بحث:حضرت فاطمه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==مقام و فضیلت حضرت فاطمه{{س}} در قرآن== با تأمل در شأن نزول آیات قرآن میتوان آیات فراوانی را در شأن و منزلت فاطمه زهرا{{س}} مشاهده نمود<ref>الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص۱۹۷.</ref>. در این اثر هدف ما بیان تمام آیات نیست بلکه هد...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - 'صدّیقه طاهره' به 'صدّیقه طاهره') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==[[مقام]] و [[فضیلت حضرت فاطمه]]{{س}} در [[قرآن]]== | ==[[مقام]] و [[فضیلت حضرت فاطمه]]{{س}} در [[قرآن]]== | ||
با [[تأمل]] در [[شأن نزول آیات قرآن]] میتوان [[آیات]] فراوانی را در [[شأن]] و [[منزلت فاطمه زهرا]]{{س}} [[مشاهده]] نمود<ref>الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص۱۹۷.</ref>. در این اثر [[هدف]] ما بیان تمام آیات نیست بلکه هدف اصلی، [[اثبات]] مقام حجّیت برای [[صدّیقه | با [[تأمل]] در [[شأن نزول آیات قرآن]] میتوان [[آیات]] فراوانی را در [[شأن]] و [[منزلت فاطمه زهرا]]{{س}} [[مشاهده]] نمود<ref>الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص۱۹۷.</ref>. در این اثر [[هدف]] ما بیان تمام آیات نیست بلکه هدف اصلی، [[اثبات]] مقام حجّیت برای [[صدّیقه طاهره]]، در ذیل [[آیات قرآن]] است که برای نمونه به دو [[آیه]] اشاره میشود. | ||
===[[جایگاه حضرت فاطمه]]{{س}} در [[آیه مباهله]]=== | ===[[جایگاه حضرت فاطمه]]{{س}} در [[آیه مباهله]]=== |
نسخهٔ ۲۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۸
مقام و فضیلت حضرت فاطمه(س) در قرآن
با تأمل در شأن نزول آیات قرآن میتوان آیات فراوانی را در شأن و منزلت فاطمه زهرا(س) مشاهده نمود[۱]. در این اثر هدف ما بیان تمام آیات نیست بلکه هدف اصلی، اثبات مقام حجّیت برای صدّیقه طاهره، در ذیل آیات قرآن است که برای نمونه به دو آیه اشاره میشود.
جایگاه حضرت فاطمه(س) در آیه مباهله
﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ... نِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ﴾ موضوع این آیه اثبات حقانیت دین اسلام در برابر رهبران دینی مسیحیّت است. خداوند به پیامبر(ص) دستور میدهد: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۲]. این آیه شریفه یکی از مهمترین آیاتی است که مقام حجیت را برای فاطمه(س) اثبات میکند. موضوع این آیه، اثبات حقانیت دین اسلام و نسخ شدن دین مسیح است. با تأمل در بیان این آیه میتوان دریافت که غیر از رسول خدا(ص) که مدعی رسالت و مخاطب اصلی نجرانیان بود، سه طائفه دیگر؛ یعنی پسران، دختران و نفس نیز در این جریان نقش داشتهاند. چنانچه رسول خدا(ص) حسنین(ع) را به عنوان مصداق پسران، فاطمه(س) را به عنوان مصداق دختران، و امیرالمؤمنین را به عنوان مصداق ﴿أَنْفُسَنَا﴾ برگزید و با هیأتی خاص، روانه جایگاه تعیینشده جهت مباهله گردید[۳]. شیخ مفید در کتاب اختصاص، از امام موسی بن جعفر(ع) نقل نموده است که آن حضرت در گفتگویی با هارون الرشید درباره اثبات فضیلت مباهلهکنندگان از جمله حضرت فاطمه(س)، به آیه مباهله استناد کرده و فرمودند: امت اسلامی بهطور عموم اجماع بر این مطلب دارند که حدیث نجرانی (مباهله با اهل نجران) منحصراً در شأن پیامبر(ص)، علی، فاطمه و حسنین(ع) بود[۴]. شکل و هیأت حرکت پیامبر و همراهانش به سمت محل مباهله بدینگونه بود که رسول خدا(ص) در حالی که دست حسنین(ع) در دستش بود، پیشاپیش، فاطمه(س) پشت سر پیامبر(ص) و علی(ع) پشت سر فاطمه(س) به عنوان نفر آخر قرار گرفته بود[۵]. در حدیثی از رسول خدا(ص) نقل شده است: هرگاه خداوند میدانست که بندگانی شایستهتر از علی، فاطمه و حسنین(ع) در روی زمین وجود دارد، به من دستور میداد به واسطه آنان مباهله نمایم؛ بلکه به من فرمود: با اینان (علی، فاطمه وحسنین(ع)) مباهله را انجام دهم. بنابراین، معلوم میشود که آنان بهترین مخلوقات بودند، که من به واسطه آنان بر نصاری ظفر یافتم[۶].
