ضرورت وجود مفسر قرآن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==ویژگیهای خاصّ قرآن، به عنوان کتابی آسمانی== *در جوامع بشری، برای تبیی...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== | ==مقدمه== | ||
*در [[جوامع بشری]]، برای [[تبیین]] مبانی و اصول [[حاکم]] بر یک [[نظام سیاسی]]، به تنظیم و تصویب [[قانون]] اساسی میپردازند. [[قانون]] اساسی، مشتمل بر اموری کلّی است که سایر [[قوانین]] بر اساس آن تصویب میگردد. از آنجا که [[قانون]] کلّی قابل تعبیر و [[تفسیر]] میباشد، معمولاً مقامی را به عنوان مفسّر [[قانون]] اساسی در کنار آن [[قانون]] [[تعیین]] میکنند تا اوّلاً، با [[تفسیر]] [[قانون]]، موجب [[رفع اختلاف]] گردد و ثانیاً، [[مانع]] تفسیرهای غلط و [[تحریف]] [[قانون]] شود. | *در [[جوامع بشری]]، برای [[تبیین]] مبانی و اصول [[حاکم]] بر یک [[نظام سیاسی]]، به تنظیم و تصویب [[قانون]] اساسی میپردازند. [[قانون]] اساسی، مشتمل بر اموری کلّی است که سایر [[قوانین]] بر اساس آن تصویب میگردد. از آنجا که [[قانون]] کلّی قابل تعبیر و [[تفسیر]] میباشد، معمولاً مقامی را به عنوان مفسّر [[قانون]] اساسی در کنار آن [[قانون]] [[تعیین]] میکنند تا اوّلاً، با [[تفسیر]] [[قانون]]، موجب [[رفع اختلاف]] گردد و ثانیاً، [[مانع]] تفسیرهای غلط و [[تحریف]] [[قانون]] شود. | ||
*طبعاً مفسّر [[قانون]] اساسی، باید در [[علم]] و احاطه بر آن، در رتبه [[قانونگذار]] و [[آگاه]] و مسلّط بر [[روح]] [[قانون]] و جزئیّات و دقایق [[قانون]] اساسی باشد، تا بتواند به [[درستی]] آن را [[تفسیر]] کند؛ زیرا در زمان [[اختلاف]] و بروز قرائتهای گوناگون از [[قانون]]، آنچه مورد استناد و [[اجرا]] قرار میگیرد، [[تفسیر]] [[مقام]] [[تعیین]] شده برای [[تفسیر]] [[قانون]] است و نه [[تفاسیر]] و برداشتهای افراد مختلف از متن [[قانون]]. به طریق اولی، برای [[تفسیر قرآن]]، به عنوان [[قانون]] جاودانه [[الهی]]، لازم است که مفسّری مسلّط بر متن و محتوای [[قرآن]] وجود داشته باشد. البتّه برای [[تفسیر]] [[قانون الهی]]، ویژگیهایی فراتر از [[تفسیر]] [[قوانین بشری]] لازم است که در بخشهای بعد بررسی خواهد شد. | *طبعاً مفسّر [[قانون]] اساسی، باید در [[علم]] و احاطه بر آن، در رتبه [[قانونگذار]] و [[آگاه]] و مسلّط بر [[روح]] [[قانون]] و جزئیّات و دقایق [[قانون]] اساسی باشد، تا بتواند به [[درستی]] آن را [[تفسیر]] کند؛ زیرا در زمان [[اختلاف]] و بروز قرائتهای گوناگون از [[قانون]]، آنچه مورد استناد و [[اجرا]] قرار میگیرد، [[تفسیر]] [[مقام]] [[تعیین]] شده برای [[تفسیر]] [[قانون]] است و نه [[تفاسیر]] و برداشتهای افراد مختلف از متن [[قانون]]. به طریق اولی، برای [[تفسیر قرآن]]، به عنوان [[قانون]] جاودانه [[الهی]]، لازم است که مفسّری مسلّط بر متن و محتوای [[قرآن]] وجود داشته باشد. البتّه برای [[تفسیر]] [[قانون الهی]]، ویژگیهایی فراتر از [[تفسیر]] [[قوانین بشری]] لازم است که در بخشهای بعد بررسی خواهد شد. |
نسخهٔ ۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۶
مقدمه
- در جوامع بشری، برای تبیین مبانی و اصول حاکم بر یک نظام سیاسی، به تنظیم و تصویب قانون اساسی میپردازند. قانون اساسی، مشتمل بر اموری کلّی است که سایر قوانین بر اساس آن تصویب میگردد. از آنجا که قانون کلّی قابل تعبیر و تفسیر میباشد، معمولاً مقامی را به عنوان مفسّر قانون اساسی در کنار آن قانون تعیین میکنند تا اوّلاً، با تفسیر قانون، موجب رفع اختلاف گردد و ثانیاً، مانع تفسیرهای غلط و تحریف قانون شود.
- طبعاً مفسّر قانون اساسی، باید در علم و احاطه بر آن، در رتبه قانونگذار و آگاه و مسلّط بر روح قانون و جزئیّات و دقایق قانون اساسی باشد، تا بتواند به درستی آن را تفسیر کند؛ زیرا در زمان اختلاف و بروز قرائتهای گوناگون از قانون، آنچه مورد استناد و اجرا قرار میگیرد، تفسیر مقام تعیین شده برای تفسیر قانون است و نه تفاسیر و برداشتهای افراد مختلف از متن قانون. به طریق اولی، برای تفسیر قرآن، به عنوان قانون جاودانه الهی، لازم است که مفسّری مسلّط بر متن و محتوای قرآن وجود داشته باشد. البتّه برای تفسیر قانون الهی، ویژگیهایی فراتر از تفسیر قوانین بشری لازم است که در بخشهای بعد بررسی خواهد شد.
