حجت‌شناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط =  
| موضوع مرتبط = حجت
| عنوان مدخل  =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[حجت‌شناسی در قرآن]] - [[حجت‌شناسی در حدیث]] - [[حجت‌شناسی در کلام اسلامی]] - [[حجت‌شناسی در عرفان اسلامی]] - [[حجت‌شناسی بودن امام]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  = حجت‌شناسی (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* [[حجّت]]، یعنی آنچه به آن [[استدلال]] و [[احتجاج]] می‌شود، برای [[اثبات]] یا ردّ چیزی، [[دلیل]] و [[برهان]]. [[پیامبران]] و [[امامان]] از سوی [[خداوند]] به عنوان [[حجت]] قرار داده شده‌اند. در [[اذان]] نیز به [[حجّت]] بودن [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} و[[امامان]] دیگر [[گواهی]] می‌دهیم. [[خداوند]] برای آنکه [[بندگان]]، او را بشناسند و با [[دین]] او آشنا شوند و راه [[زندگی]] براساس معیارهای [[الهی]] را بشناسند، حجت‌هایی [[نهان]] یا آشکار قرار داده است. [[حجّت]] [[نهان]] و [[باطنی]] [[عقل]] است، [[حجت]] آشکار، [[انبیا]] و اوصیای پیامبرانند. به فرمودۀ [[امام کاظم]] {{ع}}: {{عربی|"إنّ للّه علی النّاس حجّتین: حجّة ظاهرة و حجّة باطنة، فأمّا الظاهرة فالرّسل و الأنبیاء و الأئمّة {{عم}} و أمّا الباطنة فالعقول"}}<ref> اصول کافی، ج ۱ ص ۱۶، تحف العقول، ص ۳۸۶</ref> در [[حدیث]] دیگری [[امام صادق]] {{ع}}، [[پیامبر]] را [[حجت خدا]] بر [[مردم]] و [[عقل]] را [[حجت خدا]] میان [[بندگان]] و [[پروردگار]] معرفی کرده است: {{عربی|حجّة اللّه علی العباد النّبیّ و الحجّة فیما بین العباد و بین اللّه العقل}}.<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۲۵ ح ۲۲</ref> [[عقیده]] و عمل کسی نزد [[پروردگار]] قبول می‌شود که دارای [[حجت]] باشد و [[معتقدات]] و اعمالش متّکی به [[حجت شرعی]] و [[الهی]] باشد. ازاین‌رو [[شناخت]] حجّت‌های [[الهی]] برای [[مشروعیّت]] و [[حجّت]] بخشیدن به [[باورها]]، رفتارها، مواضع و عملکردها ضروری است. در دعای [[عصر غیبت]]، از [[خداوند]] می‌خواهیم که خودش را به ما بشناساند وگرنه پیامبرش را نمی‌شناسیم، پیامبرش را بشناساند وگرنه حجّتش را نمی‌شناسیم، حجّتش را بشناساند وگرنه از [[دین]] به در خواهیم شد: {{عربی|أللّهمّ عرّفنی نفسک... أللّهمّ عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی}}.<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۳۳۷ ح ۵</ref> بحث حجت‌شناسی، همان بحث [[امام‌شناسی]] است، [[شناخت]] خود [[امامان]]، [[کلام]] و [[امر و نهی]] آنان، [[سیره]] و زندگیشان، [[مواعظ]] و هدایت‌هایشان، [[شأن]] و مقامشان، [[عقیده]] به [[علم]] و [[عصمت]] و برتری‌شان، [[تسلیم]] بودن در برابرشان، [[پرهیز]] از [[مخالفت]] با ایشان، [[شناخت]] حقّی که بر ما دارند، وظایفی که ما نسبت به آنان داریم،<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۵۷ تا ۳۹۵</ref> ویژگی‌های [[ائمه]] {{عم}}، [[ضرورت]] وجود [[حجّت]] در عالم، [[ضرورت]] [[عقیده]] به [[حجّت الهی]] و تبعیّت از او، [[اثبات]] امامتشان با ادلّۀ خاصّ و... همۀ اینها از سرفصل‌های حجت‌شناسی در [[منطق]] [[شیعه]] است. مرحوم [[کلینی]] بخش عمدۀ جلد اوّل [[کتاب]] [[اصول کافی]] را به مباحث [[امامت]] اختصاص داده و نام آنها را "[[کتاب الحجّة]]" نهاده و صدها [[حدیث]] در این باب آورده است.