ولایت تکوینی امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲: خط ۲:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = ولایت تکوینی
| موضوع مرتبط = ولایت تکوینی
| عنوان مدخل  = ولایت تکوینی امام حسین
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[ولایت تکوینی امام حسین در قرآن]] - [[ولایت تکوینی امام حسین در حدیث]] - [[ولایت تکوینی امام حسین در معارف و سیره حسینی]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
از جمله مباحثی که بین [[متکلمان]] مطرح بوده و هست، [[ولایت تکوینی]] است. [[ولایت]] چیست و ولایت تکوینی چه معنایی دارد؟ آیا کسان دیگری غیر از [[انبیا]]، ولایت تکوینی یعنی [[حق تصرف]] در [[نظام تکوین]] را دارند؟
مقصود از ولایت تکوینی، این است که فردی بر اثر پیمودن راه [[بندگی]] آن چنان کمال و [[قرب]] معنوی پیدا کند که به [[فرمان]] و [[اذن الهی]]، بتواند در [[جهان]] و [[انسان]] [[تصرف]] کند.
در اینجا به توضیح و شرح این موضوع می‌پردازیم.
 
«ولایت تکوینی» یک [[کمال روحی]] و معنوی است که در سایه عمل به نوامیس خدایی و [[قوانین شرع]]، در [[درون انسان]] پدید می‌آید و سرچشمه مجموعه‌ای از [[کارهای خارق‌العاده]] می‌گردد. این نوع ولایت برخلاف «[[ولایت تشریعی]]» کمال و واقعیتی است اکتسابی و راه کسب برخی از مراتب آن به روی همه باز است؛ ولی مقاماتی که در «ولایت تشریعی» بیان گردیده، همگی [[موهبت]] خداوندی است که پس از تحصیل یک سلسله زمینه‌ها، چیزی جز [[خواست خداوند]]، در آن دخالت ندارد<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۴.</ref>.
 
== مقدمات استدلال قرآنی ==
ولایت تکوینی امام حسین{{ع}} را با ذکر چند مقدمه می‌توان به [[اثبات]] رسانید:
 
=== مقدمه اول ===
[[حضرت سلیمان]] به حاضران در مجلس خود گفت: کدام‌یک از شما می‌تواند [[تخت بلقیس]] را برای من بیاورد، پیش از آن‌که [[بلقیس]] و همراهان او مطیعانه وارد شوند... [[آصف بن برخیا]] اعلام کرد که در یک چشم برهم زدن می‌تواند آن را بیاورد. [[خداوند متعال]] در مورد این داستان می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>.
 
از این [[آیه]] به خوبی استفاده می‌شود: اگر کسی از [[کتاب خدا]] اطلاع داشته و به آن عالم باشد، [[قدرت]] [[تصرف]] در [[کائنات]] را دارد که همان [[ولایت تکوینی]] است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۸.</ref>
 
=== مقدمه دوم ===
در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>.


