سرگذشت زندگی حضرت فاطمه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از حیات فاطمه)

دوران زندگی حضرت فاطمه (س) به سه بخش تقسیم می‌شود: ۱. از تولد تا هجرت که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمی‌گیرد که دوران کودکی آن حضرت، وفات حضرت ابوطالب و مادرشان حضرت خدیجه و هجرت به مدینه در این دوران قرار دارد؛ ۲. از هجرت تا رحلت پیامبر (ص)؛ ازدواج با امام علی (ع) و تولد فرزندان آن حضرت و ماجراهایی همچون سدالابواب، مباهله و جنگ‌های صدر اسلام از وقایع این دوران است؛ ۳. از رحلت پیامبر تا شهادت حضرت فاطمه (س) که داستان سقیفه بنی ساعده، غصب فدک، دفاع از ولایت امیرالمؤمنین (ع) و شهادت حضرت زهرا (س) به دلیل جراحات ناشی از دفاع از ولایت از وقایع مهم این دوران است.

مقدمه

دوران زندگی هجده ساله حضرت فاطمه (س) به سه بخش تقسیم می‌شود: از تولد تا هجرت که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمی‌گیرد؛ از هجرت تا رحلت پیامبر (ص) و از رحلت پیامبر تا شهادت حضرت فاطمه (س).

از ولادت تا هجرت

ولادت

در سحرگاه روز جمعه بیستم جمادی‌الثانی پنجم بعثت[۱] در مکه، دختری با نام فاطمه تولد یافت که از وی با عنوان برترین زنان جهان از آغاز خلقت تا پایان جهان یاد می‌شود[۲]. ثقةالاسلام کلینی دراین باره می‌نویسد: “فاطمه ـ که بر او و شوهرش سلام و درود باد ـ پنج سال بعد از بعثت به دنیا آمد و از دنیا رفت درحالی که ۱۸ سال و ۷۵ روز عمر داشت[۳]. تاریخ‌های غیر مشهور دیگری که سال تولد را به چند سال قبل از پنجم بعثت و حتی پیش از بعثت می‌رساند نیز آمده است[۴].[۵]

این مقطع که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمی‌گیرد، مصادف با دعوت پیامبر (ص) و اقدامات سرسختانۀ مشرکان مکه در جلوگیری از گسترش اسلام بود. حضرت خدیجه (س)، دخترش را در حالی به دنیا آورد که زنان مکه به علت ازدواج وی با پیامبر (ص) با وی قطع رابطه کردند و در زمان ولادت حضرت فاطمه (س) نیز وی را تنها گذاردند[۶]، البته، به اذن خداوند، حضرت (حوا)[۷] یا ساره (همسر ابراهیم (ع))، آسیه همسر فرعون، کلثوم خواهر حضرت موسی (ع) و مریم مادر حضرت عیسی (ع) حضور داشته‌اند[۸].

فاطمه (س) در دامان بهترین مربی الهی، همچون پدرش، تربیت یافته و به رشد و بالندگی رسید، تا اینکه برترین و داناترین زنان عالم شد، به‌گونه‌ای که بهشت مشتاق او بود. ایشان، با وجود سن کم، همیار و تسکین‌دهندۀ قلب پدر در این ایام بود. در گزارش‌های تاریخی آمده است، حتی زمانی که مشرکان از سر عداوت بر سر و روی پیامبر (ص) زباله می‌ریختند، ایشان با دستان خویش به زدودن آثار آن اقدام می‌کرد[۹]. مهم‌ترین وقایع دوران کودکی حضرت فاطمه (س) عبارت‌اند از: سه سال حضور در شعب ابی‌طالب[۱۰]، فوت ابوطالب عموی پیامبر (ص) و مادرش حضرت خدیجه[۱۱]. سرانجام، اقدامات مشرکان، زمینۀ هجرت پیامبر (ص) و سایر مسلمانان را به یثرب فراهم ساخت[۱۲].

