تبعیض در جامعه‌شناسی اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ساحت‌های تبعیض

  1. تبعیض نژادی
  2. تبعیض اجتماعی
  3. تبعیض فرهنگی
  4. تبعیض آموزشی
  5. تبعیض سیاسی
  6. تبعیض اقتصادی
  7. تبعیض اداری
  8. تبعیض قضایی (تبعیض حقوقی)
  9. تبعیض جنسی

رفع تبعیض جنسی

در نظام حقوقی اسلام، همه انسان‌ها قطع نظر از تفاوت‌ها و تمایزهای انکارناپذیر در بخشی از حقوق و تکالیف اشتراک دارند. تفاوت‌های صوری زن و مرد در برخی حقوق و تکالیف که از ظاهر برخی آیات استنباط شده، همواره یکی از مباحث چالشی این حوزه بوده است. در این بخش به طرح دیدگاه‌های قرآن در این خصوص می‌پردازیم. تردیدی نیست که زن و مرد به عنوان دو موجود انسانی، در عین وجود تمایز در برخی ویژگی‌ها - جسمی و روحی و سرمایه‌ها موقعیت‌های اجتماعی و وظایف - در اصل الزام به طیف گسترده‌ای از برخورداری‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی متناسب، وضعیت مساوی - هر چند نامشابه - دارند. شهید مطهری در بیان علل این عدم تشابه در برخی امور می‌نویسد: زن و مرد به دلیل اینکه یکی زن است و دیگری مرد، در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند، جهان برای آنها یک جور نیست، خلقت و طبیعت آنها را یکنواخت نخواسته است و همین جهت ایجاب می‌کند که از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازات‌ها وضع مشابهی نداشته باشند[۱]. برای نمونه تفسیر نمونه در توضیح تفاوت زن و مرد در موضوع قصاص و الزام خانواده زن مقتول به پرداخت نصف دیه مرد قاتل برای اجرای قصاص می‌نویسد: پرداخت مبلغ مذبور برای اجرای قصاص نه به سبب این است که زن از مرتبه انسانیت دورتر است یا خون او کمرنگ‌تر از خون مرد است، این توهمی است کاملاً بیجا و غیرمنطقی که شاید لفظ و تعبیر خون‌بها ریشه این توهم شده است. پرداخت نصف دیه تنها به سبب جبران خسارتی است که از قصاص گرفتن از مرد متوجه خانواده او می‌شود[۲]. در خصوص تبعیض ناروا، تسخیر متقابل انسان‌ها و فلسفه و آثار اجتماعی تفاوت‌های فردی و جنسی[۳] برخی از نمونه آیات معرف این اشتراک حقوق و تکالیف از این قرارند:

آیات قرآنی مرتبط

  1. برخورداری از سهم‌الارث: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا[۴].
  2. حق برخورداری از دستاوردهای مالی و پاداش‌های ناشی از کار و خدمات: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ...[۵].
  3. اشتراک در برخورداری از حق قصاص: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى...[۶].
  4. نکوهش و توبیخ اتهام‌زنندگان به هر دو: ﴿وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا[۷].
  5. الزام به ادای فریضه امر به معروف و نهی از منکر: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ...[۸].
  6. اشتراک زن و مرد متخلف در استحقاق یکسان اجرای حدود نیز در آیاتی تذکر داده شده است[۹][۱۰]

خاستگاه تبعیض

با دقت در انواع تبعیض‌هایی که در سطح خانواده، جامعه و روابط سیاسی و حتی بین‌المللی وجود دارد، می‌توان ریشه‌ها و زمینه‌های تبعیض و نابرابری را در این موارد جست‌وجو کرد: حاکمیت نظام سرمایه‌داری؛ باورهای غلط؛ نادانی؛ تربیت نادرست؛ دنیاخواهی و هواپرستی؛ دوستی‌ها و دشمنی‌های جاهلانه؛ ضعف اعتقادی؛ بی‌اعتقادی به مبدأ و معاد؛ خودبینی؛ بزرگ بینی؛ توزیع ناعادلانه ثروت؛ راحت‌طلبی؛ تعصب جاهلانه؛ حاکمیت انسان‌های ناشایست و ریاست‌طلبی.[۱۱].