==تعریف ولایت==
از این آیه استفاده می‌شود: خداوند متعال و گروهی دیگر که عالم به کل کتاب‌اند بین [[پیامبر]] و [[مردم]] [[شاهد]] بوده و [[شهادت]] خواهند داد. همچنین برمی‌آید: جماعتی هستند که عالم به کل کتاب‌اند؛ زیرا از طرفی لفظ «مَن» از موصولات است و لذا دلالت بر عموم دارد. از طرف دیگر، «[[علم]]» مصدر است و در [[علم اصول فقه]] بیان شده که طبق نظر برخی مصدر مضاف، مفید عموم است. همچنین طبق نظر برخی، مفرد محلی به «الف و لام» نیز دلالت بر عموم دارد. پس از دو جهت «[[علم الکتاب]]» دلالت بر عموم دارد. در نتیجه این که از این جمله استفاده می‌شود: جماعتی هستند که از کل کتاب [[آگاهی]] و بدان عالم‌اند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۹.</ref>.
فیومی می‌گوید:
{{عربی|الولی مثل فَلْس: القرب.. والولایة بالفتح والکسر النصرة}}<ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ص۶۷۲.</ref>.
وَلْی مثل فَلْس به معنای [[قرب]] است... و ولایت به «کسره و فتحه و واو» به معنای [[نصرت]] است.
جوهری می‌گوید:
{{عربی|الولی: القرب والدنو... وکل من ولی أمر واحد فهو ولیه... والولایة بالکسر: السلطان والولایة والولایة: النصرة}}<ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۴، ص۲۵۲۸-۲۵۳۰.</ref>.
وَلی به معنای قرب و نزدیک شدن است... و هر کس امر شخصی را متکفل شود و از عهده آن برآید، ولی او خواهد بود... و ولایت با کسره و «واو» به معنای [[سلطان]] و نیز با «کسره و فتحه واو» به معنای نصرت آمده است.
در «[[اقرب]] الموارد» آمده است:
{{عربی|الوَلْی حصول الثانی بعد [[الأول]] من غیر فصل.
ولی الشیء و علی [[ولایة]] و ولایة: [[ملک]] أمره و قام به أو الولایة بالفتح المصدر و بالکسر الخطة و الإمارة والسلطان...}}<ref>سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۲، ص۱۴۸۷.</ref>.
وَلْی عبارت است از قرار گرفتن فرد یا شیء چیز دوم، به دنبال فرد یا شیء اول، بدون فاصله.
{{عربی|ولی الشیء وعلیه ولایة و ولایة}} یعنی مالک امر آن شده و به آن [[قیام]] کرد. یا آن‌که ولایت با فتح به عنوان مصدر و کسر - هر دو - معنای امر و [[امارت]] و [[سلطنت]] است....


راغب اصفهانی می‌گوید:
=== مقدمه سوم ===
{{عربی|الولاء والتوالی: أن یحصل شیئان فصاعداً حصولاً لیس بینهما ما لیس منهما}}<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۵.</ref>.
در [[قرآن کریم]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷-۷۹.</ref>.
[[ولاء]] و توالی به معنای آن است که دو چیز و یا بیشتر از آن، طوری قرار گیرند و واقع شوند که بین آن دو، غیر از خود آنها چیز دیگری نبوده باشد.
[[علامه طباطبایی]] در معنای اصطلاحی «[[ولایت]]» می‌نویسد:
{{عربی|و إنها هی الکمال الأخیر الحقیقی للإنسان و إنها الغرض الأخیر من تشریح الشریعة الحقة الإلهیة}}<ref>محمدحسین طباطبایی، رسالة الولایة، ص۴.</ref>.
ولایت، آخرین درجه [[کمال انسان]] است و آخرین منظور و مقصود از [[تشریع]] [[شریعت]] [[حق]] خداوندی است.


ایشان در [[تفسیر]] «[[المیزان]]» می‌نویسد:
در {{متن قرآن|لَا يَمَسُّهُ}}، دو احتمال است: یکی مس ظاهری با اجزای [[بدن]]؛ و دیگری مس [[باطنی]]. همان‌گونه که در {{متن قرآن|الْمُطَهَّرُونَ}} نیز دو احتمال است: یکی [[طهارت]] ظاهری با اجزای بدن و دیگری طهارت باطنی با [[قلب]]<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۹.</ref>.
{{عربی|والولایة وإن ذکروا لها معانی کثیرة لکن الأصل فی معناها ارتفاع الواسطة الحائلة بین الشیئین بحیث لا یکون بینهما ما لیس منهما، ثم استعیرت لقرب الشیء من الشیء بوجه من وجوه القرب کالقرب نسباً أو مکاناً أو منزلة أو بصداقة أو غیر ذلک، ولذلک یطلق [[الولی]] علی کل من طرفی الولایة، و خاصة بالنظر إلی أن کلاً منهما یلی من [[الآخر]] ما لا یلیه غیره، فالله سبحانه ولی [[عبده]] [[المؤمن]]؛ لأنه یلی أمره و یدبر شأنه فیهدیه إلی صراطه المستقیم و یأمره و ینهاه فیما ینبغی له أو لا ینبغی و ینصره فی الحیاة الدنیا وفی الآخرة.
و المؤمن حقا ولی ربه؛ لأنه یلی منه إطاعته فی أمره و نهیه ویلی منه عامة البرکات المعنویة من هدایة و [[توفیق]] و [[تأیید]] و [[تسدید]] و ما یعقبها من الإکرام بالجنة و الرضوان}}<ref>محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۸۸-۸۹.</ref>.


