شکایت از غیبت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:


شکایت در هنگام بلا و گرفتاری مطرح می‌شود. [[انسان]] از چیزی که برایش [[رنج]] آور و دردناک است، به پیشگاه [[خداوند]] شکوه می‌کند. این [[دعاها]] از [[ناحیه]] [[مقدس]] خود [[امام زمان]] {{ع}} به ما رسیده است. بنابراین چنین شکایت‌هایی به درگاه الهی نه تنها اشکالی ندارد، بلکه نشان دهنده [[درک]] و [[فهم]] صحیح [[دعا]] کننده در [[غیبت امام]] {{ع}} است که احساس بلا و [[مصیبت]] از دوری مولایش می‌کند و از خدای خویش [[گشایش]] و [[فتح]] طلب می‌نماید. در این عبارات به گوشه‌ای از گرفتاری‌های [[زمان غیبت]] اشاره شده است. فتنه‌های سخت و فشارهای روزگار بر [[شیعه]] و "ضُر" که به معنای پریشانی و بدحالی [[مؤمن]] است و زیادی [[دشمنان]] [[شیعه]] و کم بودن عدد [[مؤمنان]]. اینها اندکی از ناراحتی‌ها و رنج‌های بسیار [[مؤمنان]] در [[زمان غیبت]] مولایشان است و همه اینها مصادق "بلا" و "ضنک" و "کرب" هستند که باید برای رفعشان به [[فرج]] الهی امیدوار بود. نالیدن و شکوه کردن به درگاه الهی تنها چاره این دردهاست.  
شکایت در هنگام بلا و گرفتاری مطرح می‌شود. [[انسان]] از چیزی که برایش [[رنج]] آور و دردناک است، به پیشگاه [[خداوند]] شکوه می‌کند. این [[دعاها]] از [[ناحیه]] [[مقدس]] خود [[امام زمان]] {{ع}} به ما رسیده است. بنابراین چنین شکایت‌هایی به درگاه الهی نه تنها اشکالی ندارد، بلکه نشان دهنده [[درک]] و [[فهم]] صحیح [[دعا]] کننده در [[غیبت امام]] {{ع}} است که احساس بلا و [[مصیبت]] از دوری مولایش می‌کند و از خدای خویش [[گشایش]] و [[فتح]] طلب می‌نماید. در این عبارات به گوشه‌ای از گرفتاری‌های [[زمان غیبت]] اشاره شده است. فتنه‌های سخت و فشارهای روزگار بر [[شیعه]] و "ضُر" که به معنای پریشانی و بدحالی [[مؤمن]] است و زیادی [[دشمنان]] [[شیعه]] و کم بودن عدد [[مؤمنان]]. اینها اندکی از ناراحتی‌ها و رنج‌های بسیار [[مؤمنان]] در [[زمان غیبت]] مولایشان است و همه اینها مصادق "بلا" و "ضنک" و "کرب" هستند که باید برای رفعشان به [[فرج]] الهی امیدوار بود. نالیدن و شکوه کردن به درگاه الهی تنها چاره این دردهاست.  