هجرت به مدینه

پس از گذشت سیزده سال از بعثت رسول اکرم (ص)، مشرکان مکه به این نتیجه رسیدند که خاموش ساختن دعوت پیغمبر (ص) جز با قتل پیامبر (ص) و مشارکت تمامی قبایل، امکان‌پذیر نیست؛ از این رو حضرت محمد (ص) بر اساس فرمان خداوند به صورت مخفیانه به سمت یثرب حرکت کردند[۱۳]. با شکست نقشه قتل پیامبر (ص) که با فداکاری حضرت علی (ع) در خوابیدن بر بستر پیامبر (ص) میسر شد، شروع هجرت سایر مسلمانان به سمت یثرب آغاز شد. حضرت فاطمه (س) نیز همراه فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت زبیر، ام‌ایمن و فردی دیگر در معیّت حضرت علی (ع)، به سمت مدینه حرکت کرد و در منطقه قُبا به رسول خدا (ص) ملحق شد. آنان با استقبال اهل یثرب وارد این شهر شدند[۱۴].[۱۵]

از هجرت تا رحلت پیامبر

ازدواج

فاطمه (س) در مدینه حدود یک سال در خانه پدر به سر برد[۱۶]. در این مدت، آن حضرت (ص) به سبب زیبایی[۱۷] و جایگاه والای خانوادگی و کمالات شخصی، خواستگاران متعددی از بزرگان قریش داشت[۱۸]. پیامبر (ص) پس از مشورت با فاطمه (س)[۱۹]، پیشنهاد آنان را رد می‌کرد و می‌فرمود: «ازدواج فاطمه (س) امری آسمانی و نیازمند حکم الهی است»[۲۰]. حضرت علی (ع)، که در آن زمان ۲۴ ساله بود، همانند دیگر مهاجران، خانه و شغل مناسب نداشت و با مادرش، فاطمه بنت اسد، زندگی می‌کرد[۲۱] و با اینکه به شایستگی‌های فاطمه (س) اذعان داشت[۲۲]، به سبب جایگاه ویژه پیامبر (ص)، به خود اجازه خواستگاری از دختر او را نمی‌داد. سعد بن معاذ این موضوع را به پیامبر (ص) گفت و پیامبر (ص)، به واسطه سعد، موافقت خود را با خواستگاری علی (ع) از فاطمه (س) اعلام کرد[۲۳]. پس از خواستگاری، پیامبر (ص) با اشاره به فضایل علی (ع)، نظر دخترش را جویا شد، فاطمه (س) سکوت کرد و پیامبر (ص) سکوت او را نشانه رضایت دانست[۲۴]. مراسم عقد در نُه سالگی فاطمه‌(س)، در سال اول هجرت[۲۵]، با مهریه‌ای به قیمت زره علی (ع)، به مبلغ پانصد درهم[۲۶]، انجام پذیرفت. این مبلغ بعدها به "مهر السنة" شهرت یافت[۲۷].

مراسم عروسی پس از جنگ بدر، در سال دوم هجرت، به فاصله نه ماه از عقد[۲۸] و با دادن ولیمه عمومی در مسجد[۲۹]، انجام شد. فاطمه (س) با جهیزیه‌ای مختصر[۳۰] که با پول مهر او خریداری شده بود[۳۱]، به منزل ساده علی (ع) رفت[۳۲]. پیامبر (ص) از حضور جبرئیل و میکائیل و هزاران فرشته دیگر در این عروسی خبر داده است[۳۳].[۳۴]

فرزندان

پس از حدود یک سال، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت، حسن[۳۵] و در سوم شعبان سال چهارم هجرت، حسین به دنیا آمد[۳۶]. نام‌گذاری این دو با رسول خدا (ص) بود. آن حضرت (ع) در گوش راست آنان اذان و در گوش چپشان اقامه گفت[۳۷] و برایشان عقیقه کرد[۳۸]. دیگر فرزندان علی (ع) و فاطمه (ع)، زینب و ام‌کلثوم و محسن بودند. زینب، به احتمال بسیار، در سال پنجم هجرت به دنیا آمد[۳۹] و ام‌کلثوم، بنابر برخی منابع، در سال ششم هجرت[۴۰]. آخرین فرزند آنان محسن بود[۴۱] که بر اثر ضربه غلاف شمشیر قنفذ[۴۲] یا لگد عمر سقط شد[۴۳].[۴۴]

