جبر و اختیار: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخلهای اصلی دانشنامه ' به 'رده:مدخل ') |
(←منابع) |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==زمینههای جبرگرایی مشرکان== | ==زمینههای جبرگرایی مشرکان== | ||
==جبر در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱== | |||
منظور آن دسته از آیاتی است که با تعبیرهای مختلف از [[اجبار]] و اکراه کردن دیگران پرهیز میدهد و معنای آن این نیست که [[پیامبر]] چنین کاری انجام میدهد، بلکه در [[مقام]] گوشزد و [[پیشگیری]] است. | |||
#{{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ}}<ref>«ما به آنچه میگویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی از این روی هر کس را که از وعده عذاب من میهراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.</ref> | |||
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> | |||
#{{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ}}<ref>«مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمیآورند به هلاکت افکنی * اگر بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه ای فرو میفرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند» سوره شعراء، آیه ۳.</ref> | |||
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref> | |||
'''نتیجه''': در این [[آیات]]: | |||
#هر گونه [[جبر]] و [[اجبار]] و اکراه بر [[ایمان]] از طرف [[پیامبر]] نفی گردیده است: {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> | |||
#شیوه [[دعوت]] و [[رفتار پیامبر]] براساس [[حکمت]] و اقناع و [[تذکر]] است و [[پیامبر]] از [[رفتار]] [[جباران]] به دور است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}}<ref>«ما به آنچه میگویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی از این روی هر کس را که از وعده عذاب من میهراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.</ref> [[مشیت الهی]] در [[دعوت]] [[پیامبران]] چنین است که [[باب]] [[اختیار]] و [[انتخاب]] باز باشد و عدهای [[ایمان]] بیاورند و عدهای نیاورند و [[گفتگو]] و [[جدل]] همیشه میان آنان در اشکال و مراتب مختلف رخ بدهد<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۰۹.</ref>. | |||
==جبر و اختیار در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱== | |||
منظور آن دسته از آیاتی است که ناظر به این مسئله پیچیده و بحث انگیز [[اعتقادی]] است که معرکه آرا شده و در [[قرآن]] [[آیات]] بسیاری ناظر به این مسئله از دو سوی [[مفسران]] [[اشاعره]] و [[معتزله]] مورد توجه قرار گرفته و در عین حال این موضوع مورد توجه این مدخل نیست و تنها به مباحثی از [[آیات]] اشاره دارد، که ناظر به [[اندیشه]] و [[حیات]] و شیوه [[تبلیغ پیامبر]] و [[حق]] [[اراده]] [[مردم]] و پرسشهایی است که از ایشان شده و در این باره در [[قرآن]] بازتاب یافته است. | |||
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> | |||
#{{متن قرآن|لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ}}<ref>«تو بر آنان چیره نیستی،» سوره غاشیه، آیه ۲۲.</ref> | |||
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>. [[پیامبر]] [[وکیل]] و نگهدارنده [[ایمان]] [[مردم]] نیست | |||
#{{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ}}<ref>«ما به آنچه میگویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی از این روی هر کس را که از وعده عذاب من میهراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.</ref> | |||
#{{متن قرآن|فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ}}<ref>«پس پند بده که تنها تو پند دهندهای» سوره غاشیه، آیه ۲۱.</ref> {{متن قرآن|لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ}}<ref>«تو بر آنان چیره نیستی،» سوره غاشیه، آیه ۲۲.</ref>. [[پیامبر]] تنها تو [[یادآوری]] کننده هستی، تو چیره گر نیستی | |||
#{{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چ» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>. [[پیامبر]] [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] میکند، هر کس خواست [[ایمان]] میآورد و هر که نخواست، نمیآورد و [[اجبار]] نمیشود | |||
#{{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref>{{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ}}<ref>«که هر کس خواهد از آن پند میگیرد» سوره مدثر، آیه ۵۵.</ref> [[نزول قرآن]] برای [[اندرز]] دادن است تا هر که بخواهد | |||
#{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و تو از آنان برای این (رسالت خویش) پاداشی نمیخواهی؛ این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.</ref>[[کتاب الهی]] چیزی جز ذکر و [[یادآوری]] نیست: | |||
#{{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بیگمان این یک پند است و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>[[کتاب الهی]] تذکره و [[یادآوری]] است که هرکسی که میخواهد [[راه کمال]] به سوی خداوندرا [[انتخاب]] کند<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۱۰.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹''']] | |||
# [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[فرهنگ قرآن ج۹ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن ج۹''']] | |||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱''']] | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۰
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جبر و اختیار (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
جبر و اختیار مجبور یا مختار بودن انسان در انجام دادن یا ترک کارها، از مباحث مهم و چالش برانگیز فلسفی و کلامی[۱].
