|
|
خط ۱۵: |
خط ۱۵: |
|
| |
|
| ==ابی بن خلف در [[شان نزول]]== | | ==ابی بن خلف در [[شان نزول]]== |
| شمار آیاتی که [[مفسران]]، در ذیل آنها از اُبی یاد کردهاند، بسیار است. در این [[آیات]]، اُبَی گاه سبب انحصاری [[نزول آیه]] و گاه یکی از افراد آن است. گاهی نیز از باب [[تطبیق]] و ذکر مصداق، از او سخنی بهمیان آمده است. این آیات عبارتاند از:
| |
| #{{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدهایم و ناگاه ستیزهجویی آشکار است؟» سوره یس، آیه ۷۷.</ref> بسیاری از مفسران گفتهاند: روزی اُبَی و جمعی از [[مشرکان]]، نزد رسولخدا{{صل}} آمده، با او [[محاجه]] کردند. در این میان اُبی در حالی که استخوانی پوسیده را با فشار دست خُرد میکرد و بر باد میداد، به [[تندی]] گفت: آیا [[خداوند]] این استخوان پوسیده را زنده خواهد کرد؟ پیامبر پاسخ گفت: آری، خداوند این استخوان را زنده خواهد کرد؛ چنانکه تو را هم میمیراند و زنده میکند و به [[آتش جهنم]] در میآورد.<ref>جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۳، ص۳۸.</ref> پس از این، آیه پیشین نازل شد. درباره آیات {{متن قرآن|خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«انسان را از نطفهای (ناچیز) آفرید ناگاه همو ستیزهجویی است آشکار» سوره نحل، آیه ۴.</ref><ref> تفسیر قرطبی ج۱۰، ص۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا}}<ref>«و آدمی میگوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم میآورند؟» سوره مریم، آیه ۶۶.</ref><ref> مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازهای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.</ref><ref> غررالتبیان، ص۴۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا}}<ref>«و گفتند: آیا هنگامی که استخوانهایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟» سوره اسراء، آیه۴۹.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۹۶.</ref> نیز همین [[روایت]] را آوردهاند.
| |
| #{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.</ref> گفتهاند: مراد از {{متن قرآن|فُلَانًا}} اُبی و {{متن قرآن|الظَّالِمُ}} [[عقبة ابن ابی معیط]] است <ref>جامعالبیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۱.</ref> و [[آیه]]، پس از آنکه [[عقبه]] به تحریک اُبی، [[رسولخدا]]{{صل}} را مورد [[اهانت]] قرار داد، نازل شد و [[زبان]] حال و [[ندامت]] او را در [[قیامت]] بیان کرد؛<ref>اسبابالنزول، ص۲۷۹; الدرالمنثور، ج۶، ص۲۵۱ـ۲۵۳; مجمعالبیان، ج۷، ص۲۶۱.</ref> در نتیجه شاید از باب بیان مصداق گفتهاند: آیه {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه ۶۷.</ref> که از [[دشمنی]] برخی [[دوستان]] در قیامت حکایت میکند و آیه {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور میکند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته میشود که آنچه را انجام میدادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> که حاکی از بهصورت در افتادن کسی در [[عذاب]] است، درباره او فرود آمده است.<ref>غررالتبیان، ص۴۴۶.</ref>
| |
| #در [[آغاز بعثت]]، سران [[شرک]] از جمله اُبی، نزد [[ابوطالب]] آمده، خواستار خودداری رسولخدا{{صل}} از [[دعوت]] شدند؛<ref>مجمعالبیان، ج۸، ص۷۲۵ـ۷۲۶.</ref> امّا با [[ناامیدی]] و [[شگفتی]] بازگشتند و خویشتن را به پایداری بر [[عبادت]] [[بتها]] فراخواندند. در این باره، [[آیات]] {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بیگمان این چیزی شگفت است» سوره ص، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند» سوره ص، آیه ۶.</ref> فرود آمد.
