اسلام و عرب، ص۵۱ـ۵۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص 454-455.</ref> |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تحجر و ارتجاع در قرآن]] - [[تحجر و ارتجاع در حدیث]] - [[تحجر و ارتجاع در نهج البلاغه]] </div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == [[ارتجاع]] در [[قرآن]] == |
| [[ارتجاع]] از ریشه "ر ج ع" و در لغت بهمعنای بازگشت و بازگردانیدن به وضعیت پیشین<ref>النهایه، ج۲، ص۲۰۱؛ لسانالعرب، ج۵، ص۱۴۹؛ لغتنامه، ج۱، ص۱۳۸۰.</ref> و گاه بهمعنای تبدیل چیزی از کار افتاده و کهنه به چیزی جدید و کارآمد است.<ref> لسانالعرب، ج۵، ص۱۵۱.</ref> این واژه در اصطلاحی نوآمد در حوزه [[علوم اجتماعی]]، به هرگونه [[دفاع]] از وضعیت موجود [[حاکم]] و [[نظام]] فرسوده و رو به زوال یا [[مخالفت]] با [[نوآوری]] و پیشرفتهای [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] اطلاق شده،<ref> فرهنگ سیاسی، ص۵؛ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۹۰.</ref> افزون بر [[امور فردی]] و [[مادّی]]، گاه در [[امور اجتماعی]] و عرصه [[اندیشه]] نیز به منظور، احیای سنّتهای قدیم و [[منسوخ]] طرح میشود؛<ref>فرهنگ سیاسی، ص۵؛ درآمدی بر دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ص۶۱۳.</ref> مجموعه گروههای موسوم به «سلفیّه» که در دوره اخیر، رویکردی [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] یافتهاند، این نوع دیدگاه را دارند.<ref>موسوعة السیاسه، ج۳، ص۲۲۹.</ref> اصطلاح [[ارتجاع]] (Reaction) در مرزبندی گرایشهای [[سیاسی]] بهطور معمول بر جناحهای راست سنّتی اطلاق میشود که با دگرگونیهای بنیادین در نهادهای [[اجتماعی]] [[مخالفت]] جدّی دارند و در موارد بسیاری از سوی گروههای چپ در برابر راستگرایان و گاه مذهبیان بهکار میرود؛<ref>فرهنگ جامع سیاسی، ص۱۲۸.</ref> ازاینرو این اصطلاح با اصطلاحات اصولگرایی، محافظهکاری و سنّتگرایی، حوزه معنایی مشترکی یافته است. | |
|
| |
|
| از آنجا که دو مفهوم "[[ارتجاع]]" و "[[ترقّی]] خواهی" مفاهیمی نسبی هستند، چه بسا امری در وضعیّت و جامعهای خاص، از مصادیق [[ارتجاع]] بوده و در موقعیّت و جامعهای دیگر، نوعی [[پیشرفت]] و [[ترقّی]] بهشمار آید.<ref>فرهنگ سیاسی، ص۵.</ref> در مجموع، مهمترین وجه اشتراک تعاریف گوناگون "[[ارتجاع]]"، بار منفی آن است؛ بدین سبب در دورههای مختلف [[تاریخی]]، افراد، گروهها و [[جوامع]] گوناگون از این واژه به منظور [[حمله]] به [[دشمنان]] و رقیبان خود سود بردهاند که در این میان، [[دین اسلام]] نیز گاه از این اتّهام مصون نبوده است؛ بدین لحاظ، بسیاری از اندیشهوران [[مسلمان]] و غیر [[مسلمان]] با تکیه بر گوهر و [[اصول بنیادین اسلام]] از یک سو و مطالعه [[تاریخ]] تمدّن [[اسلامی]] از سوی دیگر به مقابله با این اتّهام برخاستهاند.<ref>علل پیشرفت اسلام؛ ص۲۳ـ۲۴؛ تمدن اسلام و عرب، ص۵۱ـ۵۴.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| | == جریانهای [[ارتجاعی]] == |
|
| |
|
| ==[[ارتجاع]] در [[قرآن]]== | | == عوامل و زمینههای [[ارتجاع]] == |
| این واژه در [[قرآن]] بهکار نرفته؛ امّا مفهوم آن را میتوان در قالب عبارتهای "پافشاری بر عقاید پدران" و "بازگشت به [[جاهلیّت]]" یا "بازگشت به عقب" جست: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و مادهزاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ میبافند و بیشتر آنان خرد نمیورزند» سوره مائده، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید ، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ}}<ref>«پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ}}<ref>«زیرا آیات من برایتان خوانده میشد اما شما پشت کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا میخواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ}}<ref>«به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند» سوره صافات، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ}}<ref>«و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۷۰.</ref>.
