ولایت در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
*بنابراین، [[ولایت]] در [[نصوص]] [[شرعی]] معنای لغویاش را از دست نمیدهد و مثل [[غُسل]] و [[وضو]] از ابتکارات و اختراعات [[شرعی]] نیست، لذا وقتی در [[آیات الهی]] و [[روایات]] [[معصومان]]{{عم}} موضوع [[ولایت]] مطرح شود – با توجه به همان معنای لغوی کلمه - اگر به اَعمال و [[رفتار]] [[مکلفان]] مربوط شود و حکمی [[شرعی]] را ترسیم کند، در حیطه و حوزه بحثهای [[فقهی]] جا میگیرد و با عنوان ولایتهای [[شرعی]] از آن بحث میشود. | *بنابراین، [[ولایت]] در [[نصوص]] [[شرعی]] معنای لغویاش را از دست نمیدهد و مثل [[غُسل]] و [[وضو]] از ابتکارات و اختراعات [[شرعی]] نیست، لذا وقتی در [[آیات الهی]] و [[روایات]] [[معصومان]]{{عم}} موضوع [[ولایت]] مطرح شود – با توجه به همان معنای لغوی کلمه - اگر به اَعمال و [[رفتار]] [[مکلفان]] مربوط شود و حکمی [[شرعی]] را ترسیم کند، در حیطه و حوزه بحثهای [[فقهی]] جا میگیرد و با عنوان ولایتهای [[شرعی]] از آن بحث میشود. | ||
*براساس [[معارف اسلامی]]، [[ذات مقدس]] [[ربوبی]] "[[ولایت]] بالذّات" بر [[تشریع]] دارد و طبق [[حکمت بالغه]] خود و [[حفظ]] [[مصالح]] و [[مفاسد]]، به [[جعل احکام]] میپردازد و [[احکام]] خویش را در قالب کتاب و [[سنّت]] [[ابلاغ]] مینماید، در همینجا [[احکام شرعی]] که نتیجه اِعمال [[ولایت]] "[[ولیّ]] [[تشریعی]]" است، پدید میآیند. یکی از این [[احکام]] "[[ولایت]] [[شرعی]]" است<ref>برای اطلاع بیشتر از ولایت تشریعی و فرق آن با ولایت بر تشریع، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۲۳– ۱۲۵.</ref><ref>[[هادی اکبری ملکآبادی| اکبری ملکآبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته| یوسفی سوته، رقیه]] ، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۹۸-۱۰۰.</ref>. | *براساس [[معارف اسلامی]]، [[ذات مقدس]] [[ربوبی]] "[[ولایت]] بالذّات" بر [[تشریع]] دارد و طبق [[حکمت بالغه]] خود و [[حفظ]] [[مصالح]] و [[مفاسد]]، به [[جعل احکام]] میپردازد و [[احکام]] خویش را در قالب کتاب و [[سنّت]] [[ابلاغ]] مینماید، در همینجا [[احکام شرعی]] که نتیجه اِعمال [[ولایت]] "[[ولیّ]] [[تشریعی]]" است، پدید میآیند. یکی از این [[احکام]] "[[ولایت]] [[شرعی]]" است<ref>برای اطلاع بیشتر از ولایت تشریعی و فرق آن با ولایت بر تشریع، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۲۳– ۱۲۵.</ref><ref>[[هادی اکبری ملکآبادی| اکبری ملکآبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته| یوسفی سوته، رقیه]] ، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۹۸-۱۰۰.</ref>. | ||
==تعریف [[ولایت]] [[شرعی]]== | |||
*در [[فقه]] وقتی از "[[ولایت]]" بحث میشود، همانند واژههای [[طهارت]]، [[حج]]، [[غُسل]]، [[وضو]] و دیگر لغاتی نیست که به کلّی معنای لغوی و عرفی فراموش شده و معنای جدیدی به خود گرفته باشد، بلکه با توجه به همان معنایی که در لغت و عرف عربزبانان رواج دارد و در کتاب و [[سنّت]] نیز بدون [[تغییر]] استفاده شده است، در [[فقه]] هم شیوع پیدا میکند و [[فقیهان]] با توجه به موضوع بحثهای [[فقهی]] - که [[رفتار]] [[مکلفان]] است - از این زاویه به [[ولایت]] نگریسته و آن را در چهارچوب موضوعات [[فقهی]] قرار دادهاند. در [[فقه]]، "[[ولایت]]"، حکمی وضعی در مقابل [[حکم تکلیفی]] است که موضوع برای احکامی تکلیفی، مثل جواز [[تصرف]] [[ولیّ]] و ممنوعیت [[تصرف]] دیگران قرار میگیرد. | |||
