مقام افتراض طاعت به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
::::::آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر ج۴ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر ج۴ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«خداوند اطاعت از شما را در کنار اطاعت از خویش قرار داده است. آن جا که می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }}﴾}}<ref> از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }}﴾}} همان [[ائمۀ اطهار]]{{عم}} هستند که اطاعتشان در کنار اطاعت خداوند متعال و رسول آمده است. خدای متعال چنین مقاماتی را به شما داده است. شما را قسم می‌دهیم به آن خدایی که این مقامات و منازل و این عظمت و قرب را به شما داده؛ {{عربی|اندازه=150%|" لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ‏ ذُنُوبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>شما بخشش گناهانم را از خدا بخواهید.</ref>. بخشش گناهان ما را از خداوند متعال بخواهید. از خداوند متعال بخواهید که از ما گذشت کند که البته به شفاعت شما نیاز داریم، وگرنه خودمان لیاقت بخشش را نداریم. کلمه {{عربی|اندازه=150%|" اسْتَوْهَبْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ یعنی خواهش کردن. "هبه"؛ یعنی بخشش. [[راغب اصفهانی]] می‌نویسد:"هبه: ملک خود را بدون عوض در اختیار دیگری قرار دهی" <ref>{{عربی|اندازه=150%|" الْهِبَةُ أن‏ تجعل‏ ملكك‏ لغيرك‏ بغير عوض‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ المفردات فی غریب القرآن: ۵۳۳.</ref>. خدایا! گناهان ما را ببخش و ما را به برکت و شفاعت [[اهل بیت]]{{عم}} معذّب نکن. {{عربی|اندازه=150%|"وَ كُنْتُمْ‏ شُفَعَائِي‏ فَإِنِّي‏ لَكُمْ‏ مُطِيعٌ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>و شما شفیعان من گردید، زیرا که من فرمانبردار شما هستیم.</ref>. پیش‌تر گفتیم که دو خط بیش‌تر نیست؛ این قدر می‌دانم که این طرفی هستم و آن طرفی نیستم؛ اما این طرفیِ گناه کار و خطاکار و شما کسانی هستید که اگر کسی از شما اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و اگر شما را معصیت کند، خدا را معصیت کرده است و اگر شما را دوست داشته باشد، خدا را دوست می‌دارد. شما دارای این چنین مقاماتی هستید. اگر کسی با شما دشمنی کند با خداوند متعال دشمنی کرده است. البته در این زمینه حدیث‌های معتبری حتی در کتاب‌های اهل تسنن آمه است. در روایتی می‌خوانیم: ابوذر می‌گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود:"هر کس از من اطاعت کند در واقع از خدا اطاعت کرده است، هر کس از فرمان من سرپیچی کند، در واقع از فرمان خدا سرپیچی کرده است، هر کس از علی اطاعت کند در واقع از من اطاعت کرده و هر کس از فرمان علی سرپیچی کند در واقع از فرمان من سرپیچی کرده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏، وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِيّاً فَقَدْ أَطَاعَنِي ، وَ مَنْ عَصَى عَلِيّاً فَقَدْ عَصَانِي ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ المستدرک علی الصحیحین: ج۳، ص:۱۲۱ و ۱۲۸، کنزالعمال: ج۱۱، ص:۶۱۴، حدیث ۳۲۹۷۳، تاریخ مدینة دمشق: ج۴۲، ص:۳۰۶.</ref>. اگر کسی با [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} دشمنی کند، با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دشمنی کرده است و هر کسی که با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دشمنی کند با خداوند متعال دشمنی کرده است. حدیث دیگر در این باره در کتاب [[اهل سنت]] نیز آمده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} خطاب کردند و فرمودند:"کسی که با شما دشمنی کند من با او دشمن هستم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أَنَا حَرْبٌ‏ لِمَنْ‏ حَارَبَكُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ شرح الاخبار: ج۲، ص:۶۰۸، حدیث ۹۰۷، الامالی، شیخ طوسی: ۳۳۶، حدیث ۶۸۰، مناقب آل ابی طالب: ج۳، ص:۱۸، ذخائر العقبی: ۲۵.</ref> زائر می‌گوید: حال که شما چنین مقامی را دارید، من نیز می‌خواهم خود را در زمرۀ شما داخل کنم و در این خط هستم. پس بیایید برای من شفاعت و وساطت کنید. البته هر چه در درگاه خدا، [[رسول]] و [[اهل بیت]]{{عم}} استغفار کنیم؛ اعم از این که استغفار ما، مسبوق به گناه باشد یا نباشد، اثر خود را دارد. برای مثال اگر کسی روزی صد مرتبه، دویست مرتبه – کم‌تر بیش‌تر- {{عربی|اندازه=150%|" أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} بگوید و مثلاً دویست گناه نیز مرتکب شود، این استغفارها مسبوق به گناه هستند و بعضی از استغفارها مسبوق به گناه نیستند، اما تأثیر گذارند و انسان را به خدا نزدیک می‌کنند. از این رو [[ائمه اطهار]]{{عم}} بزرگان دین و اولیای صالح الهی استغفار می‌کردند، نه این که گناه می‌کردند؛ چرا که به هر حال، استغفار اثر و نفع دارد و ما را به آن بزرگواران نزدیک می‌کند.<ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۴ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۴، ص:۳۵۴ - ۳۵۶.</ref>.