| | === خو گرفتن به عادات و [[سنن]] گذشته === |
| | === [[تعصبات قومی]] و [[نژادی]] === |
| | === [[نادانی]] === |
| | === [[حاکمان ظالم]] === |
| | === اشراف و مترفان === |
| | === [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] === |
|
| |
|
| با توجّه بهمعنای [[ارتجاع]] میتوان [[ارتداد]] [[فقهی]] را اعمّ از آن دانست؛ چرا که [[ارتداد]] [[فقهی]] رویگردانی از [[دین حق]] و [[گرایش]] به [[آیین جدید]] را نیز شامل میشود؛ درحالی که در [[ارتجاع]]، [[گرایش]] و بازگشت به سنّتهای قدیم و [[منسوخ]] صورت میگیرد؛ البتّه تعابیر [[قرآنی]] [[ارتداد]] نیز همسو با مفهوم [[ارتجاع]] فقط از بازگشت به [[آیین]] پیشین یاد کردهاند؛ گرچه پذیرای توسعه معنایی مفهوم [[فقهی]] [[ارتداد]] نیز هستند. مهمّ از نظر [[قرآن]]، [[وفاداری]] بر [[دین حق]] و عدم رویگردانی از آن است؛ حال چه روی گردانی در قالب بازگشت به آیینهای گذشته یا [[گرایش]] به آیینهای جدید صورتپذیرد.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله "ارتجاع"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| | == آثار و پیامدهای [[ارتجاع]] == |
| | ==تحجر از آسیبهای معرفت دینی== |
| | {{همچنین|معرفت دینی}} |
| | منطق فهم دین و معرفت دینی، دارای آفتها و آسیبهایی است که باعث [[سوء]] فهم و [[انحراف]] در فهم دین میگردد. بنابراین یکی از ارکان بحث درباره منطق فهم دین، [[سخن گفتن]] از آفات و آسیبهای معرفت دینی است<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۱۰۵.</ref>. از جمله این آسیبها «تحجر» است. |
|
| |
|
| ==جریانهای [[ارتجاعی]]==
| | تحجر فراموش کردن [[عقل]] و متوقف ماندن در [[فهم دین]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.</ref>، یعنی اینکه ما در کار بزرگی که در جهت تحقق [[اهداف اسلامی]] داریم، نتوانیم نیازهای [[زمان]] و لوازم هر لحظه [[زندگی]] [[ملت]] را بشناسیم و در وضعیتی ایستا و بدون انعطاف، پیش برویم. آنچه در [[اندیشه]] اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است آن است که «[[اسلام]] دینی جامع است که برای [[بشر]] تا [[قیامت]] برنامه دارد، و به این دلیل [[ضرورت]] دارد که فهمی کارساز از دین در دنیای جدید داشته باشیم؛ و [[جامعه اسلامی]] را بر [[مبانی اسلام]] بنا کنیم و در این صورت اگر به [[ظواهر]] [[احکام]] اکتفا کنیم و نتوانیم کشش طبیعی احکام و [[معارف اسلامی]] را، در جایی که قابل کشش است، [[درک]] کنیم، دچار تحجر و [[جمود]] و ایستایی میشویم که آسیبی جدی در فهم دین محسوب است که دنبالهاش ویرانی است»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۳/۱۳۷۶ و ۲۳/۹/۱۳۷۹.</ref>. راه مقابله با این آسیب و آفت بزرگ؛ حاکم شدن عقل و [[نوآوری]] [[علمی]] است که در معارف اسلامی از آن به [[اجتهاد]] یاد میشود. اما اجتهاد به این معنی دارای دو رکن اساسی است: |
| در [[قرآن]] از وجود روحیّه [[اصرار]] و پافشاری بر آیینهای گذشته در برابر [[دین]] حقّی که هر بار بهوسیله [[پیامبری]] از سوی [[خداوند]] [[تجدید]] میشد، یاد شده است. این روحیّه میان [[اقوام]] و [[ملل]] گوناگونی چون [[قوم ابراهیم]] {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ}}<ref>«هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟» سوره انبیاء، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ}}<ref>«گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم» سوره انبیاء، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان! هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! » سوره شعراء، آیه ۶۹-۷۴.