*با وجود اینکه در بابهای گوناگون [[فقهی]]، از [[طهارت]] تا [[قصاص]] و دیات با "[[ولایت]]" مواجهایم، معمولاً تعریف [[علمی]] جامع و [[مانع]] از این مفهوم برای روشن شدن ماهیت [[شرعی]] آن، به وضوحِ لغوی و کاربرد عرفی آن واگذار میشود، تنها در برخی نوشتارهای معاصران، به این نکته پرداخته شده است که نمونههای مفیدتر آن را میآوریم: | |||
#{{عربی|الولاية هي الإمارة والسلطنة على الغير في نَفسه أو ماله أو أمرٍ من أُمُوره}}<ref>سیدمحمدکاظم طباطبائی، العروة الوثقی، ج۳، کتاب القضا، ص۲.</ref>. | |||
#{{عربی|كَون زمام امر شيء أو زمام شخص بِيد شخص آخر بِحَيث يمكنه التصرف في ذلِك الاُمر وفي ذلِكَ الشخص مَن أراد وَ شاء}}<ref>سیدیوسف مدنی تبریزی، الارشاد الی ولایة الفقیه، ص۱۶- ۱۷.</ref>. | |||
#{{عربی|سلطة مقرّرة لشَخص تجعله قادراً عَلَی القِيام بِأعمال قانونّية تنفذ مِن حقّ الغَير}}<ref>الموسوعة العربیة المُسیَرة، به اشراف محمد شفیق غربال، حرف واو، ج۲، ص۱۹۶۲.</ref>. | |||
*[[تأمل]] و [[اندیشه]] در تعریفهای مزبور، [[راهنمایی]] مفید برای [[درک]] ماهیت [[ولایت]] [[فقهی]] است و نشان میدهد همان محتوای لغوی و مفاد عرفی است که در اینجا به قالب اصطلاح ریخته شده است<ref>[[هادی اکبری ملکآبادی| اکبری ملکآبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته| یوسفی سوته، رقیه]] ، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۵
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ولایت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- ولایت از دیرباز در فقه مطرح بوده و قدمتی به دیرینگی فقه دارد. برای یافتن مفهومِ فقهی ولایت، باید مروری اجمالی در مفهوم لغوی و عرفی (ولایت) کرد. "ولایت" را لغویان از ریشه "وَلی" به معنای "پیوستگی و قرابت" میدانند که از آن واژگان فراوانی اشتقاق یافته است[۱]. این ریشه، مانند بسیاری دیگر از لغتها، نخست در امور مادّی بههم پیوسته و متصل بهکار رفته، آنگاه به عرصههای گوناگون غیر مادّی تکوینی یا اعتباری راه یافته است.
- ولایت در معانی مختلفی کاربرد دارد که در همه آنها معنای لغوی خود (قرابت و نزدیکی) را حفظ کرده است. از جمله مواردی که ولایت در آن معنا به کار رفته، "اَمارت و سرپرستی" است[۲].
- افزون بر این، در قرآن کریم و روایات اهل بیت نیز "ولایت" معنای لغویاش را حفظ کرده است و بدون آنکه دارای حقیقت شرعیه شود، در همان مفاد و محتوای عرفی به کار میرود. و در بسیاری از استعمالها که در آیات و روایات شاهدیم، واژۀ ولایت و واژههای دیگری که با آن از یک ریشه گرفته شدهاند؛ مثلِ ولیّ، والی و مولی استفاده میشوند، و منظور از آنها "ولایت تدبیری و تنظیمی" است؛ مثلاً در آیه ولایت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۳] به اعتقاد مفسران شیعه، منظور از "ولیّ"، تدبیر و اولویت در تصرف است[۴]. در روایت متواتر غدیر نیز این معنا را از پیامبر اکرم(ص) شاهدایم: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[۵]. در احادیث امامان معصوم(ع) نیز وقتی از ولایت سخن به میان میآید، انصراف به ولایت تدبیری و تنظیمی ایشان دارد؛ مثل روایت مشهور «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ»[۶].
- بنابراین، ولایت در نصوص شرعی معنای لغویاش را از دست نمیدهد و مثل غُسل و وضو از ابتکارات و اختراعات شرعی نیست، لذا وقتی در آیات الهی و روایات معصومان(ع) موضوع ولایت مطرح شود – با توجه به همان معنای لغوی کلمه - اگر به اَعمال و رفتار مکلفان مربوط شود و حکمی شرعی را ترسیم کند، در حیطه و حوزه بحثهای فقهی جا میگیرد و با عنوان ولایتهای شرعی از آن بحث میشود.