==شکایت همراه با [[رضا]]==
== شکایت همراه با [[رضا]] ==
اما از یک نکته نباید [[غفلت]] کرد، و آن این که: "شکایت" در این جا از روی ناخشنودی و بی‌صبری نسبت به [[قضای الهی]] و خواست [[خدا]] نمی‌باشد. گاهی [[انسان]] از چیزی شکایت می‌کند به خاطر این که از آن ناراضی است، ولی [[مؤمن]] در هیچ حالی و در هیچ شرایطی از آن چه [[خداوند]] برایش مقدر فرموده، ناخشنود نیست هر چند که بلا و [[مصیبت]] برایش تقدیر شده باشد. بلاها و گرفتاری‌ها برای [[مؤمن]] [[رنج]] آور و ناراحت کننده هستند، ولی ناراحتی او به معنای ناراضی بودنش نیست. به طور کلی ناراحتی به دو معنا به کار می‌رود: یکی: ناملایمتی و ناخوشی و دوم: نارضایتی و ناخشنودی. این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. ممکن [[انسان]] از چیزی ناراحت (به معنای اول) باشد ولی از آن ناراضی نباشد. درد و بیماری برای [[انسان]] معمولاً ناراحت کننده و ناخوشایند است ولی اگر اهل [[ایمان]] باشد از این که [[خداوند]] – به هر [[دلیل]] و حکمتی – برایش بیماری را مقدر فرموده ناخشنود و ناراضی نیست. بله، اگر خودش گناهی مرتکب شده که احتمال می‌دهد به خاطر آن به مرض مبتلا شده، از انجام آن [[گناه]] ناراضی است. ولی به خاطر این که [[خداوند]] او را به عقوبت گناهش گرفتار ساخته، از ذات اقدس [[پروردگار]] و [[عدل]] او ناخشنود نمی‌باشد. بنابراین اگر برای رفع آن بیماری دست به [[دعا]] بلند کند و از [[خدا]] بخواهد که به [[عدل]] خود با او [[رفتار]] نکند، به سبب عدم [[رضا]] از [[عدالت]] پروردگارش نیست، بلکه می‌داند عافیت طلبی از [[خدای متعال]]، [[محبوب]] اوست و از همین رو خواهان عافیت و [[سلامتی]] می‌شود<ref>رجوع شود به دعا بیست و سوم صحیفه سجادیه که در آن [[امام زین العابدین]] {{ع}} از خداوند به عبارات مختلف طلب عافیت کرده‌اند. یکی از دعاهای حضرت این است: {{متن حدیث|"اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِي عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً، عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي اَلْعَافِيَةَ، عَافِيَةَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ"}}</ref>. اما در هیچ حالی – قبل از [[دعا]] و پس از آن – از آن چه [[خداوند]] برایش مقدر فرموده، ناراضی نیست. پس اگر دعایش در رفع بیماری مؤثر واقع نشد، از این که [[خدا]] برایش چنین خواسته، قلباً [[خشنود]] و [[راضی]] است. این شرط وجود [[ایمان]] در [[انسان]] می‌باشد.  
اما از یک نکته نباید [[غفلت]] کرد، و آن این که: "شکایت" در این جا از روی ناخشنودی و بی‌صبری نسبت به [[قضای الهی]] و خواست [[خدا]] نمی‌باشد. گاهی [[انسان]] از چیزی شکایت می‌کند به خاطر این که از آن ناراضی است، ولی [[مؤمن]] در هیچ حالی و در هیچ شرایطی از آن چه [[خداوند]] برایش مقدر فرموده، ناخشنود نیست هر چند که بلا و [[مصیبت]] برایش تقدیر شده باشد. بلاها و گرفتاری‌ها برای [[مؤمن]] [[رنج]] آور و ناراحت کننده هستند، ولی ناراحتی او به معنای ناراضی بودنش نیست. به طور کلی ناراحتی به دو معنا به کار می‌رود: یکی: ناملایمتی و ناخوشی و دوم: نارضایتی و ناخشنودی. این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. ممکن [[انسان]] از چیزی ناراحت (به معنای اول) باشد ولی از آن ناراضی نباشد. درد و بیماری برای [[انسان]] معمولاً ناراحت کننده و ناخوشایند است ولی اگر اهل [[ایمان]] باشد از این که [[خداوند]] – به هر [[دلیل]] و حکمتی – برایش بیماری را مقدر فرموده ناخشنود و ناراضی نیست. بله، اگر خودش گناهی مرتکب شده که احتمال می‌دهد به خاطر آن به مرض مبتلا شده، از انجام آن [[گناه]] ناراضی است. ولی به خاطر این که [[خداوند]] او را به عقوبت گناهش گرفتار ساخته، از ذات اقدس [[پروردگار]] و [[عدل]] او ناخشنود نمی‌باشد. بنابراین اگر برای رفع آن بیماری دست به [[دعا]] بلند کند و از [[خدا]] بخواهد که به [[عدل]] خود با او [[رفتار]] نکند، به سبب عدم [[رضا]] از [[عدالت]] پروردگارش نیست، بلکه می‌داند عافیت طلبی از [[خدای متعال]]، [[محبوب]] اوست و از همین رو خواهان عافیت و [[سلامتی]] می‌شود<ref>رجوع شود به دعا بیست و سوم صحیفه سجادیه که در آن [[امام زین العابدین]] {{ع}} از خداوند به عبارات مختلف طلب عافیت کرده‌اند. یکی از دعاهای حضرت این است: {{متن حدیث|"اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِي عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً، عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي اَلْعَافِيَةَ، عَافِيَةَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ"}}</ref>. اما در هیچ حالی – قبل از [[دعا]] و پس از آن – از آن چه [[خداوند]] برایش مقدر فرموده، ناراضی نیست. پس اگر دعایش در رفع بیماری مؤثر واقع نشد، از این که [[خدا]] برایش چنین خواسته، قلباً [[خشنود]] و [[راضی]] است. این شرط وجود [[ایمان]] در [[انسان]] می‌باشد.  
