سعادت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - 'اخلاق الاهی، ج۱' به 'اخلاق الاهی، ج۱')
خط ۲۴: خط ۲۴:
*[[سعادت]] در [[دنیا]] دارای دو مرتبه است: مرتبه پایین از آن کسانی است که از مرتبه جسمانیات [[برتر]] نرفته‌اند، [[سعادت]] [[جسم]] را به طور کامل دارند، ولی [[شوق]] رسیدن به [[سعادت]] [[روحانی]] بر وجود آنها غالب است. مرتبه [[برتر]] از آن کسانی است که [[سعادت]] [[روحانی]] را به دست آورده‌اند، ولی به اقتضای [[ضرورت]] [[زندگی]] در [[دنیا]] گاهی به تنظیم امورز [[جسم]] می‌پردازند.
*[[سعادت]] در [[دنیا]] دارای دو مرتبه است: مرتبه پایین از آن کسانی است که از مرتبه جسمانیات [[برتر]] نرفته‌اند، [[سعادت]] [[جسم]] را به طور کامل دارند، ولی [[شوق]] رسیدن به [[سعادت]] [[روحانی]] بر وجود آنها غالب است. مرتبه [[برتر]] از آن کسانی است که [[سعادت]] [[روحانی]] را به دست آورده‌اند، ولی به اقتضای [[ضرورت]] [[زندگی]] در [[دنیا]] گاهی به تنظیم امورز [[جسم]] می‌پردازند.
*کسی که در [[دنیا]] موفق به کسب پایین‌ترین مرتبه [[سعادت]] نشده باشد، سزاوار نام [[انسان]] نیست بلکه باید او را در زمرۀ چهارپایان و درندگان و بلکه پست‌تر از آنان به شمار آورد: {{متن قرآن|أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ}}<ref>« آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند » سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref><ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۸؛ محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۷.</ref>
*کسی که در [[دنیا]] موفق به کسب پایین‌ترین مرتبه [[سعادت]] نشده باشد، سزاوار نام [[انسان]] نیست بلکه باید او را در زمرۀ چهارپایان و درندگان و بلکه پست‌تر از آنان به شمار آورد: {{متن قرآن|أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ}}<ref>« آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند » سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref><ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۸؛ محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۷.</ref>
*چون حیوانات را [[فرصت]] رسیدن به چنین سعادتی نداده‌اند، هر حیوانی به اندازه استعداد [[فطری]] خود که [[خالق]] [[متعال]] در او نهاده، به [[کمال]] رسیده است؛ ولی [[انسان]] به رغم همه امکانات و فرصت‌هایی که [[خدای متعال]] برای او فراهم کرده، به [[دلیل]] [[پستی]] و [[دون‌همتی]]، از راه [[سعادت]] بازگشته و به [[عالم]] حیوانات روی آورده است؛ بنابراین حیوانات در [[محرومیت]] از [[سعادت]] معذورند و انسان‌های [[بدبخت]] سزاوار [[سرزنش]]؛ چنان‌که گفته‌اند [[بینا]] و [[نابینا]] که از راه [[منحرف]] می‌شوند و در [[چاه]] میافتند هر دو هلاک میشوند، ولی [[بینا]] [[شایسته]] [[سرزنش]] و [[نابینا]] مستحق ترحم است<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۸.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص ۸۸-۹۰.</ref>.
