کفر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مستحق' به 'مستحق') |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
* [[کافر]] | |||
* [[کافر حربی]] | |||
* [[کافر کتابی]] | |||
* [[اهل الکتاب]] | |||
* [[کافر ذمی]] | |||
* [[مرتد]] | |||
* [[مرتد فطری]] | |||
* [[مرتد ملی]] | |||
* [[ناصبی]] | |||
* [[مشرک]] | |||
* [[براءت از مشرکین]] | |||
* [[براءت از مشرکان]] | |||
* [[برائت از مشرکین]] | |||
* [[برائت از مشرکان]] | |||
* [[تبری]] | |||
* [[مخالف]] | |||
* [[مؤلفة قلوبهم]] | |||
* [[تألیف قلوب]] | |||
* [[طلقا]] | |||
* [[منافق]] | |||
* [[سلفیه]] | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۰
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل کفر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
معنای لغوی و اصطلاحی کفر
- کفر در لغت یعنی پوشش و پوشاندن به همین دلیل شب را "کافر" مینامند چراکه همه چیز در آن زمان پوشیده و پنهان است[۱].
- اما کفر در اصطلاح دینی دو معنی دارد:
- باور نداشتنِ اعتقاداتی که باید پذیرفته شود مثل توحید، نبوت، معاد و ضروریات دین؛
- انکار آگاهانۀ سخن پیامبر و آنچه او آورده است[۲].
- تعریف جامع کفر عبارت است از: انکار الوهیت، توحید، رسالت و ضروریات دین؛ منتها باید انکار به منکر شدن رسالت هم بینجامد[۳]. کفر یعنی پردهکشی روی حقیقت از طرف کسانی که عمداً و از روی عناد چنین عملی را انجام میدهند[۴]. بزرگترین کفر، انکار خداوند یکتا یا انکار دین و شریعت او و نبوت انبیاست[۵].
- البته باید توجه داشت همچنان که به خدا، انحرافِ اعتقادی است، به تعبیر قرآن "به طاغوت"﴿فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى﴾[۶] و بیزاری و عدم تبعیت از قدرتهای خودکامه و بت و خداهای ساختگی، شرط ایمان است[۷].
انواع کفر
- کفر، بر دو نوع است:
- ی که از روی لجبازی و عناد باشد که به آن "کفر جحود" گفته میشود؛
- ی که از روی جهالت و نادانی و آشنا نبودن به حقیقت حاصل شود[۸].
- در مورد اول یعنی "جحود" دلایل عقلی و نقلی وجود دارد که چنین شخصی مستحق عذاب است[۹]، اما در مورد کفر به معنی دوم باید گفت، اگر شخص کافر جاهل، نسبت به جهلش مقصر نباشد مورد عفو و بخشش خداوند قرار میگیرد[۱۰].
کافر حقیقی
- نمی توان ملتزم شد هرکسی که مسلمان نیست الزاما کافر است، بلکه کفر، یعنی انکار و پوشانیدن و کافر بر کسانی اطلاق میشود که در مقابل فرستادگان حق و آورندگان دین خدا، جبهه گرفته و از روی عناد حق را بپوشانند، چنانکه آیۀ ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ﴾[۱۱] صراحت در همین معنی دارد. همچنین در روایتی، امام باقر(ع) در تأیید همین مطلب فرمودند: «وقتی انسان در مقابل حقیقتی قرار میگیرد و تشخیص میدهد حقیقت است و تسلیم میگردد، این علامت ایمان است؛ اما وقتی انسان در مقابل حقیقتی قرار میگیرد و با وجود اینکه حقیقت بودن آن را تشخیص میدهد عناد میورزد، این حالت یعنی روح کفر در آن متجلی شده است»[۱۲]
- با این شرایط میتوان نتیجه گرفت هر غیر مسلمانی نمیتواند کافر باشد بلکه باید شرایط کافر بودن که همان تشخیص حق و ایستادگی با عناد در مقابل آن است در او دیده شود[۱۳].
- نکته ای که در روایت امام باقر(ع) باید به آن توجه کرد این است که نقطۀ مقابل کفر در این بیان مبارک مشخص شده است و آن همان تسلیم محض بودن در برابر پروردگار عالم و ایمان آوردن به حق و حقیقت است که برای حاصل شدنش باید قلباً تسلیم چنین حقی شد[۱۴].
منابع
جستارهای وابسته
- کافر
- کافر حربی
- کافر کتابی
- اهل الکتاب
- کافر ذمی
- مرتد
- مرتد فطری
- مرتد ملی
- ناصبی
- مشرک
- براءت از مشرکین
- براءت از مشرکان
- برائت از مشرکین
- برائت از مشرکان
- تبری
- مخالف
- مؤلفة قلوبهم
- تألیف قلوب
- طلقا
- منافق
- سلفیه
پانویس
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۳۸۵.
- ↑ قواعد المرام، ۱۷۱؛ ارشاد الطالبین، ۴۴۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۳۸۵.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۹۰.
- ↑ پس، آنکه به طاغوت ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد؛ سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۹۰.
- ↑ .ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
- ↑ «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.
- ↑ کافی؟؟
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۶۹.