کفر در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

کفر در لغت، پوشاندن چیزی است. بالاترین کفر، انکار یگانگی خدا، دین یا نبوّت است. کافر به صورت مطلق در مُنکر توحید یا نبوّت یا دین و یا هر سه کاربرد دارد و گاهی به کسی گفته می‌‌شود که در احکام شریعت خللی وارد کرده و گناهی انجام داده است. کافر به معنای پوشاننده و انکارکننده حق آمده و کفر، اعمّ از فسق است. به هر عمل زشت، کفر گفته می‌‌شود، همان گونه که هر کار پسندیده ایمان محسوب می‌‌گردد[۱]. در این مدخل از مشتقّات «کفر» و آیات مربوط استفاده شده و مطلق کفر مورد نظر است و «کفران» که در انکار نعمت بیشتر استعمال می‌‌شود، در جایگاه خود مطرح شده است[۲].

مقدمه

کفر چیست و دلیل حساسیت پیامبر به آن‌چه بوده است، و چرا این واژه که در قرآن ۵۲۴ بار استعمال شده و حوزه معنایی گسترده داشته، در ادبیات قرآن و در زبان پیامبر چنین بار منفی پیدا کرده و محور مبارزه تربیتی شده است. آیا تنها مسئله کفر به انحراف عقیده باز می‌گردد، یا نوعی بیماری روحی و انحراف اجتماعی است. تردیدی نیست که ظاهر کفر انحراف است، اما هر انحراف و خلاف اعتقادی کفر نیست و کافر تنها نااعتقاد به خدا نیست. کافر کسی است که آگاهی به حق و حقیقت دارد، اما به دلیل منافع و هواها و لجاجت‌های نفسانی انکار می‌کند: در روایت امام صادق آمده: «إِنَّمَا يَكْفُرُ إِذَا جَحَدَ»[۳]. از سوی دیگر مخالفان پیامبر که از رنج انحراف آنها پیامبر آسوده خاطر نیست، و همواره با او مبارزه می‌کنند، این کافران و یا محرکان اصلی آن هستند. به همین دلیل بخشی از آیات قرآن در توصیف این گروه از انسان‌ها به ویژه در مقام مخالفت با پیامبر و نقل سخنان و موضع عملی آنان است. بدون تردید انگیزه مخالفان جنبه شخصی نداشته و از پیش با پیامبر دشمنی نداشته‌اند. به این جهت فهم شخصیت پیامبر از باب یعرف الاشیاء باضدادها، شناخت این مخالفان است.

ماهیت کافران معارض با پیامبر

منظور این نیست که مخالف قابل اصلاح نیست، منظور این است که کافر تا کافر است قابل اصلاح نیست.

  1. إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۴]. نکته: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا کلمه کفر هر جا در قرآن آمده مانند ایمان نظر به باطن و حقیقت است که با معنای لغوی تناسب دارد، کفر و ایمان مصطلح شرعی یا متشرعه برای آثار و احکام آن است که بعد اصطلاح شده و ناظر به ظاهر می‌باشد و ممکن است با باطن تطبیق ننماید؛ حق این است که آدمی به حسب فطرت نه مؤمن است و نه کافر تا جایی که توجه ندارد و عقل به کار نیافتاده، پس از مرحله فطرت یا غافل و منصرف می‌ماند یا قدرت تشخیص ندارد. این دو دسته با توجه دادن و استدلال ممکن است به سوی ایمان برگردند، آن‌که می‌خواهد برنگردد و تشخیص ندهد اگر پس از توجه یا تشخیص انکار نماید چون با توجه و اراده و اختیار کفر را گزیده قابل هدایت نیست سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ کفر اول امر عدمی است و کفر دوم با ایمان تقابل تضاد دارد (نه عدم و ملکه) و عارضه نفسانی و عناد است، ادامه و اصرار بر کفر قوای ادراکی را از کار می‌اندازد تا جایی که یکسره از درک باز می‌ماند اگر چه فعلاً به این مرتبه نرسیده باشد چون در نهایت به اینجا منتهی می‌شود آثار ختم و غشاوه، نسبت به او و درباره او داده می‌شود مانند مسافری که در آغاز راه است؛ ولی به سر منزلی که روی آورده نزدیک‌تر می‌باشد[۵].
  2. وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۶]
  3. وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ * قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ[۷].

نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. خداوند میگوید: آنها که کافر شدند - و در کفر و بی‌ایمانی سخت و لجوجند - إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا برای آنها تفاوت نمی‌کند وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ که آنان را از عذاب الهی بترسانی یا نترسانی أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ ایمان نخواهند آورد لَا يُؤْمِنُونَ این دسته چنان در گمراهی خود سرسختند که هر چند حق بر آنان روشن شود حاضر به پذیرش نیستند و اصولاً آمادگی روحی برای پیروی از حق و تسلیم شدن در برابر آن را ندارند و ماهیت کافران لجوج مانع تأثیر انذارهای پیامبر: ...وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ، قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ؛
  2. در مقابل استهزاء تحقیرآمیز کافران وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا خداوند به پیامبر میگوید: به آنها بگو من از پیش خود چیزی نمی‌گویم تنها به وسیله وحی شما را انذار می‌کنم قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ و اگر در دل سخت شما اثر نمی‌گذارد جای تعجب نیست، و نه دلیلی بر نقصان وحی آسمانی، بلکه به خاطر آن است که “افراد کر”، هنگامی که انذار می‌شوند سخنان را نمی‌شنوند وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ گوش شنوا لازم است تا سخن خدا را بشنود، نه گوش‌هایی که آن چنان پرده‌های گناه و غفلت و غرور که از ماهیت کفرآمیز آنان است بر آنها افتاده که شنوایی حق را به کلی از دست داده‌اند.

اتهام‌های کافران

  1. وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ[۸].
  2. وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ[۹].
  3. أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ[۱۰].
  4. وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱۱].
  5. وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ * لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ * مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُنْظَرِينَ * وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ * وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ * كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ * لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ * وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ * لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ[۱۲].
  6. وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ[۱۳].
  7. أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ * أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ[۱۴].
  8. وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ[۱۵].
  9. بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ * مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ[۱۶].
  10. فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ[۱۷].
  11. اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ * وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ[۱۸].
  12. أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ[۱۹].

نکات:

  1. تفکر ارتجاعی کافران عصر بعثت مایه روگردانی از قرآن و دعوت پیامبر و تهمت‌های آنها به ایشان و یکی از شگردهای مهم کافران در طول تاریخ در مقابل پیامبران پیشین و دلیل این امر این است که پیامبران با آیاتی روشن و دلایل، معجزات و منطق دعوت توحیدی خود را اعلام کردند و از یک سو شخصیت پیامبران به ویژه پیامبر اسلام که از سوابقی روشن، راستگو و امانت‌دار در میان مردم شناخته شده بودند باعث تأثیرگذاری ایشان و گسترش دعوت الهی به ویژه بر توده‌های حق‌طلب شده و کافران برای جلوگیری از این تأثیرگذاری و ایجاد فاصله میان شخصیت تأثیرگذار پیامبر با فضای عمومی عصر بعثت به اتهام‌زنی به پیامبر روی آوردند. تهمت‌هایی از قبیل دروغگویی، جنون و دیوانگی، سحر افسون اسطوره بودن قرآن و شاعر بودن پیامبر: وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ، وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ، وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ، وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ، فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ،قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ، لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ، إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ، أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ؛
  2. کافران اتهام ساختگی بودن دین را مطرح میکردند و برای اغفال مردم و یا قانع ساختن خویش گفتند: ما هرگز چنین چیزی در آخرین آیین نشنیده‌ایم مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ این تنها یک آیین ساختگی است إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ اگر ادعای توحید و نفی بت‌ها واقعیتی داشت باید پدران ما با آن عظمت و شخصیت! آن را درک کرده باشند، و ما از آنها شنیده باشیم، اما این یک گفتار دروغین و بی‌سابقه است؛
  3. اتهام جعلی بودن رسالت و اینکه پیامبر فرستاده خدا نیست وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا و متهم کردن پیامبر به این که قرآن را از دیگران میآموزد و کلام خدا نیست و پاسخ خداوند به هر دو اتهام که میگوید: به آنها بگو خدا کافی است گواه بر رسالت میان من و شما و دانایان به کتاب: قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ و بگو آن کس که شما ادعا میکنید قرآن را به من میآموزد غیر عرب است و این کتاب به زبان عربی فصیح وروشن است وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ؛
  4. حق‌ستیزی کافران، عامل متهم کردن پیامبر به جنون: أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ.