به هر حال [[مؤمن]] باید برای رفع گرفتاری‌هایش به درگاه [[خدا]] بنالد و [[خدا]] همین شکایت را از [[مؤمن]] می‌پسندد، اما مشروط بر این که هیچ گونه ناخشنودی نسبت به آن چه [[خداوند]] می‌خواهد، در [[مؤمن]] نباشد. [[خداوند]] [[دوست]] دارد که بندگانش وقتی در تنگنا و [[سختی]] قرار می‌گیرند، به خود روی آورند و از هیچ مخلوقی چیزی نخواهند (مگر آنها که [[خداوند]] خود امر به [[توسل]] به ایشان کرده که [[توسل]] به آنها در [[حقیقت]] [[توسل]] به خداست) و به طور کلی یکی از حکمت‌های بلایا می‌تواند همین امر باشد. ولی در عین حال از آنها خواسته است که همواره به آن چه او در مورد بندگانش می‌پسندد، [[راضی]] و [[خشنود]] باشند.  
به هر حال [[مؤمن]] باید برای رفع گرفتاری‌هایش به درگاه [[خدا]] بنالد و [[خدا]] همین شکایت را از [[مؤمن]] می‌پسندد، اما مشروط بر این که هیچ گونه ناخشنودی نسبت به آن چه [[خداوند]] می‌خواهد، در [[مؤمن]] نباشد. [[خداوند]] [[دوست]] دارد که بندگانش وقتی در تنگنا و [[سختی]] قرار می‌گیرند، به خود روی آورند و از هیچ مخلوقی چیزی نخواهند (مگر آنها که [[خداوند]] خود امر به [[توسل]] به ایشان کرده که [[توسل]] به آنها در [[حقیقت]] [[توسل]] به خداست) و به طور کلی یکی از حکمت‌های بلایا می‌تواند همین امر باشد. ولی در عین حال از آنها خواسته است که همواره به آن چه او در مورد بندگانش می‌پسندد، [[راضی]] و [[خشنود]] باشند.  

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۳

مقدمه

  • تعبیر "شکایت" از غیبت امام زمان (ع) در بعضی دعاهای مأثور به ما تعلیم داده شده است. در دعایی که نایب اول حضرت، جناب شیخ عمروی املا فرموده‌اند و مرحوم سید بن طاووس سفارش زیادی به خواندن این دعا در عصر روز جمعه داشته‌اند[۱]. به درگاه خداوند این گونه عرضه می‌داریم: «"اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ إِمَامِنَا [وَلِيِّنَا] وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِكَ عَنَّا بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْكَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلَهَ الْحَقِّ رب العالمین"»[۲]. پروردگارا، از طریق پیروزیی از جانب خودت که هر چه زودتر نصیب (ما) می‌گردانی و یاری خودت که عزیزش می‌داری و پیشوای عدالت که او را ظاهر می‌فرمایی فرج و گشایشی (از این گرفتاری‌ها) قربار ده. ای معبود حق، ای پروردگار جهانیان.

در دعای دیگری که از نایب دوم حضرت ولی عصر (ع) در اعمال ماه مبارک رمضان به ما رسیده نیز، همین تعبیر به چشم می‌خورد. «"اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا [إِمَامِنَا] وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ"»[۳].