| |
| #در [[جنگ بدر]]، ۱۲ تن از سران شرک ازجمله اُبی، تأمین غذای [[سپاه]] را برعهده داشتند <ref> روض الجنان، ج۹، ص۱۱۳.</ref> که [[خداوند]] با [[نزول]] آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref>«بیگمان کافران داراییهای خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا میبخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب میگردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده میشوند» سوره انفال، آیه ۳۶.</ref> این [[بذل و بخشش]] را برای بازداشتن از [[راه خدا]]، مایه [[حسرت]] آنان اعلام کرد. [[قرطبی]]، نزول آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref> را به [[نقل]] از [[ابنعباس]]، در همین باره دانسته است.<ref> تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۴۸.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.</ref> بنا به [[نقلی]]، [[آیه]] درباره قتل اُبی بهدست [[رسولخدا]]{{صل}} فرود آمده است؛<ref> المغازی، ج۱، ص۲۵۰; اسباب النزول، ص۱۹۲; جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۲۷۲.</ref> هر چند قول مشهور، سببنزول آیه را به روی دادی در [[جنگ بدر]] نسبت میدهد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۴; روضالجنان، ج۹، ص۸۶.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ}}<ref>«ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشندهات به خیرگی وا داشت؟» سوره انفطار، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ}}<ref>«اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشت،» سوره فجر، آیه ۱۵.</ref> گرچه مراد از انسان در [[آیات]] پیشگفته را معنای عام آن دانستهاند،<ref> تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۶۱ و ۱۷۸ و ج۲۰، ص۳۵.</ref> [[قرطبی]] بنا به نقلی میگوید: آنکه به پروردگار خویش فریفته شد و رنج [[بیهوده]] کشید، و به نعمتهای [[الهی]] آزموده شد، اُبیبنخلف بود.<ref> تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۶۱ و ۱۷۸ و ج۲۰، ص۳۵.</ref> شاید این موارد نیز از باب ذکر مصداق باشد.
| |
| #به نقلی گفتهاند: آیات ذیل درباره اُبی نازل شده که از روی [[نادانی]] به [[مجادله]] با [[وحی]] برخاسته بود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}}<ref>«و بیگمان در این قرآن برای مردم از هر مثلی گوناگون آوردهایم و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref><ref> مجمعالبیان، ج۶، ص۷۳۷; مبهمات القرآن، ج۲، ص۲۳۱; غررالتبیان، ص۴۱۲.</ref> {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ}}<ref>«و از مردم کسی است که بیهیچ دانشی درباره خداوند چالش میورزد و از هر شیطان گردنکشی پیروی میکند» سوره حج، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}}<ref>«آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref> اگرچه [[روایات]]، ترتیب نزولِ [[سوره حج]] را پس از [[سوره نور]]،<ref> التمهید، ج۱، ص۱۳۹.</ref> یعنی بعد از [[غزوه]] [[اُحد]] و [[مرگ]] اُبی، میدانند، [[المیزان]] با توجه به [[سیاق آیات]] سوره حج، [[نزول]] آن را قبل از [[جنگ بدر]] دانسته است؛<ref>المیزان، ج۱۴، ص۳۳۸.</ref> بنابراین میتواند درباره اُبی باشد.
| |
| #گفتهاند: گروهی از سران [[شرک]]، از جمله اُبی گرد هم آمده، به تلاوتِ [[قرآن]] [[پیامبر]]{{صل}} گوش فرا میدادند؛ امّا بیآنکه اثری بر دلهای ایشان بگذارد، هر یک درباره قرآن سخنی به [[باطل]] راندند که [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش میدهند در حالی که بر دلهایشان پوششهایی افکندهایم تا درنیابند و در گوشهایشان سنگینییی (نهادهایم) و اگر هر نشانهای ببینند به آن ایمان نمیآورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش میورزند؛ کافران میگویند این (چیزی) جز افسانههای پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.</ref> پرده ازاین [[راز]] برگرفت<ref>کشفالاسرار، ج۳، ص۳۲۶.</ref>.