سدالابواب

از وقایع مهم دیگر و مرتبط به حضرت فاطمه (س) و خانواده ایشان، نزول فرمان خداوند مبنی بر مسدود شدن درب تمامی خانه‌هایی بود که به مسجد النبی باز می‌شد و تنها خانه‌ای که از سوی خداوند از این امر مستثنا شد درب خانه ایشان بود. این ماجرا، بیانگر جایگاه این خانواده نزد خداوند است[۴۵]. در روایتی از پیامبر اسلام (ص) فاطمه محبوب‌ترین مردم نزد آن حضرت معرفی شده است. خشم و خشنودی فاطمه همان خشم و خشنودی پیامبر (ص) و در نهایت همان خشم و خشنودی خداوند دانسته شده است[۴۶].

مباهله

با نزول آیه مباهله[۴۷] ـ که در آن، خداوند فرزندان فاطمه (س) را ﴿أَبْنَاءَنَا (فرزندان پیامبر (ص)) خوانده است ـ ثابت می‌شود که نسب پیامبر (ص) از طریق دخترش، فاطمه (س)، ادامه یافته و این ویژه فرزندان فاطمه (س) است[۴۸]. در این باره، در منابع اهل سنت نیز روایات فراوانی وجود دارد[۴۹].[۵۰]

از رحلت پیامبر خاتم تا شهادت

دفاع از ولایت

حضرت فاطمه (س) در سال یازدهم هجرت، پس از رحلت پیامبر (ص) مدت زمان اندکی زیستند که از سی تا دویست و چهل روز ذکر شده است[۵۱]. پدید آمدن مباحث مربوط به جانشینی پس از پیامبر (ص)، باعث ایجاد دو گروه میان مسلمانان شد که در ارتباط مستقیم با زندگانی حضرت فاطمه (س) قرار داشت. دسته اول که امامت و جانشینی را مشتمل بر سه شأن قضاوت، حکومت و رهبری معنوی می‌دانستند، این شایستگی را بر اساس ادله عقلی و نقلی، تنها در حضرت علی (ع) می‌دیدند؛ اما گروه دوم، امامت و جانشینی را تنها در امر حکومت و ریاست عامه دیدند و طی جریان سقیفه، ابوبکر را به خلافت برگزیدند. شیعه معتقد است در این جریان، حضرت علی (ع) بنابر مصالح اسلام سرانجام مجبور به دست کشیدن از حکومت شد؛ اما امامت و رهبری معنوی مردم، همچنان بر عهده ایشان بود[۵۲]. در این باره حضرت فاطمه زهرا (س) از همان ابتدای پدید آمدن جریان سقیفه در دفاع از جریان اول و اثبات آن به اقدامات مختلفی روی آورد؛ مانند: بیان سخنرانی‌های متعدد در مسجد، رفتن به درِ خانه‌های مهاجر و انصار و یادآوری سخنان پیامبر (ص)، اعتراض به همسران مهاجر و انصار به سبب کناره‌گیری شوهرانشان در دفاع از این جریان، در ملاقاتی که به عیادت ایشان آمده بودند و تلاش برای جلوگیری از اجبار حضرت علی (ع) در گرفتن بیعت که به درگیر شدن جناح مخالف با ایشان و حتی وارد ساختن آسیب‌های جسمی به وی منجر شد. این امر، سرانجام باعث سقط جنین و بیماری شدید ایشان شد که به شهادت حضرت انجامید[۵۳].

امیرمؤمنان (ع) فاطمه (س) را بر مرکبی می‌نشاند و شبانه به مجالس انصار[۵۴] می‌برد و فاطمه (س) از آنان درخواست یاری می‌کرد. آنها در جواب فاطمه (س) گفتند: ای دختر رسول خدا! ما قبلاً با این مرد (ابوبکر) بیعت کرده‌ایم؛ اگر همسر و پسر عمویت قبل از او، پیش‌دستی کرده بود با کس دیگری بیعت نمی‌کردیم. امیرمؤمنان (ع) نیز در پاسخ آنان فرمود: "آیا رسول خدا (ص) را در خانه‌اش رها می‌کردم و بدون دفن او خارج شده و با مردم بر سر خلافتش نزاع می‌کردم؟" و فاطمه (س) نیز فرمود: "آنچه ابوالحسن انجام داد شایسته او بود و آنان کاری کردند که خداوند درباره آن بازخواست خواهد کرد که چگونه با بیعت علی معامله کردند"[۵۵].[۵۶]