روش برخورد آنان با پیامبر

  1. وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۲۰].
  2. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۱]. نکته: معنی کلمه رَاعِنَا نزد یهود لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا الخ، یعنی به جای رَاعِنَا بگویید: (انظرنا)، که اگر چنین نکنید همین خود کفری است از شما، و کافران عذابی دردناک دارند، پس در این آیه نهی شدیدی شده از گفتن کلمه رَاعِنَا، و این کلمه را آیه‌ای دیگر تا حدی معنا کرده، می‌فرماید: مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ که از آن به دست می‌آید: این کلمه در بین یهودیان یک نوع نفرین و فحش بوده، و معنایش (بشنو خدا تو را کر کند) بوده است، اتفاقاً مسلمانان وقتی کلام رسول خدا را (نساء: ۴۶) درست ملتفت نمی‌شدند، به خاطر اینکه ایشان گاهی به سرعت صحبت می‌کرد، از ایشان خواهش می‌کردند: کمی شمرده‌تر صحبت کنند، که ایشان متوجه بشوند، و این خواهش خود را با کلمه رَاعِنَا که عبارتی کوتاه است اداء می‌کردند، چون معنای این کلمه (مراعات حال ما بکن) است، ولی همان‌طور که گفتیم: این کلمه در بین یهود یک رقم ناسزا بود[۲۲].
  3. إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ[۲۳].
  4. وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ[۲۴].
  5. إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ[۲۵].
  6. قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۲۶].
  7. فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ[۲۷].
  8. وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا * وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا * قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۲۸].
  9. بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ[۲۹].
  10. مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۳۰].
  11. يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۳۱].
  12. وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۳۲]
  13. وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا * وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا[۳۳].
  14. بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ * وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ * فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ[۳۴]
  15. مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ[۳۵].
  16. وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۳۶]
  17. أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ[۳۷]
  18. إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا * وَأَكِيدُ كَيْدًا * فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا[۳۸]
  19. وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ[۳۹].
  20. وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا * وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا[۴۰].

نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. روش توطئه‌آمیز منافقان علیه پیامبر و مسلمانان با بنای مسجد ضرار، استفاده ابزاری از مسجد موجب کفر آنان: وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا...
  2. دشنام به پیامبر موجب کفر: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛
  3. مخالفت و دشمنی با رسول خدا (ص) از عوامل کفر و روش کافران مخالف دعوت توحیدی پیامبر: ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ، إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا؛
  4. استهزاء و تحقیر یکی از روش‌های کافران که گروهی از آنان آزادانه در مجالس پیامبر شرکت میکردند و به سخنانش گوش فرا میدادند وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ اما هنگامی که از نزد او خارج می‌شدند حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ به کسانی که خداوند به آنها علم و دانش بخشیده - از روی استهزاء - می‌گویند: این مرد الآن چه گفت قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا و خداوند این موضوع را به پیامبر اطلاع داده است تعبیر آنها در مورد شخص پیامبر و سخنان پر محتوای آن حضرت به قدری زشت و زننده و تحقیرآمیز بود که نشان می‌داد آنها اصلاً به وحی آسمانی ایمان نیاورده‌اند. ولی قرآن به این عمل و روش مذموم آنان پاسخ داده می‌فرماید: سخنان پیامبر نامفهوم نبوده و پیچیدگی خاصی ندارد، بلکه آنها کسانی هستند که خداوند بر قلب‌هایشان مهر نهاده و از هوی و هوس‌هایشان پیروی کرده‌اند؛ لذا چیزی از آن نمی‌فهمند! أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ؛
  5. افشای پیشنهاد دروغین سازش، از سوی کافران با پیامبر، از جانب خداوند و عدم پذیرش دین کافران مکه، از سوی پیامبر و اعلام این که در یکتاپرستی سازشی وجود نخواهد داشت: قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ...؛
  6. تهدید کافران به انتقام، در صورت نبودن پیامبر میان آنان: فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ؛
  7. پیامبر مأمور برخورد صریح و شدید با کافران: وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا *... قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا؛
  8. خداوند مکرر در قرآن به یکی از روش‌های ایراد گرفتن و پاره‌ای از ایرادهای بی‌اساس کفار و مشرکان عرب پرداخته، می‌گوید: “آنها تعجب کردند که پیامبری انذارگر، از میان خودشان آمده، و کافران گفتند: این چیز عجیبی است بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ این ایرادی است که قرآن بارها به آن و پاسخ آن اشاره کرده، و تکرار آن نشان می‌دهد که از ایرادهای اصلی کفار بوده که همواره آن را تکرار می‌کردند.
  9. استهزای اسلام و پیامبر از سوی یهود، نمودی از کفر آنان: مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا؛
  10. شتاب برخی مردم در کفر، موجب اندوه و تأسف عمیق پیامبر: وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا...، يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا...؛
  11. کافران اعراض‌کننده از هرگونه معجزات ارائه شده ازپیامبر و خطاب خداوند به پیامبرکه تو از انکار آنها نسبت به معاد تعجب می‌کنی بَلْ عَجِبْتَ ولی آنها معاد را مسخره می‌کنند وَيَسْخَرُونَ تو آن‌قدر با قلب پاکت مسأله را واضح می‌بینی که از انکار آن در شگفتی فرو می‌روی، و اما این ناپاک دلان آن‌قدر آن را محال می‌شمرند که به استهزا برمی‌خیزند. عامل این زشتکاری‌ها تنها نادانی و جهل نیست، بلکه لجاجت و عناد است، لذا هنگامی که به آنها یادآوری شود یادآوری دلائل معاد و مجازات الهی هرگز متذکر نمی‌گردند و همچنان به راه خویش ادامه می‌دهند وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ حتی از این بالاتر “هرگاه معجزه‌ای از معجزات تو را ببینند نه تنها به سخریه و استهزا می‌پردازند بلکه دیگران را نیز به مسخره کردن وا می‌دارند وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ گمان می‌کنید زنده کردن شما و همه پیشینیان برای خداوند قادر و توانا کار مشکلی است، و عمل مهم سنگینی می‌باشد؟ نه تنها یک صیحه عظیم از ناحیه مأمور پروردگار زده می‌شود ناگهان همه از قبرها بر می‌خیزند، و جان می‌گیرند و با چشم خود صحنه محشر را که تا آن روز تکذیب می‌کردند نگاه می‌کنند فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ؛
  12. یکی از روش‌های کافران مجادله ازروی دشمنی و ناحق در برابر پیامبر و آیات الهی است برای همین خداوند میگوید: تنها کسانی در آیات الهی مجادله می‌کنند که - از روی عناد - کافر شده‌اندمَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا، إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ، وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ درست است که این گروه احیاناً نیرو و جمعیت و قدرتی دارند، ولی مبادا رفت و آمدهای آنان در شهرها و قدرت‌نمایی‌هایشان تو را بفریبد فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ هدف این فراز از آیه این است که به پیامبر و مؤمنان آغاز اسلام که غالباً از قشر محروم بودند گوشزد کند مبادا امکانات مالی، و قدرت سیاسی و اجتماعی کافران، شما را بفریبد: كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ، إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا * وَأَكِيدُ كَيْدًا * فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا...، وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا * وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا.