::::::«خداوند اطاعت از شما را در کنار اطاعت از خویش قرار داده است. آن جا که می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }}﴾}}<ref> از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }}﴾}} همان [[ائمۀ اطهار]]{{عم}} هستند که اطاعتشان در کنار اطاعت خداوند متعال و رسول آمده است. خدای متعال چنین مقاماتی را به شما داده است. شما را قسم می‌دهیم به آن خدایی که این مقامات و منازل و این عظمت و قرب را به شما داده؛ {{عربی|اندازه=150%|" لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ‏ ذُنُوبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>شما بخشش گناهانم را از خدا بخواهید.</ref>. بخشش گناهان ما را از خداوند متعال بخواهید. از خداوند متعال بخواهید که از ما گذشت کند که البته به شفاعت شما نیاز داریم، وگرنه خودمان لیاقت بخشش را نداریم. کلمه {{عربی|اندازه=150%|" اسْتَوْهَبْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ یعنی خواهش کردن. "هبه"؛ یعنی بخشش. [[راغب اصفهانی]] می‌نویسد:"هبه: ملک خود را بدون عوض در اختیار دیگری قرار دهی" <ref>{{عربی|اندازه=150%|" الْهِبَةُ أن‏ تجعل‏ ملكك‏ لغيرك‏ بغير عوض‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ المفردات فی غریب القرآن: ۵۳۳.</ref>. خدایا! گناهان ما را ببخش و ما را به برکت و شفاعت [[اهل بیت]]{{عم}} معذّب نکن. {{عربی|اندازه=150%|"وَ كُنْتُمْ‏ شُفَعَائِي‏ فَإِنِّي‏ لَكُمْ‏ مُطِيعٌ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>و شما شفیعان من گردید، زیرا که من فرمانبردار شما هستیم.</ref>. پیش‌تر گفتیم که دو خط بیش‌تر نیست؛ این قدر می‌دانم که این طرفی هستم و آن طرفی نیستم؛ اما این طرفیِ گناه کار و خطاکار و شما کسانی هستید که اگر کسی از شما اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و اگر شما را معصیت کند، خدا را معصیت کرده است و اگر شما را دوست داشته باشد، خدا را دوست می‌دارد. شما دارای این چنین مقاماتی هستید. اگر کسی با شما دشمنی کند با خداوند متعال دشمنی کرده است. البته در این زمینه حدیث‌های معتبری حتی در کتاب‌های اهل تسنن آمه است. در روایتی می‌خوانیم: ابوذر می‌گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود:"هر کس از من اطاعت کند در واقع از خدا اطاعت کرده است، هر کس از فرمان من سرپیچی کند، در واقع از فرمان خدا سرپیچی کرده است، هر کس از علی اطاعت کند در واقع از من اطاعت کرده و هر کس از فرمان علی سرپیچی کند در واقع از فرمان من سرپیچی کرده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏، وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِيّاً فَقَدْ أَطَاعَنِي ، وَ مَنْ عَصَى عَلِيّاً فَقَدْ عَصَانِي ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ المستدرک علی الصحیحین: ج۳، ص:۱۲۱ و ۱۲۸، کنزالعمال: ج۱۱، ص:۶۱۴، حدیث ۳۲۹۷۳، تاریخ مدینة دمشق: ج۴۲، ص:۳۰۶.</ref>. اگر کسی با [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} دشمنی کند، با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دشمنی کرده است و هر کسی که با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دشمنی کند با خداوند متعال دشمنی کرده است. حدیث دیگر در این باره در کتاب [[اهل سنت]] نیز آمده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} خطاب کردند و فرمودند:"کسی که با شما دشمنی کند من با او دشمن هستم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أَنَا حَرْبٌ‏ لِمَنْ‏ حَارَبَكُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ شرح الاخبار: ج۲، ص:۶۰۸، حدیث ۹۰۷، الامالی، شیخ طوسی: ۳۳۶، حدیث ۶۸۰، مناقب آل ابی طالب: ج۳، ص:۱۸، ذخائر العقبی: ۲۵.