- براساس معارف اسلامی، ذات مقدس ربوبی "ولایت بالذّات" بر تشریع دارد و طبق حکمت بالغه خود و حفظ مصالح و مفاسد، به جعل احکام میپردازد و احکام خویش را در قالب کتاب و سنّت ابلاغ مینماید، در همینجا احکام شرعی که نتیجه اِعمال ولایت "ولیّ تشریعی" است، پدید میآیند. یکی از این احکام "ولایت شرعی" است[۷][۸].
تعریف ولایت شرعی
- در فقه وقتی از "ولایت" بحث میشود، همانند واژههای طهارت، حج، غُسل، وضو و دیگر لغاتی نیست که به کلّی معنای لغوی و عرفی فراموش شده و معنای جدیدی به خود گرفته باشد، بلکه با توجه به همان معنایی که در لغت و عرف عربزبانان رواج دارد و در کتاب و سنّت نیز بدون تغییر استفاده شده است، در فقه هم شیوع پیدا میکند و فقیهان با توجه به موضوع بحثهای فقهی - که رفتار مکلفان است - از این زاویه به ولایت نگریسته و آن را در چهارچوب موضوعات فقهی قرار دادهاند. در فقه، "ولایت"، حکمی وضعی در مقابل حکم تکلیفی است که موضوع برای احکامی تکلیفی، مثل جواز تصرف ولیّ و ممنوعیت تصرف دیگران قرار میگیرد.
- با وجود اینکه در بابهای گوناگون فقهی، از طهارت تا قصاص و دیات با "ولایت" مواجهایم، معمولاً تعریف علمی جامع و مانع از این مفهوم برای روشن شدن ماهیت شرعی آن، به وضوحِ لغوی و کاربرد عرفی آن واگذار میشود، تنها در برخی نوشتارهای معاصران، به این نکته پرداخته شده است که نمونههای مفیدتر آن را میآوریم:
- الولاية هي الإمارة والسلطنة على الغير في نَفسه أو ماله أو أمرٍ من أُمُوره[۹].
- كَون زمام امر شيء أو زمام شخص بِيد شخص آخر بِحَيث يمكنه التصرف في ذلِك الاُمر وفي ذلِكَ الشخص مَن أراد وَ شاء[۱۰].
- سلطة مقرّرة لشَخص تجعله قادراً عَلَی القِيام بِأعمال قانونّية تنفذ مِن حقّ الغَير[۱۱].
- تأمل و اندیشه در تعریفهای مزبور، راهنمایی مفید برای درک ماهیت ولایت فقهی است و نشان میدهد همان محتوای لغوی و مفاد عرفی است که در اینجا به قالب اصطلاح ریخته شده است[۱۲].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۱۴۱؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۵۳۳.
- ↑ برای اطلاع بیشتر از این موارد ر.ک: ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۳۸؛ ج۲، ص۷ و ۳۹ و ۱۴۱ و ۱۴۲؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۱۳۰ و ص۱۶۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۵۵ و ج۳، ص۸۹ و ۱۸۴ و ۲۴۲ و ۳۴۰ و ۳۴۵. (به عنوان نمونه ابنقتیبه و در الامامة و السیاسة از زمامداری حاکمان به "ولایت" تعبیر میکند؛ مثلاً میگوید: ولایة عمر بن الخطّاب (خلیفه دوم) و یا میگوید: ولایة الولید، ولایة الحَجّاج، ولایة یزید بن عبدالملک، ولایة هشام بن عبدالملک؛ طبری و ابناثیر نیز مکرّراً برای اَمارت و حاکمیت سیاسی، از واژه "ولایت" بهره میگیرند و عنوانهایی مثلِ ولایة عبدالله بن عامر، ولایة زیاد، ولایة مروان بن محمد، نمونه فراوان دارد و در تمام این موارد، معنای ولایت، همان امارت و سرپرستی دولت است.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج۶، ص۱۱- ۱۲ و ۱۴- ۲۴.
- ↑ کلینی، اصول کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشّیعه، ج۱، ابواب مقدمات العبادات، ب ۱، ح۲، ص۷– ۸.
- ↑ برای اطلاع بیشتر از ولایت تشریعی و فرق آن با ولایت بر تشریع، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۲۳– ۱۲۵.
- ↑ اکبری ملکآبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه ، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۹۸-۱۰۰.
- ↑ سیدمحمدکاظم طباطبائی، العروة الوثقی، ج۳، کتاب القضا، ص۲.
- ↑ سیدیوسف مدنی تبریزی، الارشاد الی ولایة الفقیه، ص۱۶- ۱۷.
- ↑ الموسوعة العربیة المُسیَرة، به اشراف محمد شفیق غربال، حرف واو، ج۲، ص۱۹۶۲.
- ↑ اکبری ملکآبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه ، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۱۰۱-۱۰۲.