سبیعه بنت حارث: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-''']] ==پانویس== {{پانویس}} +''']] {{پایان منابع}} ==پانویس== {{پانویس}})) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سبیعه بنت حارث در قرآن]] - [[سبیعه بنت حارث در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[سبیعه دختر حارث]] از [[طایفه]] [[بنی اسلم بن افصی|بنیاَسلَم بن اَفصَی]] و از [[قبیله]] خُزاعَه بود.<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۲۴؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۱، ۱۷۳؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۶.</ref> آنان در روستایی به نام وَبرَه، در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]]، در چند منزلی مدینه میزیستند که امروزه حدود ۲۰۰ کیلومتر تا مدینه فاصله دارد.<ref>معجم البلدان، ج۵، ص۳۵۹.</ref> وی را از [[زنان]] [[مهاجر]]، [[صحابه پیامبر]]{{صل}}<ref>تاریخ الصحابه، ص۱۳۰؛ تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۱۹۳؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref> و [[راویان حدیث]] میشناسند.<ref>رجال الطوسی، ص۵۲؛ قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۷۴.</ref> نخستین بار در رویدادهای [[سال ششم هجری]] از [[سبیعه]] یاد شده است. در آن هنگام سبیعه [[همسر]] [[صیفی]] بن [[راهب]]<ref>تفسیر ثعلبی، ج۹، ص۲۹۴؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۷۳.</ref> یا فردی به نام مسافر از طایفه [[بنیمخزوم]] از [[قریش]] و ساکن مکه بود. براساس گزارش بسیاری از [[مفسران]]،<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۰؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۷۳؛ البحر المحیط، ج۱۰، ص۱۵۷.</ref> پس از [[پیمان]] [[صلح حدیبیه]] میان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مشرکان قریش]] در سال ششم هجری <ref>السیرة النبویه، ج۳، ص۷۷۴؛ الکامل، ج۲، ص۲۰۰.</ref> و در حالی که هنوز پیامبر از [[حدیبیه]] بازنگشته بود، سبیعه به [[اسلام]] گروید و همسر [[کافر]] خود را رها کرد و همانجا به پیامبر{{صل}} و دیگر [[مسلمانان]] پیوست.<ref> زاد المسیر، ج۴، ص۲۷۱؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۳.</ref> شوهر سبیعه از پیامبر خواست طبق مفاد [[پیماننامه]]، سبیعه را بازگرداند که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> نازل شد. در این آیه از مسلمانان خواسته شده چنانچه زنی [[مسلمان]] [[مهاجرت]] کرده و نزد [[مؤمنان]] آید، ابتدا [[ایمان]] او را بیازمایند و چنانچه از [[ایمان]] او مطمئن شدند، وی را به [[کافران]] بازنگردانند. در ادامه [[آیه]] اشاره شده که نه شوهران چنین زنانی بر آنان [[حلال]] هستند و نه آنان بر شوهرانشان و باید مهریهای را که شوهران کافرشان پیشتر پرداخت کردهاند، به آنان بازگردانده شود؛ همچنین در آیه بیان شده که در صورتی که به آنان مهریه بپردازید، میتوانید با این [[زنان]] [[ازدواج]] کنید. | [[سبیعه دختر حارث]] از [[طایفه]] [[بنی اسلم بن افصی|بنیاَسلَم بن اَفصَی]] و از [[قبیله]] خُزاعَه بود.<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۲۴؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۱، ۱۷۳؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۶.</ref> آنان در روستایی به نام وَبرَه، در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]]، در چند منزلی مدینه میزیستند که امروزه حدود ۲۰۰ کیلومتر تا مدینه فاصله دارد.<ref>معجم البلدان، ج۵، ص۳۵۹.