حاکمیت نظام‌های فاسد

جمله معروفی است که «حکومت با کفر باقی می‌ماند، ولی با ستم، هرگز». حاکمیت نظام‌های فاسد یکی از مهم‌ترین ریشه‌های تبعیض و نابرابری است. در این نظام‌ها، انسان‌های برخوردار با استفاده از موقعیت اجتماعی، انواع تبعیض‌ها را برای افزایش سرمایه و تثبیت جایگاه خود انجام می‌دهند. تاریخ بشر در این زمینه، نمونه‌های فراوانی به یاد دارد که یکی از نمونه‌هایی که قرآن کریم بیان می‌کند، نظام فرعونی است. در این نظام، انواع تبعیض‌ها و نابرابری اعمال می‌شد. تنها راه نجات از این نوع تبعیض‌ها و نابرابری‌های سازمان‌دهی شده، برخورد بنیادی با موضوع است که همان تغییر دادن این‌گونه نظام‌هاست. پیامبر الهی، حضرت موسی (ع) نیز چنین کرد.

اگر قومی بتوانند نظام عادلانه را بر جامعه حاکم کنند، این نظام عادلانه همانند قلب سالم عمل می‌کند؛ یعنی همان‌گونه که یک قلب سالم، خون را عادلانه به همه اعضای بدن می‌رساند، حاکمیت نظام‌های عدالت محور که تنها در مکتب الهی نمونه آن را می‌توان یافت، می‌تواند چنین باشد. ریشه بسیاری از تبعیض‌های جهان کنونی، حاکمیت نظام‌های فاسد است. انسان‌های آزاده اگر بخواهند به شکل اساسی با ریشه اصلی تبعیض‌ها و نابرابری‌ها مبارزه کنند، باید بتوانند نظام عادلانه و الهی را حاکم کنند. البته این کاری بسیار دشوار است؛ زیرا رهبری قومی، امتی مؤمن و مطیع و صبر و مقاومتی همانند محکمی فولاد می‌طلبد. با این حال، نباید بی‌کار نشست، بلکه باید به آن سمت و سو حرکت کرد. فرهنگ مهدویت در اسلام، نشان‌دهنده راه این حرکت اساسی است.[۱۲].

باورهای غلط

بعضی از تبعیض‌ها و نابرابری‌ها در باورهای غلط افرادی ریشه دارد که آن تبعیض‌ها و نابرابری‌ها را اعمال می‌کنند. اگر بخواهیم نمونه‌هایی از این مسئله را بیان کنیم، باورهای مردم جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبراکرم (ص) است. بعضی از مسلمانان که در صدر اسلام در رکاب پیامبر کوشیده بودند، در سال‌های پس از رحلت پیامبر، نوعی حق و برتری برای خود قائل شدند و انتظار داشتند از بیت المال سهم بیشتری داشته باشند. ازاین رو، وقتی امیرمؤمنان علی (ع) حکومت را به دست گرفت، با مشکلات فراوانی رو به رو شد و افرادی هم چون طلحه و زبیر در مقابل حضرت ایستادند. ممکن است در هر جامعه‌ای عده‌ای چنین باورهای غلطی داشته باشند که می‌تواند ریشه بعضی از تبعیض‌ها و نابرابری‌ها باشد.

امروزه نیز ممکن است برخی از افراد در جامعه ما به دلیل مبارزه سیاسی، چشیدن طعم تبعید و زندان در سال‌های ستم‌شاهی، برای خود حقی در انقلاب قایل شوند و بخواهند از موقعیت‌های اجتماعی خویش در جهت نابرابری و تبعیض استفاده کنند. بنابراین، با فرهنگ‌سازی باید ریشه این نوع باورهای غلط را خشکاند.[۱۳].

تربیت نادرست

تربیت‌های نادرست می‌تواند یکی از ریشه‌های اعمال تبعیض و نابرابری باشد. انسان‌هایی که در مکتب الهی همانند مکتب اسلام پرورش یابند، به خود اجازه هیچ گونه تبعیض و نابرابری نمی‌دهند؛ زیرا کسی که در مکتب محمدی و علوی پرورش یابد، نمی‌تواند اهل تبعیض و نابرابری باشد. با این حال، کسانی که در مکتب‌های غیر الهی پرورش یابند، به راحتی انواع تبعیض‌ها و نابرابری‌ها را در حق مردم و جامعه روا می‌دارند.[۱۴].