در این حدیث رسول اکرم(ص) انتخاب امیرالمؤمنین، فاطمه و حسنین(ع) را به امر خداوند و وجود آنان را تأثیرگزار در پیروزی بر نجرانیان دانسته است. آن حضرت هنگام حرکت به سوی مباهله به عترت خود فرمود: هرگاه من دعا کردم شما آمین بگوئید[۷]. آلوسی درباره دلالت این آیه مینویسد: دلالت این آیه بر فضیلت اهل بیت(ع) از امور مسلم است که هیچ اهل ایمانی نمیتواند در آن شک نماید[۸]. حضور اهل بیت در کنار رسول خدا(ص)، چنان تأثیرگزار بود که وقتی سرگروه نجرانیان آن چهرههای مؤمن و خداجو را دید دچار هراس شد و به یارانش خطاب نمود: من چهرههایی را مشاهده میکنم که هرگاه از خداوند درخواست نمایند که کوه را از جایگاهش بردارد، هر آینه برخواهد داشت. پس با آنان مباهله ننمایید که از بین خواهیم رفت. به این ترتیب نجرانیان دست از مباهله برداشته و با رسول خدا(ص) صلح نمودند[۹].[۱۰]
شبهه رشید رضا در مفهوم نسائنا و پاسخ آن
رشید رضا یکی از علمای معاصر اهل سنت، در تفسیر آیه مباهله، ضمن اعتراف بر اینکه طبق روایات، رسول خدا(ص) برای مباهله علی، فاطمه و حسنین(ع) را انتخاب فرمودند، در ادامه این اشکال را مطرح نموده است که این روایات ساخته و پرداخته علمای شیعه است؛ ولی جعلکنندگان این احادیث نتوانستند قصه جعلی خود را با آیه مباهله تطبیق دهند؛ چون هیچ عربزبانی کلمه ﴿نِسَاءَنَا﴾ را در مورد دختر گوینده به کار نمیبرد، آن هم گویندهای که خود زنان متعدد دارد. عرب از کلام گوینده وقتی که میگوید: ﴿نِسَاءَنَا﴾ دختر به ذهنش نمیرسد[۱۱]. علامه طباطبایی در جواب رشید رضا مینویسد: اولاً این روایات را شیعه و سنی با استناد به روایات چندین تن از صحابه نقل نموده است و ثانیاً این مفسر، در کلمه ﴿نِسَاءَنَا﴾ بین مفهوم و مصداق اشتباه نموده است؛ زیرا هیچ کسی نگفته است که مفهوم ﴿نِسَاءَنَا﴾ دختر است؛ بلکه طبق روایات، رسول خدا(ص) برای ﴿نِسَاءَنَا﴾ مصداقی جز فاطمه(س) را انتخاب ننمود[۱۲]. علاوه بر پاسخ علامه، نکته مهم دیگر در مفهوم ﴿نِسَاءَنَا﴾ آن است که با تتبع در موارد استعمال کلمه ﴿نِسَاءَنَا﴾ میتوان دریافت که این کلمه اگر به «تنهایی» و یا همراه «رجال» به کار رود به معنای زنان است و هرگاه در کنار کلمه «ابناء» به کار رود به معنای دختر میآید؛ مانند آیه ﴿يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ﴾[۱۳]؛ فرعونیان، هنگام پارهکردن شکم مادران دختران را زنده نگه میداشتند و پسران را به قتل میرساندند. و نیز در سوره اعراف گوید: ﴿وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ﴾[۱۴].