کلمه «ولایت» هرچند که اهل لغت معانی بسیاری برای آن برشمرده‌اند، لیکن اصل معنای آن، برداشته شدن واسطه‌ای است که بین دو چیز حائل شده باشد، به طوری که بین آن دو، غیر از آنها واسطه‌ای باقی نماند و سپس برای نزدیکی چیزی به چیز دیگر، به چند صورت به کار گرفته شده است: [[قرب]] نسبی، مکانی، منزلتی، [[صداقت]] و غیر اینها. به همین مناسبت بر هر یک از دو طرف [[وَلایت]]، ولی گفته می‌شود؛ بالأخص به جهت آنکه هر یک از آن دو نسبت به دیگری دارای حالتی است که غیر آن ندارد، بنابراین [[خداوند سبحان]] ولی [[بنده]] [[مؤمن]] خود است؛ امورش را زیر نظر دارد و [[شئون]] وی را [[تدبیر]] می‌کند، او را در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] می‌نماید، امور وی را بر عهده دارد و او را در [[دنیا]] و [[آخرت]] [[یاری]] می‌کند.
=== مقدمه چهارم ===
[[مؤمن حقیقی]] و [[واقعی]] نیز، ولی [[پروردگار]] است؛ زیرا خود را در [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]]، تحت [[ولایت]] او در می‌آورد؛ همچنین در تمامی برکت‌های [[معنوی]] ([[هدایت]]، [[توفیق]]، [[تأیید]]، [[تسدید]] و آنچه در پی دارد)، از مکرّم شدن به [[بهشت]] و [[مقام]] [[رضوان]] خداوند، تحت ولایت و پذیرش خداوند خود است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>
در اینکه مطهران چه کسانی هستند؟ باز به [[قرآن]] مراجعه می‌کنیم. [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.


==معنای [[ولایت تکوینی]]==
در این [[آیه شریفه]]، مصداق مطهران، مشخص و معین شده است؛ آنان کسانی جز [[اهل بیت پیامبر]] نیستند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۹۰.</ref>.
مقصود از ولایت تکوینی، این است که فردی بر اثر پیمودن راه [[بندگی]] آن چنان کمال و [[قرب]] معنوی پیدا کند که به [[فرمان]] و [[اذن الهی]]، بتواند در [[جهان]] و [[انسان]] [[تصرف]] کند.
 
«ولایت تکوینی» یک [[کمال روحی]] و معنوی است که در سایه عمل به نوامیس خدایی و [[قوانین شرع]]، در [[درون انسان]] پدید می‌آید و سرچشمه مجموعه‌ای از [[کارهای خارق‌العاده]] می‌گردد. این نوع ولایت برخلاف «[[ولایت تشریعی]]» کمال و واقعیتی است اکتسابی و راه کسب برخی از مراتب آن به روی همه باز است؛ ولی مقاماتی که در «ولایت تشریعی» بیان گردیده، همگی [[موهبت]] خداوندی است که پس از تحصیل یک سلسله زمینه‌ها، چیزی جز [[خواست خداوند]]، در آن دخالت ندارد.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۴.</ref>
=== مقدمه پنجم ===
در تشخیص [[مصداق اهل بیت]] باید به [[روایات]] مراجعه کرد؛ زیرا قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۹۰.</ref>
 
