حجر اسماعیل در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
مکانی [[مقدّس]] در بخش شمال [[کعبه]]، میان دو رکن عراقی و شامی و محصور با دیواری به شکل نیم‌دایره.
مکانی [[مقدّس]] در بخش شمال [[کعبه]]، میان دو رکن عراقی و شامی و محصور با دیواری به شکل نیم‌دایره.


واژه پژوهان برای «[[حجر]]» افزون بر دو معنای اصلی بازداشتن و احاطه، معانی گوناگونی چون [[عقل]]، دامن، [[پناه]] و [[حمایت]]، [[حرام]]، اسب ماده و [[قرابت]] یاد کرده‌اند<ref>الصحاح، ج ۲، ص۶۲۳ - ۶۲۴؛ مقاییس اللغه، ج ۲، ص۱۳۸ ـ ۱۳۹، القاموس المحیط، ج ۹، ص۵۲۸، «حجر».</ref>. دو معنای نخست بر اصطلاح [[حجر اسماعیل]] تطبیق‌پذیرند.
واژه پژوهان برای «[[حجر]]» افزون بر دو معنای اصلی بازداشتن و احاطه، معانی گوناگونی چون [[عقل]]، دامن، پناه و حمایت، [[حرام]]، اسب ماده و [[قرابت]] یاد کرده‌اند<ref>الصحاح، ج ۲، ص۶۲۳ - ۶۲۴؛ مقاییس اللغه، ج ۲، ص۱۳۸ ـ ۱۳۹، القاموس المحیط، ج ۹، ص۵۲۸، «حجر».</ref>. دو معنای نخست بر اصطلاح [[حجر اسماعیل]] تطبیق‌پذیرند.