</ref> [[شعیب]] {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> [[ثمود]] {{متن قرآن|قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}<ref>«گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۲.</ref> [[عاد]] {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره اعراف، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم؟ اگر راست میگویی آنچه را که به ما وعده میدهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۰.</ref> [[نوح]] {{متن قرآن|وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالا }}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید و بیگمان بسیاری را گمراه کردند، و ستمگران را جز گمراهی میفزای» سوره نوح، آیه ۲۳-۲۴.</ref> [[قوم]] [[موسی]] و [[فرعونیان]] {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ}}<ref>«آنگاه چون موسی نشانههای روشن ما را برای آنان آورد، گفتند: این جز جادویی برساخته نیست و ما در میان نیاکان خویش چنین چیزی را نشنیدهایم» سوره قصص، آیه ۳۶.</ref> نیز [[کافران]] و [[مشرکان]] [[صدر اسلام]] {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ}}<ref>«به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۶۹-۷۰.</ref> گزارش شده است. | | # [[قدرت علمی]] که با هوش وافر، [[ذخیره]] علمی لازم و [[مجاهده]] فراوان برای فراگیری حاصل میشود. |
| | # [[جرأت]] علمی<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۹/۱۲/۱۳۷۹.</ref>.<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۱۰۷.</ref> |
|
| |
|
| [[قرآن]] با اشاره به اینکه [[انتخاب]] [[عقاید]] [[باطل]] از سوی پیشینیان، از [[بیخردی]] و [[جهل]] ناشی بوده، [[اصرار]] نسلهای بعدی بر آن [[عقاید]] و نپذیرفتن [[دعوت حق]] مبنی بر [[پیروی از کتاب خدا]] و [[پیامبر]] را [[سرزنش]] میکند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref> [[اهل]] کتاب هرچند [[بتپرست]] نبودند، لکن به [[جهت]] [[اصرار]] بر [[آیین]] گذشته خود و نپذیرفتن [[دین اسلام]]، بر اثر [[تعصبات قومی]] و [[حسادت]]، از نگاه [[قرآن]]، به نوعی، مرتجع دانسته شدهاند {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود به آنچه خداوند (بر پیامبر اسلام) فرو فرستاده است؛ ایمان آورید؛ میگویند: ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان فرو فرستاده شده است ایمان میآوریم؛ و جز آن را انکار میکنند با آنکه آن (قرآن)، راستین است و کتابی را که آنان دارند، راست میشمارد؛ (نیز) بگو، اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را میکشتید؟» سوره بقره، آیه ۹۱.</ref>. برخی از آنان همکیشانشان را به پافشاری بر [[عقاید]] [[باطل]] خود و [[پیروی]] نکردن از غیر [[دین یهود]] سفارش میکردند {{متن قرآن|وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و جز به کسی که از دین شما پیروی کند اعتماد نکنید، بگو: بیگمان رهنمود، رهنمود خداوند است تا کسی نپندارد که به کسی مانند آنچه به شما دادهاند میدهند یا بتوانند با شما نزد پروردگارتان چون و چرا کنند، بگو: به راستی بخشش در دست خداوند است، به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره آل عمران، آیه ۷۳.</ref>، و برای نپذیرفتن آیینِ جدید ([[اسلام]])، به بهانههایی [[دروغین]] متوسّل میشدند {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستادهای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانییی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهانها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست میگویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref>.