| |
| #برخی، اُبی را ازجمله استهزاکنندگان میدانند که آیه {{متن قرآن|إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۵.</ref> درباره آنها نازل شده است.<ref> مبهمات القرآن، ج۲، ص۹۶.</ref>
| |
| #برخی از [[مفسران]]، اُبی را از مصادیق {{متن قرآن|أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَ}}<ref>«اما آنکه بینیازی نشان میدهد؛» سوره عبس، آیه ۵.</ref> دانستهاند که [[رسولخدا]]{{صل}} به [[اسلام]] آنها [[امید]] داشت؛ در نتیجه به گفت وگو با آنان پرداخت و [[آیات]] نخست این [[سوره]] در این باره فرود آمده است.<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۶۶۳.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ میباختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ میباختند و خداوند تدبیر میکرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref> وقتی سران شرک در [[دارالندوه]] گرد آمدند تا در کار پیامبر{{صل}} چارهای بیندیشند، اُبی یکی از آنان بود که به همراه برادرش اُمیه و [[عاص بن وائل]]، پیشنهاد [[حبس]] [[رسولخدا]] را ارائه دادند.<ref> الطبقات، ج۱، ص۱۷۶; مناقب، ج۱، ص۲۳۳.</ref> عبارت {{متن قرآن|لِيُثْبِتُوكَ}} در [[آیه]] به آن اشاره دارد.<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۸۲۶; روضالجنان، ج۹، ص۱۰۱ـ۱۰۳; جامعالبیان، مج۶، ج۱۰، ص۳۰۲.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا}}<ref>«ما شما را به عذابی نزدیک بیم دادیم در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.</ref> [[قرطبی]] ضمن بیان چند دیدگاه درباره این آیه، بنابر قولی، مراد از {{متن قرآن|الْمَرْءُ}} (مرد) را اُبی بن خلف و [[عقبة ابن ابیمعیط]] دانسته است.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۲۳.</ref>
| |
| #برخی بر این عقیدهاند که خطاب، [[عتاب]] و [[تهدید]] [[قرآن]] در دو آیه ذیل، متوجه اُبی است؛<ref>تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۱۲۵; مبهمات القرآن، ج۲، ص۷۳۱.</ref> اگرچه اطلاق و عموم لفظ، همه افراد مشابه را دربرمیگیرد:{{متن قرآن|فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ}}<ref>«پس، چه چیز تو را پس از آن، به دروغ انگاشتن (روز) پاداش و کیفر وا میدارد؟» سوره تین، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref>
| |
| #گفتهاند: روزی اُبی و گروهی از [[مشرکان]] در حال [[طواف]] بر گرد [[کعبه]]، به [[پیامبر]]{{صل}} پیشنهاد کردند که هر یک از دو گروه، [[خدایان]] گروه دیگر را بپرستد که در پاسخ آنان [[سوره کافرون]] نازل شد.<ref> الامالی، ص۲۴۶ـ۲۴۷.</ref>
| |
| #[[سیوطی]]، به [[نقل]] از [[محمد بن اسحاق]] آورده است: پس از کوششهای فراوان [[رسول خدا]] در [[ابلاغ وحی]] و [[دعوت]] [[مردم]] به [[اسلام]]، گروهی، از جمله اُبی نزد پیامبر آمده، بهانهای دیگر گرفتند. گویا آنان [[منتظر]] بودند تا فرشتهای را به چشم خویش ببینند.<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۲۵۱.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ}}<ref>«و گفتند: چرا بر او فرشتهای فرو فرستاده نشد؟ و اگر فرشتهای میفرستادیم کار تمام بود و دیگر مهلت نمییافتند» سوره انعام، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ}}<ref>«و اگر او را فرشتهای میگرداندیم، او را (به گونه) مردی در میآوردیم و باز هم بر آنان همان اشتباهی را که میکردند پیش میآوردیم» سوره انعام، آیه ۹.</ref> به این واقعه اشاره دارد.
| |
| #[[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و خداوند دو مرد را مثل میزند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا میفرستدش خیری (با خود) نمیآورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان میدهد و بر راهی است راست ، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.</ref>، [[مَثَل]] بردهای گنگ، [[ناتوان]] و [[کمخرد]] را آورده که نه سخن کسی را میفهمد و نه میتوان سخنش را فهمید <ref>مفردات، ص۱۴۰ـ۱۴۱، «بکم»; مجمعالبیان، ج۶، ص۵۷۸.</ref> و سربار دیگران است. از [[عطاء بن ابیرباح]] [[نقل]] است که مراد از این [[برده]] گنگ، اُبی بن خلف است.<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۵۷۸.</ref>
| |
| #براساس روایتی که [[قرطبی]] و بلنسی نقل کردهاند، اُبی، روزی همراه تنی چند از [[مشرکان]]، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمده، با استناد به [[آفرینش]] تدریجی [[انسانها]]، بر [[سخن پیامبر]] که میفرمود خداوند انسانها را یکباره برمیانگیزد، خُرده گرفت که در پاسخ آنان، آیه {{متن قرآن|مَا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«آفرینش و برانگیختن شما (همگی) جز همانند (آفرینش) یک تن نیست؛ بیگمان خداوند شنوایی بیناست» سوره لقمان، آیه ۲۸.</ref> فرود آمد<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۵۲; مبهماتالقرآن، ج۲، ص۳۳۱.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! از خداوند پروا کن و از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن، بیگمان خداوند دانایی فرزانه است» سوره احزاب، آیه ۱.</ref> بلنسی به نقل از [[ابنجریج]]، مراد از کافران را در آیه، اُبی دانسته است؛<ref> مبهمات القرآن، ج۲، ص۳۳۷.</ref> امّا [[طبرسی]]، آیه را مربوط به زمانی پس از واقعه [[اُحد]] میداند<ref>مجمعالبیان، ج۸، ص۵۲۶.</ref> که گویا این سخن صحیحتر است<ref>[[تقی صادقی|صادقی، تقی]]، [[ابی بن خلف (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |