قلب در معارف و سیره سجادی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

واژه قلب به معنای برگرداندن و وارونه کردن است[۱]. قلب آدمی را از آن جهت قلب نامیده‌اند که تقلب احوال و دگرگونی آن بسیار است[۲]. راغب نیز در تعریف این واژه آن را مصدری می‌داند که به معنای گرداندن چیزی از وجهی به وجه دیگر است، همانند گردانیدن لباس[۳]. همو در وجه تسمیه قلب انسان می‌گوید: قلب انسان به این نام نامیده شده به سبب فراوانی تغییر حالتی که در آن صورت می‌گیرد[۴].

قلب از واژه‌های پرکاربرد در قرآن است که به صورت مفرد، تثنیه و جمع بیش از ۱۰۰ بار به کار رفته است. از جمله معانی قلب در قرآن عقل و درک است: إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ[۵]. قلب به معنای جان و روح نیز به کار رفته است: وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ[۶]. قرآن قلب را مرکز عواطف و احساسات گوناگون نیز می‌داند: وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً[۷].

درست است که مرکز اصلی همه ادراکات و عواطف مغز آدمی و نیز روح و روان اوست ولی تظاهرات و عکس‌العمل‌های آنها متفاوت است. درک و فهم نخست در دستگاه مغز آشکار می‌شود ولی عکس‌العمل مسائل عاطفی از قبیل محبت و دشمنی و غیره در قلب ظاهر می‌شود و ما اثر آنها را در خود احساس می‌کنیم[۸]. اما از آنجا که هر تصور و تصدیق ذهنی مادام که با عقیده قلبی انسان همراه نشود و به مرحله باور نرسد و با احساسات آدمی قرین نشود منشأ اثر بیرونی نخواهد شد؛ بدین لحاظ می‌توان همه فعالیت‌های اساسی انسان را که در روح و نفس او رقم می‌خورد، به قلب نسبت داد.

از نکات مهم قرآنی این است که قلب جایگاه ایمان است[۹]. بنابراین قلوب انسانی از حیث پذیرش و آراستگی به ایمان یا عدم آن به انواع گوناگونی تقسیم می‌شود. امام باقر (ع) فرمود: دل‌ها (قلب‌ها) چهار نوع‌اند: دلی که در آن نفاق و ایمان است، دلی که وارونه است، دلی که چرکین و زنگ‌زده است و دلی که فروزنده پاک است. راوی پرسید: دل فروزنده کدام است؟ امام فرمود: به مانند چراغی در آن است، و اما دلی که چرکین و زنگ‌زده و مطبوع است دل منافق است، و دل فروزنده دل مؤمن است، اگر به او بدهد شکر کند و اگر گرفتارش کند صبر کند، و دل وارونه دل مشرک است[۱۰].[۱۱]

قلب در صحیفه سجادیه

به طور کلی در صحیفه نیز از احوالات مختلف قلب و اوصاف گوناگون آن سخن گفته شده است. این اوصاف و حالات را می‌توان در دو دسته خوب و پسندیده و زشت و نامطلوب مورد بررسی قرار داد.[۱۲]

