نادانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸۲: خط ۸۲:


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۸

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نادانی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • نادان به‌ معنای کم‌عقل و بی‌خرد، فردی است که نتوانسته است از استعدادهای وجودی خویش (که مهم‌ترین آن عقل و تجربه است) بهره گیرد. وجود افراد نادان در جامعه امری اجتناب ناپذیر است. از این‌رو پدیده نادانی در اجتماع امری مشهور است. افراد نادان دارای ویژگی‌ها و مشخصاتی هستند که امام علی (ع) به بیان برخی از آن‌ها پرداخته و مردمان را به شناخت آن‌ها آگاه ساخته و از معاشرت با آن‌ها پرهیز داده است[۱].
  • امام (ع) در یک تقسیم‌بندی کلی مردمان را به سه دسته تقسیم می‌کند: مردم سه گروه‌اند: عالِم ربانی، دانشجوی در راه نجات (که در جست‌وجوی علم سودمند است) و فرومایگانی که هر فریادگری را پاسخ گویند و از هرسو که باید آید روان شوند، از نور دانش بهره نگیرند و به پایگاه محکمی پناه نبرند[۲]. گروه سوم از مردم به دلیل بی‌بهرگی از دانش و پیروی بدون اندیشه، کم‌خرد و نادان باقی می‌مانند. آن‌ها به دلیل‌ بهره نگرفتن از خرد و دانایی دارای مشخصاتی هستند که در بیان امام (ع) به برخی از آن‌ها اشاره شده است[۳]:
  1. نادان در وطن خویش غریب است، زیرا روش و سلوک او در جامعه به‌گونه‌ای است که دیگران میل و رغبتی به انس با او ندارند و گاه نسبت به او حس نفرت خواهند داشت. از این‌رو فرزند خویش را از دوستی با شخص نادان بازمی‌دارد[۴].
  2. نادان متکبر است، زیرا خود را عاقل‌ترین مردم می‌پندارد، در حالی‌که از عقل بهره چندانی نبرده است.
  3. نادان عیب‌جوست، اما عیوب خویش را نمی‌بیند و از آن‌ها آگاهی ندارد: ... آن‌که به زشتی‌های مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد، سپس چنان زشتی را برای خود روا دارد، نادان است و چون و چرایی در نادانی او نیست[۵][۶].
  • نادان در حالی‌که خود موجب قطع نیکی است، اما توقع دارد مردمان از او تشکر کنند. نادان به مردمان از روی نادانی بدی می‌کند، اما توقع نیکی از آنان دارد. نادان صفتی را بد می‌شمارد، اما خود دارای آن صفت است. نادان کنترل زبان خویش را در اختیار ندارد. و هر آنچه به ذهنش خطور می‌کند بی‌آن‌که بیندیشد بر زبان جاری می‌سازد. نادان راز دیگران را افشا می‌کند. نادان در کارهایش همواره خلل و نقص وجود دارد و هرگز کاری را تمام و کمال انجام نمی‌دهد[۷].
  • امام (ع) مردمان را از پیوند و نزدیکی با نادانان برحذر می‌دارد، زیرا نادان شناخت درستی از موقعیت‌ها و سود و زیان‌ها ندارد. در نتیجه گاه می‌خواهد سود برساند، اما زیان می‌رساند[۸]. به‌دلیل عدم شناخت، زشتی‌ها را زیبا می‌بیند و زیبایی‌ها را زشت می‌انگارد و سعی بر این دارد که آن‌ها را آن‌گونه که می‌بیند نزد دیگران جلوه دهد[۹]. مدارا کردن با نادان، انسان را به رنج و زحمت می‌اندازد و موافقت کردن با او موجب نابودی انسان است، زیرا او کاری می‌کند که به ضرر دنیا و آخرت است. مخالفت با او موجب آزار است، چون ممکن است به سبب نادانی و تکبری که گریبان‌گیر اوست به آدمی آسیب برساند و از طرفی برای انسانی که قرار رفاقت با کسی می‌گذارد، مخالفت با رفیق شایسته نیست و هم‌صحبتی با او سخت و دشوار است[۱۰].