اوصاف کافران

  1. إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۴۱].
  2. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۴۲]. نکته: این آیه، تنبیه هوشیاری آور است به مؤمنان، تا از ترس مرگ و کشته شدن، از تحرک در زمین باز نایستند و مانند ناآگاهان از آثار نیرو آفرین جنبش و حرکت و دهشتزدگان از مرگ، خود را گرفتار سکون و پوسیدگی و مرگ روحی نسازند. این حقیقت کلی، به تناسب آن‌چه این‌گونه مردم پس از واقعه به زبان می‌آوردند، در این آیه و به زبان مردمی که بدین حقیقت توحیدی کفر ورزیده از واقعیات زندگی و جهان پوشیده مانده‌اند آمده است. این کفر باید کفر نسبی و درونی باشد به توحید سرنوشت‌ساز نه کفر کافران آشکار و رسمی، چه دسته اخیر، نه مسئولیتی داشتند و نه مسلمانان با آنان برادری و از آنان شنوایی، تا برای برادرانشان دلسوزی کنند و درباره آنان که برای رسالت خدایی و یا جنگ از شهر و دیار خود بیرون روند: إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى ظاهر عطف – [۲] وَقَالُوا به کفروا – این‌گونه کفر را می‌رساند[۴۳].
  3. زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۴۴].
  4. قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۴۵]. نکته: قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ این آیه احتجاج دیگری است علیه مشرکین، از ناحیه رزق، که ملاک عمده بت‌پرستی ایشان است، چون مشرکین در پرستش بت، این مستمسک را برای خود درست کرده بودند، که پرستش بت، مایه خوشنودی آلهه است، و وقتی از ما راضی شدند، رزق ما را توسعه می‌دهند، و در نتیجه سعادتمند می‌شویم، لذا رسول گرامی خود را دستور می‌دهد از ایشان بپرسد: چه کسی از آسمان و زمین رزق ایشان را فراهم می‌کند؟ و خودش از این سؤال پاسخ دهد: خدای سبحان رزق می‌دهد، چون رزق خودش مخلوقی از مخلوقات خدا است، و در نظر خود مشرکین هم جز خدا کسی خالق نیست، چیزی که هست مشرکین از اعتراف به این معتقد خود استنکاف می‌ورزیدند، با اینکه در دل به آن ایمان داشتند، به همین جهت بود که خدای سبحان دستور داد رسول خدا (ص) از طرف ایشان پاسخ دهد. پس فرمود بگو خدا: قُلِ اللَّهُ[۴۶] و تسامح و تساهل پیامبر با کافران، در سخن گفتن و احتجاج با آنان: ... وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ.
  5. بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ * فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۴۷].
  6. مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۴۸].
  7. وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ * وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ[۴۹].
  8. وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[۵۰].
  9. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ * وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ * فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ[۵۱]
  10. وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ[۵۲].
  11. حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ * لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ * مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ[۵۳].
  12. وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ * وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ[۵۴].
  13. إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ[۵۵].
  14. لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ[۵۶].
  15. إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا[۵۷]
  16. وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا * وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا * أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا * أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا * وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا[۵۸].
  17. إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ * وَلَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ[۵۹].
  18. وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ[۶۰].
  19. فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ[۶۱].
  20. لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ * وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ * فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ * أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ * إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ[۶۲].

نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. خداوند بعضی از اوصاف کافران را ذکر می‌کند و می‌فرماید: کسانی که به آیات خدا کافر می‌شوند إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ و پیامبران را به ناحق می‌کشند وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّو همچنین کسانی را از مردم که امر به عدل و داد می‌کنند به قتل می‌رسانند وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ آنها را به مجازات دردناک الهی بشارت بده فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ در این آیه سه ویژگی کافران مطرح شده که ثابت می‌کند آنها تسلیم فرمان حق نیستند، بلکه صدای حق گویان را در گلو خفه می‌کنند؛
  2. خداوند به منظور خنثی‌سازی تلاش و هجوم تبلیغاتی و جوسازی منافقان علیه پیامبر و مسلمانان می‌فرماید: شما همانند کافران نباشید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا که هنگامی که برادرانشان به مسافرتی می‌روند و یا در صف مجاهدان قرار می‌گیرند و کشته می‌شوند می‌گویند: افسوس اگر نزد ما بودند نمی‌مردند و کشته نمی‌شدند وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا گرچه آنها این سخنان را در لباس دلسوزی ایراد می‌کنند اما نظری جز مسموم ساختن روحیه شما ندارند لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ و نباید شما تحت تأثیر این سخنان مسموم قرار گیرید و چنین جمله‌هایی بر زبان آرید: اگر شما مؤمنان تحت تأثیر سخنان گمراه کننده آنان قرار گیرید و همان حرف‌ها را تکرار کنید طبعاً روحیه شما ضعیف گشته و از رفتن به میدان جهاد و سفر در راه خدا خودداری خواهید کرد و آنها به هدف خود نائل می‌شوند، ولی شما این کار را نکنید و با روحیه قوی به میدان جهاد بروید تا این حسرت بر دل منافقان برای همیشه بماند. مرگ و حیات در هر حال به دست خدا است و مسافرت و یا حضور در میدان جنگ نمی‌تواند مسیر قطعی آن را تغییر دهد و خدا از همه اعمال بندگان با خبر است. وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛
  3. ویژگی کافران این است که: اینان اگر ایمان را ترک گفتند برای آن نبوده که بیان دعوت‌کننده به ایمان، قاصر و یا دلیلش کند بوده، بلکه برای این بوده که کفار پابند سنت گذشتگان و رؤسای خویشند، و همین باعث شده که کفر در دل‌هایشان رسوخ کند، و به کار تکذیب خود ادامه دهند بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ، فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ در این جمله - و در موارد بسیار دیگر - خدای تعالی تهدید به عذاب را تعبیر فرموده به مژده به عذاب، و این از باب تهکم و استهزاء است، و چون در ابتدای جمله حرف “فاء” آمده، می‌فهماند این تهدید نتیجه تکذیب است[۶۳].
