رضایت در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = رضایت | |||
| عنوان مدخل = رضایت | |||
| مداخل مرتبط = [[رضایت در قرآن]] - [[رضایت در فقه سیاسی]] - [[رضایت در معارف و سیره نبوی]] - [[رضایت در معارف و سیره رضوی]] - [[رضایت در سیره معصوم]] - [[رضایت در اخلاق اسلامی]] - [[رضایت در روانشناسی اسلامی]] - [[رضایت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
به معنی «[[خشنود]]» و «راضیشده به امری» میباشد؛ و از مشهورترین [[القاب]] [[حضرت]] [[امام علی بن موسی بن جعفر]]{{ع}} میباشد که [[خداوند]] فقط ایشان را سزاوار این [[لقب]] دانست. | به معنی «[[خشنود]]» و «راضیشده به امری» میباشد؛ و از مشهورترین [[القاب]] [[حضرت]] [[امام علی بن موسی بن جعفر]] {{ع}} میباشد که [[خداوند]] فقط ایشان را سزاوار این [[لقب]] دانست. | ||
[[احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی]] میگوید: «هنگامی که به [[امام جواد]]{{ع}} عرض کردم: یا [[محمّد بن علی]]! گروهی از [[مخالفین]] شما [[گمان]] میکنند که وقتی [[پدر]] بزرگوارتان [[راضی]] به ولایتعهدی [[مأمون]] شدند، مأمون نام ایشان را [[رضا]] نامید. آن بزرگوار فرمودند: قسم به [[ذات خداوند]]، این سخن [[دروغ]] است و آنان فاجرند که چنین سخنی را بر زبان میرانند. بلکه [[حقتعالی]] او را رضا{{ع}} نامید چه او راضی بود به خداوندی ذات احدیت در [[آسمان]] و به [[رسول خدا]]{{صل}} و ائمة الهدی{{عم}}. گفتم: مگر دیگر اجداد ایشان به [[خدا]] و [[رسول]] و [[ائمه]] بعد از خود راضی نبودند؟ فرمودند: چرا، همگی راضی بودند. عرض کردم: پس چرا تنها نام پدر شما رضا شد. فرمودند: راضی بودند از ایشان مخالفین و دشمنانش، چنانچه راضی بودند موافقین و [[دوستداران]] ایشان و هیچیک از اجداد ایشان در این امر به مثابه ایشان نبودند؛ از این جهت وی را رضا نامیدند»<ref>عیون الاخبار الرضا{{ع}}، ج۱، باب اول، ص۱۳-۱۴.</ref>. | [[احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی]] میگوید: «هنگامی که به [[امام جواد]] {{ع}} عرض کردم: یا [[محمّد بن علی]]! گروهی از [[مخالفین]] شما [[گمان]] میکنند که وقتی [[پدر]] بزرگوارتان [[راضی]] به ولایتعهدی [[مأمون]] شدند، مأمون نام ایشان را [[رضا]] نامید. آن بزرگوار فرمودند: قسم به [[ذات خداوند]]، این سخن [[دروغ]] است و آنان فاجرند که چنین سخنی را بر زبان میرانند. بلکه [[حقتعالی]] او را رضا {{ع}} نامید چه او راضی بود به خداوندی ذات احدیت در [[آسمان]] و به [[رسول خدا]] {{صل}} و ائمة الهدی {{عم}}. گفتم: مگر دیگر اجداد ایشان به [[خدا]] و [[رسول]] و [[ائمه]] بعد از خود راضی نبودند؟ فرمودند: چرا، همگی راضی بودند. عرض کردم: پس چرا تنها نام پدر شما رضا شد. فرمودند: راضی بودند از ایشان مخالفین و دشمنانش، چنانچه راضی بودند موافقین و [[دوستداران]] ایشان و هیچیک از اجداد ایشان در این امر به مثابه ایشان نبودند؛ از این جهت وی را رضا نامیدند»<ref>عیون الاخبار الرضا {{ع}}، ج۱، باب اول، ص۱۳-۱۴.</ref>. | ||
همچنین [[سلیمان بن حفص]] میگوید: «موسی بن جعفر{{ع}} فرزند خود را علی نام نهاد، اما هرگاه ایشان فرزندشان را صدا میزد، او را با لفظ رضا میخواند و میفرمودند: به فرزندم رضا بگویید نزد من بیاید. بارها از ایشان شنیدم که فرمود: فرزندم رضا چنین گفت و یا به فرزندم رضا چنین گفتم»<ref>عیون الاخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۴.</ref>. | همچنین [[سلیمان بن حفص]] میگوید: «موسی بن جعفر {{ع}} فرزند خود را علی نام نهاد، اما هرگاه ایشان فرزندشان را صدا میزد، او را با لفظ رضا میخواند و میفرمودند: به فرزندم رضا بگویید نزد من بیاید. بارها از ایشان شنیدم که فرمود: فرزندم رضا چنین گفت و یا به فرزندم رضا چنین گفتم»<ref>عیون الاخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۴.</ref>. | ||