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']] |
| | # [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| [[منافقان]] نیز برخلاف ظاهر، خواهان [[عقاید]] [[جاهلی]] بودند؛ چنانکه خود به این امر اعتراف میکردند: {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آوردهاند دیدار کنند میگویند ایمان آوردهایم و چون با شیطانهای خود تنها شوند میگویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند میکنیم» سوره بقره، آیه ۱۴.</ref> آنها میکوشیدند تا [[مسلمانان]] را به بهانههای گوناگون به [[عقاید]] گذشته [[جاهلی]] بازگردانند که [[قرآن]] [[مسلمانان]] را از این امر [[آگاه]] ساخته، آنان را از [[پیروی]] [[منافقان]] و [[یهود]] <ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۸۵۶.</ref> برحذر داشته، و [[ارتجاع]] و بازگشت به [[عقاید]] [[باطل]] پیشین را نتیجه اینگونه پیرویها دانسته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.</ref> بازگشت [[منافقان]] از ظاهر [[اسلام]] به [[کفر]] در برهههای گوناگونی صورت پذیرفته که [[قرآن]] در [[آیات]] متعدّدی از آن یادکرده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ}}<ref>«این، بدان روست که آنان ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند آنگاه بر دلهاشان مهر نهاده شد از این رو (حقیقت را) درنمییابند» سوره منافقون، آیه ۳.</ref> همچنین طبق نقل [[قرآن]]، مسأله [[قبله]] یا [[تغییر]] آن <ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۴۱۶.</ref> برای نمایاندن پدیده [[ارتجاع]] و [[شناخت]] مرتجعان از [[مؤمنان راستین]] بوده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید ، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> در ماجرای [[جنگ اُحُد]] و به دنبال شایعه [[شهادت پیامبر]]{{صل}} نیز گروهی از این افراد به ظاهر [[مسلمان]] به [[فکر]] بازگشت به [[بتپرستی]] افتادند و برخی نیز از [[دین]] [[دست]] کشیدند <ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۸۴۸.</ref> که آیه {{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref> آنان را [[سرزنش]] کرده است. همچنین پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]]، گروهی به گذشته خویش بازگشتند ر و به زنده کردن دوباره [[آداب و سنن]] [[جاهلی]] پرداختند؛ چنانکه این پدیده در [[روایات]] متعدّدی از طریق [[شیعه]] و [[اهلسنّت]] منعکس شده است<ref>بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۵۱ـ۳۵۳ و ج۲۸، ص۲۸ـ۳۷؛ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۱۵۰ـ۱۵۱.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| | == پانویس == |
| | |
| ==عوامل و زمینههای [[ارتجاع]]==
| |
| باتوجّه به [[آیات]] میتوان عوامل [[ارتجاع]] را به دو عاملِ درونی (عواملی که در خود شخص وجود دارند) و عوامل بیرونی (عواملی که از خارج، [[ارتجاع]] شخص را سبب میشوند) تقسیم کرد. [[قرآن]] در طول همه این عوامل، از [[شیطان]] بهطور خاص یاد کرده و او را در ایجاد و زمینهسازی عوامل [[ارتجاع]] مؤثّر میشمارد.
| |
| | |
| آیه {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا میخواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.</ref> پافشاری بر [[آیین]] [[پدران]] و نپذیرفتن [[کتاب خدا]] را پاسخی از سوی [[کافران]] به فراخوانیِ [[شیطان]] به [[عذاب]] سوزان تلقّی میکند.
| |
| | |
| آیه {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> نیز درخواست [[داوری]] از [[حاکمان]] [[باطل]] را پس از [[ایمان آوردن]] به [[دین حق]] که به نوعی [[ارتجاع]] است، خواسته [[شیطان]] برای گمراهسازی [[انسان]] و به [[بیراهه]] کشیدن او دانسته<ref>مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۲؛ التبیان، ج۳، ص۲۳۸.</ref> این عمل از نگاه [[قرآن]]، [[نشانه]] [[ارتجاع]] و [[ارتداد]] [[منافقان]] است. همچنین نقش [[شیطان]] در [[ارتجاع]] از آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ}}<ref>«بیگمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.</ref> نیز فهمیده میشود. در این [[آیه]]، عامل [[ارتجاع]] و [[ارتداد]] به گذشته، جلوهگری [[کفر]] بهدست [[شیطان]] دانسته شده است. اکنون پس از [[شناخت]] نقش [[شیطان]] به بررسی سایر عوامل و زمینههای [[ارتجاع]] میپردازیم<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>:
| |
| | |
| ===خو گرفتن به عادات و [[سنن]] گذشته===
| |
| [[انسان]] که در [[امور مادّی]] تنوّع [[طلب]] و نوگرا است، اغلب در [[امور معنوی]] و [[اعتقادات]] مذهبی از [[نوآوری]] گریزان و به [[آرامش]] و [[ثبات]] متمایل است؛ ازاینرو [[پیامبران]] هنگام [[ابلاغ]] [[آیین جدید]] [[الهی]] با این واکنش از سوی [[اقوام]] خود مواجه میشدند که "ما چنین چیزی را میان نیاکانمان نشنیدهایم"{{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ}}<ref>«سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید و اگر خداوند میخواست فرشتگانی میفرستاد، چنین چیزی در (میان) پدران نخستین خویش نشنیدهایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>، و به همین [[جهت]]، آنان درباره این آیینِ [[متعارض]] با [[عقاید]] پدرانشان، اظهار تردید میکردند. {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}<ref>«آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار» سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ}}<ref>«پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و از اینکه بیمدهندهای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بیگمان این چیزی شگفت است» سوره ص، آیه ۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| |
| ===[[تعصبات قومی]] و [[نژادی]]===
| |
| در برخی [[آیات]] از تأثیر تعصّبات قومی و [[نژادی]] در [[مقاومت]] [[اقوام]] در مقابل [[دعوت]] [[پیامبران]] یاد شده است {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref>؛ چنانکه [[یهود]] فقط به [[جهت]] [[برانگیختن]] [[پیامبر اسلام]] ازمیان [[نژاد]] [[عرب]] و نه نژاد آنها، از [[پذیرش اسلام]] [[امتناع]] ورزیدند <ref>التبیان، ج۱، ص۳۴۵؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۹۳ و۲۹۹.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| |
| ===[[نادانی]]===
| |
| در آیه {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند ، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref> [[موسی]]{{ع}} بازگشت [[بنیاسرائیل]] را به [[بتپرستی]]، پس از [[رهایی]] از دست [[فرعون]]، بر اثر [[نادانی]] آنان میداند. همچنین طبق آیه {{متن قرآن|قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ}}<ref>«بگو ای نادانان! آیا به من فرمان میدهید که جز خداوند را بپرستم؟» سوره زمر، آیه ۶۴.</ref> [[مشرکان]] به [[جهت]] فراخواندن [[مسلمانان]] به [[ارتجاع]] و بازگشت به [[بتپرستی]]، [[جاهل]] خوانده شدهاند. چنانکه بادیهنشینی و دوری از [[فرهنگ]] و تمدّن که خود از زمینههای [[نادانی]] است، یکی از اسباب پافشاری بر [[عقاید]] کهنه و [[باطل]] دانسته شده: {{متن قرآن|الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«تازیان بیاباننشین کفرگراتر و نفاقگراتر و به ندانستن حدود آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده است سزاوارترند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۹۷.</ref> [[مقاومت]] بیشتر این افراد در برابر [[دین حق]] به [[جهت]] [[طبیعت]] خشک، دوری از [[فرهنگ]]، [[علم]] و [[عالمان]] است که آنان را از نیکاندیشی دور ساخته است.<ref>الفرقان، ج۱۰ـ۱۱، ص۲۶۷؛ الکشاف، ج۲، ص۳۰۳.</ref> آیه {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«پس آیا در این گفتار نیندیشیدهاند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟» سوره مؤمنون، آیه ۶۸.</ref> [[مشرکان]] را به [[جهت]] نپذیرفتن [[اسلام]] [[سرزنش]] کرده، منشأ آن را عدم [[تدبر]] واندیشه دانسته است. چنانکه عامل اصلی [[گزینش]] چنین عقایدی نیز از سوی پیشینیان، [[جهل]] و [[بیخردی]] آنان دانسته شده است {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| |
| ===[[حاکمان ظالم]]===
| |