</ref> زائر می‌گوید: حال که شما چنین مقامی را دارید، من نیز می‌خواهم خود را در زمرۀ شما داخل کنم و در این خط هستم. پس بیایید برای من شفاعت و وساطت کنید. البته هر چه در درگاه خدا، [[رسول]] و [[اهل بیت]]{{عم}} استغفار کنیم؛ اعم از این که استغفار ما، مسبوق به گناه باشد یا نباشد، اثر خود را دارد. برای مثال اگر کسی روزی صد مرتبه، دویست مرتبه – کم‌تر بیش‌تر- {{عربی|اندازه=150%|" أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} بگوید و مثلاً دویست گناه نیز مرتکب شود، این استغفارها مسبوق به گناه هستند و بعضی از استغفارها مسبوق به گناه نیستند، اما تأثیر گذارند و انسان را به خدا نزدیک می‌کنند. از این رو [[ائمه اطهار]]{{عم}} بزرگان دین و اولیای صالح الهی استغفار می‌کردند، نه این که گناه می‌کردند؛ چرا که به هر حال، استغفار اثر و نفع دارد و ما را به آن بزرگواران نزدیک می‌کند.<ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۴ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۴، ص:۳۵۴ - ۳۵۶.</ref>.
== پاسخ‌های دیگر==
{{یادآوری پاسخ}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛}}
[[پرونده:11662.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«{{عربی|اندازه=155%|"وَ قَرَنَ طاعَتَکُم بِطاعَتِهِ"}} چون در جملۀ گذشته ارتباط از بین رفتن گناهان با رضایت خاندانی که زائر به زیارتشان آمده، ذکر شد لذا در این جمله در مقام سوگند برمی‌آید تا این حقیقت را فراهم آورد. مثل این که به کسی گفته‌اند: تنها داروی شفابخش و بهبودی‌زا برای بیماری تو فقط این دواست. بی‌خود سراغ چیز دیگر نرو که هیچ فائده ندارد، دوای تو فقط همین است. لذا در مقام برمی‌آید به هر قیمتی شده، با هر زحمت و مشقتی که شده آن را فراهم آورد و به هر وسیله‌ای که شده آن را تهیه نماید. و اگر کسی به او اشکال کند: این قدر بذل مال، این قدر صرف وقت، این قدر منت کشیدن؟! می‌گوید: تو نمی‌دانی، من به این دارو زنده هستم. حیات و سلامتی من به آن بستگی دارد. این جا هم این چنین است. زائر می‌داند حیات جاوید او، سعادت همیشگی او را در گرو تحصیل رضایت این خاندان است. با گناه و آلودگی به دولت‌سرای حق راهی ندارد. باید پاک شود و پاکی در گروی رضایت و خشنودی این دودمان است. لذا می‌خواهد به هر قیمتی شده، به هر شکلی شده رضایتشان را تحصیل نماید. به این نظر حضراتشان را به سه جهت از کمالاتشان قسم می‌دهد:
:::::#به حق آن خدا که شما را بر اسرارش امین شمرده،
:::::#به حق آن حق که شما را راعی و چوپان رمۀ خلقش قرار داده،
:::::#به حق آن پروردگاری که طاعت شما را قرین طاعت خودش ساخته،
::::::از او مسألت کرده، بخواهید گناهان مرا مورد استیهاب و بخشش قرار دهد. مرحوم مجلسی اوّل در شرح این جملات گوید: به حق آن خدایی که شما را بر سرّش امین قرار داد و علوم لدنیه و مکاشفات غیبیّه و حقایق الهیّه را به شما ارزانی داشت، و شما را پیشوایان خلق در عقاید و اعمال گماشت، و طاعت شما را مقرون به طاعت خودش نمود، که از این مقارنت استفاده می‌شود یکی از این دو طاعت خدا و ولی بدون دیگری پذیرفته نمی‌شود.<ref>روضة المتّقین ۴۹۷.</ref> صاحب شرح الزیاره روایاتی در مورد استیهاب و طلب بخشش خاندان رسالت{{عم}} نسبت به گناهان شیعیان از پروردگار آورده است. از جمله این حدیث: [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: آن‌گاه که قیامت برپا شود خداوند ما را به حساب شیعیان موکّل گرداند و حساب‌رسی آنان را به ما واگذارد. {{عربی|اندازه=155%|"فَما کان لله سالناه ان یهبه لنا"}}، آنچه از حقوق خدا باشد از او می‌خواهیم که آن‌ها را به ما ببخشد، و آنچه از حقوق خلق باشد از او مسألت می‌کنیم که بدل و عوضش را به صاحبانش مرحمت فرماید، و آنچه از حقوق خود ما باشد که از آنِ خود شیعیان ماست. سپس آیۀ شریفه را تلاوت فرمود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ}}﴾}}.