حجر اسماعیل، مکانی چسبیده به کعبه، میان دو زاویه شمالی و [[غربی]] آن<ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص۴۶۳؛ تاریخ مکه و مدینه، ص۷۱.</ref> و در احاطه دیواری به شکل نیمدایره است. بلندی این [[دیوار]] حدود ۱۳۰ سانتیمتر و عرض آن یک متر است که با سنگ‌های مرمر آراسته شده است. فاصله [[دیوار کعبه]]، از زیر ناودان طلا تا وسط دیوار حجر نزدیک ۸ متر و نیم است. دو ورودی دارد: از طرف رکن عراقی و رکن شامی. آب ناودان کعبه در حجر می‌ریزد<ref>اخبار مکه، ص۳۲۰؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۷۶.</ref>. برپایه [[منابع اهل سنت]]، حجر اسماعیل همان [[حطیم]] است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ معجم البلدان، ج ۲، ص۲۷۳؛ فتح الباری، ج ۷، ص۱۵۵.</ref>؛ اما بر اساس [[احادیث]] [[شیعی]]، حطیم محدوده میان حجرالاَسود و دَرِ کعبه است<ref>بحار الانوار، ج ۹۶، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۱۱۳ ـ ۱۱۴.</ref>. واژه مرکّب «حجر اسماعیل» در [[قرآن]] نیست؛ ولی شماری از [[مفسّران]] [[شیعه]] برپایه [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} یکی از مصادیق «[[آیات بینات]]» را حجر اسماعیل می‌دانند: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍۢ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًۭا وَهُدًۭى لِّلْعَـٰلَمِينَ * فِيهِ ءَايَـٰتٌۢ بَيِّنَـٰتٌۭ مَّقَامُ إِبْرَٰهِيمَ وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنًۭا وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلْبَيْتِ مَنِ ٱسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًۭا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنِ ٱلْعَـٰلَمِينَ}}<ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان * در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل‌عمران، آیه ۹۶-۹۷.</ref> ایشان به استناد جمع بودنِ «[[آیات]]»، واژه «[[مقام ابراهیم]]» را بدل بعض از کل دانسته و نتیجه گرفته‌اند که باید برای «آیات» مصادیق دیگری جز مقام ابراهیم نیز باشد و [[حجر اسماعیل]] با توجه به جایگاه ویژه آن، یکی از آنها و نشانه‌ای آشکار از [[عظمت]] و [[شأن]] والای [[کعبه]] است<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۸۷؛ روض الجنان، ج ۴، ص۴۴۳؛ الجدید، ج ۲، ص۱۰۵.</ref>. برخی «[[آیات بینات]]» را مقام ابراهیم و نیز [[امنیت]] و [[وجوب]] [[حجّ]] می‌دانند<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۲؛ الفرقان، ج ۵، ص۲۶۳؛ المنار، ج ۴، ص۷ ـ ۸.</ref> که در ادامه [[آیه]] یاد شده‌اند. مصادیق دیگری نیز گفته‌اند که مشعر، [[صفا]]، [[مروه]]، [[زمزم]]، [[حجرالاسود]]، [[حطیم]]، نابودی [[اصحاب فیل]]، پرواز نکردن پرندگان بر بالای [[خانه کعبه]]، [[شتاب]] کردن در [[کیفر]] دادن به هتک کنندگان [[حرمت]] آن، از بین رفتن سنگریزه‌ها با فزونی [[رمی]] کنندگان و... از جمله آنهایند<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۹۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۲۷۰.</ref>. برخی واژه «مقام ابراهیم» را عطف بیان دانسته‌اند، پس به مصادیق دیگر نیازی نیست<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۰۴.</ref> و با توجه به یکی بودن حطیم و حجر اسماعیل نزد [[اهل سنت]]، مفسرانی<ref>جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۹۰.</ref> که حطیم را از مصادیق «آیات» شمرده‌اند، موافق دیدگاه نخست‌اند.<ref>[[محمد علی قائمی‌نسب|قائمی‌نسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۵۰۶.</ref>
حجر اسماعیل، مکانی چسبیده به کعبه، میان دو زاویه شمالی و غربی آن<ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص۴۶۳؛ تاریخ مکه و مدینه، ص۷۱.</ref> و در احاطه دیواری به شکل نیمدایره است. بلندی این دیوار حدود ۱۳۰ سانتیمتر و عرض آن یک متر است که با سنگ‌های مرمر آراسته شده است. فاصله دیوار کعبه، از زیر ناودان طلا تا وسط دیوار حجر نزدیک ۸ متر و نیم است. دو ورودی دارد: از طرف رکن عراقی و رکن شامی. آب ناودان کعبه در حجر می‌ریزد<ref>اخبار مکه، ص۳۲۰؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۷۶.</ref>. برپایه منابع اهل سنت، حجر اسماعیل همان [[حطیم]] است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ معجم البلدان، ج ۲، ص۲۷۳؛ فتح الباری، ج ۷، ص۱۵۵.</ref>؛ اما بر اساس [[احادیث]] [[شیعی]]، حطیم محدوده میان حجرالاَسود و دَرِ کعبه است<ref>بحار الانوار، ج ۹۶، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۱۱۳ ـ ۱۱۴.</ref>. واژه مرکّب «حجر اسماعیل» در [[قرآن]] نیست؛ ولی شماری از [[مفسّران]] [[شیعه]] برپایه [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} یکی از مصادیق «[[آیات بینات]]» را حجر اسماعیل می‌دانند: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍۢ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًۭا وَهُدًۭى لِّلْعَـٰلَمِينَ * فِيهِ ءَايَـٰتٌۢ بَيِّنَـٰتٌۭ مَّقَامُ إِبْرَٰهِيمَ وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنًۭا وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلْبَيْتِ مَنِ ٱسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًۭا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنِ ٱلْعَـٰلَمِينَ}}<ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان * در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل‌عمران، آیه ۹۶-۹۷.</ref> ایشان به استناد جمع بودنِ «[[آیات]]»، واژه «[[مقام ابراهیم]]» را بدل بعض از کل دانسته و نتیجه گرفته‌اند که باید برای «آیات» مصادیق دیگری جز مقام ابراهیم نیز باشد و [[حجر اسماعیل]] با توجه به جایگاه ویژه آن، یکی از آنها و نشانه‌ای آشکار از عظمت و [[شأن]] والای [[کعبه]] است<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۸۷؛ روض الجنان، ج ۴، ص۴۴۳؛ الجدید، ج ۲، ص۱۰۵.</ref>. برخی «[[آیات بینات]]» را مقام ابراهیم و نیز [[امنیت]] و [[وجوب]] [[حجّ]] می‌دانند<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۲؛ الفرقان، ج ۵، ص۲۶۳؛ المنار، ج ۴، ص۷ ـ ۸.</ref> که در ادامه [[آیه]] یاد شده‌اند. مصادیق دیگری نیز گفته‌اند که مشعر، [[صفا]]، [[مروه]]، [[زمزم]]، [[حجرالاسود]]، [[حطیم]]، نابودی [[اصحاب فیل]]، پرواز نکردن پرندگان بر بالای [[خانه کعبه]]، [[شتاب]] کردن در [[کیفر]] دادن به هتک کنندگان [[حرمت]] آن، از بین رفتن سنگریزه‌ها با فزونی [[رمی]] کنندگان و... از جمله آنهایند<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۹۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۲۷۰.</ref>. برخی واژه «مقام ابراهیم» را عطف بیان دانسته‌اند، پس به مصادیق دیگر نیازی نیست<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۰۴.</ref> و با توجه به یکی بودن حطیم و حجر اسماعیل نزد [[اهل سنت]]، مفسرانی<ref>جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۹۰.</ref> که حطیم را از مصادیق «آیات» شمرده‌اند، موافق دیدگاه نخست‌اند<ref>[[محمد علی قائمی‌نسب|قائمی‌نسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۶.</ref>.