| در برخی [[آیات]]، از [[حاکمان]] و سردمداران [[ظالم]] بهصورت یکی از عوامل [[ارتجاع]] [[اقوام]] به [[عقاید]] [[باطل]]، یادشده است. [[فرعون]] برای بازگرداندن گروندگان به [[موسی]] به [[عقاید]] [[باطل]] گذشته، آنان را به [[قطع]] [[دست]] و پا و به [[صلیب]] کشیدن [[تهدید]] میکند: {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ بیگمان این نیرنگی است که در این شهر به کار بردهاید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«سوگند میخورم که دستها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى}}<ref>«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟» سوره طه، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا}}<ref>«و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشتهاید؟ گفتند: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتهایم؛ گفتند: پروردگارتان از اندازه درنگی که داشتهاید آگاهتر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزهتر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا}}<ref>«که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان میکنند، یا به آیین خویش برمیگردانند و در آن صورت، هرگز، هیچگاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۲۰.</ref> نیز [[بیم]] [[اصحاب کهف]] از فشار و اِعمال [[زور]] [[حاکمان]] [[کافر]] عصر خود را به [[جهت]] [[ارتداد]] و [[ارتجاع]] به [[آیین]] [[باطل]] گزارش داده است: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ}}.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| |
| ===اشراف و مترفان===
| |
| از جمله کسانیکه با [[دعوت انبیا]] [[مخالفت]] میکردند، مترفان بودند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref> آنان، هم خود بر [[عقاید]] [[باطل]] گذشتگان پای میفشردند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>، و هم به زیر دستانشان سفارش میکردند که بر [[آیین]] پیشین خود بمانند و از آن دست برندارند: {{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند» سوره ص، آیه ۶.</ref> آنان [[مردم]] را چنین [[بیم]] میدادند که با [[پیروی از پیامبر]] و در نتیجه دست برداشتن از [[آیین]] نیاکان، زیان خواهند دید: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بیگمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.</ref> مقصود از [[خسران]] در این [[کلام]]، [[ضرر]] [[مادّی]] چون از دست دادن [[سرمایه]] یا [[هلاکت]] <ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۶۹۳؛ نمونه، ج۶، ص۲۵۸.</ref>بهدست آن مترفان [بوده یا [[ضرر]] [[معنوی]] و خسارت در [[آیین]] است.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۱۸۱.</ref> گویی آنها، [[راه]] [[نجات]] را در [[بتپرستی]] میپنداشتند.<ref>نمونه، ج۶، ص۲۵۸.</ref> همچنین آنان از حربههای دیگری، مانند [[اخراج]] از [[شهر]] و آبادی برای بازگرداندن [[مؤمنان]] به [[آیین]] [[باطل]] استفاده میکردند: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> آنان از [[شعیب]] و گروندگان به او میخواستند که به [[آیین]] [[بتپرستی]] بازگردند. گویی [[شعیب]] پیشتر بر آن [[آیین]] بوده است. برخی این [[پندار]] را ناشی از مخفیسازی و [[تقیّه]] [[شعیب]] در گذشته <ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۶۹۰.</ref> یا [[سکوت]] او و مأموریّت نداشتن وی برای [[تبلیغ]] ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۲۵۴ و ج۱۰، ص۳۰۰.</ref> دانستهاند یا اینکه خطاب، فقط [[پیروان]] [[پیامبر]] را دربرگیرد.<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۲۵۴ و ج۱۰، ص۳۰۰.</ref> برخی نیز گفتهاند که مادّه "عود" با "الی" بهمعنای بازگشت و با "فی" بهمعنای دگرگونی و [[تغییر]] حالت است<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۴.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| |
| | |
| ===[[مشرکان]] و [[اهل کتاب]]===
| |
| طبق بیان [[قرآن]]، [[مشرکان]] نهتنها [[دشمن]] [[مسلمانان]] بوده، بلکه مایل بودند آنان به [[کفر]] بازگردند: {{متن قرآن|إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«اگر بر شما دست یابند دشمنانتان خواهند بود و بر شما به بدی دست دراز میکنند و زبان میگشایند و دوست میدارند که کاش شما نیز کافر میشدید» سوره ممتحنه، آیه ۲.</ref>، و در رسیدن به این مقصود، پیوسته با آنان میجنگیدند: {{متن قرآن| وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا }}<ref>« کافران پیاپی با شما جنگ میکنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref>، و حتّی به [[مسلمانان]] [[وعده]] میدادند درصورت [[پیروی]] از آنان، بار گناهانشان را به گردن میگیرند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید و ما (نیز) باید بار گناهان شما را برداریم ولی آنان هیچ باری از گناهان ایشان را برنمیدارند؛ بیگمان آنان دروغگویند» سوره عنکبوت، آیه ۱۲.