ماجرای فدک و خطبه فدکیه

یکی از وقایع مهم دیگر که پس از پیامبر (ص) درباره حضرت فاطمه (س) به وقوع پیوست، ماجرای باغ فدک بود. روزی پیامبر اکرم (ص) نزد حضرت فاطمه (س) رفت و به او فرمود: "دخترم! خدا فدک را به پدرت بخشیده و به او اختصاص داده است و مسلمانان در آن سهمی ندارند. هر چه می‌خواهی درباره آن انجام بده. چون مهریه مادرت خدیجه، هنوز بر عهده من است. فدک را عوض مهر مادرت به تو می‌دهم تا از آنِ تو و فرزندانت باشد". بعد تکه پوستی را خواست و به علی (ع) فرمود: "بنویس: رسول خدا (ص) فدک را به دخترش فاطمه (س) بخشید". علی (ع)، غلام پیامبر (ص) و ام ایمن شاهد این جریان بودند. پیامبر اکرم (ص) درباره ام ایمن فرمود: "ام ایمن اهل بهشت است".

همچنین نقل شده، پس از تصرف فدک، اهل فدک نزد پیامبر (ص) آمدند و با آن حضرت، با پرداخت بیست و چهار هزار دینار در سال، صلح کردند[۵۷]. در این هنگام جبرئیل نازل شد و به پیامبر (ص) گفت: "خداوند به شما امر می‌کند که حقوق خویشاوندان خود را بدهید و آنها را از خود راضی کنید". حضرت رسول (ص) از او پرسید: ای جبرئیل! چه کسانی خویشاوندان من هستند و حقوق آنان چیست؟ جبرئیل گفت: "مقصود از خویشاوند، فاطمه (س) است؛ اینک باغ‌های فدک را به او ببخشید زیرا خدا و رسول در آن، حقی ندارند". سپس پیامبر (ص) فاطمه (س) را‌ طلبید و با نوشتن گواهی، فدک را به وی تسلیم کرد[۵۸].[۵۹]

شهادت حضرت زهرا

بنابر قول مشهور نزد شیعه، حضرت فاطمه (س) در سوم جمادی الآخره سال یازدهم هجرت به شهادت رسید[۶۰]. در این باره اقوال دیگری نیز گزارش شده است. بنابر وصیت ایشان، حضرت علی (ع) با تنی چند از یاران نزدیک، پیکر مطهر او را شبانه غسل داد و بر او نماز گزارد و ایشان را به خاک سپرد و مدفن وی را مخفی داشت[۶۱].