<ref>سوره الغاشیة، آیه ۲۵ و ۲۶؛ شرح الزیاره ۴۳۹.</ref> آری، با آن سه قسم از شما می‌خواهم که بخشش بدی‌های مرا از حق تعالی بگیرید و شما شفیعان من باشید؛ زیرا من در مقام اطاعت و فرمان برداری شما هستم. این طور نیست که یک سره مخالفت کرده باشم. تا حدودی مطیع بوده‌ام و می‌خواهم در تمام امور مطیع شما باشم. شفاعت بذل جاه و مایه گذاردن از آب روست برای اسقاط حقی یا رفع درجه و مقامی، که [[ائمه]]{{عم}} این امر را در دنیا با دعا برای توفیق آنان عهده‌دار بوده‌اند، و در آخرت وقتی نجات دوستانشان را از آتش بخواهند نزد حق تعالی وساطت نموده که از حقوقی که بر دوستانشان را از آتش بخواهند نزد حق تعالی وساطت نموده که از حقوقی که بر دوستانشان ثابت است، بگذرد و عوض صاحب حق را به او مرحمت فرماید، و چه بسا در این مورد در مقام بذل حسنات خود نسبت به او برآیند.<ref>همان.</ref> و این جملۀ {{عربی|اندازه=155%|"فَانی لکم مطیع"}} یا علّت استیهاب ذنوب و شفاعت است، یا استعطاف و جلب عطوفت و عنایت بیشتر حضراتشان.<ref>همان ۴۴۰.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌ ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌|ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص:۹۰۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


==پرسش‌های مصداقی همطراز==
==پرسش‌های مصداقی همطراز==

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۶

الگو:پرسش غیرنهایی

مقام افتراض طاعت به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم
مدخل اصلیمقام معصوم

مقام افتراض طاعت به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط با بحث‌های مقام معصوم، افتراض طاعت و مقام افتراض طاعت و از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «مقام ولایت الهی به چه معناست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مقام معصوم مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید علی حسینی میلانی
آیت‌الله سید علی حسینی میلانی در کتاب «با پیشوایان هدایتگر» در این‌باره گفته‌ است:
«خداوند اطاعت از شما را در کنار اطاعت از خویش قرار داده است. آن جا که می‌فرماید:﴿﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ [۱]. ﴿﴿أُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ همان ائمۀ اطهار(ع) هستند که اطاعتشان در کنار اطاعت خداوند متعال و رسول آمده است. خدای متعال چنین مقاماتی را به شما داده است. شما را قسم می‌دهیم به آن خدایی که این مقامات و منازل و این عظمت و قرب را به شما داده؛ " لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ‏ ذُنُوبِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۲]. بخشش گناهان ما را از خداوند متعال بخواهید. از خداوند متعال بخواهید که از ما گذشت کند که البته به شفاعت شما نیاز داریم، وگرنه خودمان لیاقت بخشش را نداریم. کلمه " اسْتَوْهَبْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ یعنی خواهش کردن. "هبه"؛ یعنی بخشش. راغب اصفهانی می‌نویسد:"هبه: ملک خود را بدون عوض در اختیار دیگری قرار دهی" [۳]. خدایا! گناهان ما را ببخش و ما را به برکت و شفاعت اهل بیت(ع) معذّب نکن. "وَ كُنْتُمْ‏ شُفَعَائِي‏ فَإِنِّي‏ لَكُمْ‏ مُطِيعٌ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۴]. پیش‌تر گفتیم که دو خط بیش‌تر نیست؛ این قدر می‌دانم که این طرفی هستم و آن طرفی نیستم؛ اما این طرفیِ گناه کار و خطاکار و شما کسانی هستید که اگر کسی از شما اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و اگر شما را معصیت کند، خدا را معصیت کرده است و اگر شما را دوست داشته باشد، خدا را دوست می‌دارد. شما دارای این چنین مقاماتی هستید. اگر کسی با شما دشمنی کند با خداوند متعال دشمنی کرده است. البته در این زمینه حدیث‌های معتبری حتی در کتاب‌های اهل تسنن آمه است. در روایتی می‌خوانیم: ابوذر می‌گوید: رسول خدا(ص) فرمود:"هر کس از من اطاعت کند در واقع از خدا اطاعت کرده است، هر کس از فرمان من سرپیچی کند، در واقع از فرمان خدا سرپیچی کرده است، هر کس از علی اطاعت کند در واقع از من اطاعت کرده و هر کس از فرمان علی سرپیچی کند در واقع از فرمان من سرپیچی کرده است"[۵]. اگر کسی با امیر مؤمنان علی(ع) دشمنی کند، با پیامبر اکرم(ص) دشمنی کرده است و هر کسی که با پیامبر اکرم(ص) دشمنی کند با خداوند متعال دشمنی کرده است. حدیث دیگر در این باره در کتاب اهل سنت نیز آمده است که پیامبر اکرم(ص) به علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) خطاب کردند و فرمودند:"کسی که با شما دشمنی کند من با او دشمن هستم"[۶] زائر می‌گوید: حال که شما چنین مقامی را دارید، من نیز می‌خواهم خود را در زمرۀ شما داخل کنم و در این خط هستم. پس بیایید برای من شفاعت و وساطت کنید. البته هر چه در درگاه خدا، رسول و اهل بیت(ع) استغفار کنیم؛ اعم از این که استغفار ما، مسبوق به گناه باشد یا نباشد، اثر خود را دارد. برای مثال اگر کسی روزی صد مرتبه، دویست مرتبه – کم‌تر بیش‌تر- " أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" بگوید و مثلاً دویست گناه نیز مرتکب شود، این استغفارها مسبوق به گناه هستند و بعضی از استغفارها مسبوق به گناه نیستند، اما تأثیر گذارند و انسان را به خدا نزدیک می‌کنند. از این رو ائمه اطهار(ع) بزرگان دین و اولیای صالح الهی استغفار می‌کردند، نه این که گناه می‌کردند؛ چرا که به هر حال، استغفار اثر و نفع دارد و ما را به آن بزرگواران نزدیک می‌کند.[۷].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های مصداقی همطراز




پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
  2. شما بخشش گناهانم را از خدا بخواهید.
  3. " الْهِبَةُ أن‏ تجعل‏ ملكك‏ لغيرك‏ بغير عوض‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ المفردات فی غریب القرآن: ۵۳۳.
  4. و شما شفیعان من گردید، زیرا که من فرمانبردار شما هستیم.
  5. "مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏، وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِيّاً فَقَدْ أَطَاعَنِي ، وَ مَنْ عَصَى عَلِيّاً فَقَدْ عَصَانِي ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ المستدرک علی الصحیحین: ج۳، ص:۱۲۱ و ۱۲۸، کنزالعمال: ج۱۱، ص:۶۱۴، حدیث ۳۲۹۷۳، تاریخ مدینة دمشق: ج۴۲، ص:۳۰۶.
  6. "أَنَا حَرْبٌ‏ لِمَنْ‏ حَارَبَكُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ شرح الاخبار: ج۲، ص:۶۰۸، حدیث ۹۰۷، الامالی، شیخ طوسی: ۳۳۶، حدیث ۶۸۰، مناقب آل ابی طالب: ج۳، ص:۱۸، ذخائر العقبی: ۲۵.
  7. ر. ک. حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر؛ ج۴، ص:۳۵۴ - ۳۵۶.
  8. روضة المتّقین ۴۹۷.
  9. سوره الغاشیة، آیه ۲۵ و ۲۶؛ شرح الزیاره ۴۳۹.
  10. همان.
  11. همان ۴۴۰.
  12. ر. ک. ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌، سید م‍ج‍ت‍ب‍ی‌، جامعه در حرم؛ ص:۹۰۵.