کفر در معارف دعا و زیارات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

کفر در لغت به معنای پوشاندن چیزی است؛ مثلاً شب را "کافر" گویند زیرا همه چیز را در خود می‌پوشاند... به همین دلیل کافر کسی است که وحدانیت خدا یا نبوت پیامبر (ص) و یا شریعت آسمانی و یا هر سه آنها را انکار کرده است. گاهی نیز کافر به کسی اطلاق می‌شود که از انجام فرائض و تکالیف دینی سر باز زند یا آن‌چه را که شکرش لازم است ترک نماید[۱].

به گفته شهید مطهری شاید تصور شود که کفر در هر جای قرآن آمده همان مفهوم پوشش اولیه را دارد، در صورتی که مفهوم خاصی که قرآن از کافر دارد همان طرد و انکار است. صِرف قبول نکردن نیست، بلکه قبول نکردن و موضع مخالف و ضد گرفتن و مبارزه کردن است... اگر فردی یا قومی هیچ وقت اسلام بر او عرضه نشده است تا عکس‌العمل ایمانی یا عکس‌العمل مخالفی داشته باشد او مسلمان نیست ولی از نظر قرآن کافر هم نیست[۲]. بر پایه این تعریف، کفر گاهی در سطح عقیده و باور به کار می‌رود و گاهی در سطح رفتار و عمل، و هر دو معنا در کلمات امام زین‌العابدین (ع) به کار رفته است.

مهم‌ترین قلمروهای کاربرد واژه کفر در صحیفه سجادیه عبارت است از:

  1. قرآن، عامل مصونیت از کفر؛ «بار خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و به یُمنِ قرآن (...) ما را از فرو غلتیدن در گودال کفر و آنچه موجب نفاق است در امان دار»[۳].
  2. ایمان به خدا، و کفر به طاغوت؛ «ای خداوند! (...) به تو ایمان آوردم و پیامبرانت را تصدیق کردم و کتابت را پذیرفتم و به هر معبودی جز تو کافر شدم و از هر کسی که جز تو را بپرستد بیزاری جستم»[۴].
  3. هجرت پیامبر برای غلبه بر اهل کفر؛ «بار خدایا! بر محمد که امین وحی توست (...) درود فرست، آن سان که او (...) به دیار غربت رخت کشید و موطن مألوف و زادبوم و سرای انس خود رها کرد تا دین تو را نصرت دهد و بر آنان که بر تو کفر می‌ورزیدند غلبه جوید»[۵].
  4. دعوت شیطان از مؤمنان برای کفر عملی (نافرمانی خدا)؛ «ای خداوند! شیطان، آن دشمن تو (...) اینک بر من غلبه یافته است؛ پس در آن حال که از گناهان خُرد که هلاک من در آنها بود و گناهان بزرگ که تباهی مرا در پی داشت، به سوی تو گریختم، مرا به سر درآورد، تا چون مرتکب معصیت تو شدم و به کردار زشتم سزاوار خشم تو گشتم، لگام عذر خویش بازچید و سخن کفرش بر من خواند سپس بر من پشت کرد و از من بیزاری جست»[۶][۷].
  5. بی‌نیازی از کافران؛ «بار خدایا! بارِ منت هیچ گنهکار و کافر بر دوش من مَنِه و برای هیچ یک از آنان در نزد من نعمت و بهره‌ای قرار مده و مرا نیز به آنان محتاج مکن بلکه آرامش و بی‌نیازی و کفایت مرا تنها به خود و بندگان نیکوکارت منحصر فرمای»[۸][۹].[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. مفردات الفاظ القرآن.
  2. مجموعه آثار، ج۱۵، ص۹۸۷.
  3. نیایش چهل و دوم.
  4. نیایش پنجاه‌و‌دوم.
  5. نیایش دوم.
  6. نیایش سی‌و‌دوم.
  7. اشاره به این آیه: ﴿إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ «همچون شیطان که به آدمی گفت: کافر شو و چون کافر شد گفت: من از تو بیزارم» سوره حشر، آیه ۱۶.
  8. نیایش بیست و‌یکم.
  9. همچنین نک: مدخل‌های شرک، مشرکان و توحید.
  10. راهنمای موضوعی صحیفه سجادیه، دکتر علی شیروانی، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۸۵ ش؛ فرهنگ‌نامه موضوعی صحیفه سجادیه، سیداحمد سجادی، مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش؛ قرآن کریم، ترجمه سیدعلی موسوی گرمارودی، انتشارات قدیانی، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش؛ مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری، ج۱۵، انتشارات صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۹۰ ش؛ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ترجمه مصطفی رحیمی‌نیا، نشر سبحان، چاپ دوم، ۱۳۸۸ ش.
  11. باقری‌فر، علی، مقاله «کفر»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۷۶.