دوستی‌ها و دشمنی‌های جاهلانه

در بعضی از روایت‌ها اشاره شده است که حب و دوستی [شدید] می‌تواند انسان را کور و کر کند. این تعبیر نشان می‌دهد که دوستی‌ها می‌تواند نیروی شناختی انسان را از کار بیندازد. اگر این جمله را به عنوان یک اصل بپذیریم، جمله مقابل آن؛ یعنی بغض و دشمنی هم می‌تواند سبب کوری و کری انسان گردد.

در مواردی، دوستی‌ها و دشمنی‌ها می‌تواند ریشه تبعیض و نابرابری شود. کار افرادی که خود و خانواده خویش را در بسیاری از موارد بر دیگران مقدم می‌دارند، به ویژه در مواردی که مصداق دقیق تبعیض و نابرابری است، در این حالت روحی انسان ریشه دارد. موارد فراوانی دیده شده است که انسان‌ها به دلیل دوستی‌ها و دشمنی‌ها، انواع تبعیض‌ها و نابرابری را در حق مردم روا می‌دارند. افرادی که در منصب‌های حکومتی هستند، باید فرصت‌های برابر برای همه ایجاد کنند و دوستی‌ها یا دشمنی‌ها سبب نشود فرزندان یا نزدیکان خود را بر دیگران مقدم بدارند؛ چون این کار، ستمی آشکار است.

عوامل دیگر چون بی‌اعتقادی به مبدأ و معاد یا بعضی از اخلاق‌های ناپسند همانند خودبینی و بزرگ‌بینی نیز می‌تواند زمینه‌ساز تبعیض و نابرابری باشد. در این راستا، حاکمیت انسان‌های ناشایست از عوامل مهم تبعیض و نابرابری به شمار می‌رود. بنابراین، یک جامعه سالم باید باورهای صحیح را در جامعه نهادینه کند و انسان‌های مؤمن و شایسته را در منصب‌های اجتماعی بگمارد و اخلاق الهی را رواج بخشد.[۱۵].

پیامدهای تبعیض و نابرابری

تبعیض و نابرابری می‌تواند در سطوح مختلف، آثار منفی و جبران ناپذیری در پی داشته باشد. آثار تبعیض و نابرابری را به این صورت می‌توان دسته‌بندی کرد:

آثار فردی

کسانی که در معرض تبعیض و نابرابری قرار می‌گیرند، با انواع فشارهای روحی روبه‌رو می‌شوند. این آثار منفی به تناسب روحیه افراد، متفاوت است. برخی افراد دچار احساس حقارت می‌شوند و این مسئله در شخصیت آنها اثر منفی می‌گذارد؛ یعنی نمی‌توانند جایگاه شایسته خود را در جامعه به دست آورند. نیز ممکن است حس حسادت و انتقام جویی را در روح بعضی افراد دیگر تقویت کند. برای نمونه، باید به تبعیض‌ها و نابرابری‌هایی اشاره کرد که برخی پدران و مادران در حق فرزندان خود روا می‌دارند. این‌گونه تبعیض‌ها و نابرابری‌های بی‌جا سبب می‌شود فرزندان دچار انواع فشارهای روحی شوند که حس حسادت و انتقام جویی از آن جمله است.

استاد مطهری درباره پیامدهای تبعیض بر فرزندان می‌نویسد: و چون [فرزند] احساس مظلومیت و محرومیت می‌کند، درصدد انتقام برمی‌آید.... تبعیض، تخم اختلاف کاشتن است، تخم حسادت کاشتن است، تخم انتقام کاشتن است. تبعیض موجب می‌شود هم روح آن بچه محروم فشرده و آزرده و ناراحت شود و هم آن بچه عزیز کرده، متکی به غیر، ضعیف‌النفس، زودرنج و لوس بار بیاید...[۱۶].