</ref> وی را از [[زنان]] [[مهاجر]]، [[صحابه پیامبر]] {{صل}}<ref>تاریخ الصحابه، ص۱۳۰؛ تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۱۹۳؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref> و [[راویان حدیث]] میشناسند.<ref>رجال الطوسی، ص۵۲؛ قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۷۴.</ref> نخستین بار در رویدادهای [[سال ششم هجری]] از [[سبیعه]] یاد شده است. در آن هنگام سبیعه [[همسر]] [[صیفی]] بن [[راهب]]<ref>تفسیر ثعلبی، ج۹، ص۲۹۴؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۷۳.</ref> یا فردی به نام مسافر از طایفه [[بنیمخزوم]] از [[قریش]] و ساکن مکه بود. براساس گزارش بسیاری از [[مفسران]]،<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۰؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۷۳؛ البحر المحیط، ج۱۰، ص۱۵۷.</ref> پس از [[پیمان]] [[صلح حدیبیه]] میان [[پیامبر]] {{صل}} و [[مشرکان قریش]] در سال ششم هجری <ref>السیرة النبویه، ج۳، ص۷۷۴؛ الکامل، ج۲، ص۲۰۰.</ref> و در حالی که هنوز پیامبر از [[حدیبیه]] بازنگشته بود، سبیعه به [[اسلام]] گروید و همسر [[کافر]] خود را رها کرد و همانجا به پیامبر {{صل}} و دیگر [[مسلمانان]] پیوست.<ref> زاد المسیر، ج۴، ص۲۷۱؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۳.</ref> شوهر سبیعه از پیامبر خواست طبق مفاد [[پیماننامه]]، سبیعه را بازگرداند که [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> نازل شد. در این آیه از مسلمانان خواسته شده چنانچه زنی [[مسلمان]] [[مهاجرت]] کرده و نزد [[مؤمنان]] آید، ابتدا [[ایمان]] او را بیازمایند و چنانچه از [[ایمان]] او مطمئن شدند، وی را به [[کافران]] بازنگردانند. در ادامه [[آیه]] اشاره شده که نه شوهران چنین زنانی بر آنان [[حلال]] هستند و نه آنان بر شوهرانشان و باید مهریهای را که شوهران کافرشان پیشتر پرداخت کردهاند، به آنان بازگردانده شود؛ همچنین در آیه بیان شده که در صورتی که به آنان مهریه بپردازید، میتوانید با این [[زنان]] [[ازدواج]] کنید. | ||
[[ابنعباس]] [[آزمون]] زنان را اینگونه بیان میکند که باید [[سوگند]] یاد کنند که تنها برای [[اسلام]] و نه به سبب [[کینه]] از شوهر یا علاقه به [[سرزمین]] جدید یا [[هدف]] [[دنیوی]] دیگری [[مهاجرت]] کردهاند. [[سبیعه]] سوگند یاد کرد که چنین است. در اینجا [[پیامبر]]{{صل}} مهریه و هزینههایی را که شوهرش پرداخته بود به او داد و فرمود که براساس [[پیمان]] [[حدیبیه]] تنها مردان را باز میگرداند نه زنان را.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۴۳۸؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۳؛ روض الجنان، ج۱۹، ص۱۶۲-۱۶۳.</ref> برخی از [[مفسران]]، [[شأن نزول]] یادشده را درباره زنی به نام سُعیده <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۳۵۰؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۰۸؛ تفسیر عز بن عبدالسلام، ج۳، ص۳۱۰.</ref> یا [[سعیده]] دختر [[حارث]]<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۶۱؛ فتح الباری، ج۸، ص۴۸۵؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۲۲۸.</ref> آوردهاند که احتمالاً بر اثر تصحیف، "سبیعه" به "سعیده" [[تغییر]] یافته است. | [[ابنعباس]] [[آزمون]] زنان را اینگونه بیان میکند که باید [[سوگند]] یاد کنند که تنها برای [[اسلام]] و نه به سبب [[کینه]] از شوهر یا علاقه به [[سرزمین]] جدید یا [[هدف]] [[دنیوی]] دیگری [[مهاجرت]] کردهاند. [[سبیعه]] سوگند یاد کرد که چنین است. در اینجا [[پیامبر]] {{صل}} مهریه و هزینههایی را که شوهرش پرداخته بود به او داد و فرمود که براساس [[پیمان]] [[حدیبیه]] تنها مردان را باز میگرداند نه زنان را.