=== مقدمه ششم ===
با مراجعه به روایات [[فریقین]] [[شیعه]] و [[سنی]]، پی می‌بریم که مقصود از [[اهل بیت]] در آیه شریفه، [[پیامبر اکرم]]، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}} می‌باشند. اگرچه [[حصر]] در [[آیه]] اضافی است، در مقابل [[همسران پیامبر]]{{صل}} و بقیه [[صحابه]] تا آنها از شمول آیه خارج گردند. در نتیجه [[آیه تطهیر]] شامل بقیه اهل بیت{{عم}} از [[دوازده امام]] نیز می‌شود.
# مسلم به سند خود از [[عایشه]] نقل می‌کند: {{متن حدیث|خَرَجَ النَّبِيُّ{{صل}} غَدَاةً وَ عَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ- ثُمَّ قَالَ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>}}<ref>قشیری نیسابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳، حدیث ۲۴۲۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} صبحگاهی از حجره خارج شد، در حالی که بر روی دوش او عبایی بافته شده از موی سیاه بود. [[حسن بن علی]] بر او وارد شد، او را داخل آن ([[عبا]]) کرد؛ آنگاه حسین وارد شد، او نیز با او داخل شد. سپس [[فاطمه]] وارد شد، او را نیز داخل آن کرد، بعد علی وارد شد و او را نیز در آن داخل نمود؛ آنگاه این [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد: «[[خداوند]] چنین می‌خواهد که هر [[رجس]] و [[پلیدی]] را از شما [[خاندان]] [[نبوت]] دور کند و شما را از هر [[عیب]]، کاملاً [[پاک]] و [[منزه]] گرداند».
# [[ترمذی]] به سند خود از [[ام سلمه]] نقل می‌کند: {{متن حدیث|أنّ النبيّ{{صل}} جلّل على [[الحسن]] و الحسين و عليّ و فاطمة كساء ثمّ قال: اللّهمّ هؤلاء [[أهل]] بيتي و خاصتي، أذهب عنهم [[الرجس]] و طهّرهم تطهيرا}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۹۹، حدیث ۳۸۷۱.</ref>. پیامبر{{صل}} روی حسن، حسین، علی و فاطمه پارچه‌ای کشید، آنگاه عرض کرد: «بار خدایا! اینان [[اهل بیت]] و [[خواص]] من هستند، رجس و پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان گردان».
#همچنین از [[عمر بن ابی سلمه]] ([[ربیب]] پیامبر{{صل}}) نقل می‌کند: {{متن حدیث|لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} فَدَعَا فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَجَلَّلَهُمْ بِكِسَاءٍ وَ عَلِيٌّ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَجَلَّلَهُ بِکِسَاءٍ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً. فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَنْتَ عَلَى مَكَانَكِ وَ أَنْتِ إِلَى خَيْرٍ}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱، حدیث ۳۲۰۵.</ref>. هنگامی که [[آیه تطهیر]] در [[خانه]] [[ام سلمه]] بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد، پیامبر{{صل}} [[فاطمه]] و حسن و حسین{{عم}} را [[دعوت]] نمود و روی آنان کسایی کشید و علی نیز پشت سرش بود؛ پس کساء را روی او هم کشید. سپس عرض کرد: «بار خدایا! اینان [[اهل بیت]] من هستند. [[رجس]] و [[پلیدی]] را از آنان دور کن و پاکشان گردان». ام سلمه عرض کرد: «ای [[رسول خدا]]! آیا من هم با آنانم؟» [[حضرت]]{{صل}} فرمود: «تو در جایگاه خود هستی، تو بر خیری».
#همچنین به سند خود از [[انس بن مالک]] نقل می‌کند: {{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ- إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ يَقُولُ: الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۲، حدیث ۳۲۰۶.</ref>. رسول خدا{{صل}} تا شش ماه هنگام رفتن به [[نماز صبح]]، مرتب بر درب [[خانه فاطمه]]{{س}} گذر می‌کرد و می‌فرمود: [[نماز]]، ای اهل بیت! «[[خداوند]] چنین می‌خواهد که هر رجس و پلیدی را از شما [[خاندان]] [[نبوت]] دور کند و شما را از هر [[عیب]]، کاملاً [[پاک]] و [[منزه]] گرداند».
# [[احمد بن حنبل]] به سندش از ام سلمه نقل می‌کند: {{متن حدیث|أَنَّ النَّبِيَّ{{صل}} كَانَ فِي بَيْتِهَا، فَأَتَتْهُ فَاطِمَةُ بِبُرْمَةٍ، فِيهَا خَزِيرَةٌ، فَدَخَلَتْ بِهَا عَلَيْهِ، فَقَالَ لَهَا: «ادْعِي زَوْجَكِ وَابْنَيْكِ» قَالَتْ: فَجَاءَ عَلِيٌّ، وَالْحُسَيْنُ، وَالْحَسَنُ، فَدَخَلُوا عَلَيْهِ، فَجَلَسُوا يَأْكُلُونَ مِنْ تِلْكَ الْخَزِيرَةِ، وَهُوَ عَلَى مَنَامَةٍ لَهُ عَلَى دُكَّانٍ تَحْتَهُ كِسَاءٌ خَيْبَرِيٌّ. قَالَتْ: وَأَنَا أُصَلِّي فِي الْحُجْرَةِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} قَالَتْ: فَأَخَذَ فَضْلَ الْكِسَاءِ، فَغَشَّاهُمْ بِهِ، ثُمَّ أَخْرَجَ يَدَهُ، فَأَلْوَى بِهَا إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي، فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا، اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي، فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا». قَالَتْ: فَأَدْخَلْتُ رَأْسِي الْبَيْتَ، فَقُلْتُ: وَأَنَا مَعَكُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ، إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ}}<ref>ابن حنبل، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج۴۴، ص۱۱۸-۱۱۹، حدیث ۲۶۵۰۸.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} در [[خانه]] او بود که [[فاطمه]] قابلمه‌ای آورد که در آن آب‌گوشت بود و با آن نزد پیامبر رسید. پیامبر به او فرمود: «[[همسر]] و دو پسرت را فرابخوان». [[ام سلمه]] می‌گوید: علی، حسن و حسین آمدند و بر پیامبر وارد شدند. آنها نشستند و از آن آب گوشت خوردند و این در حالی بود که پیامبر بر بسترش نشسته بود. این بستر بر سکویی بود و عبایی خیبری زیرش قرار داشت. من در اتاق [[نماز]] می‌خواندم که این [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} نازل شد. پس پیامبر باقیمانده این [[عبا]] را گرفت و آنها را با آن پوشاند. سپس دستش را بیرون آورد و با آن به [[آسمان]] اشاره کرد و فرمود: «بار خدایا! اینان [[اهل بیت]] و [[خواص]] من هستند. پس هرگونه [[پلیدی]] را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان! بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!». من سرم را به درون خانه بردم و گفتم: آیا من هم با شما هستم، یا [[رسول الله]]؟ فرمود: «تو به سوی خیر [[روانی]]. تو به سوی خیر روانی».
 
از مجموع این مقدمات استفاده می‌شود که اهل بیت{{عم}} از جمله [[امام حسین]]{{ع}} [[ولایت تکوینی]] دارند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۹۱.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۰: خط ۵۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ولایت تکوینی امام حسین]]
[[رده:ولایت تکوینی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۲۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۰

مقدمه

مقصود از ولایت تکوینی، این است که فردی بر اثر پیمودن راه بندگی آن چنان کمال و قرب معنوی پیدا کند که به فرمان و اذن الهی، بتواند در جهان و انسان تصرف کند.

«ولایت تکوینی» یک کمال روحی و معنوی است که در سایه عمل به نوامیس خدایی و قوانین شرع، در درون انسان پدید می‌آید و سرچشمه مجموعه‌ای از کارهای خارق‌العاده می‌گردد. این نوع ولایت برخلاف «ولایت تشریعی» کمال و واقعیتی است اکتسابی و راه کسب برخی از مراتب آن به روی همه باز است؛ ولی مقاماتی که در «ولایت تشریعی» بیان گردیده، همگی موهبت خداوندی است که پس از تحصیل یک سلسله زمینه‌ها، چیزی جز خواست خداوند، در آن دخالت ندارد[۱].

مقدمات استدلال قرآنی

ولایت تکوینی امام حسین(ع) را با ذکر چند مقدمه می‌توان به اثبات رسانید:

مقدمه اول

حضرت سلیمان به حاضران در مجلس خود گفت: کدام‌یک از شما می‌تواند تخت بلقیس را برای من بیاورد، پیش از آن‌که بلقیس و همراهان او مطیعانه وارد شوند... آصف بن برخیا اعلام کرد که در یک چشم برهم زدن می‌تواند آن را بیاورد. خداوند متعال در مورد این داستان می‌فرماید: ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ[۲].

از این آیه به خوبی استفاده می‌شود: اگر کسی از کتاب خدا اطلاع داشته و به آن عالم باشد، قدرت تصرف در کائنات را دارد که همان ولایت تکوینی است.[۳]

مقدمه دوم

در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۴].

