خاستگاه بوجود آمدن تبعیض چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '| پاسخدهنده = ۱ پاسخ↵| پاسخدهندگان = ↵}}' به '| تعداد پاسخ = ۱ }}') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ' به '') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[رده:پرسش]] | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان سیره اجتماعی معصومان]] | [[رده:پرسمان سیره اجتماعی معصومان]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای سیره اجتماعی معصومان با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای سیره اجتماعی معصومان با ۱ پاسخ]] |
نسخهٔ ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۶
خاستگاه بوجود آمدن تبعیض چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان |
مدخل اصلی | تبعیض در جامعهشناسی اسلامی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
خاستگاه بوجود آمدن تبعیض چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین احمد رضوانفر در کتاب «برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم» در اینباره گفته است:
«با دقت در انواع تبعیضهایی که در سطح خانواده، جامعه و روابط سیاسی و حتی بینالمللی وجود دارد، میتوان ریشهها و زمینههای تبعیض و نابرابری را در این موارد جستوجو کرد: حاکمیت نظام سرمایهداری؛ باورهای غلط؛ نادانی؛ تربیت نادرست؛ دنیاخواهی و هواپرستی؛ دوستیها و دشمنیهای جاهلانه؛ ضعف اعتقادی؛ بیاعتقادی به مبدأ و معاد؛ خودبینی؛ بزرگ بینی؛ توزیع ناعادلانه ثروت؛ راحتطلبی؛ تعصب جاهلانه؛ حاکمیت انسانهای ناشایست و ریاستطلبی.
- حاکمیت نظامهای فاسد: جمله معروفی است که «حکومت با کفر باقی میماند، ولی با ستم، هرگز». حاکمیت نظامهای فاسد یکی از مهمترین ریشههای تبعیض و نابرابری است. در این نظامها، انسانهای برخوردار با استفاده از موقعیت اجتماعی، انواع تبعیضها را برای افزایش سرمایه و تثبیت جایگاه خود انجام میدهند.
تاریخ بشر در این زمینه، نمونههای فراوانی به یاد دارد که یکی از نمونههایی که قرآن کریم بیان میکند، نظام فرعونی است. در این نظام، انواع تبعیضها و نابرابری اعمال میشد. تنها راه نجات از این نوع تبعیضها و نابرابریهای سازماندهی شده، برخورد بنیادی با موضوع است که همان تغییر دادن اینگونه نظامهاست. پیامبر الهی، حضرت موسی(ع) نیز چنین کرد.
اگر قومی بتوانند نظام عادلانه را بر جامعه حاکم کنند، این نظام عادلانه همانند قلب سالم عمل میکند؛ یعنی همانگونه که یک قلب سالم، خون را عادلانه به همه اعضای بدن میرساند، حاکمیت نظامهای عدالت محور که تنها در مکتب الهی نمونه آن را میتوان یافت، میتواند چنین باشد. ریشه بسیاری از تبعیضهای جهان کنونی، حاکمیت نظامهای فاسد است. انسانهای آزاده اگر بخواهند به شکل اساسی با ریشه اصلی تبعیضها و نابرابریها مبارزه کنند، باید بتوانند نظام عادلانه و الهی را حاکم کنند. البته این کاری بسیار دشوار است؛ زیرا رهبری قومی، امتی مؤمن و مطیع و صبر و مقاومتی همانند محکمی فولاد میطلبد. با این حال، نباید بیکار نشست، بلکه باید به آن سمت و سو حرکت کرد. فرهنگ مهدویت در اسلام، نشاندهنده راه این حرکت اساسی است.
- باورهای غلط: بعضی از تبعیضها و نابرابریها در باورهای غلط افرادی ریشه دارد که آن تبعیضها و نابرابریها را اعمال میکنند. اگر بخواهیم نمونههایی از این مسئله را بیان کنیم، باورهای مردم جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبراکرم(ص) است. بعضی از مسلمانان که در صدر اسلام در رکاب پیامبر کوشیده بودند، در سالهای پس از رحلت پیامبر، نوعی حق و برتری برای خود قائل شدند و انتظار داشتند از بیت المال سهم بیشتری داشته باشند. ازاین رو، وقتی امیرمؤمنان علی(ع) حکومت را به دست گرفت، با مشکلات فراوانی رو به رو شد و افرادی هم چون طلحه و زبیر در مقابل حضرت ایستادند. ممکن است در هر جامعهای عدهای چنین باورهای غلطی داشته باشند که میتواند ریشه بعضی از تبعیضها و نابرابریها باشد.
امروزه نیز ممکن است برخی از افراد در جامعه ما به دلیل مبارزه سیاسی، چشیدن طعم تبعید و زندان در سالهای ستمشاهی، برای خود حقی در انقلاب قایل شوند و بخواهند از موقعیتهای اجتماعی خویش در جهت نابرابری و تبعیض استفاده کنند. بنابراین، با فرهنگسازی باید ریشه این نوع باورهای غلط را خشکاند.
- تربیت نادرست: تربیتهای نادرست میتواند یکی از ریشههای اعمال تبعیض و نابرابری باشد. انسانهایی که در مکتب الهی همانند مکتب اسلام پرورش یابند، به خود اجازه هیچ گونه تبعیض و نابرابری نمیدهند؛ زیرا کسی که در مکتب محمدی و علوی پرورش یابد، نمیتواند اهل تبعیض و نابرابری باشد. با این حال، کسانی که در مکتبهای غیر الهی پرورش یابند، به راحتی انواع تبعیضها و نابرابریها را در حق مردم و جامعه روا میدارند.
- دوستیها و دشمنیهای جاهلانه: در بعضی از روایتها اشاره شده است که حب و دوستی [شدید] میتواند انسان را کور و کر کند. این تعبیر نشان میدهد که دوستیها میتواند نیروی شناختی انسان را از کار بیندازد. اگر این جمله را به عنوان یک اصل بپذیریم، جمله مقابل آن؛ یعنی بغض و دشمنی هم میتواند سبب کوری و کری انسان گردد.
در مواردی، دوستیها و دشمنیها میتواند ریشه تبعیض و نابرابری شود. کار افرادی که خود و خانواده خویش را در بسیاری از موارد بر دیگران مقدم میدارند، به ویژه در مواردی که مصداق دقیق تبعیض و نابرابری است، در این حالت روحی انسان ریشه دارد. موارد فراوانی دیده شده است که انسانها به دلیل دوستیها و دشمنیها، انواع تبعیضها و نابرابری را در حق مردم روا میدارند. افرادی که در منصبهای حکومتی هستند، باید فرصتهای برابر برای همه ایجاد کنند و دوستیها یا دشمنیها سبب نشود فرزندان یا نزدیکان خود را بر دیگران مقدم بدارند؛ چون این کار، ستمی آشکار است.
عوامل دیگر چون بیاعتقادی به مبدأ و معاد یا بعضی از اخلاقهای ناپسند همانند خودبینی و بزرگبینی نیز میتواند زمینهساز تبعیض و نابرابری باشد. در این راستا، حاکمیت انسانهای ناشایست از عوامل مهم تبعیض و نابرابری به شمار میرود.
بنابراین، یک جامعه سالم باید باورهای صحیح را در جامعه نهادینه کند و انسانهای مؤمن و شایسته را در منصبهای اجتماعی بگمارد و اخلاق الهی را رواج بخشد»[۱].