<ref>تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۴۳۸؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۳؛ روض الجنان، ج۱۹، ص۱۶۲-۱۶۳.</ref> برخی از [[مفسران]]، [[شأن نزول]] یادشده را درباره زنی به نام سُعیده <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۳۵۰؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۰۸؛ تفسیر عز بن عبدالسلام، ج۳، ص۳۱۰.</ref> یا [[سعیده]] دختر [[حارث]]<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۶۱؛ فتح الباری، ج۸، ص۴۸۵؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۲۲۸.</ref> آوردهاند که احتمالاً بر اثر تصحیف، "سبیعه" به "سعیده" [[تغییر]] یافته است. | ||
سبیعه پس از مهاجرت به [[مدینه]] با یکی از [[مهاجران]] به نام سعد بن خَولَه عامری از [[طایفه]] [[بنیعامر]] از [[قریش]] که در آن هنگام تقریباً ۲۹ سال داشت، [[ازدواج]] کرد. حدود دو سال بعد، سعد همراه پیامبر به [[مکه]] رفت و در [[مناسک]] [[حج]] آن سال شرکت کرد؛ ولی در مکه [[بیمار]] شد و درگذشت. ([[سعد بن خوله]]) بنابر گزارشهای [[اهل سنت]]، سبیعه در آن هنگام باردار بود و کمتر از یک ماه بعد زایمان کرد. اندکی بعد فردی از طایفه [[همسر]] متوفای سبیعه، به نام [[ابوالسنابل بن بعکک عامری]] که خود خواهان ازدواج با سبیعه بود، متوجه شد که یکی از ساکنان [[مدینه]] به نام ابوالبداح از وی خواستگاری کرده و [[سبیعه]] خواهان [[ازدواج]] با اوست. ابوالسنابل سبیعه را از این ازدواج منع کرد، زیرا وی عدّه [[وفات]] (۴ ماه و ۱۰ [[روز]]) را نگذرانده بود.<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳؛ ج۶، ص۱۸۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۱. </ref> سبیعه این [[حکم]] را از [[پیامبر]] پرسید و پیامبر{{صل}} در پاسخ، عدّه او را منقضی دانسته و به او اجازه ازدواج دادند. این رویداد، مستندی [[فقهی]] برای [[فقیهان]] [[اهلسنت]] در [[تعیین]] عده [[زن]] بارداری است که همسرش از [[دنیا]] رفته است.<ref>الرساله، ص۵۷۵.</ref> بنابرگزارش [[مقاتل]]، سبیعه در نهایت با ابوالسنابل ازدواج کرد.<ref>تفسیر مقاتل، ج۴، ص۳۰۴.</ref> برخی [[مفسران]] به [[خطا]] او را از [[همسران]] [[عمر بن خطاب]] دانستهاند.<ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۷۳-۷۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۰۶؛ تفسیر ابوالسعود، ج۸، ص۲۳۹.</ref> برخی [[مفسران اهل سنت]] در [[تفسیر آیه]]{{متن قرآن|وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا}}<ref>«و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیدهاند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید میآورد» سوره طلاق، آیه ۴.</ref>. به [[تصمیم]] سبیعه به ازدواج پس از زایمان او اشاره کردهاند<ref>زاد المسیر، ج۴، ص۳۰۰؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[محمود گودرزی زاهدی|گودرزی زاهدی، محمود]]، [[سبیعه بنت حارث (مقاله)|مقاله «سبیعه بنت حارث»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | سبیعه پس از مهاجرت به [[مدینه]] با یکی از [[مهاجران]] به نام سعد بن خَولَه عامری از [[طایفه]] [[بنیعامر]] از [[قریش]] که در آن هنگام تقریباً ۲۹ سال داشت، [[ازدواج]] کرد. حدود دو سال بعد، سعد همراه پیامبر به [[مکه]] رفت و در [[مناسک]] [[حج]] آن سال شرکت کرد؛ ولی در مکه [[بیمار]] شد و درگذشت. ([[سعد بن خوله]]) بنابر گزارشهای [[اهل سنت]]، سبیعه در آن هنگام باردار بود و کمتر از یک ماه بعد زایمان کرد. اندکی بعد فردی از طایفه [[همسر]] متوفای سبیعه، به نام [[ابوالسنابل بن بعکک عامری]] که خود خواهان ازدواج با سبیعه بود، متوجه شد که یکی از ساکنان [[مدینه]] به نام ابوالبداح از وی خواستگاری کرده و [[سبیعه]] خواهان [[ازدواج]] با اوست. ابوالسنابل سبیعه را از این ازدواج منع کرد، زیرا وی عدّه [[وفات]] (۴ ماه و ۱۰ [[روز]]) را نگذرانده بود.