و در آیه دیگر گوید: ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾[۱۵]. در این سه آیه به یک جریان تاریخی که عبارت است از برخورد ظالمانه فرعونیان در پیشگیری از تولد حضرت موسی اشاره نموده است که فرعونیان در این رفتارشان ابناء (پسران) بنیاسرائیل را به قتل رسانده و نساء (دختران) آنها را زنده میگذاشتند و نسبت به معنای نساء در این آیات از امام عسکری(ع) نقل شده است: قوم حضرت موسی نزد او شکایت نمودند که فرعونیان دختران و خوهران ما را به جهت لذت بردن نگه میدارند[۱۶]. این دلیلی است بر اینکه مراد از نسائنا در این آیات بنات (دختران) است. در مجمع البیان واژه نسائنا به معنای بنات (دختران) تفسیر شده است[۱۷]، و برخی دیگر از مفسرین و نیز کلمه نساء را در این آیات به معنای دختران گرفتهاند[۱۸]. در تفسیر بیان السعادة گوید: قرینه مقابله بین ذبح ابناء و باقیگذاشتن نساء دلالت دارد بر اینکه دختران را باقی میگذاشتند[۱۹].
اضافه بر آیات نگارشیافته، در آیه ﴿يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ﴾[۲۰]، منظور از ﴿يَتَامَى النِّسَاءِ﴾، دختران یتیم هستند[۲۱]. و در سوره نساء میفرماید: ﴿لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ...﴾[۲۲] مراد از نساء در اینجا نیز دختر است[۲۳]. شوکانی در این زمینه مینگارد کلمه نسائنا جنس است، بر دختر نیز صدق میکند[۲۴]. بنابراین طبق شواهد کلمه بنات هرگاه در کنار کلمه ابناء استعمال شود به معنای بنات (دختران) میآید. این معنا در آیه مباهله نیز قابل توجه و دقت است که مراد از نسائنا در کنار ابنائنا همان معنای دختر بودن است؛ بنابراین مفهوم و مصداق نسائنا در آیه مباهله حضرت زهرا(س) میباشد[۲۵].
و ممکن است طبق این معنا برای بهانهجویان این توهم پیش آید که اگر مراد از نسائنا در کنار ابنائنا «دختر» بوده است پس چرا به جای نسائنا در کنار «ابنائنا»، «بناتنا» «نیاورده است؟ جواب اینکه کلمه ابنائنا برای حسنین(ع) که در سن طفولیت قرار داشتند مناسب است و نسبت به حضرت زهرا(س) نسائنا تعبیر نموده است. چون همانگونه که نگارش یافت کلمه نساء یا به جهت قرینه مقابله با ابنائنا و یا به جهت «اسم جنس» بودن به معنای دختران هم میآید کما اینکه درباره دختران حضرت شعیب هر دو تعبیر «دختران» و «زنان» وجود دارد. چنانچه هنگامی که خداوند حکایت آن دو دختر را بازگو نموده است، ابتدا از آنها به «امرأتین» «دو زن» تعبیر نموده میفرماید: ﴿وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ﴾[۲۶]؛ و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند و این دو، دختران شعیب بودند که تا هنوز به خانه شوهر نرفته بودند و در چهار آیه بعد از زبان حضرت شعیب از آن دو به «ابنتین» «دو دختر» تعبیر نموده است. ﴿قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ﴾[۲۷]. علاوه بر اینکه تعبیر به نساء نسبت به حضرت زهرا(س) به جهت حفظ عظمت مقام و نیز به جهت سن بالای ایشان که در زمان نزول آیه مباهله به خانه شوهر رفته و دارای فرزندان بود مناسبتر است از کلمه بنت (دختر). سرانجام اینکه، آیه شریفه مباهله، بر حجت بودن اهل بیت(ع) دلالت دارد و حضرت فاطمه زهرا(س) نیز جزء همان کسانی است که به عنوان حجت خداوند حقانیت دین اسلام را در برابر نصرانیان ثابت نمود.[۲۸]
منزلت و عصمت حضرت فاطمه(س) در آیه تطهیر