واژهشناسی لغوی
- بحث از کیفیت اعمال بندگان موجب پیدایش یکی از مسائل مهم علمی معروف به جبر و اختیار و در نتیجه پدیدار شدن سه نظریه مهم گردید. ۱. جبر مطلق ۲.اختیار مطلق ۳. امر بین الامرین مشکل عمده فراراه هر یک از دو نظریه جبر و اختیار مطلق ناتوانی از جمع بین پذیرش اراده الهی در کنار استناد افعال به بندگان میباشد و این در حالی است که نظریه امر بین الامرین از یک سو وجود انسان و دیگر معلولات را با تمامی ویژگیهایش مستند به علت اصلی "خدا" دانسته و از سویی دیگر اراده و اختیار انسان را متعلّق اراده تخلفناپذیر الهی میداند؛ بهگونهای که اگر انسان در اعمال خویش اختیار نداشته باشد خلاف اراده ذات حق تعالی است؛ زیرا اختیار انسان ظلّ اراده حقیقی الهی است، در نتیجه اختیار انسان منافی با فرض قدرت و علم الهی نخواهد بود. چنانکه پذیرش قدرت الهی نافی اختیار انسان نیست[۲][۳].
- واژه جبر، مصدر متعدی[۴] از ریشه "ج ـ ب ـ ر"[۵] و در لغت به معنای ترمیم و اصلاح چیزی[۶] یا مصدر لازم به معنای بهبود شکستگی و رهایی از فقر است[۷]. «جبّار» نیز چوبی است که استخوان شکسته را با آن میبندند[۸] ماده جبر در اصل برای اصلاح با قهر، زور و شدت وضع شده[۹] و سپس در معنای ظهور عظمت، نفوذ قدرت و تسلط بر امور[۱۰] به کار رفته است. "سلطان" را جبّار گویند، زیرا مردم را بر آنچه میخواهد مجبور میسازد یا امور آنها را اصلاح میکند. اطلاق این کلمه بر خداوند از آن روست که با نعمتهایش امور زندگی و نیازهای مردم را به سامان میآورد[۱۱]؛ اما هرگاه بر انسان اطلاق شود، با مذمت ملازم و به معنای کسی است که از حقیقت سر باز میزند[۱۲] جبر شعبهای از ریاضیات نیز هست که با روشی ویژه به کشف مجهولاتِ عددی و غیر عددی میپردازد[۱۳][۱۴].
- اختیار نیز مصدر و از ریشه "خ ـ ی ـ ر" به معنای اصطفاء[۱۵] برگزیدن بهترین چیز و شخص و ترجیح یک چیز بر دیگر چیزهاست[۱۶]
- جبر در لغت به معنای اصلاح چیزی همراه با نوعی قهر است[۱۷]. و در اصطلاح متکلّمان، به وادار کردن بر کار و عمل و ناچار شدن بر آن با قهر و غلبه گفته میشود، و حقیقت آن ایجاد فعل در آفریدههاست بدون اینکه بتوانند آن را دفع کنند یا از به وجود آمدن آن در خودشان جلوگیری کنند[۱۸][۱۹].
- مقصود از جبر در این مدخل، جبر بر اعتقاد و افعال میباشد و از جملههایی مانند ﴿وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى ﴾[۲۰] و ﴿لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم ﴾[۲۱] استفاده شده است[۲۲].
اختیار در اصطلاح
- در فقه در برابر اضطرار است[۲۴]، چنان که گفته میشود: خوردن مردار در حال اختیار جایز نیست؛ اما در حال اضطرار جایز است[۲۵][۲۶].