  4. یکی از اوصاف کافران انکار رستاخیز است وخداوند می‌فرماید: کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا، وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ و به پیامبر دستور می‌دهد بگو: آری به پروردگارم سوگند همه شما در - قیامت - برانگیخته خواهید شد قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ سپس آن‌چه را عمل می‌کردید به شما خبر داده می‌شود لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ و این برای خداوند آسان است وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ وقتی که کار دست خداوند قادر متعال است مشکلی در میان نخواهد بود و اکنون که قطعاً معادی در کار است، به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا؛
  5. قرآن چهار “بدعت” نابه‌جا راکه در میان کافران عرب جاهلی معمول بود و آنها بر پاره‌ای از حیوانات به جهتی از جهات علامت و نامی گذارده و خوردن گوشت آن را ممنوع می‌ساختند و یا حتی خوردن شیر و چیدن پشم و سوار شدن بر پشت آنها را مجاز نمی‌شمردند، یعنی عملاً حیوان را بلااستفاده و بیهوده رها می‌ساختند مطرح کرده و می‌فرماید: خداوند هیچ یک از این احکام را به رسمیت نمی‌شناسد، نه بحیره‌ای قرار داده و نه سائبه و نه وصیله و نه حام مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ سپس می‌فرماید: “افراد کافر و بت‌پرست اینها را به خدا نسبت می‌دادند و می‌گفتند: قانون الهی است” وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ “و اکثر آنها در این باره کم‌ترین فکر و اندیشه‌ای نمی‌کردند و عقل خود را به کار نمی‌گرفتند” بلکه کورکورانه از دیگران تقلید می‌نمودند وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ و در این دو آیه دو ویژگی کافران افترای به خدا و تقلید کورکورانه از گذشتگان بدون تعقل و خردورزی مطرح گردیده است؛
  6. خداوند می‌گوید از ویژگی کافران این است که اگر از آنها سؤال کنی چه کسی آنها را آفریده است به طور مسلم می‌گویند: اللَّه وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ در میان مشرکان عرب و غیر عرب کمتر کسی پیدا می‌شد که بت‌ها را خالق و آفریننده بداند، بلکه آنها بت‌ها را به عنوان وساطت و شفاعت در پیشگاه خدا، و یا به عنوان اینکه سمبل و نشانه‌ای هستند از وجودهای مقدس اولیاء اللَّه، به ضمیمه این بهانه که معبود ما باید موجود محسوسی باشد تا با آن انس بگیریم، پرستش می‌کردند، لذا هر گاه درباره خالق از آنها سؤال می‌شد خالق را - اللَّه - معرفی می‌کردند. قرآن بارها این حقیقت را یادآور می‌شود که پرستش تنها برای خالق و مدبر این عالم شایسته است، و شما که خالق و مدبر را او می‌دانید راهی جز این ندارید که عبودیت و الوهیت را نیز مخصوص او بشمرید. و برای همین به عنوان ملامت و سرزنش شکایت پیامبر در پیشگاه خداوند، از کافران متعصّب قوم خویش را مطرح می‌کند که می‌گوید اکنون چگونه از عبادت خدا به سوی غیر او بازگردانده و منحرف می‌شوید فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ؛
  7. شکوه پیامبر در پیشگاه خدا، از کافران قوم خویش، به علت مهجور ساختن قرآن: وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛
  8. اعراض (بی‌توجهی): وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ؛ تکذیب: فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ؛ و استهزاء: فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ سه ویژگی و روش برخورد کافران با آیات الهی؛
  9. کافران در تلاش برای چشم زخم زدن به پیامبر: وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ علامه طباطبایی می‌نویسد: وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ کلمه َإِنْ بدون تشدید، مخفف “ان” است، و کلمه “زلق” به معنای زلل و لغزش است، و “ازلاق” به معنای ازلال، یعنی صرع است، و کنایه است از کشتن و هلاک کردن. و معنای آیه این است که: محققاً آنها که کافر شدند وقتی قرآن را شنیدند نزدیک بود با چشم‌های خود تو را به زمین بیندازند با مسخره کردن و تعریض، یعنی با چشم زخم خود تو را بکشند. و مراد از این “ازلاق به ابصار” - به طوری که همه مفسرین گفته‌اند -چشم زدن است، که خود نوعی از تأثیرات نفسانی است و دلیلی عقلی بر نفی آن نداریم، بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق هست، و روایاتی هم بر طبق آن وارد شده، و با این حال علت ندارد که ما آن را انکار نموده بگوییم یک عقیده خرافی است[۶۴].
  10. دشنام دادن مترفان کافر به پیامبر در محفل‌های شبانه خود: حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ... * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ * مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ؛
  11. عدم پایبندی کافران به پیمان‌های خود با پیامبر: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ؛
  12. هشدار خداوند به پیامبر و مسلمانان، از تأثیر منفی قدرت ظاهری کافران در آنان: لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ؛
  13. احساس تنگی قلب و سینه کافران از ایمان آوردن به پیامبر اکرم موجب پیمان صلح با آن حضرت: إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا علی بن ابراهیم در تفسیر خود گوید: منظور قبیله “اشجع” است که هفتصد نفر بودند و به سرکردگی مسعود بن دخیله، به مدینه آمدند. پیامبر برای ایشان بارهای خرما فرستاد و آنها را مهمانی کرد و فرمود: “بهترین چیزها هدیه‌ای است که در وقت حاجت، فرستاده شود” سپس از آنها پرسید: چرا به مدینه آمده‌اید؟ عرض کردند: خانه‌های ما به شما نزدیک است و دوست نداشتیم که با شما و قوم بنی ضمره - که میان ایشان پیمان دوستی بود -جنگ کنیم زیرا ما در برابر ایشان در اقلیت هستیم، از این رو آمده‌ایم با شما پیمانی ببندیم و در امان باشیم. پیامبر گرامی با ایشان پیمان بست و آنها به بلاد خویش بازگشتند. خداوند متعال به همین سبب، امر کرد که متعرض ایشان نشوند. وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ اگر خدا می‌خواست، دل‌های ایشان را تقویت می‌کرد و به ایشان جرأت می‌داد که با شما بجنگند و بر شما تسلط پیدا کنند[۶۵].
  14. بهانه‌جویی در مقابل دعوت توحیدی پیامبر و درخواست معجزه‌های حسی و غیر متعارف به رغم مشاهده آیات گوناگون الهی از اوصاف کافران و تأکید خداوند بر بشر بودن پیامبر و این که این تقاضاهای لجوجانه برای ایمان نیاوردن است و اگر چنین معجزاتی اتفاق بیافتد باز هم کافران ایمان نخواهند آورد وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا * أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا * أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ * وَلَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ؛
  15. لجاجت کافران و مقابله آنان با پیامبر اکرم در عین آگاهی از حقانیت آن حضرت و دیدن آن همه آیات در خلقت سبب حزن اندوه پیامبر و دلداری و تسلی دادن خداوند به ایشان: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ * وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ، وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ، لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ *... أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ، فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ...