[[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: [[ایمان]] دارای ۴ رکن است: | [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: [[ایمان]] دارای ۴ رکن است: | ||
#[[توکل به خدا]]؛ | # [[توکل به خدا]]؛ | ||
#رضا به قضای او؛ | # رضا به قضای او؛ | ||
#[[تسلیم]] در برابر امر او؛ | # [[تسلیم]] در برابر امر او؛ | ||
#واگذار کردن امور به او. | # واگذار کردن امور به او. | ||
از [[احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی]] و نوفلی [[روایت]] شده است که میگفتند: «[[حضور امام]] رضا{{ع}} رسیدیم و عرض کردیم: ما در [[نعمت]] و [[رفاه]] و فراخ روزی به سر میبردیم، لکن حالمان دگرگونه شده و گرفتار [[فقر]] و تهیدستی شدیم، [[دعا]] کن [[خداوند متعال]] حالت گذشته را به زندگانی ما باز گرداند. [[امام]]{{ع}} فرمودند: میخواهید چه بشوید؟ آیا [[دوست]] میدارید چون [[سلاطین]] باشید؟ و خوشحال میشوید که همانند [[طاهر]] و [[هرثمه]] زندگانی کنید؟ به این حالت، رضای درونی را از دست داده و از این [[عقیده]] و آئینی که بدان پایبند هستید [[بیگانه]] میگردید؟ عرض کردیم: نه، [[سوگند]] به [[خدا]] اگر [[دنیا]] و آنچه در آن است و تمام زر و سیمی را که در آن وجود دارد در اختیارمان قرار دهند ما را [[راضی]] نخواهد کرد که از این حالت دست برداریم. [[حضرت]] در ادامه این [[آیه]] را [[تلاوت]] کردند: {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>، و سپس فرمودند: نسبت به خدا [[حسن ظن]] داشته باشید؛ چراکه اگر کسی در برابر خدا برخوردار از حسن ظن باشد، [[مرحمت]] [[الهی]] را در [[گمان]] خویش مییابد، و اگر کسی به روزی کم راضی و قانع باشد خدا نیز عمل اندک را از او پذیرا میگردد، و چنانچه به [[رزق]] اندکی از [[حلال]] دلخوش باشد، مؤونه او سبک گشته و شاد و خرم خواهد بود و خدا او را به درد و رنجهای دنیا و راه چاره و درمان آنها رهنمون گشته و وی به [[سلامت]] از این دنیا به دارالسلام رخت بر بندد»<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۳۳۴.</ref> | از [[احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی]] و نوفلی [[روایت]] شده است که میگفتند: «[[حضور امام]] رضا {{ع}} رسیدیم و عرض کردیم: ما در [[نعمت]] و [[رفاه]] و فراخ روزی به سر میبردیم، لکن حالمان دگرگونه شده و گرفتار [[فقر]] و تهیدستی شدیم، [[دعا]] کن [[خداوند متعال]] حالت گذشته را به زندگانی ما باز گرداند. [[امام]] {{ع}} فرمودند: میخواهید چه بشوید؟ آیا [[دوست]] میدارید چون [[سلاطین]] باشید؟ و خوشحال میشوید که همانند [[طاهر]] و [[هرثمه]] زندگانی کنید؟ به این حالت، رضای درونی را از دست داده و از این [[عقیده]] و آئینی که بدان پایبند هستید [[بیگانه]] میگردید؟ عرض کردیم: نه، [[سوگند]] به [[خدا]] اگر [[دنیا]] و آنچه در آن است و تمام زر و سیمی را که در آن وجود دارد در اختیارمان قرار دهند ما را [[راضی]] نخواهد کرد که از این حالت دست برداریم. [[حضرت]] در ادامه این [[آیه]] را [[تلاوت]] کردند: {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>، و سپس فرمودند: نسبت به خدا [[حسن ظن]] داشته باشید؛ چراکه اگر کسی در برابر خدا برخوردار از حسن ظن باشد، [[مرحمت]] [[الهی]] را در [[گمان]] خویش مییابد، و اگر کسی به روزی کم راضی و قانع باشد خدا نیز عمل اندک را از او پذیرا میگردد، و چنانچه به [[رزق]] اندکی از [[حلال]] دلخوش باشد، مؤونه او سبک گشته و شاد و خرم خواهد بود و خدا او را به درد و رنجهای دنیا و راه چاره و درمان آنها رهنمون گشته و وی به [[سلامت]] از این دنیا به دارالسلام رخت بر بندد»<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۳۳۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:رضایت]] | [[رده:رضایت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۱
مقدمه
به معنی «خشنود» و «راضیشده به امری» میباشد؛ و از مشهورترین القاب حضرت امام علی بن موسی بن جعفر (ع) میباشد که خداوند فقط ایشان را سزاوار این لقب دانست.
احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی میگوید: «هنگامی که به امام جواد (ع) عرض کردم: یا محمّد بن علی! گروهی از مخالفین شما گمان میکنند که وقتی پدر بزرگوارتان راضی به ولایتعهدی مأمون شدند، مأمون نام ایشان را رضا نامید. آن بزرگوار فرمودند: قسم به ذات خداوند، این سخن دروغ است و آنان فاجرند که چنین سخنی را بر زبان میرانند. بلکه حقتعالی او را رضا (ع) نامید چه او راضی بود به خداوندی ذات احدیت در آسمان و به رسول خدا (ص) و ائمة الهدی (ع). گفتم: مگر دیگر اجداد ایشان به خدا و رسول و ائمه بعد از خود راضی نبودند؟ فرمودند: چرا، همگی راضی بودند. عرض کردم: پس چرا تنها نام پدر شما رضا شد. فرمودند: راضی بودند از ایشان مخالفین و دشمنانش، چنانچه راضی بودند موافقین و دوستداران ایشان و هیچیک از اجداد ایشان در این امر به مثابه ایشان نبودند؛ از این جهت وی را رضا نامیدند»[۱].
همچنین سلیمان بن حفص میگوید: «موسی بن جعفر (ع) فرزند خود را علی نام نهاد، اما هرگاه ایشان فرزندشان را صدا میزد، او را با لفظ رضا میخواند و میفرمودند: به فرزندم رضا بگویید نزد من بیاید. بارها از ایشان شنیدم که فرمود: فرزندم رضا چنین گفت و یا به فرزندم رضا چنین گفتم»[۲].
امام رضا (ع) فرمودند: ایمان دارای ۴ رکن است:
- توکل به خدا؛
- رضا به قضای او؛
- تسلیم در برابر امر او؛
- واگذار کردن امور به او.
از احمد بن عمر بن ابیشعبه حلبی و نوفلی روایت شده است که میگفتند: «حضور امام رضا (ع) رسیدیم و عرض کردیم: ما در نعمت و رفاه و فراخ روزی به سر میبردیم، لکن حالمان دگرگونه شده و گرفتار فقر و تهیدستی شدیم، دعا کن خداوند متعال حالت گذشته را به زندگانی ما باز گرداند. امام (ع) فرمودند: میخواهید چه بشوید؟ آیا دوست میدارید چون سلاطین باشید؟ و خوشحال میشوید که همانند طاهر و هرثمه زندگانی کنید؟ به این حالت، رضای درونی را از دست داده و از این عقیده و آئینی که بدان پایبند هستید بیگانه میگردید؟ عرض کردیم: نه، سوگند به خدا اگر دنیا و آنچه در آن است و تمام زر و سیمی را که در آن وجود دارد در اختیارمان قرار دهند ما را راضی نخواهد کرد که از این حالت دست برداریم. حضرت در ادامه این آیه را تلاوت کردند: ﴿اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾[۳]، و سپس فرمودند: نسبت به خدا حسن ظن داشته باشید؛ چراکه اگر کسی در برابر خدا برخوردار از حسن ظن باشد، مرحمت الهی را در گمان خویش مییابد، و اگر کسی به روزی کم راضی و قانع باشد خدا نیز عمل اندک را از او پذیرا میگردد، و چنانچه به رزق اندکی از حلال دلخوش باشد، مؤونه او سبک گشته و شاد و خرم خواهد بود و خدا او را به درد و رنجهای دنیا و راه چاره و درمان آنها رهنمون گشته و وی به سلامت از این دنیا به دارالسلام رخت بر بندد»[۴].[۵]