- در حقوق معنایی در برابر اکراه دارد؛ مانند اینکه گفته میشود: خریدار و فروشنده باید بر اساس اراده و اختیار معامله کنند نه از روی اکراه؛ اکراه در صورتی است که شخص را به ضرری تهدید کنند و او با همین تهدید به کاری تن دهد[۲۷]
- در فلسفه و کلام معنایی مقابل اجبار دارد[۲۸] که با قدرت ملازم است[۲۹] انسان در حال اختیار، اعمال خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد[۳۰]، از روی میل، علم و اراده انجام میدهد[۳۱] یا ترک میکند، چنان که جبر به این معناست که انسان کارهای خویش را تحت تأثیر عاملی دیگر انجام دهد[۳۲] این بحث، از جنبه فلسفی، بیشتر با وجوب و امکان، اصل علیت و عدم تخلف معلول از علت تامهاش پیوند دارد و از این جنبه، حکما در پی آناند که رابطه میان افعال انسان با حوادث و الزامات طبیعی و عللی را که تابع اختیار او نیستند تبیین و به دنبال آن، رابطه اختیار انسان و قانون علیت را روشن کنند[۳۳][۳۴]
- از جنبه کلامی نیز این بحث از سویی درصدد پیبردن به رابطه میان اختیار انسان با قضا و قدر، لوح محفوظ، قدرت مطلق و علم بینهایت الهی و اراده و مشیت و از سوی دیگر، در پی یافتن رابطه میان مجبور بودن انسان با ارسال پیامبران، نازل کردن کتابهای آسمانی و برنامهها و احکام عبادی است[۳۵][۳۶]
- بحثهای جبر و اختیار را ذیل آیات بسیاری میتوان پیگرفت؛ از جمله آیه ۱۷ سوره انفال که به صراحت افعالی انسانی چون قتل و رَمیرا به خداوند نسبت میدهد و آنها را از بندگان نفی میکند: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى ﴾[۳۷]، آیه ۱۵۵ سوره اعراف که هدایت و اضلال بندگان را به خداوند نسبت میدهد: ﴿تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء ﴾[۳۸] و آیه ۲۹ سوره کهف که تصریح میکند انسانها در ایمان آوردن یا کفر ورزیدن مختارند: ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ ﴾[۳۹] و نیز آیه ۱۹ سوره اسراء که میفرماید: مؤمنانی که خواهان آخرت اند و در این راه میکوشند، پاداش خود را میبینند: ﴿وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا ﴾[۴۰]؛ همچنین آیاتی که به قضا و قدر الهی اشاره دارند؛ مانند ﴿وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ ﴾[۴۱] یا بر مشیت نافذ خداوند تأکید میکنند؛ نظیر ﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴾[۴۲] یا به علم مطلق خداوند به همه امور پیش از تحقق آنها تصریح دارند؛ مثل ﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴾[۴۳] بحث توحید افعالی و ربوبی و نظر یهود درباره واگذاری تدبیر امور جهان به خود جهانیان از دیگر مباحث کلیدی مربوط به جبر و اختیار است[۴۴].
پیشینه و آراء
معنای امر بین امرین
انسان و سرنوشت
اختیار انسان و شبههها
اختیار در سایر موجودات
جبر بر ایمان
جبر بر توحید
جبر بر دین
جبر بر اعمال
جبر بر هدایت
جبرگرایان
آثار جبرگرایی مشرکان
زمینههای جبرگرایی مشرکان
جبر در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱
منظور آن دسته از آیاتی است که با تعبیرهای مختلف از اجبار و اکراه کردن دیگران پرهیز میدهد و معنای آن این نیست که پیامبر چنین کاری انجام میدهد، بلکه در مقام گوشزد و پیشگیری است.
- ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ﴾[۴۵]
- ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۴۶]
- ﴿لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ﴾[۴۷]
- ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ﴾[۴۸]
نتیجه: در این آیات:
- هر گونه جبر و اجبار و اکراه بر ایمان از طرف پیامبر نفی گردیده است: ﴿أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۴۹]
- شیوه دعوت و رفتار پیامبر براساس حکمت و اقناع و تذکر است و پیامبر از رفتار جباران به دور است: ﴿وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ﴾[۵۰] مشیت الهی در دعوت پیامبران چنین است که باب اختیار و انتخاب باز باشد و عدهای ایمان بیاورند و عدهای نیاورند و گفتگو و جدل همیشه میان آنان در اشکال و مراتب مختلف رخ بدهد[۵۱].