==[[تاریخ]] حجر اسماعیل{{ع}}==
==[[تاریخ]] حجر اسماعیل{{ع}}==
برپایه دیدگاه مشهور<ref>اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۵؛ الکافی، ج ۴، ص۲۱۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۰۴.</ref>، [[حجر]] از [[زمان]] [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} ساخته شد: هنگامی که آن حضرت به [[امر خدا]] [[هاجر]] و اسماعیل {{ع}} را به [[سرزمین حجاز]] آورد، ایشان را در این مکان جای داد. سپس [[خانه]] اسماعیل و مادرش و به گزارشی آغل گوسفندان آنان شد و پس از [[مرگ]] [[هاجر]]، اسماعیل{{ع}} او را در آنجا به خاک سپرد و دورش را سنگچین کرد تا [[مردم]] روی [[قبر]] مادر ایشان پا نگذارند، از این رو [[حجر اسماعیل]] نامیده شد. اسماعیل، [[دختران]] او و شماری از [[انبیا]]{{عم}} نیز در [[حجر]] [[دفن]] شده‌اند<ref>اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۴؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۶۹ ـ ۵۸۵.</ref>. پاره‌ای از [[احادیث]] [[شیعی]] [[مؤیّد]] این دیدگاه‌اند<ref>الکافی ج ۴، ص۲۰۱، ۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۵۳ ـ ۳۵۵.</ref>، بر این اساس، حجر، مکانی مستقل از [[کعبه]] و پیش از ساخت آن بوده است.
برپایه دیدگاه مشهور<ref>اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۵؛ الکافی، ج ۴، ص۲۱۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۰۴.</ref>، [[حجر]] از [[زمان]] [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} ساخته شد: هنگامی که آن حضرت به [[امر خدا]] [[هاجر]] و اسماعیل {{ع}} را به [[سرزمین حجاز]] آورد، ایشان را در این مکان جای داد. سپس [[خانه]] اسماعیل و مادرش و به گزارشی آغل گوسفندان آنان شد و پس از [[مرگ]] [[هاجر]]، اسماعیل{{ع}} او را در آنجا به خاک سپرد و دورش را سنگچین کرد تا [[مردم]] روی [[قبر]] مادر ایشان پا نگذارند، از این رو [[حجر اسماعیل]] نامیده شد. اسماعیل، [[دختران]] او و شماری از [[انبیا]]{{عم}} نیز در [[حجر]] [[دفن]] شده‌اند<ref>اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۴؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۶۹ ـ ۵۸۵.</ref>. پاره‌ای از [[احادیث]] [[شیعی]] [[مؤیّد]] این دیدگاه‌اند<ref>الکافی ج ۴، ص۲۰۱، ۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۵۳ ـ ۳۵۵.</ref>، بر این اساس، حجر، مکانی مستقل از [[کعبه]] و پیش از ساخت آن بوده است.