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ...﴾ یکی دیگر از آیاتی که بر فضیلت حضرت فاطمه(س) اشاره دارد، آیه تطهیر است. خداوند در این آیه میفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۹]. مسلمانان اتفاق نظر دارند که این آیه در شأن خمسه طیبه (پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین، فاطمه و حسنین(ع)) نازل شده است[۳۰]. محدثان شیعی و اهل سنت نیز در آثار مکتوب خود بر این نکته تاکید کردهاند[۳۱]. امام صادق(ع) در تفسیر این آیه میفرماید: اهل کساء از جهت حجّیت مشترک و همه آنها حجت الهی هستند و آیه تطهیر در مورد آنها نازل شده است؛ زیرا دورگردانیدن رجس و پلیدی از آنها خصوصیتی است که حجت بودن آنها را ثابت میکند[۳۲]. حضرت فاطمه زهرا(س) نیز حجیتش برگرفته شده از آیه تطهیر است[۳۳]. این آیه علاوه بر این که عصمت و طهارت اهل بیت(ع) را اثبات میکند بر این نکته نیز دلالت دارد که آنها حجت و برگزیدگان خداوند برای مردم هستند[۳۴]. پیامبر(ص) در تفسیر آیه تطهیر فرمودند: «فَأَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ مِنَ الْآفَاتِ وَ الذُّنُوبِ»[۳۵]؛ من و اهل بیتم از معصیت و گناه پاک هستیم. مقام عصمت حضرت فاطمه(س) همچنین در برخی زیارات وارده اینگونه انعکاس یافته است: «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَعْصُومَةُ الْمَظْلُومَةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الطَّاهِرَةُ الْمُطَهَّرَةُ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَةِ الصِّدِّيقَةِ الْمَعْصُومَةِ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الرَّضِيَّةِ الزَّكِيَّةِ الرَّشِيدَةِ...»[۳۶]. استفاده از واژگانی هم چون معصومه، طاهره مطهره، تقیه، نقیه، زکیه، صدّیقه... گویای مقام عصمت حضرت زهرا(س) این است که زائران هنگام زیارت ایشان به آن اعتراف مینمایند.
و نیز در پیوست آیه تطهیر ابن عباس گوید: روزی رسول خدا(ص) با امیرالمؤمنین، فاطمه(س) و حسنین(ع) نشسته بودند. آن حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ أَكْرَمُ النَّاسِ عَلَيَّ فَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُمْ وَ وَالِ مَنْ وَالاهُمْ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَ أَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ اجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِينَ مِنْ كُلِّ رِجْسٍ مَعْصُومِينَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ أَيِّدْهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْكَ»[۳۷]؛ خدایا تو میدانی اینان اهل بیت من و گرامیترین مردم نزد من هستند. دوستشان را دوست بدار و دشمنشان را دشمن. با مهربانانِ به آنها مهربانی کن و بدخواهان آنها را بد بدار. کمک کار آنها را کمک کن و آنها را از پلیدی پاک کن و معصوم دار از هر گناهی و به واسطه روح القدس تأیید نما. و همچنین جابر ابن عبدالله انصاری نقل نموده است که رسول خدا(ص) درباره محافظت حضرت فاطمه(س) توسط فرشتگان الهی فرمود: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ وَكَّلَ بِهَا رَعِيلًا مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَحْفَظُونَهَا مِنْ بَيْنِ يَدَيْهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا وَ عَنْ يَمِينِهَا وَ عَنْ شِمَالِهَا وَ هُمْ مَعَهَا فِي حَيَاتِهَا وَ عِنْدَ قَبْرِهَا بَعْدَ مَوْتِهَا يُكْثِرُونَ الصَّلَاةَ عَلَيْهَا وَ عَلَى أَبِيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِيهَا»[۳۸]؛ خداوند متعال گروهی از فرشتگان را مأموریت داده که فاطمه(س) را از هر چهار طرف محافظت نمایند. این فرشتگان در زمان حیات فاطمه(س) و همچنین پس از رحلتش در قبر همراه او هستند و سلام و درودهای فراوان را نثار او، پدر، شوهر و فرزندانش مینمایند. علاوه بر دو آیه مذکور، آیات فراوان دیگری نیز درباره مقام و فضیلت حضرت فاطمه(س) وجود دارد که به جهت رعایت اختصار از نگارش آنها خودداری کرده و علاقهمندان به تحقیق در این زمینه را به کتابی تحت عنوان «فاطمة الزهرا(س) آیة عظمة الله» ارجاع میدهیم. در این کتاب با توجه به روایات معصومین، ١۶۴ آیه از آیات قرآن در شأن و مقام حضرت زهرا(س) تطبیق و تفسیر شده است[۳۹]. از مجموع این آیات میتوان این مسئله را اثبات نمود که موضعگیریها و سخنان حضرت فاطمه(س) در تمام زمینهها از جمله در باب مسئله امامت حجیت شرعی داشته و تأیید شده از جانب خداوند است.[۴۰]
منابع
- ↑ الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص۱۹۷.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ، فَدَعَا حِينَئِذٍ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ، ثُمَّ دَعَا النَّصَارَى إلَى الْمُبَاهَلَةِ؛ ابن العربی، أحکام القرآن، ج۱، ص۲۷۵؛ أسباب نزول القرآن، واحدی، ص۱۰۸؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۲، ص۴٧؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن أبیحاتم، ج٢، ص۶۶٧.
- ↑ «اجْتَمَعَتِ الْأُمَّةُ بِرُّهَا وَ فَاجِرُهَا أَنَّ حَدِيثَ النَّجْرَانِيِّ حِينَ دَعَاهُ النَّبِيُّ صإِلَى الْمُبَاهَلَةِ لَمْ يَكُنْ فِي الْكِسَاءِ إِلَّا النَّبِيُّ صوَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ»؛ الإختصاص، ص۵۶.
- ↑ تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی حاتم)، ج۲، ص۶۶٨؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱۳.
- ↑ «لو علم اللّه أنّ في الأرض عبادا أكرم من عليّ و فاطمة و الحسن و الحسين لأمرني أن أباهل بهم، و لكن أمرني بالمباهلة مع هؤلاء و هم أفضل الخلق، فغلبت بهم النصارى»؛ تفسیر الحبری، ص۴٢٠.
- ↑ وَ قَد كَانَ رَسُول الله(ص) خَرَجَ وَ مَعَهُ عَليٌّ وَ الْحَسَن وَ الْحُسَيْن وَ فَاطِمَة فَقَالَ رَسُول الله(ص): إِن أَنا دَعَوْت فَأمنُوا أَنْتُم؛ الدر المنثور، ج۲، ص۳؛ التفسیر المنیر، ج۳، ص٢۴.
- ↑ و دلالتها على فضل آل الله و رسوله(ص) مما لا يمتري فيها مؤمن؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۸۱.
- ↑ فقال أسقفهم يا معشر النصارى إني لأرى وجوهاً لو سألوا الله تعالى أن يزيل جبلاً من مكانه لأزاله فلا تباهلوا فتهلكوا؛ أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۲، ص۲۱؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۸؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص٣۶٨.
- ↑ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۸.
- ↑ وَ مَصَادِرُ هَذِهِ الرِّوَايَاتِ الشِّيعَةُ وَ مَقْصِدُهُمْ مِنْهَا مَعْرُوفٌ، وَ قَدِ اجْتَهَدُوا فِي تَرْوِيجِهَا مَا اسْتَطَاعُوا حَتَّى رَاجَتْ عَلَى كَثِيرٍ مِنْ أَهْلِ السُّنَّةِ، وَ لَكِنَّ وَاضِعِيهَا لَمْ يُحْسِنُوا تَطْبِيقَهَا عَلَى الْآيَةِ فَإِنَّ كَلِمَةَ وَ نِسَاءَنَا لَا يَقُولُهَا الْعَرَبِيُّ وَ يُرِيدُ بِهَا بِنْتَهُ لَا سِيَّمَا إِذَا كَانَ لَهُ أَزْوَاجٌ وَ لَا يُفْهَمُ هَذَا مِنْ لُغَتِهِمْ؛ تفسیر المنار، ج۳، صص ۳۲۲ – ۳۲۳.