<ref>همچنین کتاب بحار الأنوار، ج ۲۳ بحث از امامت و حجّت و ویژگی‌های حجج الهی است</ref> [[زمین]] [[خدا]] خالی از [[حجّت]] نمی‌ماند و [[حجت خدا]] با [[وجود امام]]، بر [[مردم]] تمام می‌شود و اگر در [[زمین]] جز دو نفر باقی نمانند، یکی [[حجت]] بر دیگری است.<ref>عنوان سه باب از باب‌های کتاب الحجّة در اصول کافی (ج ۱ ص ۱۷۷ و ۱۷۹) </ref> [[شناخت]] [[امام]] و [[حجّت الهی]] و تعبّد و [[طاعت]] در برابر او شرط [[ایمان]] و [[اسلام]] است. با عبارت‌های مختلف این [[حقیقت]] از زبان [[پیامبر]] و [[امامان]] [[روایت]] شده که هرکس بمیرد ولی [[امام زمان]] خود را نشناسد، یا امامی نداشته باشد، یا در [[اطاعت]] امامی نباشد، [[مرگ]] او [[مرگ]] [[جاهلیّت]] است. از جمله [[کلام نبوی]] که فرمود: {{عربی|من مات و لیس له إمام فمیتته میتة جاهلیّة}}.<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۲</ref> در دعای [[توسل]]، تک‌تک چهارده [[معصوم]] را با عنوان {{عربی|یا حجّة اللّه علی خلقه}} یاد می‌کنیم، در [[دعای افتتاح]]، برای [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} تعبیر {{عربی|و حجّتک علی خلقک}} به کار رفته و در [[زیارت جامعۀ کبیره]] نیز از [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} با تعبیر {{عربی|و حجج اللّه علی أهل الدّنیا و الآخرة}} و {{عربی|حججا علی بریّته}} یاد شده است و از آنجا که برای یک [[مؤمن]] مکتبی، معیار در عمل و [[اندیشه]]، [[جنگ]] و [[صلح]]، فصل و وصل، [[برائت]] و [[ولایت]]، [[دوستی]] و [[دشمنی]]، همان [[حجت الهی]] است، پس باید [[حجت]] را [[شناخت]] و خود را با او [[تطبیق]] داد، نه جلو افتاد، نه عقب ماند، نه [[نافرمانی]] کرد، نه کوتاهی نمود، نه در کار او چون‌وچرا کرد. أئمّه، به [[دلیل]] [[صدق]] و [[تقوا]] و [[علم]] و عصمتشان و به سبب [[حجّت]] بودنشان، [[کلام]] عادی آنان [[حکم]] [[برهان]] دارد و از آن نباید [[دلیل]] خواست، چراکه خودشان [[دلیل]] و حجّت‌اند. ازاین‌رو در همان [[زیارت جامعه]] خطاب به این [[حجت‌های الهی]] می‌گوییم: {{عربی|فالرّاغب عنکم مارق، و اللاّزم لکم لاحق، و المقصّر فی حقّکم زاهق و الحقّ معکم و فیکم و منکم و إلیکم و أنتم أهله و معدنه و میراث النّبوّة عندکم و إیاب الخلق إلیکم و حسابهم علیکم و فصل الخطاب عندکم...}} آنچه در [[غدیر خم]] اتّفاق افتاد، معرفی و [[تعیین]] [[حجت]] از سوی [[پیامبر]] و به امر [[خدا]] بود، تا [[مردم]] [[حجت الهی]] را بشناسند و پس از [[پیامبر]] از او [[اطاعت]] کنند. در روز [[غدیر]]، با خطبۀ [[پیامبر]] [[حجّت]] بر همگان تمام شد. ازاین‌رو [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} و [[ائمه]] و [[اصحاب]] [[وفادار]] و [[علمای دین]] و هرشیعۀ [[علوی]]، به حادثۀ [[غدیر]] که [[حجت الهی]] بود، "[[احتجاج]]" می‌کردند و آن را روشن‌ترین [[دلیل]] بر [[امامت]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} می‌دانستند. امروز نیز حرکت در "خطّ [[اهل