از این آیه استفاده می‌شود: خداوند متعال و گروهی دیگر که عالم به کل کتاب‌اند بین پیامبر و مردم شاهد بوده و شهادت خواهند داد. همچنین برمی‌آید: جماعتی هستند که عالم به کل کتاب‌اند؛ زیرا از طرفی لفظ «مَن» از موصولات است و لذا دلالت بر عموم دارد. از طرف دیگر، «علم» مصدر است و در علم اصول فقه بیان شده که طبق نظر برخی مصدر مضاف، مفید عموم است. همچنین طبق نظر برخی، مفرد محلی به «الف و لام» نیز دلالت بر عموم دارد. پس از دو جهت «علم الکتاب» دلالت بر عموم دارد. در نتیجه این که از این جمله استفاده می‌شود: جماعتی هستند که از کل کتاب آگاهی و بدان عالم‌اند[۵].

مقدمه سوم

در قرآن کریم می‌خوانیم: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۶].

در ﴿لَا يَمَسُّهُ، دو احتمال است: یکی مس ظاهری با اجزای بدن؛ و دیگری مس باطنی. همان‌گونه که در ﴿الْمُطَهَّرُونَ نیز دو احتمال است: یکی طهارت ظاهری با اجزای بدن و دیگری طهارت باطنی با قلب[۷].

مقدمه چهارم

در اینکه مطهران چه کسانی هستند؟ باز به قرآن مراجعه می‌کنیم. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۸].

در این آیه شریفه، مصداق مطهران، مشخص و معین شده است؛ آنان کسانی جز اهل بیت پیامبر نیستند[۹].

مقدمه پنجم

در تشخیص مصداق اهل بیت باید به روایات مراجعه کرد؛ زیرا قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ[۱۰].[۱۱]

مقدمه ششم

با مراجعه به روایات فریقین شیعه و سنی، پی می‌بریم که مقصود از اهل بیت در آیه شریفه، پیامبر اکرم، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) می‌باشند. اگرچه حصر در آیه اضافی است، در مقابل همسران پیامبر(ص) و بقیه صحابه تا آنها از شمول آیه خارج گردند. در نتیجه آیه تطهیر شامل بقیه اهل بیت(ع) از دوازده امام نیز می‌شود.

