مرة بن شراحیل همدانی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = مرة بن شراحیل همدانی | عنوان مدخل = مرة بن شراحیل همدانی | مداخل مرتبط = [[مرة بن شراحیل همدانی در علوم قرآنی]] - [[مرة بن شراحیل همدانی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = مرة بن شراحیل همدانی | عنوان مدخل = مرة بن شراحیل همدانی | مداخل مرتبط = [[مرة بن شراحیل همدانی در علوم قرآنی]] - [[مرة بن شراحیل همدانی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==[[شراحیل بن مره همدانی]] [[کارگزار]] نهرین== | ==[[شراحیل بن مره همدانی]] [[کارگزار]] نهرین== | ||
نهرین منطقهای از بهقباد بالا بود و از [[حضرت علی]]{{ع}} نقل شده که [[امام حسین]]{{ع}} در [[غاضریه]] از روستاهای نهرین به [[شهادت]] میرسد<ref>شیخ مفید، المقنعه، ص۴۶۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۹۹.</ref>. | «[[نهرین]]» منطقهای از [[بهقباد بالا]] بود و از [[حضرت علی]]{{ع}} نقل شده که [[امام حسین]]{{ع}} در [[غاضریه]] از روستاهای نهرین به [[شهادت]] میرسد<ref>شیخ مفید، المقنعه، ص۴۶۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۹۹.</ref>. | ||
در [[شعر]] [[دعبل]] هم به | در [[شعر]] [[دعبل]] هم به «نهرین»<ref>حلی، علی بن یوسف، العدد القویه، ص۲۸۳.</ref> و منطقه [[شهادت امام حسین]]{{ع}} اشاره شده است. [[عثمان خلیفه سوم]] نهرین را به [[اقطاع]] [[عبدالله بن مسعود]] درآورد<ref>ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۳، ص۱۰۲۰.</ref>. آنجا برای مدتی مرکز [[زندگی]] [[رهبر]] [[قرامطه]] بوده است<ref> تاریخ طبری، ج۸، ص۱۵۹.</ref>. | ||
بنا به نقل [[ابن حجر]] [[امام علی]]{{ع}} [[شراحیل بن مره همدانی]] - و گفته میشود کندی - را که از [[صحابه]] بود بر نهرین گمارد<ref>ابن حجر، الإصابه، ج۳، ص۲۶۳.</ref>. در حاشیه [[مصنف عبدالرزاق]]<ref>عبد الرزاق، مصنّف، ج۷، ص۲۸۱.</ref> هم به این نکته اشاره شده است. در [[أعیان الشیعه]] نیز [[کارگزاری]] وی را بر نهرین از اصابه نقل کرده است<ref>امین، سید محسن، أعیان الشیعه، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. [[حجر بن عدی]] [[حدیثی]] از او نقل کرده که در بسیاری از [[منابع حدیثی]]<ref>هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۲؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۷، ص۳۰۸.</ref> و رجالی<ref>ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن اثیر، أسد الغابه، ج۲، ص۵۱۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۸؛ ج۴۲، ص۳۶۷؛ رازی، الجرح والتعدیل، ج۴، ص۳۷۳؛ أعیان الشیعه، ج۴، ص۵۸۵.</ref> نقل شده است. او گوید از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدم که به علی میفرمود: ای علی [[بشارت]] باد که در زندگی تو با من هستی و در مرگت هم با من میباشی. | بنا به نقل [[ابن حجر]] [[امام علی]]{{ع}} [[شراحیل بن مره همدانی]] - و گفته میشود کندی - را که از [[صحابه]] بود بر نهرین گمارد<ref>ابن حجر، الإصابه، ج۳، ص۲۶۳.</ref>. در حاشیه [[مصنف عبدالرزاق]]<ref>عبد الرزاق، مصنّف، ج۷، ص۲۸۱.</ref> هم به این نکته اشاره شده است. در [[أعیان الشیعه]] نیز [[کارگزاری]] وی را بر نهرین از اصابه نقل کرده است<ref>امین، سید محسن، أعیان الشیعه، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. [[حجر بن عدی]] [[حدیثی]] از او نقل کرده که در بسیاری از [[منابع حدیثی]]<ref>هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۲؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۷، ص۳۰۸.</ref> و رجالی<ref>ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن اثیر، أسد الغابه، ج۲، ص۵۱۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۸؛ ج۴۲، ص۳۶۷؛ رازی، الجرح والتعدیل، ج۴، ص۳۷۳؛ أعیان الشیعه، ج۴، ص۵۸۵.</ref> نقل شده است. او گوید از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدم که به علی میفرمود: ای علی [[بشارت]] باد که در زندگی تو با من هستی و در مرگت هم با من میباشی. |
نسخهٔ ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۸
شراحیل بن مره همدانی کارگزار نهرین
«نهرین» منطقهای از بهقباد بالا بود و از حضرت علی(ع) نقل شده که امام حسین(ع) در غاضریه از روستاهای نهرین به شهادت میرسد[۱].