کفر به پیامبر اسلام

جدا از کفر به خدا، کفر به پیامبر اسلام و انکار نبوت مطرح است.

  1. وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ * بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ[۶۶].
  2. يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا[۶۷].
  3. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا[۶۸].
  4. مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا * مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا[۶۹].
  5. قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۷۰].
  6. يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۷۱].
  7. لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ[۷۲]. نکته: وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ اگر خدا و پیامبر و قرآن را تصدیق می‌کردند و همان‌طوری که به زبان می‌گویند، حقیقتاً نیز دارای ایمان بودند. مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ با کافران روابط دوستی برقرار نمی‌کردند، این معنی از ابن عباس، حسن و مجاهد نقل شده است. برخی گفته‌اند: منظور موسی و تورات است. یعنی اگر یهودیانی که با پیامبر دشمنی و با مشرکان دوستی می‌کنند، واقعاً ایمان داشتند، چنین کارهایی نمی‌کردند. مقصود آنها از دوستی با مشرکان، شکست اسلام و مسلمین است. ممکن است این دوستی، واقعی باشد وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ در اینجا آنها را به‌وسیله “فسق” مذمت می‌کند، اگر چه “کفر” برای مذمت، مناسب‌تر است. لکن به دو جهت، آنها را به وسیله فسق مذمت کرده است:
    1. مقصود این است که آنها از امر خدا خارج هستند. این معنی از فسق استفاده می‌شود نه از کفر.
    2. فاسق کافر، کسی است که در کفر خود متمرد باشد. این جمله دلالت دارد بر اینکه آنها در کفر خود متمرد نیز بودند[۷۳].
  8. وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ[۷۴].
  9. اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ * وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ[۷۵].
  10. أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ[۷۶].
  11. وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ * وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۷۷]
  12. إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ * ذَلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ[۷۸].
  13. فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ * لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ * إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ * فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ[۷۹]. نکته: لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ کلمه “مصیطر” در اصل “مسیطر” با سین بوده، که به معنای متسلط است، مردم را تذکر بده که وظیفه تو تنها تذکر دادن است، تو دست زور به ایشان نداری مگر افرادی از ایشان که از تذکر و پندگیری روی گردانند و کفر می‌ورزند إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ چون تذکر دادن آن جناب به افراد آن چنانی لغو و بی‌فایده است و معلوم است که تولی و اعراض و کفر، همواره بعد از تذکر رخ می‌دهند، پس آن‌چه با این استثناء نفی شد تذکر مکرر است، گویا فرموده: تو به ایشان تذکر بده و تذکر خود را پی بگیر و آن را قطع مکن، مگر از کسی که یک بار و دو بار تذکرش دادی و او روی گردانید و کفر ورزید که در این صورت دیگر لازم نیست به تذکر خود ادامه دهی، بلکه باید از او اعراض کنی، تا خدای تعالی به عذاب بزرگ‌تر معذبش سازد. فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ[۸۰].
  14. أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا * فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا[۸۱]. نکته: خداوند به تقسیم تاریخی مردم در برابر کتاب‌های آسمانی اشاره می‌کند و می‌فرماید: ولی برخی از آنان کسانی هستند که به آن ایمان آوردند، و برخی از آنان کسانی هستند که راه مردم را بر آن بستند؛ و برای مجازات آنها شعله فروزان آتش جهنّم کافی است فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا در طول تاریخ، پیامبران الهی با دو گروه مؤمن و کافر روبه‌رو بوده‌اند؛ گروهی کتاب و هدایت آنان را تصدیق می‌کردند و گروهی نمی‌پذیرفتند و کفر می‌ورزیدند و گرفتار عذاب الهی می‌شدند. یهودیان نیز در برخورد با اسلام به دو گروه تقسیم شدند. یکی از روش‌های تربیتی قرآن آن است که رنج‌ها و مشکلات امت‌های گذشته را یادآوری می‌کند، تا تسلّی خاطری برای مؤمنان در برخورد با مشکلات جدید باشد. فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ در این باره دو قول است:
    1. دسته‌ای از اهل کتاب به محمد (ص) ایمان آوردند و دسته‌ای از او اعراض کردند و به او ایمان نیاوردند. این قول از مجاهد و زجاج و جبایی است و مناسبت این جمله با جمله سابق به این است که آنها با اینکه حسد می‌بردند و کارهایی زشت می‌کردند، بعضی از آنان به او ایمان آوردند.
    2. مقصود این است که از امت ابراهیم، کسانی بودند که به او ایمان آوردند و کسانی بودند که از او اعراض کردند، چنان که شما نیز درباره محمد (ص) چنین کردید و این کار شما، امر او را کوچک نکرد، چنان که کار آنان نیز امر ابراهیم را کوچک نکرد[۸۲].
  15. إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا * أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا[۸۳]. نکته: خداوند درباره کسانی که میان پیامبران الهی فرق گذاشته، بعضی را بر حق و بعضی را بر باطل می‌دانند می‌فرماید: آنها که به خدا و پیامبرانش کافر می‌شوند إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ و می‌خواهند میان خدا و پیامبران تفرقه بیندازند وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ و اظهار می‌دارند که ما نسبت به بعضی از آنها ایمان داریم اگر چه بعضی دیگر را به رسمیت نمی‌شناسیم وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ و به گمان خود می‌خواهند در این میان راهی پیدا کنند وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا آنها کافران واقعی هستند أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا در حقیقت این جمله حال یهود و مسیحیان را روشن می‌سازد و یهود، مسیح را به رسمیت نمی‌شناختند، و هر دو، پیامبر اسلام (ص) را، در حالی که طبق کتب آسمانی آنها نبوت این پیامبران بر ایشان ثابت شده بود، این تبعیض در قبول واقعیت‌ها، که از هوا و هوس و تعصبات جاهلانه و احیاناً حسادت و تنگ‌نظری‌های بی‌دلیل سرچشمه می‌گیرد، نشانه عدم ایمان به پیامبران و خدا است، زیرا ایمان آن نیست که آن‌چه مطابق میل انسان است بپذیرد، و آن‌چه بر خلاف میل و هوای او است رد کند، این یک نوع هوا پرستی است نه ایمان، ایمان واقعی آن است که انسان حقیقت را بپذیرد خواه مطابق میل او باشد یا بر خلاف میل او، و لذا قرآن در آیات فوق این‌گونه افراد را با اینکه دم از ایمان به خدا و بعضی از انبیاء می‌زدند، به‌طور کلی کافر دانسته و می‌گوید: إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ... بنابراین ایمان آنها حتی در مواردی که نسبت به آن اظهار ایمان می‌کنند، بی‌ارزش قلمداد شده است، چرا که از روح حق‌جویی سرچشمه نمی‌گیرد. و در پایان آنها را تهدید کرده، می‌گوید: “ما برای کافران عذاب توهین‌آمیز و خوارکننده‌ای فراهم ساخته‌ایم وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا توصیف عذاب در این آیه به “مهین” (توهین‌آمیز) ممکن است از این جهت باشد که آنها با تفرقه انداختن میان پیامبران خدا در واقع به جمعی از آنان توهین کرده‌اند و باید عذاب آنان متناسب با عمل آنها باشد[۸۴].
  16. الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۸۵].
  17. وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ * وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ[۸۶].
  18. وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ[۸۷]. نکته: شکنجه و اذیت کافران به مسلمانان، مایه رنج واندوه پیامبر اسلام: وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ، وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ به طوری که از سیاق بر می‌آید خطابش به مسلمین است، و لازمه‌اش این است که مراد از معاقبت، مجازات مشرکین و کفار باشد، و مراد از جمله عُوقِبْتُمْ بِهِ عقابی باشد که کفار به مسلمانان کرده‌اند که چرا به خدا ایمان آورده‌اید، و چرا خدایان ما را رها کرده‌اید؟[۸۸].

نتیجه: در آیات فوق این موضوعات: درباره کفر کافران و پیامبر مطرح گردیده است:

  1. یهود با عشق و علاقه مخصوصی برای ایمان به رسول خدا (ص) در سرزمین مدینه سکنی گزیده بودند، و نشانه‌های پیامبر (ص) را در کتاب آسمانی خود تورات می‌خواندند، و با بی‌صبری در انتظار ظهورش بودند ولی هنگامی که از طرف خداوند کتابی - قرآن - به آنها رسید که موافق نشانه‌هایی بود که یهود با خود داشتند با اینکه پیش از این جریان خود را به ظهور این پیامبر (ص) نوید می‌دادند و با ظهور این پیامبر (ص) امید فتح بر دشمنان داشتند وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا آری هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند، نزدشان آمد به دلیل منفعت‌طلبی و کتمان حق از سوی - احبار - نسبت به او کافر شدند فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ و جواز لعنت و نفرین بر لجاجت پیشگان کافر به قرآن و فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ اما در حقیقت یهود معامله زیان‌آوری انجام داده‌اند، کسانی که برای پیروی از پیامبر موعود از سرزمین‌های خود کوچ کرده بودند و با مشکلات فراوان در سرزمین مدینه مسکن گزیدند تا به مقصود برسند، سر انجام در صف منکران و کافران قرار گرفتند، لذا قرآن می‌گوید آنها در برابر چه بهای بدی خود را فروختند بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ آنها به آن‌چه خداوند نازل کرده بود به خاطر حسد کافر شدند، و معترض بودند چرا خداوند آیات خود را بر هر کس از بندگان خود بخواهد به فضل خویش نازل می‌کند أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ گویا انتظار داشتند پیامبر موعود (ص) از بنی‌اسرائیل و از میان خود آنها باشد و از نزول قرآن بر دیگری ناراحت بودند و در پایان آیه می‌گوید: لذا شعله‌های خشم خداوند یکی پس از دیگری آنها را فرو گرفت فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ و برای کافران مجازات خوارکننده است وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ؛
  2. انکار رسالت پیامبر و کتمان حقایق الهی، مایه حسرت و پشیمانی کافران در قیامت: يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا، إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ * قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ؛
  3. خداوند مؤمنین را چه اهل کتاب و چه مسلمان مورد خطاب قرار داده و ایمان به پنج اصل اساسی را، لازم شمرده شده است که عبارت‌اند از: مبدأ، معاد، پیامبران، کتاب‌های آنان و فرشتگان. و می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا به خدا و پیامبرش آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ - پیامبر اسلام - و کتابی که بر او نازل شده وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ و کتب آسمانی پیشین، همگی ایمان بیاورید وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ و کسی که به خدا و فرشتگان، و کتب الهی، و فرستادگان او، و روز بازپسین، کافر شود وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ در گمراهی دور و درازی افتاده است فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا تعبیر گمراهی دور ضَلَالًا بَعِيدًا به این نکته لطیف اشاره دارد که کافران چنان از راه اصلی هدایت منحرف شده‌اند که بازگشتشان به بزرگ‌راه اصلی، به آسانی ممکن نیست؛
  4. اطاعت از پیامبر اسلام از تکالیف کفر پیشگان چون خداوند ناس عموم مردم را مخاطب قرارداده است وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا... مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًاایمان به پیامبر اسلام تکلیفی بر کافران): قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا... فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ...، آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ، زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ، فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ؛
  5. کفر بسیاری از بنی‌اسرائیل عصر بعثت به پیامبر اسلام: لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ؛
  6. خداوند درباره منافقین و علت پذیرفته نشدن انفاق‌های آنها می‌گوید: و هیچ چیز مانع قبول انفاقات آنها نشده وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شده‌اند إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ و آنها نماز را به جا نمی‌آورند مگر از روی کسالت و با ناراحتی و سنگینی وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى همان‌گونه که نفاق نمی‌کنند مگر از روی کراهت و اجبار وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ در حقیقت به دو دلیل انفاق‌های آنها پذیرفته نمی‌شود یکی به دلیل آن‌که از روی کفر و عدم ایمان سر می‌زند، و دیگر این که از روی کراهت و اجبار است. همچنین به دو علت نماز آنها پذیرفته نیست: نخست به علت کفر، و دیگر به خاطر آن‌که از روی کسالت و کراهت انجام می‌گیرد؛
  7. کفر منافقان متخلفان از جنگ تبوک به خدا و پیامبر اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ و کفرورزی منافقان، مایه محرومیت آنان، از فیض نماز و دعای رسول خدا برای ایشان: وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ؛
  8. گروه‌ها و احزاب کافر به پیامبر وعده گاه و جایگاه نهایی آنان آتش است وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ؛
  9. خداوند یکی از بهانه‌های لجونانه مخالفان دعوت توحیدی را مطرح می‌کند و می‌گوید: کافران می‌گویند چرا معجزه‌ای از سوی پروردگارش بر او نازل نشده است وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ وظیفه هر پیامبری این است که مردم را راهنمایی و هدایت کند و زبان حکمت و یا موعظه بیاورد. در حالی که می‌دانیم وظیفه پیامبران در درجه اول تبلیغ و تعلیم و هشدار و انذار است و خارق عادات اموری استثنایی هستند که به مقدار لازم و ضرورت، آن هم به فرمان خدا نه به خواست پیامبر انجام می‌گردد، ولی کراراً در آیات قرآن می‌خوانیم که گروه‌هایی از معاندان بی‌آنکه اعتنایی به این واقعیت داشته باشند، پیوسته از پیامبران چنین درخواست‌هایی را داشتند. به تعبیر دیگر آنها و همه منکران لجوج پیوسته به دنبال معجزات اقتراحی و یا ابتدایی می‌روند انتظار دارند که پیامبر به صورت یک “خارق‌العاده‌گر” در گوشه‌ای بنشیند و هر یک از آنها از در وارد شوند، و هر معجزه‌ای مایل هستند پیشنهاد کنند او هم بلافاصله به آنها ارائه دهد، و تازه آنها اگر مایل نبودند ایمان نیاورند قرآن در پاسخ آنها می‌گوید: “ای پیامبر به اینها بگو که خداوند هر که را بخواهد گمراه می‌کند و هر کس که به سوی او باز گردد مشمول هدایتش قرار می‌دهد قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ؛
  10. خداوند یکی دیگر از صفات ناپسند یهود را منعکس می‌کند که آنها برای پیشبرد اهدافشان آن چنان سازشکاری با هر جمعیتی نشان می‌دادند که حتی برای جلب نظر بت‌پرستان در برابر بت‌های آنها سجده می‌کردند و آن‌چه را که درباره عظمت اسلام و صفات پیامبر دیده یا خوانده بودند زیر پا می‌گذاشتند، و حتی برای خوشایند بت‌پرستان آیین خرافی و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح می‌دادند، با این که اهل کتاب بودند و قدر مشترکشان با اسلام به مراتب بیش از بت‌پرستان بود، لذا آیه به عنوان تعجب می‌گوید: آیا ندیدی کسانی را که سهمی از کتاب خدا داشتند أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ اما در برابر بت سجده کردند و به طغیان‌گران اظهار ایمان نمودند يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ به این هم قناعت نکردند؛ و درباره مشرکان می‌گویند: آنان از کسانی که ایمان آورده‌اند هدایت‌یافته‌ترند وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا؛
  11. نهی شدن پیامبر از تعاون و همکاری با کافران: ... فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ[۸۹].

دین کافران

لهو و لعب (سرگرمی و بازیدین کافران: وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ [۹۰][۹۱]، وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[۹۲].

عدم پذیرش دین کافران مکه، از سوی پیامبر (ص): قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ [۹۳]، لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۹۴].

رها کردن مشرکان به دین خود در پی ناامیدی پیامبر (ص) از ایمان آوردن آنان به دین اسلام: لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۹۵].[۹۶]

منابع

پانویس

  1. مفردات راغب، ص ۷۱۴ - ۷۱۵، «کفر».
  2. فرهنگ قرآن، واژه «کفر».
  3. اصول کافی، ج۲، ص۳۹۹.
  4. «بی‌گمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمی‌آورند» سوره بقره، آیه ۶.
  5. پرتوی از قرآن، ج۱، ص۶۴.
  6. «و برای آنان برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی ایمان نمی‌آورند» سوره یس، آیه ۱۰.
  7. «و چون کافران تو را ببینند، جز به ریشخند نمی‌گیرندت (و می‌گویند) آیا این همان است که از خدایانتان (به بدی) یاد می‌کند؟ در حالی که آنان (نسبت) به یادکرد (خداوند) بخشنده انکار دارند * بگو جز این نیست که شما را با وحی بیم می‌دهم و کران را چون بیم دهند نمی‌شنوند» سوره انبیاء، آیه ۳۶ و ۴۵.
  8. «و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش می‌دهند در حالی که بر دل‌هایشان پوشش‌هایی افکنده‌ایم تا درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم) و اگر هر نشانه‌ای ببینند به آن ایمان نمی‌آورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش می‌ورزند؛ کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.
  9. «اگر بر تو کتابی (نگاشته) بر کاغذی فرو می‌فرستادیم که (همگان) آن را به دست خود لمس می‌کردند، باز کافران می‌گفتند: این جز جادویی آشکار نیست» سوره انعام، آیه ۷.
  10. «آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران می‌گویند: بی‌گمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.
  11. «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  12. «و گفتند: ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستاده‌اند، بی‌گمان تو دیوانه‌ای! * اگر راست می‌گویی چرا فرشتگان را برای ما نیاوردی؟ * ما فرشتگان را جز به حقّ فرو نمی‌فرستیم و آنگاه (که بفرستیم) از مهلت‌یافتگان نخواهند بود * و به راستی پیش از تو (پیامبرانی) در میان امّت‌های پیشین فرستادیم * و هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر آنکه او را ریشخند می‌کردند * بدین‌گونه برای آن در دل بزهکاران راه می‌گشاییم * در حالی که بدان ایمان نمی‌آورند و شیوه (هلاک) پیشینیان گذشته است * و اگر دری از آسمان بر آنان می‌گشودیم که همواره از آن فرا می‌رفتند * باز می‌گفتند ما را تنها چشم‌بندی کرده‌اند بلکه ما گروهی جادو شده‌ایم» سوره حجر، آیه ۶-۸ و ۱۰-۱۵.
  13. «و خوب می‌دانیم که آنان می‌گویند: جز این نیست که بشری به او آموزش می‌دهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او می‌بندند غیر عربی است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است» سوره نحل، آیه ۱۰۳.
  14. «یا آنکه پیامبر خود را نشناخته‌اند از این روی او را منکرند؟ * یا می‌گویند که جنونی دارد؛ (نادرست می‌گویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند» سوره مؤمنون، آیه ۶۹-۷۰.
  15. «و از اینکه بیم‌دهنده‌ای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.
  16. «امّا کافران در غرور و ناسازگاری‌اند * ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۲ و ۷.
  17. «بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه» سوره طور، آیه ۲۹.
  18. «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت * و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۱-۲.
  19. «بلکه می‌گویند شاعری است که چشم به راه رویداد مرگ برای اوییم» سوره طور، آیه ۳۰.
  20. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  21. «ای مؤمنان! (به پیامبر) نگویید با ما مدارا کن، بگویید: در کار ما بنگر، و سخن نیوش باشید و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰۴.
  22. ترجمه المیزان، ج۱، ص۳۷۳.
  23. «(یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی می‌فرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردن‌ها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید * این بدان روست که اینان با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزد بی‌گمان خداوند سخت کیفر است * چنین است، آن را بچشید و (بدانید که) عذاب دوزخ برای کافران است» سوره انفال، آیه ۱۲-۱۴.
  24. «و برخی از ایشان به تو گوش فرا می‌دهند تا آنگاه که از نزد تو بیرون روند، از دانشوران بپرسند: (این مرد) هم اکنون چه گفت؟ آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌هایشان مهر کوبیده است و از هوا و هوس‌هایشان پیروی کرده‌اند» سوره محمد، آیه ۱۶.
  25. «به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد ناسازگاری کردند به خداوند هیچ زیانی نمی‌رسانند و به زودی (خداوند) کردارهایشان را از میان می‌برد» سوره محمد، آیه ۳۲.
  26. «بگو: ای کافران! * آنچه شما می‌پرستید، نمی‌پرستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۱-۶.
  27. «و اگر تو را (هم نزد خود) ببریم باز هم از آنان انتقام خواهیم گرفت» سوره زخرف، آیه ۴۱.
  28. «و کافران گفتند: این (قرآن) جز دروغی نیست که (پیامبر) خود بر ساخته است و گروهی دیگر او را در آن یاری رسانده‌اند پس به راستی ستم و دروغی (بزرگ) را (پیش) آوردند * و گفتند: افسانه‌های پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده می‌شود * بگو آن را کسی فرو فرستاده است که رازهای (نهفته) آسمان‌ها و زمین را می‌داند؛ بی‌گمان او آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۴-۶.
  29. «بلکه کافران از اینکه بیم‌دهنده‌ای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند: این چیزی شگرف است» سوره ق، آیه ۲.
  30. «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابه‌جا می‌کنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین می‌گویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر می‌گفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.
  31. «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش می‌کنند؛ (به همدیگر) می‌گویند اگر به شما این (حکمی که ما می‌خواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچ‌گاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.
  32. «و آنان که در کفر شتاب می‌ورزند، تو را اندوهناک نگردانند؛ آنها هرگز هیچ زیانی به خداوند نمی‌رسانند؛ خداوند می‌خواهد که برای ایشان در جهان واپسین بهره‌ای نگذارد و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۶.
  33. «و ما فرستادگان را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نمی‌فرستیم و کافران به وسیله باطل چالش می‌ورزند تا حق را با آن از میان بردارند؛ و آیات مرا و بیم‌هایی را که یافته‌اند به ریشخند گرفتند * و ستمگرتر از آن کس که آیات پروردگارش را فرایاد او آورند اما از آنها روی گرداند و کارهایی را که کرده است به فراموشی سپارد کیست؟ ما بر دل‌های آنان پرده‌هایی افکنده‌ایم تا آن (پیام آسمانی) را درنیابند و در گوش‌هاشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم)؛ و اگر آنها را به راهیابی فرا خوانی در آن صورت (نیز) هرگز، هیچگاه رهیاب نخواهند شد» سوره کهف، آیه ۵۶-۵۷.
  34. «بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند می‌گیرند * و چون پندشان دهند نمی‌پذیرند * تنها نهیبی است یگانه و ناگاه آنان می‌نگرند» سوره صافات، آیه ۱۲-۱۳ و ۱۹.
  35. «جز کافران کسی در آیات خداوند چالش نمی‌ورزد بنابراین جنب و جوش آنان در شهرها تو را نفریبد» سوره غافر، آیه ۴.
  36. «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  37. «یا مگر می‌خواهند نیرنگی به کار برند؟ اما کافران خود نیرنگ خورده‌اند» سوره طور، آیه ۴۲.
  38. «آنان نیرنگی می‌بازند، * من نیز تدبیری می‌کنم * پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۵-۱۷.
  39. «و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش می‌دهند در حالی که بر دل‌هایشان پوشش‌هایی افکنده‌ایم تا درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم) و اگر هر نشانه‌ای ببینند به آن ایمان نمی‌آورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش می‌ورزند؛ کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.
  40. «و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند * و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۳-۷۴.
  41. «آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.
  42. «ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش -هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما می‌ماندند نمی‌مردند یا کشته نمی‌شدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دل‌هایشان کند؛ و این خداوند است که زنده می‌گرداند و می‌میراند و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.
  43. پرتوی از قرآن، ج۵، ص۳۹۲.
  44. «کافران گمان کردند که هرگز برانگیخته نخواهند شد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم که برانگیخته خواهید شد سپس از آنچه کرده‌اید آگاهتان خواهند کرد و این برای خداوند آسان است * پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستاده‌ایم ایمان آورید و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره تغابن، آیه ۷-۸.
  45. «بگو: چه کسی از آسمان‌ها و زمین به شما روزی می‌رساند؟ بگو: خداوند و بی‌گمان ما یا شما بر رهنمود یا در گمراهی آشکاریم» سوره سبأ، آیه ۲۴.
  46. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۵۶۴.
  47. «بلکه کافران دروغ می‌انگارند، * به عذابی دردناک نوید ده!» سوره انشقاق، آیه ۲۲ و ۲۴.
  48. «خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و ماده‌زاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ می‌بافند و بیشتر آنان خرد نمی‌ورزند * و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.
  49. «و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آنان را آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوند؟ * و (خداوند آگاه است از) گفتار او که: پروردگارا! اینان گروهی هستند که ایمان نمی‌آورند» سوره زخرف، آیه ۸۷-۸۸.
  50. «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم! * و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۷ و ۳۰.
  51. «سپاس خداوند را که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنایی را پدید آورد؛ آنگاه کافران برای پروردگار خود همتا می‌تراشند * و هیچ نشانه‌ای از نشانه‌های پروردگارشان به آنان نرسید مگر آنکه از آن رویگردان بودند * بی‌گمان حق را هنگامی که نزدشان آمد دروغ شمردند، به زودی اخبار آنچه را که ریشخند می‌کردند به آنان خواهد رسید» سوره انعام، آیه ۱و ۴ -۵.
  52. «و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که این یادکرد را می‌شنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و می‌گویند بی‌گمان او دیوانه است» سوره قلم، آیه ۵۱.
  53. «تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری می‌افتند * امروز زاری نکنید که از سوی ما یاری نخواهید دید * زیرا آیات من برایتان خوانده می‌شد اما شما پشت کردید * در حالی که در برابر آن گردنکشی می‌ورزیدید و در نشست‌های شبانه بدگویی می‌کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۴-۶۷.
  54. «و کافران گفتند: آیا ما و پدرانمان هنگامی که (مردیم و) خاک شدیم دوباره (از گور) بیرون آورده خواهیم شد؟ * و بر آنان اندوه مخور و از نیرنگی که می‌بازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نمل، آیه ۶۷ و ۷۰.
  55. «بی‌گمان بدترین جنبندگان نزد خداوند کافرانند که ایمان نمی‌آورند * همان کسانی از ایشان که با آنان پیمان بستی سپس هر بار پیمان خود را می‌شکنند و پرهیزگاری نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۵۵-۵۶.
  56. «جنب و جوش کافران در شهرها تو را نفریبد» سوره آل عمران، آیه ۱۹۶.
  57. «مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمده‌اند- و اگر خداوند می‌خواست آنان را بر شما چیرگی می‌داد و با شما به نبرد می‌پرداختند- باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.
  58. «و بی‌گمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند * و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی * یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابه‌لای آن جویبارهایی، نیک روان‌سازی * یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری * یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟ * و مردم را هنگامی که برای آنان رهنمود آمد هیچ چیز از ایمان آوردن باز نداشت مگر همین که گفتند: آیا خداوند بشری را به پیامبری برانگیخته است؟!» سوره اسراء، آیه ۸۹-۹۴.
  59. «بی‌گمان کسانی که فرمان (عذاب) پروردگارت بر آنان به حقیقت پیوسته است ایمان نمی‌آورند * هر چند هر نشانه‌ای برای آنان بیاید تا آنگاه که عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۹۶-۹۷.
  60. «و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانه‌ای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمی‌آورند) و اگر خداوند می‌خواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد می‌آورد پس، هرگز از نادانان مباش!» سوره انعام، آیه ۳۵.
  61. «و مبادا تو برخی از آنچه را بر تو وحی شده است کنار نهی و دل از آن تنگ داری از آن رو که می‌گویند: “چرا بر او گنجی فرو فرستاده نمی‌شود یا فرشته‌ای همراه وی نمی‌آید؟ ” تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و خداوند بر هر چیزی مراقب است» سوره هود، آیه ۱۲.
  62. «مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمی‌آورند به هلاکت افکنی * اگر بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه ای فرو می‌فرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند * و هیچ یادکرد تازه‌ای از سوی (خداوند) بخشنده برای آنان نیامد مگر آنکه از آن رویگردان بودند * به یقین (آن را) دروغ شمردند و به زودی اخبار آنچه بدان ریشخند می‌کردند به آنان خواهد رسید * آیا به زمین ننگریسته‌اند که از هر گونه گیاهی نیکو در آن چه اندازه رویانده‌ایم؟ * بی‌گمان در آن نشانه‌ای است و بیشتر آنان مؤمن نبودند» سوره شعراء، آیه ۳-۸.
  63. ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۰۸.
  64. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۶۴۸.
  65. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۸۶.
  66. «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست می‌شمرد؛ با آنکه پیش‌تر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری می‌خواستند؛ همین که آنچه می‌شناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد * خود را به بد چیزی فروختند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است، از سر افزونجویی کفر می‌ورزند (و می‌گویند:) چرا خداوند برای برخی از بندگانش که بخواهد، از بخشش خویش، فرو می‌فرستد! و سزاوار خشمی از پی خشمی گشتند و برای کافران، عذابی خواری‌آور، خواهد بود» سوره بقره، آیه ۸۹-۹۰.
  67. «در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.
  68. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
  69. «(ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست. و (ای محمّد!) ما تو را برای مردم، پیامبر فرستاده‌ایم و خداوند، (شما را) گواه بس * هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۷۹-۸۰.
  70. «بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده می‌دارد و می‌میراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخوانده‌ای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
  71. «ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بی‌گمان آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷۰.
  72. «کافران از بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعنت شده‌اند از این رو که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کردند * و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان می‌داشتند آنان را سرور نمی‌گرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند» سوره مائده، آیه ۷۸ و ۸۱.
  73. ترجمه مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۳.
  74. «هیچ‌چیز آنان را از پذیرفته شدن بخشش‌هایشان باز نداشت جز اینکه آنان به خداوند و پیامبرش انکار ورزیدند و جز با کسالت نماز نمی‌گزارند و جز با ناخشنودی بخشش نمی‌کنند» سوره توبه، آیه ۵۴.
  75. «چه برای آنان آمرزش بخواهی چه نخواهی (سودی ندارد زیرا) اگر هفتاد بار برای آنها آمرزش بخواهی هیچ‌گاه خداوند آنان را نخواهد آمرزید؛ این از آن روست که آنان به خداوند و پیامبرش کافر شده‌اند و خداوند این گروه نافرمان را راهنمایی نمی‌کند * و هیچ‌گاه بر هیچ‌یک از ایشان چون مرد نماز مگزار و بر گور او حاضر مشو؛ اینان به خداوند و پیامبرش کفر ورزیده‌اند و نافرمان مرده‌اند» سوره توبه، آیه ۸۰ و ۸۴.
  76. «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینش‌اند) به آن ایمان دارند و از دسته‌ها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعده‌گاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمی‌آورند» سوره هود، آیه ۱۷.
  77. «و کافران می‌گویند: چرا بر او از سوی پروردگارش نشانه‌ای فرو فرستاده نمی‌شود؟! بگو: بی‌گمان خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد و آن کس را که (به سوی او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد * و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش می‌افتاد یا زمین با آن پاره پاره می‌شد یا با آن مردگان به سخن آورده می‌شدند (باز ایمان نمی‌آوردند و کار ایمانشان با شما نیست)؛ بلکه تمام کارها از آن خداوند است؛ آیا مؤمنان درنیافته‌اند که اگر خداوند بخواهد همه مردم را راهنمایی می‌کند؟ و به کافران همواره برای کارهایی که کرده‌اند بلایی سخت می‌رسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانه‌شان وارد می‌شود تا وعده خداوند فرا رسد، بی‌گمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمی‌ورزد» سوره رعد، آیه ۲۷ و ۳۱.
  78. «به کافران ندا می‌دهند که دشمنی خداوند، بزرگ‌تر از دشمنی شما با خودتان است که به ایمان فرا خوانده می‌شدید امّا شما کفر می‌ورزیدید * این (عذاب) از آن روست که چون خداوند به تنهایی (به پرستش) خوانده می‌شد، شما کفر می‌ورزیدید و چون برای او شریک آورده می‌شد می‌گرویدید؛ اینک داوری با خداوند فرازمند بزرگ است» سوره غافر، آیه ۱۰-۱۲.
  79. «پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای * تو بر آنان چیره نیستی * مگر آنانکه رو بگردانند و کفر ورزند * که خدا آنان را به عذاب بزرگ‌تر عذاب کند» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۴.
  80. ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۱.
  81. «آیا به کسانی که بهره‌ای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریسته‌ای (که چگونه) به “جبت” و “طاغوت” ایمان دارند و درباره کافران می‌گویند که اینان رهیافته‌تر از مؤمنانند؟! * پس برخی از آنها به آن ایمان آوردند و برخی از ایشان روی از آن برتافتند و (برافروختن) آتش فروزان را، دوزخ بس» سوره نساء، آیه ۵۱ و ۵۵.
  82. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۹۲.
  83. «کسانی که به خداوند و پیامبرانش کفر می‌ورزند و برآنند تا میان خداوند و پیامبرانش فرق بگذارند و می‌گویند: ما به برخی ایمان داریم و برخی دیگر را انکار می‌کنیم و برآنند که راهی میانه بگزینند * آنان به راستی کافرند و ما برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۵۰-۱۵۱.
  84. تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۸۹.
  85. «تازیان بیابان‌نشین کفرگراتر و نفاق‌گراتر و به ندانستن حدود آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده است سزاوارترند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۹۷.
  86. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است * و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست و برای آنان اندوه مخور و از نیرنگی که می‌بازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  87. «و تو امید نمی‌داشتی کتاب (آسمانی) را بر تو فرود آورند؛ (این) جز بخشایشی از سوی پروردگارت (نبود) پس هیچ‌گاه پشتیبان کافران مباش» سوره قصص، آیه ۸۶.
  88. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۵۳۸.
  89. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۵۳۰.
  90. و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کرده‌اند نومید و نابود گردیده‌اند؛ آنان را برای کفری که ورزیده‌اند، نوشابه‌ای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه۷۰.
  91. کافران، به مجموعه ای از سرگرمیها و بازیچه‌ها نام دین نهادند؛ تفسیر التحریروالتنویر، ج ۴، جزء ۷، ص ۲۹۵.
  92. و دمسازان آتش بهشتیان را ندا می‌کنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! می‌گویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است. همان کسانی که دین خویش را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت و امروز ما آنان را از یاد می‌بریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند و به آیات ما انکار می‌ورزیدند؛ سوره اعراف، آیه ۵۰- ۵۱.
  93. بگو: ای کافران!؛ سوره کافرون، آیه۱.
  94. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه۶.
  95. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه۶.
  96. فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.