دیدگاه دیگر به استناد [[روایت]] [[عایشه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} است: پیش از [[اسلام]]، [[قریش]] هنگام بازسازی کعبه ـ پس از خرابی آن بر اثر سیل ـ به سبب کمبود [[مصالح]] تهیه شده از [[هدایا]] و [[نذورات]]، آن را در مساحتی کمتر ساختند و دور زیر بنای مانده از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را سنگچین کردند تا دانسته شود که جزئی از کعبه است<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۱.</ref>. برپایه این روایت، رسول اکرم{{صل}} بر اثر [[هراس]] از [[ارتداد]] مردم [[تازه مسلمان]]، بنای آن را [[تغییر]] ندادند؛ همچنین به استناد همین روایت [[عبدالله بن زبیر]] (م. ۷۳ ق.) در بازسازی کعبه پس از خرابی آن بر اثر [[حمله]] [[سپاه]] یزید، حجر را درون ساختمان کعبه نهاد؛ لیکن [[حجاج بن یوسف]] (م. ۹۵ ق.) به دستور [[عبدالملک بن مروان]] کعبه را ویران کرد و همانند گذشته حجر را بیرون از آن گذشت<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. در سده‌های پسین نیز بر سر اینکه حجر جزء کعبه است یا نه، درگیری بوده و [[امام صادق]]{{ع}} جزء کعبه بودنِ آن را [[نفی]] کرده است<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص۵۴۰؛ ج ۱۳، ص۳۵۳.</ref>. [[منصور دوانیقی]] (م. ۱۵۸ ق.) یا [[مهدی عباسی]] (م. ۱۶۹ ق.) خواست که [[بنای کعبه]] را [[تغییر]] دهد و [[حجر]] را درون آن [[نهد]]؛ لیکن [[مالک بن انس]] او را برحذر داشت<ref>فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. حجر، پیش از [[اسلام]] و پس از آن، پیوسته [[قداست]] و جایگاهی والا نزد [[مردم]] داشته است: پیش از اسلام، [[بزرگان قریش]] چون مطلب بن عبد مناف، [[عبدالمطلب]]{{ع}} و [[ابوطالب]]{{ع}} آنجا می‌نشسته‌اند<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ الطبقات، ج ۱، ص۱۰۳، ۱۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۴۵.</ref>. عبدالمطلب{{ع}} در آنجا جایگاه مفروشی ویژه خود داشته و نیز رؤیاهای صادقه‌ای برای وی و ابوطالب در آنجا رخ داده است<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۲، ۹۲؛ مناقب، ج ۲، ص۹۰.</ref>. پس از اسلام نیز حجر مکان [[احتجاج]] ابوطالب{{ع}} با [[مشرکان]]، محل نشستن، [[تلاوت قرآن]]، [[عبادت]] و [[معراج پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} بوده و آن حضرت{{صل}} در همین جا [[معجزه]] [[شق القمر]] را نمایاند<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص۹، ۱۶؛ مناقب، ج ۱، ص۶۸، ۱۵۶؛ السیره‌النبویه، ج ۲، ص۲۶۹.</ref>. براساس برخی گزارش‌ها [[مشرکان قریش]] نیز برای [[دسیسه]] چینی بر ضد [[پیامبر]]{{صل}} در حجر به [[مشورت]] می‌نشسته‌اند<ref>مناقب، ج ۱، ص۶۳؛ السیره‌النبویه، ج ۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۶۰.</ref>. حجر در سده‌های پس از [[صدر اسلام]] تا امروز نیز در میان [[مسلمانان]] قداست و جایگاه والای خود را [[حفظ]] کرده است. اهتمام ویژه [[پیشوایان معصوم]] [[شیعه]]{{عم}} به آن و [[نماز]] گزاردن و [[دعا]] خواندنشان در آنجا مؤید این معناست<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶.</ref>.<ref>[[محمد علی قائمی‌نسب|قائمی‌نسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۵۰۷.</ref>
دیدگاه دیگر به استناد [[روایت]] [[عایشه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} است: پیش از [[اسلام]]، [[قریش]] هنگام بازسازی کعبه ـ پس از خرابی آن بر اثر سیل ـ به سبب کمبود [[مصالح]] تهیه شده از [[هدایا]] و [[نذورات]]، آن را در مساحتی کمتر ساختند و دور زیر بنای مانده از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را سنگچین کردند تا دانسته شود که جزئی از کعبه است<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۱.</ref>. برپایه این روایت، رسول اکرم{{صل}} بر اثر [[هراس]] از [[ارتداد]] مردم [[تازه مسلمان]]، بنای آن را [[تغییر]] ندادند؛ همچنین به استناد همین روایت [[عبدالله بن زبیر]] (م. ۷۳ ق.) در بازسازی کعبه پس از خرابی آن بر اثر [[حمله]] [[سپاه]] یزید، حجر را درون ساختمان کعبه نهاد؛ لیکن [[حجاج بن یوسف]] (م. ۹۵ ق.) به دستور [[عبدالملک بن مروان]] کعبه را ویران کرد و همانند گذشته حجر را بیرون از آن گذشت<ref>اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. در سده‌های پسین نیز بر سر اینکه حجر جزء کعبه است یا نه، درگیری بوده و [[امام صادق]]{{ع}} جزء کعبه بودنِ آن را [[نفی]] کرده است<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص۵۴۰؛ ج ۱۳، ص۳۵۳.</ref>. [[منصور دوانیقی]] (م. ۱۵۸ ق.) یا [[مهدی عباسی]] (م. ۱۶۹ ق.) خواست که [[بنای کعبه]] را [[تغییر]] دهد و [[حجر]] را درون آن [[نهد]]؛ لیکن [[مالک بن انس]] او را برحذر داشت<ref>فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.</ref>. حجر، پیش از [[اسلام]] و پس از آن، پیوسته [[قداست]] و جایگاهی والا نزد [[مردم]] داشته است: پیش از اسلام، [[بزرگان قریش]] چون مطلب بن عبد مناف، [[عبدالمطلب]]{{ع}} و [[ابوطالب]]{{ع}} آنجا می‌نشسته‌اند<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ الطبقات، ج ۱، ص۱۰۳، ۱۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۴۵.</ref>. عبدالمطلب{{ع}} در آنجا جایگاه مفروشی ویژه خود داشته و نیز رؤیاهای صادقه‌ای برای وی و ابوطالب در آنجا رخ داده است<ref>اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۲، ۹۲؛ مناقب، ج ۲، ص۹۰.</ref>. پس از اسلام نیز حجر مکان [[احتجاج]] ابوطالب{{ع}} با [[مشرکان]]، محل نشستن، [[تلاوت قرآن]]، [[عبادت]] و [[معراج پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} بوده و آن حضرت{{صل}} در همین جا [[معجزه]] [[شق القمر]] را نمایاند<ref>بحارالانوار، ج ۱۹، ص۹، ۱۶؛ مناقب، ج ۱، ص۶۸، ۱۵۶؛ السیره‌النبویه، ج ۲، ص۲۶۹.</ref>. براساس برخی گزارش‌ها [[مشرکان قریش]] نیز برای [[دسیسه]] چینی بر ضد [[پیامبر]]{{صل}} در حجر به [[مشورت]] می‌نشسته‌اند<ref>مناقب، ج ۱، ص۶۳؛ السیره‌النبویه، ج ۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۶۰.</ref>. حجر در سده‌های پس از [[صدر اسلام]] تا امروز نیز در میان [[مسلمانان]] قداست و جایگاه والای خود را [[حفظ]] کرده است. اهتمام ویژه [[پیشوایان معصوم]] [[شیعه]]{{عم}} به آن و [[نماز]] گزاردن و [[دعا]] خواندنشان در آنجا مؤید این معناست<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶.</ref>.<ref>[[محمد علی قائمی‌نسب|قائمی‌نسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۷.</ref>