- به طور کلّی، قرآن مجموعه قوانین و احکام و معارفی است که از شدّت عمق و حکمت، احدی نمیتواند تا قیامت همتایی برای آن بیاورد؛ چنانکه شاهدیم که تحدّی قرآن حتّی به یک سوره دو سطری نیز، در سراسر تاریخ بدون پاسخ مانده است و بنا بر اِخبار الهی، همچنان باقی خواهد ماند.
- از سوی دیگر، قرآن دریای بیانتهایی است که معارف آن هرگز تمامی ندارد و هیچ غوّاصی نمیتواند به عمق آن برسد. این کتاب ارجمند، در همه زمانها جدید است و همه نیازهای بشر تا آخرالزمان را تأمین میکند. روایات درباره عظمت معارف قرآن فراوان است. در اینجا تنها به کلامی نورانی از رسول خدا(ص) اشاره میکنیم که خطاب به مقداد فرمود: «هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ»[۱]؛ چنانکه خود فرمود: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۲].
- بدیهی است این همه معارف که ابلغالموعظه و احسن الحدیث و طراوت قلوب و بهاردلها است و هر روز ارمغانی نو بر بشریّت عرضه میکند، مشتمل بر آیات و سورههای محدودی است و طبعاً چنین مجموعهای از معارف توحیدی، نیازمند تبیین و تفسیر است و هرگز افراد عادّی، با علوم رایج ادبی و آگاهیهای متعارف علمی، نمیتوانند از اسرار قرآن رمزگشایی نمایند و از دفائن و گنجهای بیپایان آن بهرهمند شوند[۳].
- عقل حکم میکند، همانطور که در قوانین اساسی بشری، وجود مبیّن و مفسّری در کنار قانون به طور مستمر ضرورت دارد، به طریق اولی، برای کتاب الهی، با مشخّصاتی که گفته شد، قطعاً وجود مفسّری الهی واجب است؛ تا تفسیری مرضیّ رضای صاحب کتاب در همه ادوار تاریخ ارائه نماید و راه تدسیس و تحریف را برآن ببندد.
- البته در این تمثیل، تفاوت فراوانی میان قوانین بشری و کتاب الهی وجود دارد؛ زیرا
- قانونگذار قرآن پروردگار است
- مبدأ قرآن وحی الهی است
- معارف و احکام آن از سنخ علوم متعارف بشری نیست؛ تا به آنجا که خداوند به رسول اکرم(ص) میفرماید:﴿وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾[۴]. یعنی خداوند با نزول کتاب الهی، باب معارف و حکمی را بر پیامبرش(ص) گشود که هرگز از طرق دیگر برای ایشان قابل دسترسی نبود. هنگامی که مسئله برای شخص اوّل عالم امکان چنین است، به طریق اولی تکلیف مردم عادّی در فهم معارف قرآن روشن است؛ که اگر انبیاء الهی(ع) مبعوث نمیشدند و باب وحی بر انسان گشوده نمیشد، به طور کامل و برای همیشه از علوم فراوانی محروم بودند.
- تفسیر قانون، در هر عصری توسّط مرجع تفسیرکننده انجام میگیرد؛ تا رفع مخاصمه کرده و راهکاری عملی برای برونرفت از مشکل و اختلاف بین امّت ارائه دهد. طبعاً ممکن است که راهکار این مرجع، حکایت از حقیقت ننماید و ممکن است تفاسیر کاملتری نیز خارج از مرجع مذکور وجود داشته باشد. همچنین ممکن است که تفسیر مذکور در اعصار گوناگون تغییر نماید و برداشتی متفاوت از متن قانون ارائه گردد. حال آنکه تفسیر قرآن توسط ائمه(ع)، در همه اعصار، حکایت از یک حقیقت واحد مینماید؛ گرچه ممکن است به حسب ظاهر با یکدیگر مخالف باشد.
- خداوند از جمله معجزات قرآن را یکنواختی و همسویی آیات آن بر میشمارد و میفرماید:﴿قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[۵].
- گرچه نزول آیات الهی طیّ دورهای ۲۳ ساله بوده است، ولی هیچگونه اختلاف و تغییری در اهداف و احکام آن مشاهده نمیشود: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴾[۶].
- این همه، نشاندهنده آن است که آیات مختلف قرآن، از حقیقت روح واحدی نشأت گرفته است و بر این مبنا، مفسّر قرآن نیز باید متّصل به حقیقت و مبدأ این کتاب باشد؛ تا اختلاف در تفسیر و تبیین آیات گوناگون آن رخ ندهد[۷].
- ↑ (الکافی، الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق)، ج۲، ص۵۹۹).
- ↑ «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَ إِلَيْكُمُ الرَّسُولَ(ص) وَ أَنْزَلَ إِلَيْهِ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَ أَنْتُمْ أُمِّيُّونَ عَنِ الْكِتَابِ وَ مَنْ أَنْزَلَهُ وَ عَنِ الرَّسُولِ وَ مَنْ أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ ﴿فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ﴾... فَجَاءَهُمْ بِنُسْخَةِ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى وَ تَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلِ الْحَلَالِ مِنْ رَيْبِ الْحَرَامِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ لَكُمْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا يَأْتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حُكْمَ مَا بَيْنَكُمْ وَ بَيَانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِي عَنْهُ لَعَلَّمْتُكُمْ» (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۶۱).
- ↑ «و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ «قرآن عربی بیکژی، باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره زمر، آیه ۲۸.
- ↑ «آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۲۴-۳۲۷.