آثار اجتماعی

تبعیض در روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز به فاصله طبقاتی میان افراد جامعه دامن می‌زند. هر جامعه‌ای بر اساس همکاری و مهر و محبت گروه‌های مختلف جامعه پیشرفت می‌کند. اگر تبعیض و نابرابری بر این جامعه حاکم شود، روحیه همکاری و اتحاد به روحیه تقابل و جنگ و دعوا تبدیل می‌شود. اعتماد از جامعه رخت برمی‌بندد، عقاید مردم سست می‌شود و ناامنی اقتصادی و امنیتی رواج می‌یابد. استاد مطهری درباره آثار اخلاقی تبعیض و نابرابری در جامعه می‌نویسد: «مردم، حالت همان فرزندان خانواده را دارند. تبعیض‌ها [و] تفاوت گذاشتن‌ها، روح یک عده را که محروم شده‌اند، فشرده و آزرده و کینه جو و انتقام کش می‌کند و روح یک عده دیگر را که بی‌جهت به صورت عزیز درآمده‌اند، لوس و کم‌حوصله و زودرنج و بی‌کاره و اسراف‌کن و تبذیرکن می‌کند. در میان یک طبقه، حسد و کینه و انتقام و نفرت و دشمنی و در طبقه دیگر، کم‌حوصلگی نسبت به کار، استقامت نداشتن، اسراف و تبذیر پیدا می‌شود.... چه اوضاع و احوالی در اثر بی‌عدالتی در میان مردم پیدا می‌شود.

دعای معروفی هست از رسول اکرم (ص) که با این جمله شروع می‌شود: «اللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْيَتِكَ ما يَحُولُ بَيْنَنا وَ بَيْنَ مَعْصِيَتِكَ‌»[۱۷]؛... جمله‌ای در همین دعا هست که «وَ اجْعَلْ ثَارَنَا عَلَى مَنْ ظَلَمَنَا»؛ یعنی «خدایا، انتقام ما را نسبت به آن کسان قرار بده که به ما ظلم کردند». این جمله نکته لطیفی دارد. رسول اکرم (ص) نفرمود: خدایا، از سمتگران ما انتقام بکش، [بلکه] فرمود: خدایا، انتقام‌جویی ما را نسبت به آن کسان قرار بده که بر ما ظلم کردند.... «ثأر» یا «ثار» به معنای میل به مکافات دادن است و به اصطلاح حس انتقام‌جویی. می‌خواهد بفرماید در اثر اینکه ظلمی بر ما مردم می‌شود، قهراً روح ما فشرده و آزرده و انتقام‌جو می‌شود.... رسول اکرم (ص) می‌گوید: خدایا، این آتش که در دل ما هست و روزی زبانه خواهد کشید، دیگری را نسوزد. اگر می‌خواهد بسوزد، همان کس را بسوزد که به ما ظلم کرده و سبب این آتش شده است.»..[۱۸].

آثار جهانی

گاه تبعیض و نابرابری در سطح گسترده‌تر و بالاتر؛ یعنی در سطح روابط بین‌المللی نمود می‌یابد. این نوع تبعیض و نابرابری‌ها، آرامش و آسایش مردم جهان را برهم می‌زند؛ نظم بین‌المللی را مخدوش می‌کند؛ روحیه اعتماد و اتحاد میان ملت‌ها را سست می‌گرداند؛ فاصله میان اقوام و ملت‌ها را بیشتر می‌کند و زمینه‌های جنگ و درگیری را فراهم می‌سازد.[۱۹].

راهکار مبارزه با تبعیض و نابرابری

عدالت و برابری، حقیقتی است که همه انسان‌ها آن را با تمام وجود می‌شناسند و به آن علاقه دارند. با این حال، برخی افراد و مکتب‌ها از این حقیقت سوءاستفاده می‌کنند. آنان در ظاهر، مبارزه با تبعیض و نابرابری و ایجاد عدالت و مساوات را شعار خویش می‌سازند، ولی در حقیقت، تیشه به ریشه عدالت می‌زنند.