==[[احکام فقهی]] [[حجر اسماعیل]]==
==[[احکام فقهی]] [[حجر اسماعیل]]==
در احکام فقهی حجر اسماعیل [[اختلاف]] هست که از [[نزاع]] بر سر [[تاریخ]] آن برمی‌خیزد؛ اختلاف در به سمت حجر نماز گزاردن، [[طواف]] دور آن و [[خواندن نماز]] [[واجب]] در آن از این دست‌اند<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ الجامع للشرایع، ص۱۹۷؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref>. بیشتر [[فقهای شیعه]] حجر را جزء [[کعبه]] نمی‌دانند<ref>الجامع للشرایع، ص۲۳۰؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref> و برخی از [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵.</ref> همه [[حجر]] و بعضی<ref>السنن الکبری، ج ۷، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> بخشی از آن را جزء [[کعبه]] می‌شمارند. [[فقهای شیعه]] گرچه در جزء کعبه بودن حجر، [[اختلاف]] نظر دارند، همگی معتقدند [[طواف]] باید خارج از حجر انجام شود<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۲۹۲.</ref>. [[اهل سنت]]<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> نیز جز [[ابوحنیفه]] (م. ۱۵۰ ق.) طواف بیرون از حجر را [[واجب]] می‌دانند. برخی که حجر را جزء کعبه می‌دانند برای طواف از بیرون حجر به {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا۟ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا۟ بِٱلْبَيْتِ ٱلْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> و [[روایت]] [[عایشه]] از [[پیامبر]]{{صل}} استناد کرده‌اند<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref>. درباره «استقبال حجر»<ref>جواهرالکلام، ج ۷، ص۳۲۶ ـ ۳۲۸.</ref> و «گزاردن [[نماز واجب]] در آنجا»<ref>وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۱۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۷.</ref>، فتاوا و [[روایات]] با توجه به جزء بودن حجر یا عدم آن، متفاوت‌اند.<ref>[[محمد علی قائمی‌نسب|قائمی‌نسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۵۰۹.</ref>
در احکام فقهی حجر اسماعیل [[اختلاف]] هست که از [[نزاع]] بر سر [[تاریخ]] آن برمی‌خیزد؛ اختلاف در به سمت حجر نماز گزاردن، [[طواف]] دور آن و [[خواندن نماز]] [[واجب]] در آن از این دست‌اند<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ الجامع للشرایع، ص۱۹۷؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref>. بیشتر [[فقهای شیعه]] حجر را جزء [[کعبه]] نمی‌دانند<ref>الجامع للشرایع، ص۲۳۰؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.</ref> و برخی از [[اهل سنت]]<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵.</ref> همه [[حجر]] و بعضی<ref>السنن الکبری، ج ۷، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> بخشی از آن را جزء [[کعبه]] می‌شمارند. [[فقهای شیعه]] گرچه در جزء کعبه بودن حجر، [[اختلاف]] نظر دارند، همگی معتقدند [[طواف]] باید خارج از حجر انجام شود<ref>الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۲۹۲.</ref>. [[اهل سنت]]<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref> نیز جز [[ابوحنیفه]] (م. ۱۵۰ ق.) طواف بیرون از حجر را [[واجب]] می‌دانند. برخی که حجر را جزء کعبه می‌دانند برای طواف از بیرون حجر به {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا۟ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا۟ بِٱلْبَيْتِ ٱلْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> و [[روایت]] [[عایشه]] از [[پیامبر]]{{صل}} استناد کرده‌اند<ref>المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.</ref>. درباره «استقبال حجر»<ref>جواهرالکلام، ج ۷، ص۳۲۶ ـ ۳۲۸.</ref> و «گزاردن [[نماز واجب]] در آنجا»<ref>وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۱۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۷.</ref>، فتاوا و [[روایات]] با توجه به جزء بودن حجر یا عدم آن، متفاوت‌اند<ref>[[محمد علی قائمی‌نسب|قائمی‌نسب، محمد علی]]، [[حجر اسماعیل (مقاله)|مقاله «حجر اسماعیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۵۰۹.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴

مقدمه

مکانی مقدّس در بخش شمال کعبه، میان دو رکن عراقی و شامی و محصور با دیواری به شکل نیم‌دایره.

واژه پژوهان برای «حجر» افزون بر دو معنای اصلی بازداشتن و احاطه، معانی گوناگونی چون عقل، دامن، پناه و حمایت، حرام، اسب ماده و قرابت یاد کرده‌اند[۱]. دو معنای نخست بر اصطلاح حجر اسماعیل تطبیق‌پذیرند.

حجر اسماعیل، مکانی چسبیده به کعبه، میان دو زاویه شمالی و غربی آن[۲] و در احاطه دیواری به شکل نیمدایره است. بلندی این دیوار حدود ۱۳۰ سانتیمتر و عرض آن یک متر است که با سنگ‌های مرمر آراسته شده است. فاصله دیوار کعبه، از زیر ناودان طلا تا وسط دیوار حجر نزدیک ۸ متر و نیم است. دو ورودی دارد: از طرف رکن عراقی و رکن شامی. آب ناودان کعبه در حجر می‌ریزد[۳]. برپایه منابع اهل سنت، حجر اسماعیل همان حطیم است[۴]؛ اما بر اساس احادیث شیعی، حطیم محدوده میان حجرالاَسود و دَرِ کعبه است[۵]. واژه مرکّب «حجر اسماعیل» در قرآن نیست؛ ولی شماری از مفسّران شیعه برپایه روایت امام صادق(ع) یکی از مصادیق «آیات بینات» را حجر اسماعیل می‌دانند: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍۢ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًۭا وَهُدًۭى لِّلْعَـٰلَمِينَ * فِيهِ ءَايَـٰتٌۢ بَيِّنَـٰتٌۭ مَّقَامُ إِبْرَٰهِيمَ وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنًۭا وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلْبَيْتِ مَنِ ٱسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًۭا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنِ ٱلْعَـٰلَمِينَ[۶] ایشان به استناد جمع بودنِ «آیات»، واژه «مقام ابراهیم» را بدل بعض از کل دانسته و نتیجه گرفته‌اند که باید برای «آیات» مصادیق دیگری جز مقام ابراهیم نیز باشد و حجر اسماعیل با توجه به جایگاه ویژه آن، یکی از آنها و نشانه‌ای آشکار از عظمت و شأن والای کعبه است[۷]. برخی «آیات بینات» را مقام ابراهیم و نیز امنیت و وجوب حجّ می‌دانند[۸] که در ادامه آیه یاد شده‌اند. مصادیق دیگری نیز گفته‌اند که مشعر، صفا، مروه، زمزم، حجرالاسود، حطیم، نابودی اصحاب فیل، پرواز نکردن پرندگان بر بالای خانه کعبه، شتاب کردن در کیفر دادن به هتک کنندگان حرمت آن، از بین رفتن سنگریزه‌ها با فزونی رمی کنندگان و... از جمله آنهایند[۹]. برخی واژه «مقام ابراهیم» را عطف بیان دانسته‌اند، پس به مصادیق دیگر نیازی نیست[۱۰] و با توجه به یکی بودن حطیم و حجر اسماعیل نزد اهل سنت، مفسرانی[۱۱] که حطیم را از مصادیق «آیات» شمرده‌اند، موافق دیدگاه نخست‌اند[۱۲].

