قلب در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| موضوع مرتبط = قلب
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[قلب]]''' است. "'''[[قلب]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| عنوان مدخل  = قلب
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[قلب در لغت]] - [[قلب در قرآن]] - [[قلب در نهج البلاغه]] - [[قلب در معارف دعا و زیارات]] - [[قلب در معارف و سیره سجادی]] - [[قلب در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[قلب در قرآن]] - [[قلب در حدیث]] - [[قلب در نهج البلاغه]] - [[قلب در معارف دعا و زیارات]] - [[قلب در کلام اسلامی]] - [[قلب در اخلاق اسلامی]]</div>
| پرسش مرتبط  =
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
}}
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[قلب (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
مراد از قلب در وجود [[انسان]]، "قلب [[روحانی]]" است (که البته با قلب ظاهری نیز در ارتباط است).
مراد از قلب در وجود [[انسان]]، "قلب [[روحانی]]" است (که البته با قلب ظاهری نیز در ارتباط است).


قلب [[روحانی]] حد و مرز بین [[انسان]] و حیوان است. [[انسان]] به‌واسطه قلب [[روحانی]] حقایق معنوی را [[درک]] می‌کند و راه کمال را می‌پیماید. قلب [[روحانی]] ابزار [[آدمی]] در رسیدن و دریافت [[کمالات]] معنوی و حصول [[معرفت]] و باورهای یقینی و به‌کارگیری [[ایمان]] و [[اعتقاد]] است. [[آدمیان]] به نسبت صفای قلب خود، دریافت‌کننده حقایق معنوی و [[قرآنی]] می‌شوند. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر [[حقیقت]] قلب [[روحانی]] صحه گذاشته و از آن به‌عنوان یکی از ارکان اصلی [[هدایت]] یاد کرده است: (بی‌گمان) در این هلاک پیشینیان [[پند]] و تذکر است آن را که قلبی هوشیار داشته باشد...<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ }}؛ سوره ق، آیه ۳۷</ref>. هم‌چنین در فرازهایی نپذیرفتن سخن [[حق]] را به‌دلیل [[مرگ]] [[قلوب]] یا عدم [[توان]] دریافت قلبی افراد می‌داند: چه آن‌که آن‌ها را دل‌هایی است بی‌ادراک و [[معرفت]]، و دیده‌هایی بی‌نور و [[بصیرت]]، و گوش‌هایی ناشنوایی [[حقیقت]]؛ آن‌ها مانند چهارپایان‌اند، بلکه بسی گمراه‌تر<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ }}؛ سوره اعراف، آیه۱۷۹</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۴۳-۶۴۴.</ref>
قلب [[روحانی]] حد و مرز بین [[انسان]] و حیوان است. [[انسان]] به‌واسطه قلب [[روحانی]] حقایق معنوی را [[درک]] می‌کند و راه کمال را می‌پیماید. قلب [[روحانی]] ابزار [[آدمی]] در رسیدن و دریافت [[کمالات]] معنوی و حصول [[معرفت]] و باورهای یقینی و به‌کارگیری [[ایمان]] و [[اعتقاد]] است. [[آدمیان]] به نسبت صفای قلب خود، دریافت‌کننده حقایق معنوی و [[قرآنی]] می‌شوند. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر [[حقیقت]] قلب [[روحانی]] صحه گذاشته و از آن به‌عنوان یکی از ارکان اصلی [[هدایت]] یاد کرده است: (بی‌گمان) در این هلاک پیشینیان [[پند]] و تذکر است آن را که قلبی هوشیار داشته باشد...<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ }}؛ سوره ق، آیه ۳۷</ref>. هم‌چنین در فرازهایی نپذیرفتن سخن [[حق]] را به‌دلیل [[مرگ]] [[قلوب]] یا عدم [[توان]] دریافت قلبی افراد می‌داند: چه آن‌که آن‌ها را دل‌هایی است بی‌ادراک و [[معرفت]]، و دیده‌هایی بی‌نور و [[بصیرت]]، و گوش‌هایی ناشنوایی [[حقیقت]]؛ آن‌ها مانند چهارپایان‌اند، بلکه بسی گمراه‌تر<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ }}؛ سوره اعراف، آیه۱۷۹</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۴۳-۶۴۴.</ref>