شکایت در هنگام بلا و گرفتاری مطرح می‌شود. انسان از چیزی که برایش رنج آور و دردناک است، به پیشگاه خداوند شکوه می‌کند. این دعاها از ناحیه مقدس خود امام زمان (ع) به ما رسیده است. بنابراین چنین شکایت‌هایی به درگاه الهی نه تنها اشکالی ندارد، بلکه نشان دهنده درک و فهم صحیح دعا کننده در غیبت امام (ع) است که احساس بلا و مصیبت از دوری مولایش می‌کند و از خدای خویش گشایش و فتح طلب می‌نماید. در این عبارات به گوشه‌ای از گرفتاری‌های زمان غیبت اشاره شده است. فتنه‌های سخت و فشارهای روزگار بر شیعه و "ضُر" که به معنای پریشانی و بدحالی مؤمن است و زیادی دشمنان شیعه و کم بودن عدد مؤمنان. اینها اندکی از ناراحتی‌ها و رنج‌های بسیار مؤمنان در زمان غیبت مولایشان است و همه اینها مصادق "بلا" و "ضنک" و "کرب" هستند که باید برای رفعشان به فرج الهی امیدوار بود. نالیدن و شکوه کردن به درگاه الهی تنها چاره این دردهاست.

شکایت همراه با رضا

اما از یک نکته نباید غفلت کرد، و آن این که: "شکایت" در این جا از روی ناخشنودی و بی‌صبری نسبت به قضای الهی و خواست خدا نمی‌باشد. گاهی انسان از چیزی شکایت می‌کند به خاطر این که از آن ناراضی است، ولی مؤمن در هیچ حالی و در هیچ شرایطی از آن چه خداوند برایش مقدر فرموده، ناخشنود نیست هر چند که بلا و مصیبت برایش تقدیر شده باشد. بلاها و گرفتاری‌ها برای مؤمن رنج آور و ناراحت کننده هستند، ولی ناراحتی او به معنای ناراضی بودنش نیست. به طور کلی ناراحتی به دو معنا به کار می‌رود: یکی: ناملایمتی و ناخوشی و دوم: نارضایتی و ناخشنودی. این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. ممکن انسان از چیزی ناراحت (به معنای اول) باشد ولی از آن ناراضی نباشد. درد و بیماری برای انسان معمولاً ناراحت کننده و ناخوشایند است ولی اگر اهل ایمان باشد از این که خداوند – به هر دلیل و حکمتی – برایش بیماری را مقدر فرموده ناخشنود و ناراضی نیست. بله، اگر خودش گناهی مرتکب شده که احتمال می‌دهد به خاطر آن به مرض مبتلا شده، از انجام آن گناه ناراضی است. ولی به خاطر این که خداوند او را به عقوبت گناهش گرفتار ساخته، از ذات اقدس پروردگار و عدل او ناخشنود نمی‌باشد. بنابراین اگر برای رفع آن بیماری دست به دعا بلند کند و از خدا بخواهد که به عدل خود با او رفتار نکند، به سبب عدم رضا از عدالت پروردگارش نیست، بلکه می‌داند عافیت طلبی از خدای متعال، محبوب اوست و از همین رو خواهان عافیت و سلامتی می‌شود[۴]. اما در هیچ حالی – قبل از دعا و پس از آن – از آن چه خداوند برایش مقدر فرموده، ناراضی نیست. پس اگر دعایش در رفع بیماری مؤثر واقع نشد، از این که خدا برایش چنین خواسته، قلباً خشنود و راضی است. این شرط وجود ایمان در انسان می‌باشد. به هر حال مؤمن باید برای رفع گرفتاری‌هایش به درگاه خدا بنالد و خدا همین شکایت را از مؤمن می‌پسندد، اما مشروط بر این که هیچ گونه ناخشنودی نسبت به آن چه خداوند می‌خواهد، در مؤمن نباشد. خداوند دوست دارد که بندگانش وقتی در تنگنا و سختی قرار می‌گیرند، به خود روی آورند و از هیچ مخلوقی چیزی نخواهند (مگر آنها که خداوند خود امر به توسل به ایشان کرده که توسل به آنها در حقیقت توسل به خداست) و به طور کلی یکی از حکمت‌های بلایا می‌تواند همین امر باشد. ولی در عین حال از آنها خواسته است که همواره به آن چه او در مورد بندگانش می‌پسندد، راضی و خشنود باشند. لذا همان طور که در روایات ائمه (ع) آمده است، "رضا" به قضای الهی و "صبر در بلایا، همراه با شکر نعمت‌های خداوند، انسان را به مقام "صد یقین" می‌رساند[۵]. "صبر