البته تاریخ، عاملان به مساوات را به همگان شناسانده و سوءاستفاده کنندگان از این حقیقت را رسوا کرده است. نمونه برجسته این مطلب را در سیره رسول اکرم (ص) و گفتار و رفتار امیرمؤمنان حضرت علی (ع) می‌توان یافت. مردم پس از مرگ خلیفه سوم، به سراغ علی (ع) آمدند و بیعت با ایشان را خواستار شدند. پس از آنکه حضرت علی (ع) با آنان بیعت کرد، به خدا سوگند خورد که داد ستم دیده را از ستمگر بستاند[۲۰]. حضرت می‌دانست که باید بیت المال را میان مردم تقسیم کند. بنابراین، آنها را جمع کرد و فرمود: آگاه باشید! هر کس از مهاجران و انصار، از اصحاب رسول خدا (ص) چنان تصور می‌کند که به سبب هم صحبتی با پیامبر خدا، بر دیگری فضیلتی دارد، بداند که فردای قیامت فضیلتی درخشان نزد خداوند خواهد داشت و خدا پاداشش را به وی خواهد داد. [پس اکنون نباید امتیازی بخواهد]....

شما بندگان خدایید و مال، مال خداست. میان شما یکسان تقسیم می‌شود و به هیچ کس بیش از دیگری داده نمی‌شود و البته پرهیزکاران فردا، نزد خدا، بهترین جزا و نیکوترین پاداش را خواهند داشت. خدا، دنیا را مزد و پاداش پرهیزکاران قرار نداده است....

فردای آن روز، مردم نزد حضرت علی (ع) آمدند و ایشان بدون هیچ تبعیض و نابرابری، به هر فردی سه دینار از بیت المال بخشید. برخی بر این کار امام علی (ع) خرده گرفتند و از تقسیم برابر بیت المال شکایت کردند. حضرت در پاسخ فرمود: «این کتاب خداست در میان ما و عملکرد رسول خدا (ص) و سیره او در یاد ما هست و جز نادان لجوج منکر حق، فرد دیگری ازآن بی‌خبر نیست. خدای متعال فرموده است: «ای مردم، ما شما را از مردی (آدم) و زنی (حوا) آفریدیم و در طایفه و قبیله‌هایی شکل دادیم تا یکدیگر را بازشناسید. بی‌گمان، گرامی‌ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست».[۲۱][۲۲].

بازگشت به قرآن و سیره رسول اکرم (ص)

علی (ع) در زمان حکومت خویش با استناد به قرآن و سیره رسول خدا (ص) به نفی تبعیض و نابرابری پرداخت. این سخن امام علی (ع): «هَذَا كِتَابُ اللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِنَا وَ عَهْدُ نَبِيِّ اللَّهِ وَ سِيرَتُهُ فِينَا»، راهکار حکومتی ایشان را روشن می‌سازد. بنابراین، از دیدگاه امیرمؤمنان علی (ع)، ریشه‌کن کردن تبعیض و نابرابری تنها از یک راه ممکن است و آن، بازگشت به اسلام راستین و پیروی از سیره رسول اکرم (ص) است، اسلامی که در بردارنده اصول زیر باشد:

  1. اصل توحید (اعتقاد توحیدی
  2. اصل تساوی در آفرینش؛
  3. اصل کرامت انسانی؛
  4. اصل برادری ایمانی؛
  5. اصل طرد تکاثر (انباشت سرمایه
  6. اصل رد امتیازخواهی و امتیازطلبی؛
  7. اصل تعمیم امکانات معیشتی؛
  8. اصل پرهیز از اسراف و تبذیر در تشریع اسلامی؛
  9. اصل انفاق؛
  10. اصل میانه‌روی در معیشت؛
  11. اصل عدالت (توازن اقتصادی
  12. اصل احسان (هماهنگی معیشتی)؛
  13. اصل مبارزه با فقر و ضرورت ریشه‌کن کردن آن؛
  14. اصل براندازی استضعاف و استکبار[۲۳].

هر مکتبی با به‌کارگیری این اصول می‌تواند تبعیض و نابرابری را از جامعه ریشه‌کن سازد.[۲۴].