جهل بسیط و مرکب

  • جهل، هرچند امر عدمی است؛ به اعتبار عدم مضاف، از احکام وجود برخوردار است، و به دو نوع "جهل بسیط" و "جهل مرکب" تقسیم می‌‌شود. هر کدام از این دو جهل نتایج و متفرعات خاص خود را در مباحث اعتقادی و اخلاقی دارد.
  • "جهل بسیط"، آن است که انسان چیزی را نمی‌داند، ولی خودش می‌داند که نمی‌داند. این‌گونه جهل زود برطرف می‌‌شود؛ زیرا وقتی که انسان چیزی را نداند، و بداند که نمی‌داند در مقام دانایی آن بر می‌‌آید، و یا لااقل به حرف دیگران گوش می‌دهد و چنانچه حقیقت را یافت، می‌‌پذیرد. ابتلای این جهل خطر چندانی ندارد.
  • ولی "جهل مرکب"، آن است که انسان چیزی را نمی‌داند، ولی نمی‌داند که نمی‌داند. این‌گونه جهل، علاج‌ناپذیر است؛ چون غرور او اجازه نمی‌دهد که جهل او برطرف شود[۱۱].
  • خوب است که انسان یا ساده باشد و یا عاقل و فهمیده کامل. معمولاً آدم‌های ساده، خودشان هم از سادگی خود اطلاع دارند؛ ولی افراد نیم زرنگ که در بعضی موارد زرنگ هستند، خیال می‌‌کنند که خیلی زرنگاند و همواره کارهای خود را خردمندانه می‌دانند.
  • غزالی جمله‌ای دارد که می‌‌گوید: وجود ناقصِ همه چیز از عدم محض بهتر است، جز علم و دانش. بر اساس این جمله، انسان هر مقدار از مال و ثروت و سلامتی و... بهره‌مند باشد، از آنکه هیچ نداشته باشد بهتر است؛ ولی علم و دانش این‌گونه نیست. انسان کم سواد، از بی‌سواد بدتر است؛ زیرا خیال می‌‌کند خیلی باسواد است؛ لذا هیچ‌گاه دنبال تکمیل آن نمی‌رود[۱۲].
  • به نظر ملاصدرا، علم هم مانند جهل دو نوع است: "علم بسیط"، یعنی علم کسی که می‌داند؛ ولی نمی‌داند که می‌داند و "علم مرکب"، که ترکیب از دو علم است: یکی علم به چیزی و دیگری علم به علم[۱۳][۱۴].


جهل در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱

منظور از این مدخل آیاتی است که خداوند موضع‌گیری مخالفان و مشرکان و داشتن انتظارات و در خواست‌های غیر عادی و غیر منطقی از پیامبر را از جهالت آنان می‌داند.

  1. ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۱۵]
  2. ﴿وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ[۱۶]؛ ﴿قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ[۱۷]
  3. ﴿قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ[۱۸]
  4. ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ[۱۹]
  5. ﴿وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۲۰]
  6. ﴿كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ * فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۲۱]
  7. ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۲۲]
  8. ﴿وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ * كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۲۳]
  9. ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ[۲۴]
  10. ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ[۲۵]
  11. ﴿فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ[۲۶]
  12. ﴿أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ[۲۷]
  13. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۲۸]﴿أَيْنَمَا تَكُونُواْ يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ فَمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا[۲۹]
  14. ﴿أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ [۳۰]
  15. ﴿قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ[۳۱]
  16. ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۳۲]
  17. ﴿قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ[۳۳]؛ ﴿وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ[۳۴]
  18. ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۳۵]؛ ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ[۳۶]
  19. ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیٰاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلمُهُمُ الْکتٰابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کٰانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاٰلٍ مُبِینٍ[۳۷]
  20. ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیٰاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلمُهُمُ الْکتٰابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کٰانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاٰلٍ مُبِینٍ[۳۸]
  21. ﴿قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا[۳۹]
  22. ﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ[۴۰]
  23. ﴿قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ[۴۱]؛ ﴿مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ * إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ[۴۲]
  24. ﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۴۳]
  25. ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ * تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ[۴۴]
  26. ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ[۴۵]
  27. ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ[۴۶]
  28. ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا[۴۷]

نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. تحقیر پیامبر و مؤمنان از سوی منافقان، ناشی از جهل آنان نسبت به انحصار عزت به خدا، رسول و مؤمنان از سوی خدا اعلام شده است: ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۴۸]
  2. توقع هدایت پذیری همه مردم، بیجا و ناشی از جهل: ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ[۴۹]
  3. توقع بیجای مشرکان از پیامبر برخاسته از نادانی آنان: ﴿قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ[۵۰]
  4. درخواست مشرکان از پیامبر برای پرستش غیر خدا، ناشی از جهل آنان: ﴿قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ[۵۱]
  5. رفتار کریمانه قانون‌مند و امر به آن - معروف - و اعراض از جاهلان، توصیه خداوند به پیامبر: ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ[۵۲]
  6. نسبت افترا به پیامبر از سوی مشرکان، ناشی از جهل آنان: ﴿قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۵۳]
  7. جهل تکذیب کنندگان پیامبر اسلام به سرنوشت شوم خود: ﴿فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۵۴]
  8. کافران عصر بعثت، پیامبراسلام وارثان مردمی ناآگاه و گمراه: ﴿قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۵۵]
  9. جهل مشرکان، فلسفه دستور خداوند به پیامبر در باره پناه دادن به آنان برای شنیدن سخن خدا: ﴿فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ[۵۶]
  10. پیامبر مأمور وانهادن مشرکان، در غرقاب جهلشان: ﴿فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ[۵۷]
  11. جهل منافقان، عامل نسبت دادن خوبی‌ها به خدا و بدی‌ها به پیامبر: ﴿وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ فَمَا لِهَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا[۵۸]
  12. اظهار بی‌اطلاعی پیامبر از حوادث آینده در مورد خود و مشرکان مگر اینکه از طریق وحی الهی آگاه شود ﴿وَمَا أَدْرِي مَا یفْعَلُ بی‌وَ لاٰ بِکمْ إِنْ أَتبِعُ إِلاٰ مٰا یوحیٰ إِلَی[۵۹]
  13. آگاهی نداشتن تفصیلی پیامبر از ایمان و عقائد حق و اعمال صالح، پیش از نبوتش: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا[۶۰]
  14. جهل مردم عصر جاهلیت به حکمت‌های الهی پیش از بعثت پیامبراسلام و هدف رسالت آگاه نمودن و زدودن جهالت از آنها: ﴿وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ[۶۱]. ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ[۶۲]
  15. بی‌اطلاع بودن پیامبر از عالم فرشتگان، هنگام مخاصمه آنان در باره آفرینش انسان، بدون وحی الهی: ﴿مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ * إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ[۶۳]
  16. آگاهی نداشتن پیامبر و قوم او از قصه نوح قبل از نزول قرآن: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا[۶۴]
  17. بی‌اطلاع بودن پیامبر، از وجود برخی منافقان، درمدینه و بیابان‌های اطراف آن: ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ[۶۵][۶۶].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. دانشنامه نهج البلاغه ج۲
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
  3. فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۷۵۲.
  2. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۷۵۳.
  4. نک: نامه ۳۱
  5. نهج البلاغه، حکمت ۳۴۱
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۷۵۳.
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۷۵۳.
  8. نهج البلاغه، نامه ۳۱
  9. نهج البلاغه، حکمت ۲۹۹
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۷۵۳.
  11. سبب آنکه آن را مرکب نامیده‌اند، این است که در آن دو جهل نهفته است، جهل اول، اینکه آدمی چیزی را برخلاف آنچه حقیقت است معتقد باشد؛ در حالی که حقیقت امر بر او مجهول مانده است. جهل دوم، اینکه باور کند اعتقاد او عین صواب است. (تهانوی، موسوعة کشاف: اصطلاحات الفنون و العلوم، واژه «جهل»)
  12. مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۱۵۷.
  13. صدرالمتألهین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۱، ص۱۱۶.
  14. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۰۴-۱۰۵.
  15. «می‌گویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایه‌تر، فرومایه‌تر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمی‌دانند» سوره منافقون، آیه ۸.
  16. «و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانه‌ای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمی‌آورند) و اگر خداوند می‌خواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد می‌آورد پس، هرگز از نادانان مباش!» سوره انعام، آیه ۳۵.
  17. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  18. «بگو ای نادانان! آیا به من فرمان می‌دهید که جز خداوند را بپرستم؟» سوره زمر، آیه ۶۴.
  19. «گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!» سوره اعراف، آیه ۱۹۹.
  20. «و چون آیه‌ای را به جای آیه‌ای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو می‌فرستد داناتر است- می‌گویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره نحل، آیه ۱۰۱.
  21. «کسانی که پیش از آنان بودند (پیامبران را) دروغگو شمردند آنگاه عذاب از جایی که در نمی‌یافتند به سراغشان آمد * آنگاه خداوند در زندگانی این جهان به آنان خواری چشانید و اگر می‌دانستند عذاب جهان واپسین بزرگ‌تر است» سوره زمر، آیه ۲۵-۲۶.
  22. «خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و ماده‌زاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ می‌بافند و بیشتر آنان خرد نمی‌ورزند * و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.
  23. «و بی‌گمان ما در این قرآن برای مردم هر گونه مثلی زده‌ایم و اگر برای آنان نشانه‌ای بیاوری کافران خواهند گفت: شما تباه‌اندیشانی بیش نیستید * بدین گونه خداوند بر دل آن کسان که (حقیقت را) نمی‌دانند مهر می‌زند» سوره روم، آیه ۵۸-۵۹.
  24. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