تاریخ حجر اسماعیل(ع)

برپایه دیدگاه مشهور[۱۳]، حجر از زمان ابراهیم خلیل(ع) ساخته شد: هنگامی که آن حضرت به امر خدا هاجر و اسماعیل (ع) را به سرزمین حجاز آورد، ایشان را در این مکان جای داد. سپس خانه اسماعیل و مادرش و به گزارشی آغل گوسفندان آنان شد و پس از مرگ هاجر، اسماعیل(ع) او را در آنجا به خاک سپرد و دورش را سنگچین کرد تا مردم روی قبر مادر ایشان پا نگذارند، از این رو حجر اسماعیل نامیده شد. اسماعیل، دختران او و شماری از انبیا(ع) نیز در حجر دفن شده‌اند[۱۴]. پاره‌ای از احادیث شیعی مؤیّد این دیدگاه‌اند[۱۵]، بر این اساس، حجر، مکانی مستقل از کعبه و پیش از ساخت آن بوده است.

دیدگاه دیگر به استناد روایت عایشه از رسول اکرم(ص) است: پیش از اسلام، قریش هنگام بازسازی کعبه ـ پس از خرابی آن بر اثر سیل ـ به سبب کمبود مصالح تهیه شده از هدایا و نذورات، آن را در مساحتی کمتر ساختند و دور زیر بنای مانده از زمان حضرت ابراهیم(ع) را سنگچین کردند تا دانسته شود که جزئی از کعبه است[۱۶]. برپایه این روایت، رسول اکرم(ص) بر اثر هراس از ارتداد مردم تازه مسلمان، بنای آن را تغییر ندادند؛ همچنین به استناد همین روایت عبدالله بن زبیر (م. ۷۳ ق.) در بازسازی کعبه پس از خرابی آن بر اثر حمله سپاه یزید، حجر را درون ساختمان کعبه نهاد؛ لیکن حجاج بن یوسف (م. ۹۵ ق.) به دستور عبدالملک بن مروان کعبه را ویران کرد و همانند گذشته حجر را بیرون از آن گذشت[۱۷]. در سده‌های پسین نیز بر سر اینکه حجر جزء کعبه است یا نه، درگیری بوده و امام صادق(ع) جزء کعبه بودنِ آن را نفی کرده است[۱۸]. منصور دوانیقی (م. ۱۵۸ ق.) یا مهدی عباسی (م. ۱۶۹ ق.) خواست که بنای کعبه را تغییر دهد و حجر را درون آن نهد؛ لیکن مالک بن انس او را برحذر داشت[۱۹]. حجر، پیش از اسلام و پس از آن، پیوسته قداست و جایگاهی والا نزد مردم داشته است: پیش از اسلام، بزرگان قریش چون مطلب بن عبد مناف، عبدالمطلب(ع) و ابوطالب(ع) آنجا می‌نشسته‌اند[۲۰]. عبدالمطلب(ع) در آنجا جایگاه مفروشی ویژه خود داشته و نیز رؤیاهای صادقه‌ای برای وی و ابوطالب در آنجا رخ داده است[۲۱]. پس از اسلام نیز حجر مکان احتجاج ابوطالب(ع) با مشرکان، محل نشستن، تلاوت قرآن، عبادت و معراج پیامبر اکرم(ص) بوده و آن حضرت(ص) در همین جا معجزه شق القمر را نمایاند[۲۲]. براساس برخی گزارش‌ها مشرکان قریش نیز برای دسیسه چینی بر ضد پیامبر(ص) در حجر به مشورت می‌نشسته‌اند[۲۳]. حجر در سده‌های پس از صدر اسلام تا امروز نیز در میان مسلمانان قداست و جایگاه والای خود را حفظ کرده است. اهتمام ویژه پیشوایان معصوم شیعه(ع) به آن و نماز گزاردن و دعا خواندنشان در آنجا مؤید این معناست[۲۴].[۲۵]