<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳؛ ج۶، ص۱۸۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۱. </ref> سبیعه این [[حکم]] را از [[پیامبر]] پرسید و پیامبر {{صل}} در پاسخ، عدّه او را منقضی دانسته و به او اجازه ازدواج دادند. این رویداد، مستندی [[فقهی]] برای [[فقیهان]] [[اهلسنت]] در [[تعیین]] عده [[زن]] بارداری است که همسرش از [[دنیا]] رفته است.<ref>الرساله، ص۵۷۵.</ref> بنابرگزارش [[مقاتل]]، سبیعه در نهایت با ابوالسنابل ازدواج کرد.<ref>تفسیر مقاتل، ج۴، ص۳۰۴.</ref> برخی [[مفسران]] به [[خطا]] او را از [[همسران]] [[عمر بن خطاب]] دانستهاند.<ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۷۳-۷۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۰۶؛ تفسیر ابوالسعود، ج۸، ص۲۳۹.</ref> برخی [[مفسران اهل سنت]] در [[تفسیر آیه]]{{متن قرآن|وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا}}<ref>«و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیدهاند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید میآورد» سوره طلاق، آیه ۴.</ref>. به [[تصمیم]] سبیعه به ازدواج پس از زایمان او اشاره کردهاند<ref>زاد المسیر، ج۴، ص۳۰۰؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[محمود گودرزی زاهدی|گودرزی زاهدی، محمود]]، [[سبیعه بنت حارث (مقاله)|مقاله «سبیعه بنت حارث»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* [[پرونده:1100409.jpg|22px]] [[محمود گودرزی زاهدی|گودرزی زاهدی، محمود]]، [[سبیعه بنت حارث (مقاله)|مقاله «سبیعه بنت حارث»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵''']] | * [[پرونده:1100409.jpg|22px]] [[محمود گودرزی زاهدی|گودرزی زاهدی، محمود]]، [[سبیعه بنت حارث (مقاله)|مقاله «سبیعه بنت حارث»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:سبیعه بنت حارث]] | [[رده:سبیعه بنت حارث]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۲۸
مقدمه
سبیعه دختر حارث از طایفه بنیاَسلَم بن اَفصَی و از قبیله خُزاعَه بود.[۱] آنان در روستایی به نام وَبرَه، در مسیر مکه به مدینه، در چند منزلی مدینه میزیستند که امروزه حدود ۲۰۰ کیلومتر تا مدینه فاصله دارد.[۲] وی را از زنان مهاجر، صحابه پیامبر (ص)[۳] و راویان حدیث میشناسند.[۴] نخستین بار در رویدادهای سال ششم هجری از سبیعه یاد شده است. در آن هنگام سبیعه همسر صیفی بن راهب[۵] یا فردی به نام مسافر از طایفه بنیمخزوم از قریش و ساکن مکه بود. براساس گزارش بسیاری از مفسران،[۶] پس از پیمان صلح حدیبیه میان پیامبر (ص) و مشرکان قریش در سال ششم هجری [۷] و در حالی که هنوز پیامبر از حدیبیه بازنگشته بود، سبیعه به اسلام گروید و همسر کافر خود را رها کرد و همانجا به پیامبر (ص) و دیگر مسلمانان پیوست.[۸] شوهر سبیعه از پیامبر خواست طبق مفاد پیماننامه، سبیعه را بازگرداند که آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۹] نازل شد. در این آیه از مسلمانان خواسته شده چنانچه زنی مسلمان مهاجرت کرده و نزد مؤمنان آید، ابتدا ایمان او را بیازمایند و چنانچه از ایمان او مطمئن شدند، وی را به کافران بازنگردانند. در ادامه آیه اشاره شده که نه شوهران چنین زنانی بر آنان حلال هستند و نه آنان بر شوهرانشان و باید مهریهای را که شوهران کافرشان پیشتر پرداخت کردهاند، به آنان بازگردانده شود؛ همچنین در آیه بیان شده که در صورتی که به آنان مهریه بپردازید، میتوانید با این زنان ازدواج کنید.