[[امام علی]] {{ع}} [[انسانیت]] [[انسان]] را در قلب او می‌داند و نیز [[دانایی]] را همچون درختی برمی‌شمارد که [[جایگاه]] رویش آن در قلب [[آدمی]] است<ref>غررالحکم، ۲ / ۱۰۶</ref>. از این‌رو قلب سرچشمه [[دانایی]] است<ref>غررالحکم، ۲ / ۱۶۹</ref>. قلب [[باطنی]] لطیفه‌ای است [[روحانی]] که تعلقی به [[بدن]] [[آدمی]] دارد و حقیقتی معنوی و [[الهی]] است که به [[روح]] [[انسان]] داده شده و در توجه به [[بدن]] [[انسان]] به قلب بدنی توجه می‌کند. قلب بدنی ما مرکز توجه قلب معنوی است. از این‌رو گاه در شرایط خاص و هیجان‌ها و تألمات گوناگون، قلب ظاهری [[آدمی]] کانون تألمات و [[رنج‌ها]] یا شادی‌ها و هیجانات قرار می‌گیرد و احساس حقیقی [[آدمی]] در قلب ظاهری او بروز می‌یابد. [[شناخت]] و [[اصلاح]] قلب به [[فضیلت]] [[تهذیب نفس]] می‌انجامد و سیر [[آدمی]] را به سوی کمال، آسان می‌کند. از این‌رو [[امام]] {{ع}} [[باطن]] قلب [[انسان]] را نسبت به [[درک]] [[اسرار غیب]]، بسیار نزدیک می‌بیند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}} [[انسانیت]] [[انسان]] را در قلب او می‌داند و نیز [[دانایی]] را همچون درختی برمی‌شمارد که [[جایگاه]] رویش آن در قلب [[آدمی]] است<ref>غررالحکم، ۲ / ۱۰۶</ref>. از این‌رو قلب سرچشمه [[دانایی]] است<ref>غررالحکم، ۲ / ۱۶۹</ref>. قلب [[باطنی]] لطیفه‌ای است [[روحانی]] که تعلقی به [[بدن]] [[آدمی]] دارد و حقیقتی معنوی و [[الهی]] است که به [[روح]] [[انسان]] داده شده و در توجه به [[بدن]] [[انسان]] به قلب بدنی توجه می‌کند. قلب بدنی ما مرکز توجه قلب معنوی است. از این‌رو گاه در شرایط خاص و هیجان‌ها و تألمات گوناگون، قلب ظاهری [[آدمی]] کانون تألمات و [[رنج‌ها]] یا شادی‌ها و هیجانات قرار می‌گیرد و احساس حقیقی [[آدمی]] در قلب ظاهری او بروز می‌یابد. [[شناخت]] و [[اصلاح]] قلب به [[فضیلت]] [[تهذیب نفس]] می‌انجامد و سیر [[آدمی]] را به سوی کمال، آسان می‌کند. از این‌رو [[امام]] {{ع}} [[باطن]] قلب [[انسان]] را نسبت به [[درک]] [[اسرار غیب]]، بسیار نزدیک می‌بیند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref>.