برخورد با ریشه‌های تبعیض و نابرابری

یکی از راه‌های اصولی از بین بردن تبعیض، مبارزه با ریشه‌های این ناهنجاری اجتماعی است. ریشه‌های تبعیض را می‌توان چنین برشمرد:

  1. از مهم‌ترین ریشه‌های تبعیض و نابرابری، حاکمیت نظام‌های طاغوتی و سلطه گر بر مردم است. بنابراین، برقراری حکومت عدل و داد، هدفی راهبردی برای تمام انسان‌ها به ویژه مسلمانان برای مبارزه با تبعیض است.
  2. یکی دیگر از عوامل مهم اعمال تبعیض و نابرابری، باورهای غلط، نادانی و تربیت نادرست است. بنابراین، باید با باورهای غلط مبارزه کرد، دانش و آگاهی را گسترش داد و به تربیت نسل‌های آینده توجه ویژه‌ای داشت.
  3. ضعف اعتقادی، یکی دیگر از ریشه‌های تبعیض و نابرابری است. بنابراین، بزرگان و دانشمندان جامعه باید درصدد تقویت عقاید دینی مردم برآیند.
  4. برخی ویژگی‌های انسانی مانند حسادت، غرور و خودبینی، بی‌انصافی و راحت‌طلبی، می‌تواند زمینه ساز تبعیض و نابرابری در جامعه باشد. بنابراین، انسان باید به اصلاح این ویژگی‌ها بپردازد. دست اندرکاران تعلیم و تربیت نیز باید به تربیت اخلاقی افراد جامعه توجه کنند.
  5. حاکمیت انسان‌های ناشایست، عامل دیگری برای ترویج تبعیض و نابرابری در جامعه است. بنابراین، مسئولان حکومتی باید در سپردن مسئولیت‌ها به افراد و نتایج حضور آنان در پست‌های حساس جامعه توجه بسیاری داشته باشند.

در پایان باید به این نکته اشاره کرد که رفع تبعیض و نابرابری در عمل، امکان‌پذیر است. در بیشتر کتاب‌های تاریخی و روایی درباره اخلاق و روش پیامبر اکرم (ص) می‌خوانیم: پیامبر توجه داشت که اصحاب در مجالس حلقه‌وار بنشینند تا مجلس بالا و پایین نداشته باشد. آن حضرت در مجالس جای خاصی برای خود نداشت و دیگران را نیز از این کار بازمی‌داشت. پیامبر خدا هرگاه به جمعی وارد می‌شد، هر جا که خالی بود، می‌نشست و در عمل، دیگران را این‌گونه به این کار تشویق می‌کرد. رسول خدا (ص) دوست نداشت که مردم به احترام ایشان برخیزند و اگر کسی برمی‌خاست، حضرت مانع او می‌شد. هرگاه سواره بود، اجازه نمی‌داد کسی با پای پیاده ایشان را همراهی کند.

حضرت محمد (ص) روی خاک می‌نشست. با دست خویش از بز شیر می‌دوشید. به همراه بردگان روی زمین غذا می‌خورد و به کودکان سلام می‌کرد. بیشتر نویسندگان به ویژگی‌های فردی رسول اکرم (ص) اشاره می‌کنند و کمتر به جنبه اجتماعی رفتار ایشان توجه دارند. استاد مطهری پس از نقل برخی از ویژگی‌های فردی پیامبر، در تحلیلی زیبا در این باره می‌نویسد: «ممکن است همه اینها را تفسیر اخلاقی بکنیم و حمل بر تواضع و فروتنی آن حضرت بکنیم. شکی نیست که آن حضرت در منتها درجه تواضع و فروتنی بود. او آنی و [لحظه‌ای] از اینکه عبد خدا و بنده خداست، غافل نمی‌شد. همیشه خود را در برابر عظمت حق، عبدی ضعیف که ﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ...[۲۵] می‌دید. کسی که این جور است، چه قدر نسبت به بندگان خدا متواضع و مهربان است. تاریخ آن حضرت پر است از تواضع و فروتنی و مهربانی نسبت به خلق و عبودیت واظهار ذلت نسبت به خالق.... شک ندارد که سیرت متواضعانه آن حضرت جنبه اخلاقی و فروتنی دارد، اما قراین نشان می‌دهد که رسول اکرم (ص) به جنبه‌های اجتماعی این قضایا هم زیاد توجه داشته [است]. توجه داشته که همین احترامات، همین القاب و عناوین، همین عادات که کوچک به نظر می‌رسد، چه دیوار ضخیمی میان افراد به وجود می‌آورد، چه قدر تأثیر دارد در اینکه دل‌ها را از هم دور کند. همین هاست که ناهمواری‌ها و پستی و بلندی و سنگلاخ‌ها [را] به وجود می‌آورد. همین‌ها که در ابتدا، یک رشته امور اعتباری و خیالی است، در نهایت امر، منتهی می‌شود به امور عینی و خارجی. تخم اول تفاوت‌های ناروا را همین احترامات غلط و همین عناوین و القاب دروغی می‌کارد.... رسول خدا (ص) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَكْرَهُ مِنْ عَبْدِهِ أَنْ يَرَاهُ مُتَمَيِّزًا بَيْنَ أَصْحَابِهِ»؛ «خداوند، خوش ندارد بنده‌اش را در حالی ببیند که میان یارانش برای خود، امتیازی نسبت به دیگران قائل شده است»[۲۶].