حالات خوب قلب

  1. قلب پاک و طاهر؛ امام (ع) در مقام عرض توبه به بارگاه ربوبی می‌گوید: «أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ، فَقَامَ‏ إِلَيْكَ‏ بِقَلْبٍ‏ طَاهِرٍ نَقِيٍّ»؛ «از روی اخلاص به درگاه تو توبه می‌کند و با دلی پاک در مقام قرب تو ایستاده است»[۱۳].
  2. تقوای قلب؛ آن حضرت دعا می‌کند: «بار خدایا... خوفِ [تقوای] خود شعار دلم گردان و تنم را به کاری بر گمار که تواش می‌پسندی»[۱۴].
  3. محبت قلب نسبت به خدا؛ در همین دعا می‌گوید: «بارخدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و دلم از هر محبت تهی گردان تا تنها جای محبت تو باشد».
  4. بصیرت قلب؛ امام عرضه می‌دارد: «ای خداوند، بر من احسان نمای به اعطای تندرستی و امنیت و سلامت در دین من و جسم من... و مرا به ارزانی داشتن بصیرت دل و نفاذ امر و خشیت در برابر عظمت و خوف از خودت بنواز»[۱۵].
  5. گشایش قلب؛ در همین دعا می‌گوید: «ای خداوند، زبانم را به حمد خود و شکر خود و ذکر خود و ثنای نیک خود گویا کن و دریچه‌های دلم را در برابر مقاصد دین خود بگشای».
  6. وثوق و اطمینان قلب: «بار خدایا دلم را به آنچه در نزد توست آرام و مطمئن نمای»[۱۶].
  7. سلامت قلب؛ امام سلامت قلب را در ذکر خدا می‌داند: «بارخدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و سلامت دل‌های ما را در یادکرد عظمتت، آسایش ابدان ما را در شکر نعمتت و گشادگی زبان ما را در وصف احسانت قرار ده»[۱۷].[۱۸]

حالات ناپسند قلب

  1. فریفته شدن (فتنه) قلب؛ آن حضرت این‌گونه از خدا مسئلت می‌نماید: «ای مولای من، از تو می‌خواهم، همانند کسی که آرزوی دور و درازش به لهو و لعب سرگرم داشته و جسمش به سبب تن‌پروری غافل است و دلش به سبب افزونی نعمت مفتون است»[۱۹].
  2. قساوت قلب؛ آن امام از قساوت قلب به خدا پناه می‌برد: «بارخدایا... عمر مرا آن قدر دراز مکن که به قساوت قلبم انجامد»[۲۰].
  3. چرک و آلودگی قلب؛ چنین می‌خوانیم: «بار خدایا بر محمد و خاندان او درود بفرست و به قرآن آراستگی ظاهر ما را دوام بخش و تطاول خاطره‌های وسوسه‌انگیز از صفای ضمایر ما دور بدار و آلودگی از دل‌های ما بزدای»[۲۱].
  4. خطورات ناشایست قلب: «ای خداوند به درگاه تو توبه می‌کنم از هر خاطره بد که در دلم خطور کرده»[۲۲].[۲۳].[۲۴]

منابع

پانویس

  1. قاموس قرآن.
  2. العین.
  3. المفردات فی غریب القرآن.
  4. المفردات فی غریب القرآن.
  5. «بی‌گمان در این، یادکردی است برای آنکه دلی دارد یا (به سخن) گوش می‌سپارد در حالی که خود گواه است» سوره ق، آیه ۳۷.
  6. «و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید» سوره احزاب، آیه ۱۰.
  7. «و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم» سوره حدید، آیه ۲۷.
  8. تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۲۱.
  9. {{متن قرآن| وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷؛ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
  10. اصول کافی، ترجمه کمره‌ای، ج۵، ص۴۸۹.
  11. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «قلب»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۶۷.
  12. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «قلب»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۶۸.
  13. نیایش دوازدهم.
  14. نیایش بیست‌و‌یکم.
  15. نیایش بیست‌و‌سوم.
  16. نیایش چهل‌و‌هفتم.
  17. نیایش پنجم.
  18. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «قلب»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۶۸.
  19. نیایش پنجاه‌و‌سوم.
  20. نیایش چهل‌و‌هفتم.
  21. نیایش چهل‌و‌دوم.
  22. نیایش سی‌و‌یکم.
  23. اصول کافی، محمد‌بن‌یعقوب کلینی، ترجمه کمره‌ای، ج۵، نشر اسوه، ۱۳۷۴؛ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجاه و یکم؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، چاپ نهم، ۱۳۹۴ العین، خلیل بن احمد فراهیدی، ج۵، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ ه‍؛ قاموس قرآن، سید‌علی‌اکبر قرشی، ج۶، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۱؛ المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ ه‍.
  24. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «قلب»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۶۸.