تقلید کورکورانه
مقدمه
تقلید کورکورانه از دیگران، سنتپرستی نیاکانی، خودمحوری فرهنگی، و تعصبورزیهای غیرمنطقی و بیمبنا نسبت به سرمایهها و دستاوردهای فرهنگی پیشینیان، از جمله آفات و آسیبهای محدود کنندهای است که دامنگیر اخلاف یک جامعه و تعامل آنها با اسلافشان میگردد. نسلهای متأخر گاه به دلیل احساس کمتری نسبت به پیشینیان، اعتماد بیش از حد به صحت طریق و منش آنان، تعلق فکری و وابستگی روحی، خوی گذشتهگرایی، تنبلی فکری، عدم دستیابی به عناصر و منظومه فرهنگی برتر، میل به خاصگرایی تحت تأثیر شرایط محیط و... ؛ میراث نیاکانی خود را بدون اعمال مداقههای خردورزانه و سنجش قابلیتهای کاربری متناسب با نیازها و ضرورتهای اجتماعی خود بر سایر نظامهای فرهنگی رقیب و قابل اقتباس ترجیح میدهند و معمولاً به دلیل عادت وارگی و نفوذ عمیق و تدریجی این آثار تا مادامی که پای مقایسه با داشتههای دیگران به میان نیاید و ضرورتهای عصری آنها را به چالش نکشاند، متوجه محدودیتها و تبعات ناشی از التزام به آنها نمیشوند. سنتپرستی نیاکانی، هرچند در گذشته، شیوه معمول جوامع انسانی و یک ارزش بلامنازع اجتماعی تلقی میشد، اما در قرون اخیر و تحت تأثیر توسعه سریع و رشد شتابان تغییرات اجتماعی، این پیوستگی به بخش محدودی از اصول و زیرساختهای محوری نسبتاً ثابت تقلیل و تنزل یافته است. تردیدی نیست که تقلید، اقتباس، ارجاع و بهرهگیری از دستاوردهای فرهنگی و تمدنی پیشینیان تا آنجا که با مبانی عقلی و عقلایی، دستاوردهای علمی، تجربیات زیستی، ضرورتهای کارکردی، نیازهای عصری و مقایسات فرهنگی قابل توجیه باشد، بسیار مستحسن و نیکو خواهد بود و قرآن نیز ضمن تقبیح سنتگرایی متعصبانه، بر این سیره عقلایی مهر تأیید نهاده است. نقد صریح قرآن متوجه کفاری است که با استناد به سنتها و رویههای فرهنگی پیشینیان خود از قبول دعوت انبیا و پذیرش تعالیم آسمانی آنها سرباز زده و به بهانه نوظهور بودن و بیسابقه بودن به طرد و انکار آنها بهرغم دلیلهای آشکار روی میآوردند. تردیدی نیست که این سنخ تقلیدها همواره مذموم و محکوم است. علامه طباطبایی در توضیح تقلید و انواع آن مینویسد: در بعضی مواقع تقلید باطل است و آن تقلید جاهل است از جاهل دیگر مثل خود. خدای تعالی در رد تقلید جاهل میفرماید: ﴿أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۱]. مفاد آیه این است که عقل - اگر عقلی باشد - تجویز نمیکند که انسان به کسی که از علم بهرهای ندارد، مراجعه نموده و هدایت و راهنمایی او را که گمراهی است مثل خود، بپذیرد و این در حقیقت پیمودن راه خطردار است و سنت حیات اجازه نمیدهد انسان طریقهای را سلوک کند که در آن ایمنی از خطر نیست و وضع آن نه برای خودش و نه برای راهنمایش روشن نیست[۲]. در هر حال، هدف قرآن از طرح این آموزه توجه دادن به استقلال فکری است[۳]. شهید مطهری، در توضیح اشکال غیرمجاز تقلید مینویسد: یک نوع تقلید است که به معنای پیروی کورکورانه از محیط و عادت است که البته ممنوع است و آن همان است که در آیه قرآن[۴] مذمت شده است. مقصود از تقلید ممنوع تنها این تقلید که تقلید کورکورانه از محیط و عادت آبا و اجداد است، نیست، بلکه همان تقلید جاهل از عالم و رجوع عامی به فقیه نیز بر دو قسم است: ممنوع و مشروع. تقلیدی که در اسلام دستور رسیده "سرسپردن" نیست، چشم باز کردن و چشم بازداشتن است[۵].
نیازی به ذکر نیست که تعصب نسبت به ارزشها و مفاخر پیشینیان و اقتدای به آنها، در اسلام بسیار مورد تمجید و تحسین قرار گرفته است[۶].[۷]
آیات قرآنی مرتبط
- نکوهش شیوه کفار پیرو سنتهای آبا و اجدادی و طردکنندگان تعالیم الهی: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۸]. همین مضمون در آیات: ﴿فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ﴾[۹]؛ ﴿قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾[۱۰]؛ ﴿فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَؤُلَاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ﴾[۱۱]؛ ﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ﴾[۱۲]؛ ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۱۳] نیز به بیانات مشابه تکرار شده است.
- توجه دادن صریح سنتپرستان به انحرافی بودن رویه موجودشان: ﴿قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ * قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۴].
- در آیاتی نیز، سنتپرستی نیاکانی به عنوان نوعی احساس کاذب هدایتیافتگی ﴿بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ﴾[۱۵]؛ مانع پذیرش هدایت الهی و همچنین عامل مؤثر در طرد تعالیم حق ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۱۶] معرفی و مذمت شده است.[۱۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۳۳.
- ↑ ر. ک: مطهری، مرتضی، مقدمهای بر جهانبینی توحیدی، ج۱، ص۷۰-۷۱.
- ↑ ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾ «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، ده گفتار، ص۱۱۰-۱۱۱.
- ↑ ر. ک: مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، حکمتها و اندرزها، ص۲۵۰؛ در خصوص اهمیت و ضرورت تقلید، شیوهها، آفات، اشکال مجاز و ممنوع آن، ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص۲۱۱-۲۲۷.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۰۵.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید و اگر خداوند میخواست فرشتگانی میفرستاد، چنین چیزی در (میان) پدران نخستین خویش نشنیدهایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.
- ↑ «پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
- ↑ «پس، از آنچه آنان میپرستند در گمان مباش؛ جز به همان روش که پدرانشان پیش از این، (بتها را) میپرستیدهاند پرستش نمیکنند و ما بهره آنان را به ایشان ناکاسته خواهیم داد» سوره هود، آیه ۱۰۹.
- ↑ «گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم؟ اگر راست میگویی آنچه را که به ما وعده میدهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۰.
- ↑ «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
- ↑ «گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم * گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهاید» سوره انبیاء، آیه ۵۳-۵۴.
- ↑ «(نه،) بلکه گفتند: ما به راستی پدرانمان را بر آیینی یافتهایم و ما نیز در پی آنان رهجوییم» سوره زخرف، آیه ۲۲.
- ↑ «و چون آیات روشن ما را برای آنان بخوانند میگویند: این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند باز دارد و گفتند: این جز دروغی برساخته نیست؛ کافران درباره حقّ- هنگامی که نزد ایشان آمد- گفتند: این جز جادویی آشکار نیست» سوره سبأ، آیه ۴۳.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۰۵.