[[امام علی]] {{ع}} قلب را [[جایگاه]] توجه [[خداوند]] و پاک‌سازی قلب را باعث نظر [[خداوند]] می‌داند. از این‌رو موضوع قلب و نقش آن در حیات معنوی [[آدمی]] امری بسیار مهم و مؤثر است و مورد توجه [[تعالیم قرآن]] و [[اهل بیت]] {{عم}} قرار دارد. قلب و [[عقل]] در وجود [[آدمی]] دو [[حقیقت]] مستقل و در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند. در [[تعالیم دینی]] نقش [[عقل]] در قلب [[انسان]] به‌مثابه چراغ و [[بیداری]] قلب و جلوگیری از [[سستی]] و رکود آن برشمرده‌اند. از جمله [[امام علی]] {{ع}} در [[نامه]] [[تربیتی]] خود می‌فرماید: دلت را به [[اندرز]] زنده‌دار و به [[پارسایی]] بمیران، به [[یقین]] نیرو بخش و به [[حکمت]] روشن گردان، با یاد مرگش [[خوار]] و به اقرار به نیست‌شدنش وادار ساز. به سختی‌های دنیایش [[بینا]] گردان و از صولت روزگار و دگرگونی آشکار لیل و نهارش بترسان. خبرهای گذشتگان را بدو عرضه‌دار و آنچه را به آنان که پیش از تو بودند رسید به یادش آر<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ الْأَوَّلِينَ"}}</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref>
[[امام علی]] {{ع}} قلب را [[جایگاه]] توجه [[خداوند]] و پاک‌سازی قلب را باعث نظر [[خداوند]] می‌داند. از این‌رو موضوع قلب و نقش آن در حیات معنوی [[آدمی]] امری بسیار مهم و مؤثر است و مورد توجه [[تعالیم قرآن]] و [[اهل بیت]] {{عم}} قرار دارد. قلب و [[عقل]] در وجود [[آدمی]] دو [[حقیقت]] مستقل و در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند. در [[تعالیم دینی]] نقش [[عقل]] در قلب [[انسان]] به‌مثابه چراغ و [[بیداری]] قلب و جلوگیری از [[سستی]] و رکود آن برشمرده‌اند. از جمله [[امام علی]] {{ع}} در [[نامه]] [[تربیتی]] خود می‌فرماید: دلت را به [[اندرز]] زنده‌دار و به [[پارسایی]] بمیران، به [[یقین]] نیرو بخش و به [[حکمت]] روشن گردان، با یاد مرگش [[خوار]] و به اقرار به نیست‌شدنش وادار ساز. به سختی‌های دنیایش [[بینا]] گردان و از صولت روزگار و دگرگونی آشکار لیل و نهارش بترسان. خبرهای گذشتگان را بدو عرضه‌دار و آنچه را به آنان که پیش از تو بودند رسید به یادش آر<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ الْأَوَّلِينَ"}}</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref>


از این‌روایت چنین به‌دست می‌آید که قلب [[آدمی]] با [[موعظه]] و [[پند]] زنده می‌شود و با [[زهد]] ورزیدن عنان آن کنترل خواهد شد. [[یقین]]، قلب را قوت می‌بخشد، [[حکمت]] و [[دانش]] قلب را روشن و [[آگاه]] می‌سازد، یاد [[مرگ]] قلب را [[مطیع]] می‌کند، [[تفکر]] در نابودی [[دنیا]] و [[عالم هستی]] قلب را به‌خضوع وامی‌دارد و [[تفکر]] در [[دنیا]] و حوادث آن قلب را [[بصیر]] و [[بینا]] می‌گرداند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۴۵.</ref>.
از این‌روایت چنین به‌دست می‌آید که قلب [[آدمی]] با [[موعظه]] و [[پند]] زنده می‌شود و با [[زهد]] ورزیدن عنان آن کنترل خواهد شد. [[یقین]]، قلب را قوت می‌بخشد، [[حکمت]] و [[دانش]] قلب را روشن و [[آگاه]] می‌سازد، یاد [[مرگ]] قلب را [[مطیع]] می‌کند، [[تفکر]] در نابودی [[دنیا]] و [[عالم هستی]] قلب را به‌خضوع وامی‌دارد و [[تفکر]] در [[دنیا]] و حوادث آن قلب را [[بصیر]] و [[بینا]] می‌گرداند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۴۵.</ref>.