  1. مسلم به سند خود از عایشه نقل می‌کند: «خَرَجَ النَّبِيُّ(ص) غَدَاةً وَ عَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ- ثُمَّ قَالَ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۲]»[۱۳]. پیامبر(ص) صبحگاهی از حجره خارج شد، در حالی که بر روی دوش او عبایی بافته شده از موی سیاه بود. حسن بن علی بر او وارد شد، او را داخل آن (عبا) کرد؛ آنگاه حسین وارد شد، او نیز با او داخل شد. سپس فاطمه وارد شد، او را نیز داخل آن کرد، بعد علی وارد شد و او را نیز در آن داخل نمود؛ آنگاه این آیه را تلاوت کرد: «خداوند چنین می‌خواهد که هر رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوت دور کند و شما را از هر عیب، کاملاً پاک و منزه گرداند».
  2. ترمذی به سند خود از ام سلمه نقل می‌کند: «أنّ النبيّ(ص) جلّل على الحسن و الحسين و عليّ و فاطمة كساء ثمّ قال: اللّهمّ هؤلاء أهل بيتي و خاصتي، أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا»[۱۴]. پیامبر(ص) روی حسن، حسین، علی و فاطمه پارچه‌ای کشید، آنگاه عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند، رجس و پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان گردان».
  3. همچنین از عمر بن ابی سلمه (ربیب پیامبر(ص)) نقل می‌کند: «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فَدَعَا فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَجَلَّلَهُمْ بِكِسَاءٍ وَ عَلِيٌّ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَجَلَّلَهُ بِکِسَاءٍ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً. فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَنْتَ عَلَى مَكَانَكِ وَ أَنْتِ إِلَى خَيْرٍ»[۱۵]. هنگامی که آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر(ص) نازل شد، پیامبر(ص) فاطمه و حسن و حسین(ع) را دعوت نمود و روی آنان کسایی کشید و علی نیز پشت سرش بود؛ پس کساء را روی او هم کشید. سپس عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل بیت من هستند. رجس و پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان گردان». ام سلمه عرض کرد: «ای رسول خدا! آیا من هم با آنانم؟» حضرت(ص) فرمود: «تو در جایگاه خود هستی، تو بر خیری».
  4. همچنین به سند خود از انس بن مالک نقل می‌کند: {{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ- إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ يَقُولُ: الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۶]. رسول خدا(ص) تا شش ماه هنگام رفتن به نماز صبح، مرتب بر درب خانه فاطمه(س) گذر می‌کرد و می‌فرمود: نماز، ای اهل بیت! «خداوند چنین می‌خواهد که هر رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوت دور کند و شما را از هر عیب، کاملاً پاک و منزه گرداند».
  5. احمد بن حنبل به سندش از ام سلمه نقل می‌کند: «أَنَّ النَّبِيَّ(ص) كَانَ فِي بَيْتِهَا، فَأَتَتْهُ فَاطِمَةُ بِبُرْمَةٍ، فِيهَا خَزِيرَةٌ، فَدَخَلَتْ بِهَا عَلَيْهِ، فَقَالَ لَهَا: «ادْعِي زَوْجَكِ وَابْنَيْكِ» قَالَتْ: فَجَاءَ عَلِيٌّ، وَالْحُسَيْنُ، وَالْحَسَنُ، فَدَخَلُوا عَلَيْهِ، فَجَلَسُوا يَأْكُلُونَ مِنْ تِلْكَ الْخَزِيرَةِ، وَهُوَ عَلَى مَنَامَةٍ لَهُ عَلَى دُكَّانٍ تَحْتَهُ كِسَاءٌ خَيْبَرِيٌّ. قَالَتْ: وَأَنَا أُصَلِّي فِي الْحُجْرَةِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا قَالَتْ: فَأَخَذَ فَضْلَ الْكِسَاءِ، فَغَشَّاهُمْ بِهِ، ثُمَّ أَخْرَجَ يَدَهُ، فَأَلْوَى بِهَا إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي، فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا، اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي، فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا». قَالَتْ: فَأَدْخَلْتُ رَأْسِي الْبَيْتَ، فَقُلْتُ: وَأَنَا مَعَكُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ، إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ»[۱۷]. پیامبر(ص) در خانه او بود که فاطمه قابلمه‌ای آورد که در آن آب‌گوشت بود و با آن نزد پیامبر رسید. پیامبر به او فرمود: «همسر و دو پسرت را فرابخوان». ام سلمه می‌گوید: علی، حسن و حسین آمدند و بر پیامبر وارد شدند. آنها نشستند و از آن آب گوشت خوردند و این در حالی بود که پیامبر بر بسترش نشسته بود. این بستر بر سکویی بود و عبایی خیبری زیرش قرار داشت. من در اتاق نماز می‌خواندم که این آیه: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا نازل شد. پس پیامبر باقیمانده این عبا را گرفت و آنها را با آن پوشاند. سپس دستش را بیرون آورد و با آن به آسمان اشاره کرد و فرمود: «بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان! بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!». من سرم را به درون خانه بردم و گفتم: آیا من هم با شما هستم، یا رسول الله؟ فرمود: «تو به سوی خیر روانی. تو به سوی خیر روانی».

از مجموع این مقدمات استفاده می‌شود که اهل بیت(ع) از جمله امام حسین(ع) ولایت تکوینی دارند[۱۸].

منابع

پانویس

  1. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۸۴.
  2. «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.
  3. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۸۸.
  4. «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  5. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۸۹.
  6. «که این قرآنی ارجمند است * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷-۷۹.
  7. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۸۹.
  8. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  9. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۹۰.
  10. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  11. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۹۰.
  12. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  13. قشیری نیسابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳، حدیث ۲۴۲۴.
  14. ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۹۹، حدیث ۳۸۷۱.
  15. ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱، حدیث ۳۲۰۵.
  16. ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۲، حدیث ۳۲۰۶.
  17. ابن حنبل، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج۴۴، ص۱۱۸-۱۱۹، حدیث ۲۶۵۰۸.
  18. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۹۱.