در سیرت رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، قضایا و داستان‌هایی از این قبیل زیاد است که می‌رساند [آنها] کوشش داشتند این گونه عادت‌ها را که ابتدا کوچک به نظر می‌رسد و همین‌ها [را که] منشأ تفاوت‌های بی‌جا در حقوق می‌گردد، هموار کنند. خلاصه سخن [اینکه]، معنای عدالت و مساوات این است که ناهمواری‌ها و پستی و بلندی‌ها و بالا و پایین‌ها و تبعیض‌هایی که منشأش سنت‌ها و عادات و یا زور و ظلم است، باید محو شود و از بین برود و اما آن اختلاف‌ها و تفاوت‌ها که منشأش لیاقت و استعداد وعمل وکار و فعالیت افراد است، باید محفوظ بماند. همان طوری که در مسابقه‌ها میدان مسابقه باید هموار، مساوی و هم سطح باشد [و] برای همه یک جور باشد، امکانات اجتماعی [نیز] باید برای همه بالسّویّه فراهم شود.»..[۲۷][۲۸].

منابع

پانویس

  1. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۵۳.
  2. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۱۱.
  3. ر. ک: مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی توحیدی، ج۲، ص۵۴-۵۵.
  4. «مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان، بر جای می‌نهند، بهره‌ای معیّن است؛ و زنان را (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای می‌نهند؛ بهره‌ای معیّن است؛ چه کم باشد و چه زیاد» سوره نساء، آیه ۷.
  5. «مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای» سوره نساء، آیه ۳۲.
  6. «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن» سوره بقره، آیه ۱۷۸.
  7. «و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آنکه کاری (ناپسند) کرده باشند آزار می‌کنند بی‌گمان بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش دارند» سوره احزاب، آیه ۵۸.
  8. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند» سوره توبه، آیه ۷۱.
  9. ﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲؛ ﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «و دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‌اند به کیفری از سوی خداوند ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره مائده، آیه ۳۸.
  10. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۳۸.
  11. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۶۳.
  12. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۶۳.
  13. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۶۵.
  14. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۶۵.
  15. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۶۶.
  16. مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص۱۰۲.
  17. پروردگارا، از خوف و خشیت این اندازه به ما نصیب ده که میان ما و نافرمانی‌ات حایل گردد. عوالی اللئالی، ج۱، ص۱۵۹.
  18. بیست گفتار، ص۱۰۴ - ۱۰۶.
  19. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۶۷.
  20. نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶.
  21. «هَذَا كِتَابُ اللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِنَا وَ عَهْدُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ سِيرَتُهُ فِينَا لَا يَجْهَلُ ذَلِكَ إِلَّا جَاهِلٌ عَانِدٌ عَنِ الْحَقِّ مُنْكِرٌ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳»؛ محمدرضا حکیمی، الحیاة، ترجمه: احمد آرام، ج۵، ص۲۰۷؛ بحارالانوار، ج۸، ص۳۹۳ و ۳۹۴؛ اصول کافی، ج۸، ص۳۶۲.
  22. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۶۹.
  23. ترجمه الحیاة، ج۵، ص۲۲.
  24. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۷۱.
  25. «بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد.».. سوره اعراف، آیه ۱۸۸.
  26. کحل البصر، ص۶۸.
  27. بیست گفتار، ص۱۴۱ - ۱۴۴.
  28. رضوانفر، احمد، برابری و نفی تبعیض از دیدگاه پیامبر اعظم ص ۷۲.