جبر و اختیار در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱
منظور آن دسته از آیاتی است که ناظر به این مسئله پیچیده و بحث انگیز اعتقادی است که معرکه آرا شده و در قرآن آیات بسیاری ناظر به این مسئله از دو سوی مفسران اشاعره و معتزله مورد توجه قرار گرفته و در عین حال این موضوع مورد توجه این مدخل نیست و تنها به مباحثی از آیات اشاره دارد، که ناظر به اندیشه و حیات و شیوه تبلیغ پیامبر و حق اراده مردم و پرسشهایی است که از ایشان شده و در این باره در قرآن بازتاب یافته است.
- ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۵۲]
- ﴿لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ﴾[۵۳]
- ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ﴾[۵۴]. پیامبر وکیل و نگهدارنده ایمان مردم نیست
- ﴿وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ﴾[۵۵]
- ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ﴾[۵۶] ﴿لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ﴾[۵۷]. پیامبر تنها تو یادآوری کننده هستی، تو چیره گر نیستی
- ﴿فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ﴾[۵۸]. پیامبر ارشاد و راهنمایی میکند، هر کس خواست ایمان میآورد و هر که نخواست، نمیآورد و اجبار نمیشود
- ﴿كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ﴾[۵۹]﴿فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ﴾[۶۰] نزول قرآن برای اندرز دادن است تا هر که بخواهد
- ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾[۶۱]کتاب الهی چیزی جز ذکر و یادآوری نیست:
- ﴿إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا﴾[۶۲]کتاب الهی تذکره و یادآوری است که هرکسی که میخواهد راه کمال به سوی خداوندرا انتخاب کند[۶۳].
منابع
پانویس
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۰۹.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۸۷، «جبر».
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۵۰۱، «جبر».
- ↑ العین، ج ۶، ص ۱۱۶، «جبر».
- ↑ العین، ج ۶، ص ۱۱۶، «جبر».
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۵۰۱.
- ↑ تاج العروس، ج ۶، ص ۱۵۸، «جبر».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص ۴۵ - ۴۶، «جبر».
- ↑ مفردات، ص ۱۸۳، «جبر».
- ↑ مفردات، ص ۱۸۳، «جبر».
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۹۰.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ لسان العرب، ج ۴، ص ۲۶۶، «خیر».
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵.
- ↑ مفردات، ص۱۸۳، «جبر».
- ↑ تصحیح الاعتقاد، مفید، ص۴۶، سلسلة مؤلّفات الشّیخ المفید، ج۵.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۹.
- ↑ اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد؛ سوره انعام، آیه:۳۵.
- ↑ اگر (خداوند) بخشنده میخواست ما آن (بت) ها را نمیپرستیدیم؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۹.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۸۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۱۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ مصطلحات فلسفی، ص ۶۳.
- ↑ شرح مصطلحات کلامی، ص ۱۱.
- ↑ معارف قرآن، ص ۳۷۶.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ شرح مصطلاحات کلامی، ص ۱۱.
- ↑ مصطلحات فلسفی، ص ۶۹ - ۷۳.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.
- ↑ با آن هرکس را بخواهی گمراه میداری و هرکس را بخواهی راهنمایی میفرمایی؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۵.
- ↑ و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.
- ↑ و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۱۹.
- ↑ و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۵.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.
- ↑ هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه: ۲۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ «ما به آنچه میگویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی از این روی هر کس را که از وعده عذاب من میهراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ «مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمیآورند به هلاکت افکنی * اگر بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه ای فرو میفرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند» سوره شعراء، آیه ۳.
- ↑ «و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ «ما به آنچه میگویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی از این روی هر کس را که از وعده عذاب من میهراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۰۹.
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ «تو بر آنان چیره نیستی،» سوره غاشیه، آیه ۲۲.
- ↑ «و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
- ↑ «ما به آنچه میگویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی از این روی هر کس را که از وعده عذاب من میهراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.
- ↑ «پس پند بده که تنها تو پند دهندهای» سوره غاشیه، آیه ۲۱.
- ↑ «تو بر آنان چیره نیستی،» سوره غاشیه، آیه ۲۲.
- ↑ «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چ» سوره کهف، آیه ۲۹.
- ↑ «نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.
- ↑ «که هر کس خواهد از آن پند میگیرد» سوره مدثر، آیه ۵۵.
- ↑ «و تو از آنان برای این (رسالت خویش) پاداشی نمیخواهی؛ این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.
- ↑ «بیگمان این یک پند است و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۱۰.