ابنعباس آزمون زنان را اینگونه بیان میکند که باید سوگند یاد کنند که تنها برای اسلام و نه به سبب کینه از شوهر یا علاقه به سرزمین جدید یا هدف دنیوی دیگری مهاجرت کردهاند. سبیعه سوگند یاد کرد که چنین است. در اینجا پیامبر (ص) مهریه و هزینههایی را که شوهرش پرداخته بود به او داد و فرمود که براساس پیمان حدیبیه تنها مردان را باز میگرداند نه زنان را.[۱۰] برخی از مفسران، شأن نزول یادشده را درباره زنی به نام سُعیده [۱۱] یا سعیده دختر حارث[۱۲] آوردهاند که احتمالاً بر اثر تصحیف، "سبیعه" به "سعیده" تغییر یافته است.
سبیعه پس از مهاجرت به مدینه با یکی از مهاجران به نام سعد بن خَولَه عامری از طایفه بنیعامر از قریش که در آن هنگام تقریباً ۲۹ سال داشت، ازدواج کرد. حدود دو سال بعد، سعد همراه پیامبر به مکه رفت و در مناسک حج آن سال شرکت کرد؛ ولی در مکه بیمار شد و درگذشت. (سعد بن خوله) بنابر گزارشهای اهل سنت، سبیعه در آن هنگام باردار بود و کمتر از یک ماه بعد زایمان کرد. اندکی بعد فردی از طایفه همسر متوفای سبیعه، به نام ابوالسنابل بن بعکک عامری که خود خواهان ازدواج با سبیعه بود، متوجه شد که یکی از ساکنان مدینه به نام ابوالبداح از وی خواستگاری کرده و سبیعه خواهان ازدواج با اوست. ابوالسنابل سبیعه را از این ازدواج منع کرد، زیرا وی عدّه وفات (۴ ماه و ۱۰ روز) را نگذرانده بود.[۱۳] سبیعه این حکم را از پیامبر پرسید و پیامبر (ص) در پاسخ، عدّه او را منقضی دانسته و به او اجازه ازدواج دادند. این رویداد، مستندی فقهی برای فقیهان اهلسنت در تعیین عده زن بارداری است که همسرش از دنیا رفته است.[۱۴] بنابرگزارش مقاتل، سبیعه در نهایت با ابوالسنابل ازدواج کرد.[۱۵] برخی مفسران به خطا او را از همسران عمر بن خطاب دانستهاند.[۱۶] برخی مفسران اهل سنت در تفسیر آیهوَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا[۱۷]. به تصمیم سبیعه به ازدواج پس از زایمان او اشاره کردهاند[۱۸].[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ الطبقات، ج۸، ص۲۲۴؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۱، ۱۷۳؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۶.
- ↑ معجم البلدان، ج۵، ص۳۵۹.
- ↑ تاریخ الصحابه، ص۱۳۰؛ تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۱۹۳؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۲-۱۷۳.
- ↑ رجال الطوسی، ص۵۲؛ قاموس الرجال، ج۱۲، ص۲۷۴.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۹، ص۲۹۴؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۷۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۰؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۷۳؛ البحر المحیط، ج۱۰، ص۱۵۷.
- ↑ السیرة النبویه، ج۳، ص۷۷۴؛ الکامل، ج۲، ص۲۰۰.
- ↑ زاد المسیر، ج۴، ص۲۷۱؛ الاصابه، ج۸، ص۱۷۳.
- ↑ «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرتکنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کردهاند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز میتوانند کابینی که (به زنانشان) دادهاند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری میکند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۴۳۸؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۳؛ روض الجنان، ج۱۹، ص۱۶۲-۱۶۳.
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۳۵۰؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۰۸؛ تفسیر عز بن عبدالسلام، ج۳، ص۳۱۰.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۶۱؛ فتح الباری، ج۸، ص۴۸۵؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۲۲۸.
- ↑ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳؛ ج۶، ص۱۸۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۱.
- ↑ الرساله، ص۵۷۵.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج۴، ص۳۰۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۷۳-۷۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۰۶؛ تفسیر ابوالسعود، ج۸، ص۲۳۹.
- ↑ «و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیدهاند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید میآورد» سوره طلاق، آیه ۴.
- ↑ زاد المسیر، ج۴، ص۳۰۰؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۳۵.
- ↑ گودرزی زاهدی، محمود، مقاله «سبیعه بنت حارث»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.