درباره محل دفن فاطمه زهرا (س) اختلاف است. برخی آن را بقیع، برخی روضه و برخی خانه‌اش دانسته‌اند[۶۲]. زیارت ایشان در هر سه مورد وارد شده است. در کافی و من لا یحضره الفقیه آمده است که ابن ابی نصر بزنطی از امام رضا (ع) از قبر فاطمه (س) می‌پرسد؛ حضرت می‌فرماید: «دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا»: “در خانه‌اش دفن شده است”. وقتی بنی امیه مسجد را توسعه دادند، خانه جزو مسجد گردید[۶۳]. در روایتی امام صادق (ع) نیز این محل را جای دفن فاطمه (س) می‌داند[۶۴]. شیخ صدوق هر سه قول را ذکر می‌کند و قول دفن حضرت را در خانه‌اش که جزو مسجد شده، ترجیح داده است[۶۵].[۶۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، ص۱۷۵.
  2. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج۳۷، ص۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۷.
  4. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۶۳.
  5. شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۳؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۳؛ مقیمی حاجی، ابوالقاسم، مقاله «زندگی‌نامه فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص ۴۹-۶۲.
  6. محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۷.
  7. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴.
  8. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۸.
  9. سید مرتضمانیی، أمالی، ج۲، ص۱۹.
  10. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۴.
  11. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.
  12. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۳ ـ ۳۱۵؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴؛ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۲۵-۲۳۰.
  13. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۲.
  14. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۲۱۷.
  15. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱؛ مقیمی حاجی، ابوالقاسم، مقاله «زندگی‌نامه فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص ۴۹-۶۲.
  16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۳۴۰: حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائرالدرجات، ص۱۳۰؛ مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۱۷۳.
  17. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۶۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۳۱.
  18. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۴۳: اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۶۳.
  19. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۹ – ۴۰.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۶۳-۳۶۴.
  21. ابن‌اثیر جزری، اسد الغابه، ج۵، ص۵۱۷.
  22. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۶۴.
  23. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۱۴۸.
  24. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۰.
  25. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص۲۱ – ۲۲.
  26. ر. ک: دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهرة النبویه، ص۹۳ - ۹۴؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۷۶.
  27. صدوق، محمد بن علی، المقنع، ص۳۰۲.
  28. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۹۳.
  29. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۶، ص۷۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۲.
  30. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۰ – ۴۱.
  31. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۴؛ ج۱۰۱، ص۸۸.
  32. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲.
  33. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۲۵۸.
  34. مقیمی حاجی، ابوالقاسم، مقاله «زندگی‌نامه فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص ۴۹-۶۲؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵؛ ذاکری، علی اکبر، مقاله «فاطمه در کنار امام علی»، دانشنامه فاطمی ج، ص ۱۵۲.
  35. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۵.
  36. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۰.
  37. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۳۷ - ۱۳۸؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱، ص۳۱۳؛ ج۳، ص۳۱.
  38. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۲ – ۳۳.
  39. نقدی، جعفر، زینب الکبری (س)، ص۱۷؛ رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهراء (س) بهجة قلب المصطفی (ص)، ص۶۳۴.
  40. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۵۰۰.
  41. ابن اسحاق، السیر و المغازی، ج۵، ص۲۳۱.
  42. طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۳۴.
  43. باقلانی، محمد بن طیب، نکت الانتصار لنقل القرآن، ص۳۶.
  44. مقیمی حاجی، ابوالقاسم، مقاله «زندگی‌نامه فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص ۴۹-۶۲؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۷.
  45. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۴۵۱.
  46. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴.
  47. ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  48. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، ص۲۱۴، ۲۹۴.
  49. ر.ک: بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۷۰؛ ج۴، ص۱۸۴؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۲ – ۳۲۳.
  50. مقیمی حاجی، ابوالقاسم، مقاله «زندگی‌نامه فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص ۴۹-۶۲.
  51. درباره تاریخ‌های مختلف نک: اسماعیل الأنصاری الزنجانی الخوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا (س).
  52. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۲۸-۳۳.
  53. ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة (تاریخ الخلفا)، ج۱، ص۱۸-۳۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۵۸۶؛ نک: مرتضی عاملی، سید جعفر، رنج‌های زهرا (س)، ترجمه محمد سپهری، قم، نشر ایام، ۱۳۷۸.
  54. گویا امیرمؤمنان (ع) و فاطمه (س) از سخن گفتن با مهاجران ناامید شده بودند که به سوی انصار آمدند.
  55. الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۶.
  56. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۱؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۷-۳۱۹؛ مقیمی حاجی، ابوالقاسم، مقاله «زندگی‌نامه فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص ۴۹-۶۲؛ ذاکری، علی اکبر، مقاله «فاطمه در کنار امام علی»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص ۱۵۷-۱۶۱. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۸۸-۲۹۰.
  57. الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۱۳.
  58. اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۰۰.
  59. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۷-۳۱۹؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۳.
  60. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۳۴.
  61. مقیمی حاجی، ابوالقاسم، مقاله «زندگی‌نامه فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۱، ص ۴۹-۶۲.
  62. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۲، ص۵۷۲.
  63. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۹.
  64. ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۳۶۷.
  65. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۲: «مِنْهُمْ مَنْ رَوَى أَنَّهَا دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ وَ هَذَا هُوَ الصَّحِيحُ عِنْدِي».
  66. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۴.