بیت]]" و عمل به "[[مذهب]] أئمّۀ [[معصوم]]" و [[پیروی]] از "[[عترت]]"، موجب می‌شود که [[انسان]] در [[دینداری]] "[[حجّت]]" داشته باشد، چون [[خداوند]] [[اطاعت]] از اینان را به عنوان "[[اولی الأمر]]" [[واجب]] ساخته و از آن سؤال خواهد کرد. در [[عصر غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نیز، فقهای [[شیعه]] حجت‌های تعیین‌شده از سوی آن [[حضرت]] و محور و معیار [[درستی]] عمل در [[احکام]] دینند. [[امام زمان]] که خود [[حجّت]] خداست، برای [[عصر غیبت]]، [[فقها]] را [[حجت]] خویش بر [[مردم]] معرفی کرده است: {{عربی|و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة أحادیثنا، فإنّهم حجّتی علیکم و أنا حجّة اللّه}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۱۰۱</ref> [[قرآن]]، [[حجّت]] دیگر [[خداوند]] بر [[مردم]] است و معیار و محور سنجش و ردّ و قبول آنچه به نام [[دین]] گفته می‌شود. [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} نیز [[قرآن]] را [[حجت خدا]] می‌داند: {{عربی|فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق، حجّة اللّه علی خلقه}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳</ref> [[قرآن]]، [[فرمان‌دهنده]] و بازدارنده است و ساکت گویاست، [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] اوست. احتجاجاتی که [[ائمه]] [[معصومین]] و [[اصحاب]] و [[علما]] و [[متکلمین]] [[شیعه]] داشتند و با تکیه بر حجّت‌های [[قوی]] و انکارناپذیر، [[حقانیت]] [[تشیّع]] و راه [[اهل بیت]] را ثابت کرده‌اند، از محورهای دیگر بحث از "حجت‌شناسی" است و [[رجوع]] به اینگونه [[احتجاجات]]، [[حجت]] [[شیعه]] را قوی‌تر می‌سازد.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۰۱.</ref>.
[[حجّت]]، یعنی آنچه به آن [[استدلال]] و [[احتجاج]] می‌شود، برای [[اثبات]] یا ردّ چیزی، [[دلیل]] و [[برهان]]. [[پیامبران]] و [[امامان]] از سوی [[خداوند]] به عنوان [[حجت]] قرار داده شده‌اند. در [[اذان]] نیز به [[حجّت]] بودن [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} و[[امامان]] دیگر [[گواهی]] می‌دهیم. [[خداوند]] برای آنکه [[بندگان]]، او را بشناسند و با [[دین]] او آشنا شوند و راه [[زندگی]] براساس معیارهای [[الهی]] را بشناسند، حجت‌هایی [[نهان]] یا آشکار قرار داده است. [[حجّت]] [[نهان]] و [[باطنی]] [[عقل]] است، [[حجت]] آشکار، [[انبیا]] و اوصیای پیامبرانند. به فرمودۀ [[امام کاظم]] {{ع}}: {{عربی|"إنّ للّه علی النّاس حجّتین: حجّة ظاهرة و حجّة باطنة، فأمّا الظاهرة فالرّسل و الأنبیاء و الأئمّة {{عم}} و أمّا الباطنة فالعقول"}}<ref> اصول کافی، ج ۱ ص ۱۶، تحف العقول، ص ۳۸۶</ref> در [[حدیث]] دیگری [[امام صادق]] {{ع}}، [[پیامبر]] را [[حجت خدا]] بر [[مردم]] و [[عقل]] را [[حجت خدا]] میان [[بندگان]] و [[پروردگار]] معرفی کرده است: {{عربی|حجّة اللّه علی العباد النّبیّ و الحجّة فیما بین العباد و بین اللّه العقل}}.