جمیل" که در قرآن به آن امر شده است، صبری است که در آن شکایت به مردم نباشد، قرآن کریم می‌فرماید: ﴿فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا[۶] وقتی جابر از حضرت امام محمد باقر (ع) از معنای "صبر جمیل" در آیه فوق پرسید، حضرت در پاسخ فرمودند: «"ذَلِكَ صَبْرٌ لَيْسَ فِيهِ شَكْوَى إِلَى اَلنَّاسِ"»[۷]. روح صبر همان رضا و خشنودی مؤمن از قضای خداوند است و اگر با حفظ صبر برای رفع بلا و گرفتاری‌اش به درگاه الهی شکایت کند، کار نادرستی انجام نداده است. آن چه با صبر جمیل سازگار نمی‌باشد، شکایت به غیر خداست، به مردمی که خود محتاج دستگیری و رحمت خدا هستند. مؤمن فرج خود را فقط و فقط از خدایش می‌طلبد و به کسی جز او امید نمی‌بندد. بنابراین دوری از امام عصر (ع) که مهم‌ترین گرفتاری مؤمنان در این زمان است، آنها را وا می‌دارد تا از این مرحله به درگاه الهی شکایت کنند و از ذات اقدسش گشایش در این گرفتاری بخواهند. چنان که در هر دو مورد نقل شده، پس از شکایت به سوی پروردگار، از او می‌خواهند تا فرج آنها را هر چه زودتر برساند و آنها را از گرفتاری‌هایشان خلاصی بخشد، که فرج اله با ظهور "امام عدل" یا "سلطان حق" حاصل می‌شود. خلاصه این که شکایت به درگاه الهی، اگر با ناخشنودی بنده همراه نباشد، نه تنها مذموم نیست، بلکه پسندیده و مأمور به می‌باشد[۸].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. ایشان فرموده‌اند که: اگر نسبت به خواندن همه آن چه در تعقیبات عصر روز جمعه آوردیم، عذری داشتی، مبادا در خواندن این دعا سستی بورزی. هر آینه این امر را از فضیلت‌های اختصاصی خداوند در حق خود می‌دانیم، پس بر آن اعتماد کن. جمال الاسبوع، ص ۳۱۵.
  2. «خدایا، به درگاهت شکایت می‌بریم از فقدان پیامبرمان و غیبت سرپرستمان و سختی روزگارمان و گرفتار شدنمان به فتنه‌ها و همدستی دشمنان علیه ما و زیادی دشمنانمان و کمی تعدادمان» جمال الاسبوع، ص ۳۱۸، کمال الدین، باب ۴۵، ح ۴۳.
  3. «خدایا به درگاهت شکایت می‌بریم از این که پیامبرمان را از دست داده‌ایم و سرپرست (امام) ما پنهان است و از زیادی دشمنانمان و کمی تعدادمان و سخت شدن فتنه‌ها بر ما و هماهنگی و (قدرت‌های) روزگار علیه ما. پس بر حضرت محمد (ص) و آل ایشان درود بفرست و ما را در برابر (همه) اینها از جانب خودت یاری فرما از طریق پیروزیی که هر چه زودتر نصیب می‌فرمایی و با رفع پریشانی و بدحالی از جانب خود و یاری کردنی که عزیزش می‌داری و غلبه سیطره حق که آن را آشکار می‌فرمایی و رحمتی از جانب خودت که ما را با آن می‌پوشانی و عافیتی از ناحیه خودت که لباس ما قرار می‌دهی، (امید ما) به رحمت تو (است) ای ارحم الراحمین» دعای افتتاح، اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۶۱.
  4. رجوع شود به دعا بیست و سوم صحیفه سجادیه که در آن امام زین العابدین (ع) از خداوند به عبارات مختلف طلب عافیت کرده‌اند. یکی از دعاهای حضرت این است: «"اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِي عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً، عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي اَلْعَافِيَةَ، عَافِيَةَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ"»
  5. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الرضا بالقضاء، ح ۶.
  6. "پس به نکویی شکیب کن" سوره معارج، آیه ۵.
  7. «آن، صبری است که در آن شکایت به مردم نباشد» اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الصبر، ح ۲۳.
  8. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۶۵-۷۰.