== وصف قلب ==
== وصف قلب ==
[[دل]]، [[لوح]] دیده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۹: {{متن حدیث|"الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ"}}</ref>. در این عبارت، [[کلام]] [[حضرت]] {{ع}} با معیارهای توصیف سازگار است. از رگ‌های [[آدمی]] پاره‌گوشتی آویزان است که شگفت‌انگیزترین عضو کالبد او به‌شمار می‌آید. این قطعه گوشت، [[قلب]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: {{متن حدیث|"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ"}}</ref>. بدیهی است که در این [[کلام]] [[امام]] {{ع}}، حدّ و رسم<ref>"حدّ" و "رسم" دوگونه از تعریف‌اند که در علم منطق از آن‌ها و ویژگی‌هایشا سخن گفته می‌‌شود.</ref> را به معنای منطقی نمی‌توان جست‌وجو کرد. امّا یکی از شیوه‌های [[امام]] {{ع}} در توصیف و تعریف، بیان گزاره‌های معلوم برای روشنگری و رفع مجهولات است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۲۶.</ref>.
[[دل]]، [[لوح]] دیده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۹: {{متن حدیث|"الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ"}}</ref>. در این عبارت، [[کلام]] [[حضرت]] {{ع}} با معیارهای توصیف سازگار است. از رگ‌های [[آدمی]] پاره‌گوشتی آویزان است که شگفت‌انگیزترین عضو کالبد او به‌شمار می‌آید. این قطعه گوشت، [[قلب]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: {{متن حدیث|"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ"}}</ref>. بدیهی است که در این [[کلام]] [[امام]] {{ع}}، حدّ و رسم<ref>"حدّ" و "رسم" دوگونه از تعریف‌اند که در علم منطق از آن‌ها و ویژگی‌هایشا سخن گفته می‌‌شود.</ref> را به معنای منطقی نمی‌توان جست‌وجو کرد. امّا یکی از شیوه‌های [[امام]] {{ع}} در توصیف و تعریف، بیان گزاره‌های معلوم برای روشنگری و رفع مجهولات است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۲۶.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== منابع ==
 
== جستارهای وابسته ==
 
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:قلب]]
[[رده:قلب]]
[[رده:قلب در نهج البلاغه]]
[[رده:مفاهیم در نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۱

مقدمه

مراد از قلب در وجود انسان، "قلب روحانی" است (که البته با قلب ظاهری نیز در ارتباط است).

قلب روحانی حد و مرز بین انسان و حیوان است. انسان به‌واسطه قلب روحانی حقایق معنوی را درک می‌کند و راه کمال را می‌پیماید. قلب روحانی ابزار آدمی در رسیدن و دریافت کمالات معنوی و حصول معرفت و باورهای یقینی و به‌کارگیری ایمان و اعتقاد است. آدمیان به نسبت صفای قلب خود، دریافت‌کننده حقایق معنوی و قرآنی می‌شوند. از این‌رو خداوند در قرآن کریم بر حقیقت قلب روحانی صحه گذاشته و از آن به‌عنوان یکی از ارکان اصلی هدایت یاد کرده است: (بی‌گمان) در این هلاک پیشینیان پند و تذکر است آن را که قلبی هوشیار داشته باشد...[۱]. هم‌چنین در فرازهایی نپذیرفتن سخن حق را به‌دلیل مرگ قلوب یا عدم توان دریافت قلبی افراد می‌داند: چه آن‌که آن‌ها را دل‌هایی است بی‌ادراک و معرفت، و دیده‌هایی بی‌نور و بصیرت، و گوش‌هایی ناشنوایی حقیقت؛ آن‌ها مانند چهارپایان‌اند، بلکه بسی گمراه‌تر[۲].[۳]