</ref>؛ ازاینرو [[قرآن]] به [[مؤمنان]] هشدار میدهد که درصورت [[پیروی]] از [[مشرکان]]، آنان را به [[عقاید]] [[باطل]] پیشین بازمیگردانند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشتهتان (در جاهلیت) باز میگردانند و از زیانکاران میگردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.</ref> آنان در مواردی نیز با [[تهدید]] و [[ارعاب]]، [[پیامبران]] و پیروانشان را به بازگشت به [[آیین]] خود امر میکردند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بیگمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> از سوی دیگر، [[اهلکتاب]] بهویژه [[یهود]] <ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۷۷۴.</ref> نیز به منظور رواج پدیده [[ارتجاع]] و بازگشت به [[آیین]] [[باطل]] میان [[مسلمانان]]، به حربههایی دست زدند که در این میان، مهمترین [[حیله]] آنان برای بازگشت [[مسلمانان]] به [[جاهلیّت]] این بود که به برخی از هم کیشان خود توصیه کردند که صبحگاهان به [[اسلام]] بگرایند؛ سپس شامگاهان به بهانه اینکه [[محمّد]]{{صل}} نشانه و ویژگیهای [[پیامبر]] [[موعود]] را ندارد، از [[اسلام]] برگردند تا بدینسان در [[ایمان مسلمانان]] [[تزلزل]] ایجاد کنند {{متن قرآن|وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و دستهای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref> افزون بر این، آنان با نفاقافکنی و ایجاد [[کینه]] و [[عداوت]] میان [[مسلمانان]] در این مقصود میکوشیدند که [[قرآن]] [[مسلمانان]] را از [[توطئه]] [[ارتجاع]]، [[آگاه]] ساخت: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| |
| | |
| ==آثار وپیامدهای [[ارتجاع]]==
| |
| دربرخی از [[آیات]]، بازگشت به [[عقاید]] کهنه و [[باطل]]، سبب [[خسران]] دانسته شده است: «اِن تُطیعوا الَّذینَ کَفَروا یَرُدّوکُم عَلی اَعقـبِکُم فَتَنقَلِبوا خـسِرین». ([[آل عمران]] / ۳، ۱۴۹ ;[[حج]] / ۲۲، ۱۱) که با توجّه به دستهای دیگر از [[آیات]] شاید بتوان این [[خسران]] را «[[حرمان]] دائم از [[رستگاری]]»، «[[حبط عمل]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]» و «[[عذاب]] جاودان» دانست. در ماجرای [[اصحاب کهف]]، نتیجه و پیامد بازگشت به [[آیین]] [[باطل]]، [[حرمان]] دائم از [[رستگاری]] دانسته شده است: «اِنَّهُم اِن یَظهَروا عَلَیکُم یَرجُموکُم اَو یُعیدوکُم فی مِلَّتِهِم ولَن تُفلِحوا اِذًا اَبَدا». (کهف / ۱۸، ۲۰) همچنین در آیه۲۱۷ بقره / ۲ پس از بیان تلاش [[مشرکان]] برای [[انحراف]] [[مؤمنان]] از [[دین]] میافزاید: کسی که از [[دین]] برگردد و در حال [[کفر]] بمیرد، تمام [[اعمال]] نیکش در [[دنیا]] و [[آخرت]] ضایع میشود و چنین کسی، اهلدوزخ و همیشه درآن خواهد بود: «ومَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دینِهِ فَیَمُت وهُوَ کافِرٌ فَاُولـئِ کَ حَبِطَت اَعمــلُهُم فِی الدُّنیا والأَخِرَةِ واُولـئِ کَ اَصحـبُ النّارِ هُم فیها خــلِدون».
| |
| | |
| آیه۶۸ـ۷۰ صافات / ۳۷ نیز پیامد [[اصرار]] بر [[عقاید]] [[باطل]] [[پدران]] را [[عذاب]] جهنّم دانسته است: «ثُمَّ اِنَّ مَرجِعَهُم لاَِلَی الجَحیم * اِنَّهُم اَلفَوا ءاباءَهُم ضالّین * فَهُم عَلی ءاثـرِهِم یُهرَعون». این [[عذاب]] برای [[مشرکان]] که از مهمترین عوامل رویداد [[ارتجاع]] در [[جامعه]] هستند نیز [[وعده]] داده شده است: «حَتّی اِذا اَخَذنا مُترَفیهِم بِالعَذابِ... * قَدکانَت ءایـتی تُتلی عَلَیکُم فَکُنتُم عَلی اَعقـبِکُم تَنکِصون». (مؤمنون / ۲۳، ۶۴ـ۶۶) آیه۲۵ زخرف / ۴۳ نیز پیآمد [[گرایش]] به [[آیین]] نیاکان و [[اصرار]] بر آن را [[انتقام الهی]] دانسته است: «فَانْتَقَمْنا مِنْهمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبین».
| |
| | |
| .<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| |
| | |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
| |
| | |
| ==پانویس== | |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| | | [[رده:اصطلاحات سیاسی]] |
| [[رده:مدخل]] | |
| [[رده:تحجر و ارتجاع]]
| |