در شعر دعبل هم به «نهرین»[۲] و منطقه شهادت امام حسین(ع) اشاره شده است. عثمان خلیفه سوم نهرین را به اقطاع عبدالله بن مسعود درآورد[۳]. آنجا برای مدتی مرکز زندگی رهبر قرامطه بوده است[۴].
بنا به نقل ابن حجر امام علی(ع) شراحیل بن مره همدانی - و گفته میشود کندی - را که از صحابه بود بر نهرین گمارد[۵]. در حاشیه مصنف عبدالرزاق[۶] هم به این نکته اشاره شده است. در أعیان الشیعه نیز کارگزاری وی را بر نهرین از اصابه نقل کرده است[۷]. حجر بن عدی حدیثی از او نقل کرده که در بسیاری از منابع حدیثی[۸] و رجالی[۹] نقل شده است. او گوید از پیامبر(ص) شنیدم که به علی میفرمود: ای علی بشارت باد که در زندگی تو با من هستی و در مرگت هم با من میباشی. [۱۰]
از این روی ابن عدی نقل میکند که شراحیل از مردم کوفه و از شیعیان غالی است که احادیثی در فضائل دارد[۱۱].
این حدیث از طریق جابر جعفی از شُرَحبیل بن مره نقل شده است. ابن حجر میگوید قول اول صحیحتر است و شاید وی برادر شراحیل باشد[۱۲].
در کتاب الجرح و التعدیل شرحبیل بن مره کارگزار علی(ع) بر نهرین معرفی شده است[۱۳]. در کنز العمال همین روایت را از شرحبیل نقل کرده است[۱۴].
این نشان میدهد که کارگزار نهرین «شرحبیل» یا «شراحیل» فرزند «مره» بوده است. در تاریخ گزیده یکی از کارگزاران قزوین مرة بن شراحیل ذکر شده که درست نیست ولی ممکن است وی شراحیل بن مره باشد.
در سن سعید بن منصور آمده که مرة بن شراحیل صاحب «سیلحین» کنیزی برای علی(ع) فرستاد، امام از او پرسید: آیا شوهر داری؟ گفت: آری! او را بازگرداند و به مره نوشت که هدیه تو مشغول است. وی حق شوهر او را به پانصد درهم خرید و کنیز را نزد علی(ع) بازگرداند[۱۵]. در نقلی مشابه این نامه را به شخصی به نام عوسجة بن شداد مینویسد[۱۶]. در حدیثی این جریان از امام صادق(ع) سؤال شد که پاسخ دادند: بر علی دروغ بستهاند. آیا علی این گونه سخن میگوید[۱۷]![۱۸]
منابع
پانویس
- ↑ شیخ مفید، المقنعه، ص۴۶۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۹۹.
- ↑ حلی، علی بن یوسف، العدد القویه، ص۲۸۳.
- ↑ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۳، ص۱۰۲۰.
- ↑ تاریخ طبری، ج۸، ص۱۵۹.
- ↑ ابن حجر، الإصابه، ج۳، ص۲۶۳.
- ↑ عبد الرزاق، مصنّف، ج۷، ص۲۸۱.
- ↑ امین، سید محسن، أعیان الشیعه، ج۷، ص۳۳۵.
- ↑ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۲؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۷، ص۳۰۸.
- ↑ ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۱، ص۴۱۹؛ ابن اثیر، أسد الغابه، ج۲، ص۵۱۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۲۰۸؛ ج۴۲، ص۳۶۷؛ رازی، الجرح والتعدیل، ج۴، ص۳۷۳؛ أعیان الشیعه، ج۴، ص۵۸۵.
- ↑ «أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ حَیَاتُکَ مَعِي وَ مَوْتُکَ مَعِي»
- ↑ ابن عدی، الکامل، ج۴، ص۳۴۹.
- ↑ الإصابه، ج۳، ص۲۶۳؛ أعیان الشیعه، ج۷، ص۳۳۵.
- ↑ رازی، الجرح والتعدیل، ج۴، ص۳۴۰.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۱۵؛ ج۱۳، ص۱۴۴.
- ↑ حمید الله محمد، مجموعة الوسائق السیاسیه، ص۴۵۴، شماره ۳۷۴. متأسفانه در این کتاب تنها دو نامه از امام علی(ع) نقل شده، این نامه و قرار داد آتش بس با معاویه که پس از آن نامهای از معاویه آورده و آنچه ذکر شد آخرین نامه کتاب اوست. گویا او معاویه را جزو خلفای راشدین دانسته که درست نیست.
- ↑ ثقفی، الغارات، ج۱، ص۱۱۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۸.
- ↑ کلینی، کافی، ج۵، ص۴۸۳. فرستنده کنیز حاکم مدائن معرفی شده است.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 279 - 281.