احکام فقهی حجر اسماعیل

در احکام فقهی حجر اسماعیل اختلاف هست که از نزاع بر سر تاریخ آن برمی‌خیزد؛ اختلاف در به سمت حجر نماز گزاردن، طواف دور آن و خواندن نماز واجب در آن از این دست‌اند[۲۶]. بیشتر فقهای شیعه حجر را جزء کعبه نمی‌دانند[۲۷] و برخی از اهل سنت[۲۸] همه حجر و بعضی[۲۹] بخشی از آن را جزء کعبه می‌شمارند. فقهای شیعه گرچه در جزء کعبه بودن حجر، اختلاف نظر دارند، همگی معتقدند طواف باید خارج از حجر انجام شود[۳۰]. اهل سنت[۳۱] نیز جز ابوحنیفه (م. ۱۵۰ ق.) طواف بیرون از حجر را واجب می‌دانند. برخی که حجر را جزء کعبه می‌دانند برای طواف از بیرون حجر به ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا۟ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا۟ بِٱلْبَيْتِ ٱلْعَتِيقِ[۳۲] و روایت عایشه از پیامبر(ص) استناد کرده‌اند[۳۳]. درباره «استقبال حجر»[۳۴] و «گزاردن نماز واجب در آنجا»[۳۵]، فتاوا و روایات با توجه به جزء بودن حجر یا عدم آن، متفاوت‌اند[۳۶].

منابع

پانویس

  1. الصحاح، ج ۲، ص۶۲۳ - ۶۲۴؛ مقاییس اللغه، ج ۲، ص۱۳۸ ـ ۱۳۹، القاموس المحیط، ج ۹، ص۵۲۸، «حجر».
  2. مجمع البحرین، ج ۱، ص۴۶۳؛ تاریخ مکه و مدینه، ص۷۱.
  3. اخبار مکه، ص۳۲۰؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۷۶.
  4. جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ معجم البلدان، ج ۲، ص۲۷۳؛ فتح الباری، ج ۷، ص۱۵۵.
  5. بحار الانوار، ج ۹۶، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۱۱۳ ـ ۱۱۴.
  6. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان * در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل‌عمران، آیه ۹۶-۹۷.
  7. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۸۷؛ روض الجنان، ج ۴، ص۴۴۳؛ الجدید، ج ۲، ص۱۰۵.
  8. المیزان، ج ۳، ص۳۵۲؛ الفرقان، ج ۵، ص۲۶۳؛ المنار، ج ۴، ص۷ ـ ۸.
  9. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۹۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۲۷۰.
  10. جوامع الجامع، ج ۱، ص۲۰۴.
  11. جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۹۰.
  12. قائمی‌نسب، محمد علی، مقاله «حجر اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۵۰۶.
  13. اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۵؛ الکافی، ج ۴، ص۲۱۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۰۴.
  14. اخبار مکه، ص۵۴ ـ ۶۴؛ التاریخ القویم، ج ۲، ص۵۶۹ ـ ۵۸۵.
  15. الکافی ج ۴، ص۲۰۱، ۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۳۵۳ ـ ۳۵۵.
  16. اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۱.
  17. اخبار مکه، ص۱۶۳ ـ ۲۰۷؛ فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.
  18. الکافی، ج ۴، ص۲۱۰ ـ ۲۱۱؛ وسائل الشیعه، ج ۳، ص۵۴۰؛ ج ۱۳، ص۳۵۳.
  19. فتوح البلدان، ص۵۹؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص۲۴۲.
  20. اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ الطبقات، ج ۱، ص۱۰۳، ۱۸۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۴۵.
  21. اخبار مکه، ص۳۱۴ ـ ۳۱۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص۷۲، ۹۲؛ مناقب، ج ۲، ص۹۰.
  22. بحارالانوار، ج ۱۹، ص۹، ۱۶؛ مناقب، ج ۱، ص۶۸، ۱۵۶؛ السیره‌النبویه، ج ۲، ص۲۶۹.
  23. مناقب، ج ۱، ص۶۳؛ السیره‌النبویه، ج ۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۶۰.
  24. الکافی، ج ۴، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۳ ـ ۲۷۶.
  25. قائمی‌نسب، محمد علی، مقاله «حجر اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۵۰۷.
  26. الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ الجامع للشرایع، ص۱۹۷؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.
  27. الجامع للشرایع، ص۲۳۰؛ الحدائق، ج ۱۶، ص۱۰۵.
  28. المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵.
  29. السنن الکبری، ج ۷، ص۱۹۵ ـ ۱۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.
  30. الخلاف، ج ۲، ص۳۲۴؛ جواهرالکلام، ج ۱۹، ص۲۹۲.
  31. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص۶۵۳ ـ ۶۵۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.
  32. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  33. المغنی، ج ۳، ص۳۹۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۲۱۷.
  34. جواهرالکلام، ج ۷، ص۳۲۶ ـ ۳۲۸.
  35. وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص۱۱۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۷.
  36. قائمی‌نسب، محمد علی، مقاله «حجر اسماعیل»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰، ص ۵۰۹.