امام علی (ع) انسانیت انسان را در قلب او می‌داند و نیز دانایی را همچون درختی برمی‌شمارد که جایگاه رویش آن در قلب آدمی است[۴]. از این‌رو قلب سرچشمه دانایی است[۵]. قلب باطنی لطیفه‌ای است روحانی که تعلقی به بدن آدمی دارد و حقیقتی معنوی و الهی است که به روح انسان داده شده و در توجه به بدن انسان به قلب بدنی توجه می‌کند. قلب بدنی ما مرکز توجه قلب معنوی است. از این‌رو گاه در شرایط خاص و هیجان‌ها و تألمات گوناگون، قلب ظاهری آدمی کانون تألمات و رنج‌ها یا شادی‌ها و هیجانات قرار می‌گیرد و احساس حقیقی آدمی در قلب ظاهری او بروز می‌یابد. شناخت و اصلاح قلب به فضیلت تهذیب نفس می‌انجامد و سیر آدمی را به سوی کمال، آسان می‌کند. از این‌رو امام (ع) باطن قلب انسان را نسبت به درک اسرار غیب، بسیار نزدیک می‌بیند[۶].

امام علی (ع) قلب را جایگاه توجه خداوند و پاک‌سازی قلب را باعث نظر خداوند می‌داند. از این‌رو موضوع قلب و نقش آن در حیات معنوی آدمی امری بسیار مهم و مؤثر است و مورد توجه تعالیم قرآن و اهل بیت (ع) قرار دارد. قلب و عقل در وجود آدمی دو حقیقت مستقل و در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند. در تعالیم دینی نقش عقل در قلب انسان به‌مثابه چراغ و بیداری قلب و جلوگیری از سستی و رکود آن برشمرده‌اند. از جمله امام علی (ع) در نامه تربیتی خود می‌فرماید: دلت را به اندرز زنده‌دار و به پارسایی بمیران، به یقین نیرو بخش و به حکمت روشن گردان، با یاد مرگش خوار و به اقرار به نیست‌شدنش وادار ساز. به سختی‌های دنیایش بینا گردان و از صولت روزگار و دگرگونی آشکار لیل و نهارش بترسان. خبرهای گذشتگان را بدو عرضه‌دار و آنچه را به آنان که پیش از تو بودند رسید به یادش آر[۷].[۸]

از این‌روایت چنین به‌دست می‌آید که قلب آدمی با موعظه و پند زنده می‌شود و با زهد ورزیدن عنان آن کنترل خواهد شد. یقین، قلب را قوت می‌بخشد، حکمت و دانش قلب را روشن و آگاه می‌سازد، یاد مرگ قلب را مطیع می‌کند، تفکر در نابودی دنیا و عالم هستی قلب را به‌خضوع وامی‌دارد و تفکر در دنیا و حوادث آن قلب را بصیر و بینا می‌گرداند[۹].

وصف قلب

دل، لوح دیده است[۱۰]. در این عبارت، کلام حضرت (ع) با معیارهای توصیف سازگار است. از رگ‌های آدمی پاره‌گوشتی آویزان است که شگفت‌انگیزترین عضو کالبد او به‌شمار می‌آید. این قطعه گوشت، قلب است[۱۱]. بدیهی است که در این کلام امام (ع)، حدّ و رسم[۱۲] را به معنای منطقی نمی‌توان جست‌وجو کرد. امّا یکی از شیوه‌های امام (ع) در توصیف و تعریف، بیان گزاره‌های معلوم برای روشنگری و رفع مجهولات است[۱۳].

منابع

پانویس

  1. ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ؛ سوره ق، آیه ۳۷
  2. ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ؛ سوره اعراف، آیه۱۷۹
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۴۳-۶۴۴.
  4. غررالحکم، ۲ / ۱۰۶
  5. غررالحکم، ۲ / ۱۶۹
  6. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۴۴.
  7. نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ الْأَوَّلِينَ"»
  8. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۴۴.
  9. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۴۵.
  10. نهج البلاغه، حکمت ۴۰۹: «"الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ"»
  11. نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: «"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ"»
  12. "حدّ" و "رسم" دوگونه از تعریف‌اند که در علم منطق از آن‌ها و ویژگی‌هایشا سخن گفته می‌‌شود.
  13. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۶.