- ↑ ترجمه المیزان، ج۳، صص ۳۷۳ - ۳۷۷ با تلخیص.
- ↑ «پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده میگذاردند» سوره بقره، آیه ۴۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که شما را از فرعونیان نجات بخشیدیم که عذابی تلخ را به شما میچشاندند؛ پسرانتان را میکشتند و زنانتان را زنده باز مینهادند» سوره اعراف، آیه ۱۴۱.
- ↑ «و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
- ↑ فَضَجُّوا إِلَى مُوسَى(ع) وَ قَالُوا يَفْتَرِشُونَ بَنَاتِنَا وَ أَخَوَاتِنَا؟؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۱۳؛ بحار الانوار، ج٩١، ص۶٠.
- ↑ وَ نَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ أي بناتهم؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۲۲؛ جامع البیان، ج۱، ص۲۱؛ انوار درخشان، ج۱، ص١۵؛ البحر المحیط، ج۱، ص٣١۴؛ البحر المدید، ج۲، ص٢۵۴؛ آلاء الرحمن، ج۱، ص۹۲؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۴٨.
- ↑ يستبقون بناتكم للاسترقاق بقرينة المقابلة لذبح الأبناء؛ تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج۱، ص۹.
- ↑ «دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمیپردازید» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
- ↑ المراد بيتامى النساء هن البنات اليتيمات؛ سبزواری نجفی، إرشاد الأذهان إلی تفسیر القرآن، ص۱۰۳؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۸۰؛ ترجمه المیزان، ج۵، ص١۶٠؛ جامع البیان، ج۵، ص۱۹؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۳.
- ↑ «بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است.».. سوره نساء، آیه ۱۱.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۱۳۲؛ أحکام القرآن جصاص، ج۳، ص۹؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲۹؛ ابن جریر طبری گوید: و يعني بقول نساء: بنات الميت؛ جامع البیان، ج۴، ص۱۸؛ الکشاف، ج۱، ص۴٨٠.
- ↑ عبر عن البنات باسم النساء لأنه جنس يصدق على البنات؛ فتح القدیر، ج۱، ص۹۸.
- ↑ تفسیر آلاء الرحمن، ج۱، ص۲۹۳.
- ↑ «و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند» سوره قصص، آیه ۲۳.
- ↑ «(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم» سوره قصص، آیه ۲۷.
- ↑ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۲۱.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ بهبهانی، مصباح الهدایه، ص۱۹۷.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج١۴، ص۱۸۲؛ ابن عربی، أحکام القرآن، ج۲، ص١۶۶؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص١۴٩؛ حاکم، المستدرک، ج۲، ص۴١۶؛ أحمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۳۳۱؛ نسائی الخصائص، ص۴؛ طبری، تفسیر، ج۲۲، ص۵؛ خوارزمی، کتاب المناقب، ص۳۵؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص١۶۶.
- ↑ «فَكَانَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ(ع)»؛ الکافی، ج۱، ص۲۸۷؛ الوافی، ج۲، ۲۷۰؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۴٣.
- ↑ مقامات حضرت فاطمه(س)، ص۷۱.
- ↑ مصباح الهدایه، ص۲۰۰ و ۲۰۱.
- ↑ تفسیر فرات کوفی، ص٣۴٠؛ اعلام الوری، ص٨؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۹.
- ↑ اقبال الاعمال، ص١٢۴؛ المزار الکبیر، ص٧٨؛ بحار الانوار، ج۹۷، ص۲۰۰.
- ↑ امالی صدوق، ص۴٨۶؛ بشارت المصطفی، ص۱۷۷؛ اثبات الهدات، ج۲، ص۱۹۳؛ بحار الانوار، ج٣٧، ص٨۴.
- ↑ بشارة المصطفی(ص)، ج۲، ص۱۳۹؛ بحار الانوار، ج۴٣، ص۵٨.
- ↑ فاطمة الزهراء(س) آیة عظمة الله، ص۱ و ١۶۴.
- ↑ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۲۶.