  25. «و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید یا برای ما نشانه ای نمی‌آید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دل‌هاشان همگون است؛ ما نشانه‌های (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گردانده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.
  26. «پس آنان را چندی در تنگنایی که در آنند واگذار!» سوره مؤمنون، آیه ۵۴.
  27. «آیا ندانسته‌اند که هر کس با خداوند و پیامبرش دشمنی ورزد بی‌گمان آتش دوزخ او راست در حالی که در آن جاودان خواهد بود؛ خواری سترگ این است» سوره توبه، آیه ۶۳.
  28. «آیا به (حال و روز) کسانی ننگریسته‌ای که به آنان گفته شد (چندی) دست (از جنگ) بکشید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید (ولی آنان آرزومند جهاد بودند) و چون بر آنان کارزار مقرر شد ناگهان دسته‌ای از آنان (چنان) از مردم (کافر) ترسیدند چون ترسیدن از خداو» سوره نساء، آیه ۷۷.
  29. «هر جا باشید هر چند در دژهای استوار، مرگ شما را در می‌یابد و اگر نیکی‌یی به ایشان رسد می‌گویند این از سوی خداوند است و اگر بدی‌یی به آنان رسد می‌گویند این از سوی توست بگو همه (چیز) از سوی خداوند است؛ بر سر این گروه چه آمده است که بر آن نیستند تا سخنی را» سوره نساء، آیه ۷۸.
  30. «آیا کسی که می‌داند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند؛» سوره رعد، آیه ۱۹.
  31. «بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹.
  32. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  33. «بگو: جز این نیست که به من وحی می‌شود که خدای شما، تنها خدایی یگانه است، پس آیا (به آن) گردن می‌نهید؟ * و اگر روی بگردانند، بگو: (همه) شما را یکسان آگاه گردانیدم و نمی‌دانم آیا آنچه به شما وعده می‌دهند نزدیک است یا دور؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰۸-۱۰۹.
  34. «و نمی‌دانم، بسا این برای شما آزمونی و مایه برخورداری تا هنگامی (معیّن) باشد» سوره انبیاء، آیه ۱۱۱.
  35. «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  36. «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
  37. «بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
  38. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  39. «بگو: نمی‌دانم آیا آنچه به شما وعده می‌دهند نزدیک است یا پروردگارم برای آن زمانی دراز می‌نهد؟» سوره جن، آیه ۲۵.
  40. «و می‌گویند: اگر راست می‌گویید این وعده کی می‌رسد؟ * بگو: دانش (آن) نزد خداوند است و من تنها بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره ملک، آیه ۲۵-۲۶.
  41. «بگو: این خبری سترگ است،» سوره ص، آیه ۶۷.
  42. «مرا دانشی به گروه (فرشتگان) فراتر نیست، هنگامی که هم‌ستیزی می‌کردند * به من جز این وحی نمی‌شود که من تنها بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره ص، آیه ۶۹-۷۰.
  43. «بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ من جز بیم‌دهنده و مژده‌آور برای گروهی که ایمان می‌آورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.
  44. «گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکت‌هایی بر تو و بر امت‌هایی از همراهانت و امت‌هایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید * این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۸-۴۹.
  45. «(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود هم‌داستان شدند و نیرنگ می‌باختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف، آیه ۱۰۲.
  46. «و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
  47. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.
  48. «می‌گویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایه‌تر، فرومایه‌تر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمی‌دانند» سوره منافقون، آیه ۸.
  49. «و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانه‌ای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمی‌آورند) و اگر خداوند می‌خواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد می‌آورد پس، هرگز از نادانان مباش!» سوره انعام، آیه ۳۵.
  50. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  51. «بگو ای نادانان! آیا به من فرمان می‌دهید که جز خداوند را بپرستم؟» سوره زمر، آیه ۶۴.
  52. «گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!» سوره اعراف، آیه ۱۹۹.
  53. «و چون آیه‌ای را به جای آیه‌ای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو می‌فرستد داناتر است- می‌گویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره نحل، آیه ۱۰۱.
  54. «آنگاه خداوند در زندگانی این جهان به آنان خواری چشانید و اگر می‌دانستند عذاب جهان واپسین بزرگ‌تر است» سوره زمر، آیه ۲۶.
  55. «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
  56. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
  57. «پس آنان را چندی در تنگنایی که در آنند واگذار!» سوره مؤمنون، آیه ۵۴.
  58. «هر جا باشید هر چند در دژهای استوار، مرگ شما را در می‌یابد و اگر نیکی‌یی به ایشان رسد می‌گویند این از سوی خداوند است و اگر بدی‌یی به آنان رسد می‌گویند این از سوی توست بگو همه (چیز) از سوی خداوند است؛ بر سر این گروه چه آمده است که بر آن نیستند تا سخنی را» سوره نساء، آیه ۷۸.
  59. «بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹.
  60. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  61. «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  62. «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
  63. «مرا دانشی به گروه (فرشتگان) فراتر نیست، هنگامی که هم‌ستیزی می‌کردند * به من جز این وحی نمی‌شود که من تنها بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره ص، آیه ۶۹-۷۰.
  64. «این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.
  65. «و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
  66. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۳۳-۴۳۷.