جبر و اختیار در نهج البلاغه
مقدمه
جبر و اختیار موضوعی است که در علم کلام به بحث و بررسی درباره آن میپردازند، اما به دلیل اهمیت آن همواره در بین عامه مردم نیز مطرح بوده است. برخی مذاهب از جمله اشاعره بر مبنای برداشتهایی از مبحث توحید افعالی و آیاتی که بر فاعل مطلق بودن خداوند دلالت دارد، معتقد به جبرگرایی و سلب هرگونه اختیار از انسان شدهاند. برخی دیگر نیز با براهین عدل الهی معتقد به اختیار مطلق آدمی یا تفویض شدهاند. امامان شیعه (ع) و به تبعیّت از آنان، علمای شیعی راه سوی را برگزیدهاند که به "امر بین الامرین" معروف است. برمبنای این اصل نه جبر مطلق درست است که آدمی عاری از هر اختیاری باشد و نه تفویض و اختیار مطلق که پیوند آدمی با فاعل مطلق و مالک حقیقی را منقطع میداند، بلکه امر بین اختیار مطلق که پیوند آدمی با فاعل مطلق و مالک حقیقی را منقطع میداند، بلکه امر بین این دو استوار است. براهین و ادلّه معتقدان به امر بین الامرین، نظام عالم و جهان آفرینش و تمام اسباب و علل حاکم بر آن را دارای خواصّ و ویژگیهایی میداند که البته این ویژگیها بنابر مشیّت الهی به اشیاء داده شده است در طول اراده الهی قرار دارد. از اینرو اسباب و علل گرچه دارای ویژگیها و خواصی هستند، اما همگی قائم به وجود خداوند و مبتنی بر اراده الهیاند. از اینرو خداوند در عین اینکه بر پدیدههای هستی امکان اثر بخشیده، اما خود، مسبّب اصلی و علة العلل است و قدرت او بر همه موجودات و پدیدهها سایه افکنده است. امام علی (ع) میفرماید: خدا با هر چیزی هست، ولی نه بهگونهای که همنشین و نزدیک او باشد و غیر از هر چیزی است، ولی نه بدانسان که از او دور باشد. کننده کارهاست ولی نه با حرکات و ابزارها[۱].
پدیدههای هستی که منشأ اثرند نیز بر دو گونهاند: نخست پدیدههایی که فاقد شعور و اختیارند و دیگری دارای شعور و اختیار. در میان پدیدهها، انسان به موجب قوای عقل، دارای شعور و اختیار است. انسان در نهایت با توانی که خداوند در اختیارش نهاده و با علم و آگاهی از عواقب امور، دست به اقدام میزند و عملش مؤثر واقع میشود. افعال آدمی در عین اینکه منتسب به او هستند، اما چون در طول اراده الهی قرار دارند، قدرت مؤثر خود را از اراده الهی میگیرند. از اینرو عدل خداوند نیز در نظام پاداش و جزا، بهدلیل وجود قدرت، آگاهی و اختیاری که به انسان عطا کرده، امری قطعی و حکمی مطابق با عقل خواهد بود.
میتوان آزادی و اختیار نسبی بشر را به آزادی یک مسافر کشتی تشبیه کرد که برای تکاپو در درون کشتی آزاد است، ولی در پیروزی از حرکات نوسانی و انتقالی آن مجبور. ما روزی بیاختیار متولد میشویم، چند صباحی کم و بیش زندهایم و بعد میمیریم. این، قسمت جبری و مقدر همه موجودات زنده است. ولی در فاصله طول عمر میتوانیم آثاری از خود به یادگار بگذاریم که این آثار میتوانند شوم و مخرّب باشند و علیه اجتماع و تمدن بشری به کار آیند یا درخشان و سازنده باشند و در تکامل عالم و آبادانی جهان و رفاه بشر مؤثر واقع شوند. این قسمت، اختیاری است، پیامبر اکرم در حدیثی قدسی چنین فرمودهاند: ای فرزند آدم، تو با مشیت و اراده من، آنچه را که خواهی اراده میکنی.
دیدگاه امام علی (ع) افزون بر اینکه بر تقدیر الهی تأکید دارد، اما اختیار آدمی را در سرنوشت خویش امری ضروری و تأثیرگذار میداند. از اینرو در نهج البلاغه بر عزم، اراده، اختیار، همت و دیگر مفاهیمی که به سبب عنصر اختیار فعال میشوند، تأکید شده است. امام (ع) در جواب مردی که در مورد خروج امام بهسوی صفین سؤال میکرد و آنرا بر مبنای قضا و قدر الهی میدانست، فرمود: خداوند بندگانش را امر کرده با اختیار، و نهی کرده است تا بترسند. آنان را به آسان مکلف ساخته و به دشوار مکلّف نساخته و در برابر عمل اندک، پاداشهای بسیار داده است[۲].
آنچه از این سخن ارجمند و پرمعنا فهمیده میشود آن است که اوامر الهی با این شرط به سوی ما بندگان متوجّه شده است که در انجام آنها یا سرپیچی از آنها دارای اختیار و قدرت انتخاب باشیم. اگر از کاری ما را بازداشته و نهی فرموده است، با این فرض است که ما را از عاقبت شوم آن بترساند، نه اینکه اجباری بر ترک آن داشته باشیم. با این همه از سر لطف و کرم و تفضل بیپایانش در مقابل عبادتها و کارهای خوبی که با توفیق او انجام میدهیم و در برابر عظمت او بسیار کم و اندک است، به ما پاداش فراوان و بیپایان عطا میکند»[۳].
منابع
پانویس
- ↑ «مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً، وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً، وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً»؛ نهج البلاغه، حکمت ۸۹.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۲۴۱ ـ ۲۴۳.