صلح با حاکم جائر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = پاسداری از دین
| عنوان مدخل  = صلح با حاکم جائر
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}


{{امامت}}
== مقدمه ==
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[پاسداری از دین]]''' است. "'''[[پاسداری از دین]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
بی‌گمان [[قانون]] و اصل نخستین در اسلامْ [[جنگ]] و [[نبرد]] با [[دشمن]] نیست. [[شاهد]] آن، [[سیره]] [[رسول الله]] {{صل}} است که سیزده سال در [[مکه]] و دو سال در [[مدینه]] از [[پیکار]] با [[مشرکان]] [[امتناع]] ورزید و سپس به [[نبرد]] با آنها پرداخت. از آن بالاتر، آن‌گاه که [[حکومت اسلامی]] تثبیت شد و موقعیت به مراتب مناسب‌تری نسبت به [[مشرکان]] [[مکه]] پیدا کرد، [[رسول اکرم]] {{صل}} به جای ورود نظامی به آن [[شهر]]، [[صلح حدیبیه]] را پذیرفت و بدون انجام مراسم [[حج]] تمتع به [[مدینه]] بازگشت. گاه با وجود آنکه [[رهبری سیاسی]] حقی است که [[خداوند]] به [[امام]] [[معصوم]] {{عم}} داده و [[مردم]] نیز با وی [[بیعت]] کرده‌اند، شرایط به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که وظیفه‌ای جز [[حفظ]] [[حکومت]] متوجه او می‌شود. در این هنگام است که وی برای [[حفظ نظام اجتماعی مسلمانان]] و جلوگیری از به هدر رفتن [[خون]] خود و [[مسلمانان]]، دست از [[حکومت]] شسته، به [[صلح]] با [[دشمن]] خود تن می‌دهد. [[صلح امام حسن]] {{ع}} با [[معاویه]] [[بهترین]] نمونه در‌این‌باره است؛ چنان‌که [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] {{صل}} پیش‌تر از این واقعه خبر داده بود: "همانا این فرزندم، [[سرور]] است. باشد که [[خداوند]] به واسطه او میان دو گروه از [[مسلمانان]] [[صلح]] ایجاد کند".<ref>محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب {{عم}}، ج۴، ص۲۰؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۵۱۹؛ علی بن موسی بن طاووس حسنی، التشریف بالمنن، ص۷۴؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۰۵.</ref>.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۴۲ تا ۲۴۷.</ref>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[پاسداری از دین در قرآن]] - [[پاسداری از دین در حدیث]] - [[پاسداری از دین در کلام اسلامی]] - [[پاسداری از دین در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[پاسداری از دین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==[[صلح]] با [[حاکم]] [[جائر]] یکی از سیاست‌های [[پاسداری از دین]]==
*بی‌گمان [[قانون]] و اصل نخستین در اسلامْ [[جنگ]] و [[نبرد]] با [[دشمن]] نیست. [[شاهد]] آن، [[سیره]] [[رسول الله]]{{صل}} است که سیزده سال در [[مکه]] و دو سال در [[مدینه]] از [[پیکار]] با [[مشرکان]] [[امتناع]] ورزید و سپس به [[نبرد]] با آنها پرداخت. از آن بالاتر، آن‌گاه که [[حکومت اسلامی]] تثبیت شد و موقعیت به مراتب مناسب‌تری نسبت به [[مشرکان]] [[مکه]] پیدا کرد، [[رسول اکرم]]{{صل}} به جای ورود نظامی به آن [[شهر]]، [[صلح حدیبیه]] را پذیرفت و بدون انجام مراسم [[حج]] تمتع به [[مدینه]] بازگشت. گاه با وجود آنکه [[رهبری سیاسی]] حقی است که [[خداوند]] به [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} داده و [[مردم]] نیز با وی [[بیعت]] کرده‌اند، شرایط به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که وظیفه‌ای جز [[حفظ]] [[حکومت]] متوجه او می‌شود. در این هنگام است که وی برای [[حفظ نظام اجتماعی مسلمانان]] و جلوگیری از به هدر رفتن [[خون]] خود و [[مسلمانان]]، [[دست]] از [[حکومت]] شسته، به [[صلح]] با [[دشمن]] خود تن می‌دهد. [[صلح امام حسن]]{{ع}} با [[معاویه]] [[بهترین]] نمونه در‌این‌باره است؛ چنان‌که [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} پیش‌تر از این واقعه خبر داده بود: "همانا این فرزندم، [[سرور]] است. باشد که [[خداوند]] به واسطه او میان دو گروه از [[مسلمانان]] [[صلح]] ایجاد کند".<ref>محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب{{عم}}، ج۴، ص۲۰؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۵۱۹؛ علی بن موسی بن طاووس حسنی، التشریف بالمنن، ص۷۴؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۰۵.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۴۲ تا ۲۴۷.</ref>.


{{حاکم جائر}}
{{حاکم جائر}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:بررسی انطباق شئون امامت]]
 
[[رده:حاکم جائر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۷

مقدمه

بی‌گمان قانون و اصل نخستین در اسلامْ جنگ و نبرد با دشمن نیست. شاهد آن، سیره رسول الله (ص) است که سیزده سال در مکه و دو سال در مدینه از پیکار با مشرکان امتناع ورزید و سپس به نبرد با آنها پرداخت. از آن بالاتر، آن‌گاه که حکومت اسلامی تثبیت شد و موقعیت به مراتب مناسب‌تری نسبت به مشرکان مکه پیدا کرد، رسول اکرم (ص) به جای ورود نظامی به آن شهر، صلح حدیبیه را پذیرفت و بدون انجام مراسم حج تمتع به مدینه بازگشت. گاه با وجود آنکه رهبری سیاسی حقی است که خداوند به امام معصوم (ع) داده و مردم نیز با وی بیعت کرده‌اند، شرایط به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که وظیفه‌ای جز حفظ حکومت متوجه او می‌شود. در این هنگام است که وی برای حفظ نظام اجتماعی مسلمانان و جلوگیری از به هدر رفتن خون خود و مسلمانان، دست از حکومت شسته، به صلح با دشمن خود تن می‌دهد. صلح امام حسن (ع) با معاویه بهترین نمونه در‌این‌باره است؛ چنان‌که رسول گرامی اسلام (ص) پیش‌تر از این واقعه خبر داده بود: "همانا این فرزندم، سرور است. باشد که خداوند به واسطه او میان دو گروه از مسلمانان صلح ایجاد کند".[۱].[۲]

جستارهای وابسته


منابع

پانویس

  1. محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۴، ص۲۰؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۵۱۹؛ علی بن موسی بن طاووس حسنی، التشریف بالمنن، ص۷۴؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۰۵.
  2. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۴۲ تا ۲۴۷.