<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۲۵ ح ۲۲</ref> [[عقیده]] و عمل کسی نزد [[پروردگار]] قبول می‌شود که دارای [[حجت]] باشد و [[معتقدات]] و اعمالش متّکی به [[حجت شرعی]] و [[الهی]] باشد. ازاین‌رو [[شناخت]] حجّت‌های [[الهی]] برای [[مشروعیّت]] و [[حجّت]] بخشیدن به [[باورها]]، رفتارها، مواضع و عملکردها ضروری است. در دعای [[عصر غیبت]]، از [[خداوند]] می‌خواهیم که خودش را به ما بشناساند وگرنه پیامبرش را نمی‌شناسیم، پیامبرش را بشناساند وگرنه حجّتش را نمی‌شناسیم، حجّتش را بشناساند وگرنه از [[دین]] به در خواهیم شد: {{عربی|أللّهمّ عرّفنی نفسک... أللّهمّ عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی}}.<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۳۳۷ ح ۵</ref> بحث حجت‌شناسی، همان بحث [[امام‌شناسی]] است، [[شناخت]] خود [[امامان]]، [[کلام]] و [[امر و نهی]] آنان، [[سیره]] و زندگیشان، [[مواعظ]] و هدایت‌هایشان، [[شأن]] و مقامشان، [[عقیده]] به [[علم]] و [[عصمت]] و برتری‌شان، [[تسلیم]] بودن در برابرشان، [[پرهیز]] از [[مخالفت]] با ایشان، [[شناخت]] حقّی که بر ما دارند، وظایفی که ما نسبت به آنان داریم،<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۵۷ تا ۳۹۵</ref> ویژگی‌های [[ائمه]] {{عم}}، [[ضرورت]] وجود [[حجّت]] در عالم، [[ضرورت]] [[عقیده]] به [[حجّت الهی]] و تبعیّت از او، [[اثبات]] امامتشان با ادلّۀ خاصّ و... همۀ اینها از سرفصل‌های حجت‌شناسی در [[منطق]] [[شیعه]] است. مرحوم [[کلینی]] بخش عمدۀ جلد اوّل [[کتاب]] [[اصول کافی]] را به مباحث [[امامت]] اختصاص داده و نام آنها را "[[کتاب الحجّة]]" نهاده و صدها [[حدیث]] در این باب آورده است.<ref>همچنین کتاب بحار الأنوار، ج ۲۳ بحث از امامت و حجّت و ویژگی‌های حجج الهی است</ref> [[زمین]] [[خدا]] خالی از [[حجّت]] نمی‌ماند و [[حجت خدا]] با [[وجود امام]]، بر [[مردم]] تمام می‌شود و اگر در [[زمین]] جز دو نفر باقی نمانند، یکی [[حجت]] بر دیگری است.<ref>عنوان سه باب از باب‌های کتاب الحجّة در اصول کافی (ج ۱ ص ۱۷۷ و ۱۷۹) </ref> [[شناخت]] [[امام]] و [[حجّت الهی]] و تعبّد و [[طاعت]] در برابر او شرط [[ایمان]] و [[اسلام]] است. با عبارت‌های مختلف این [[حقیقت]] از زبان [[پیامبر]] و [[امامان]] [[روایت]] شده که هرکس بمیرد ولی [[امام زمان]] خود را نشناسد، یا امامی نداشته باشد، یا در [[اطاعت]] امامی نباشد، [[مرگ]] او [[مرگ]] [[جاهلیّت]] است. از جمله [[کلام نبوی]] که فرمود: {{عربی|من مات و لیس له إمام فمیتته میتة جاهلیّة}}.<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۲</ref> در دعای [[توسل]]، تک‌تک چهارده [[معصوم]] را با عنوان {{عربی|یا حجّة اللّه علی خلقه}} یاد می‌کنیم، در [[دعای افتتاح]]، برای [[امام علی|امیر مؤمنان]] {{ع}} تعبیر {{عربی|و حجّتک علی خلقک}} به کار رفته و در [[زیارت جامعۀ کبیره]] نیز از [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} با تعبیر {{عربی|و حجج اللّه علی أهل الدّنیا و الآخرة}} و {{عربی|حججا علی بریّته}} یاد شده است و از آنجا که برای یک [[مؤمن]] مکتبی، معیار در عمل و [[اندیشه]]، [[جنگ]] و [[صلح]]، فصل و وصل، [[برائت]] و [[ولایت]]، [[دوستی]] و [[دشمنی]]، همان [[حجت الهی]] است، پس باید [[حجت]] را [[شناخت]] و خود را با او [[تطبیق]] داد، نه جلو افتاد، نه عقب ماند، نه [[نافرمانی]] کرد، نه کوتاهی نمود، نه در کار او چون‌وچرا کرد. أئمّه، به [[دلیل]] [[صدق]] و [[تقوا]] و [[علم]] و عصمتشان و به سبب [[حجّت]] بودنشان، [[کلام]] عادی آنان [[حکم]] [[برهان]] دارد و از آن نباید [[دلیل]] خواست، چراکه خودشان [[دلیل]] و حجّت‌اند. ازاین‌رو در همان [[زیارت جامعه]] خطاب به این [[حجت‌های الهی]] می‌گوییم: {{عربی|فالرّاغب عنکم مارق، و اللاّزم لکم لاحق، و المقصّر فی حقّکم زاهق و الحقّ معکم و فیکم و منکم و إلیکم و أنتم أهله و معدنه و میراث النّبوّة عندکم و إیاب الخلق إلیکم و حسابهم علیکم و فصل الخطاب عندکم...}} آنچه در [[غدیر خم]] اتّفاق افتاد، معرفی و [[تعیین]] [[حجت]] از سوی [[پیامبر]] و به امر [[خدا]] بود، تا [[مردم]] [[حجت الهی]] را بشناسند و پس از [[پیامبر]] از او [[اطاعت]] کنند. در روز [[غدیر]]، با خطبۀ [[پیامبر]] [[حجّت]] بر همگان تمام شد. ازاین‌رو [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} و [[ائمه]] و [[اصحاب]] [[وفادار]] و [[علمای دین]] و هرشیعۀ [[علوی]]، به حادثۀ [[غدیر]] که [[حجت الهی]] بود، "[[احتجاج]]" می‌کردند و آن را روشن‌ترین [[دلیل]] بر [[امامت]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} می‌دانستند. امروز نیز حرکت در "خطّ [[اهل بیت]]" و عمل به "[[مذهب]] أئمّۀ [[معصوم]]" و [[پیروی]] از "[[عترت]]"، موجب می‌شود که [[انسان]] در [[دینداری]] "[[حجّت]]" داشته باشد، چون [[خداوند]] [[اطاعت]] از اینان را به عنوان "[[اولی الأمر]]" [[واجب]] ساخته و از آن سؤال خواهد کرد. در [[عصر غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نیز، فقهای [[شیعه]] حجت‌های تعیین‌شده از سوی آن [[حضرت]] و محور و معیار [[درستی]] عمل در [[احکام]] دینند. [[امام زمان]] که خود [[حجّت]] خداست، برای [[عصر غیبت]]، [[فقها]] را [[حجت]] خویش بر [[مردم]] معرفی کرده است: {{عربی|و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة أحادیثنا، فإنّهم حجّتی علیکم و أنا حجّة اللّه}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۱۰۱</ref> [[قرآن]]، [[حجّت]] دیگر [[خداوند]] بر [[مردم]] است و معیار و محور سنجش و ردّ و قبول آنچه به نام [[دین]] گفته می‌شود. [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} نیز [[قرآن]] را [[حجت خدا]] می‌داند: {{عربی|فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق، حجّة اللّه علی خلقه}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳</ref> [[قرآن]]، [[فرمان‌دهنده]] و بازدارنده است و ساکت گویاست، [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] اوست. احتجاجاتی که [[ائمه]] [[معصومین]] و [[اصحاب]] و [[علما]] و [[متکلمین]] [[شیعه]] داشتند و با تکیه بر حجّت‌های [[قوی]] و انکارناپذیر، [[حقانیت]] [[تشیّع]] و راه [[اهل بیت]] را ثابت کرده‌اند، از محورهای دیگر بحث از "حجت‌شناسی" است و [[رجوع]] به اینگونه [[احتجاجات]]، [[حجت]] [[شیعه]] را قوی‌تر می‌سازد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۰۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۸: خط ۱۸:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۷٬۱۰۸

ویرایش