*چون حیوانات را [[فرصت]] رسیدن به چنین سعادتی نداده‌اند، هر حیوانی به اندازه استعداد [[فطری]] خود که [[خالق]] [[متعال]] در او نهاده، به [[کمال]] رسیده است؛ ولی [[انسان]] به رغم همه امکانات و فرصت‌هایی که [[خدای متعال]] برای او فراهم کرده، به [[دلیل]] [[پستی]] و [[دون‌همتی]]، از راه [[سعادت]] بازگشته و به [[عالم]] حیوانات روی آورده است؛ بنابراین حیوانات در [[محرومیت]] از [[سعادت]] معذورند و انسان‌های [[بدبخت]] سزاوار [[سرزنش]]؛ چنان‌که گفته‌اند [[بینا]] و [[نابینا]] که از راه [[منحرف]] می‌شوند و در [[چاه]] میافتند هر دو هلاک میشوند، ولی [[بینا]] [[شایسته]] [[سرزنش]] و [[نابینا]] مستحق ترحم است<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۸.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص ۸۸-۹۰.</ref>.


==بالاترین مرتبه [[سعادت]]==
==بالاترین مرتبه [[سعادت]]==
*نتیجه می‌گیریم که همه حكما از گذشته‌های دور تاکنون، به رغم [[اختلاف]] در جوانب مسئله، در این نکته [[اتفاق نظر]] دارند که [[سعادت انسان]] در [[معارف]] حقه و [[اخلاق]] [[پاکیزه]] منحصر است. <ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۹.</ref>
*نتیجه می‌گیریم که همه حكما از گذشته‌های دور تاکنون، به رغم [[اختلاف]] در جوانب مسئله، در این نکته [[اتفاق نظر]] دارند که [[سعادت انسان]] در [[معارف]] حقه و [[اخلاق]] [[پاکیزه]] منحصر است. <ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۹.</ref>
*این برداشت در جای خود صحیح است؛ چون [[معارف]] حقه و [[اخلاق پسندیده]]، اولاً، به خودی خود مطلوب [[انسان]] است؛ و ثانياً، تا ابد با [[انسان]] همراه است؛ ولی [[حقیقت]] این است که نهایت [[کمال]] [[آدمی]] نیستند؛ چون میوه‌ای شیرین‌تر از خود دارند. این دو ویژگی موجب [[محبت]] و [[انس به خدا]] میشوند و در نهایت [[انسان]] را به وادی تشبه به [[حضرت]] [[خالق]] میبرند که بالاترین مرتبه [[سعادت انسان]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص ۹۰.</ref>.
*این برداشت در جای خود صحیح است؛ چون [[معارف]] حقه و [[اخلاق پسندیده]]، اولاً، به خودی خود مطلوب [[انسان]] است؛ و ثانياً، تا ابد با [[انسان]] همراه است؛ ولی [[حقیقت]] این است که نهایت [[کمال]] [[آدمی]] نیستند؛ چون میوه‌ای شیرین‌تر از خود دارند. این دو ویژگی موجب [[محبت]] و [[انس به خدا]] میشوند و در نهایت [[انسان]] را به وادی تشبه به [[حضرت]] [[خالق]] میبرند که بالاترین مرتبه [[سعادت انسان]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص ۹۰.</ref>.


==[[تشبه به خالق]]==
==[[تشبه به خالق]]==
خط ۵۰: خط ۵۰:
*بنابراین منظور از [[تعلق به دنیا]]، این است که [[دنیا]] [[هدف]] [[انسان]] باشد، به طوری که تمام همش مصروف بهره‌وری از مواهب زودگذر و ناپایدار این جهانی گردد و چنان به این بهره‌ها وابسته شود که به هنگام [[انتخاب]]، نتواند [[رضای خدا]] را بر بهره‌های [[دنیوی]] ترجیح دهد؛ هر چند که خود جز اندکی از [[دنیا]] بهره‌مند نباشد. [[تعلق به دنیا]] به این معنی ریشه همه [[گناهان]] است و هم از این رو [[پیامبر گرامی اسلام]] می‌فرماید: "[[دنیادوستی]]، ریشه هرگناه است"<ref>{{متن حدیث|حُبُّ اَلدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۳۱؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۰۸.</ref>
*بنابراین منظور از [[تعلق به دنیا]]، این است که [[دنیا]] [[هدف]] [[انسان]] باشد، به طوری که تمام همش مصروف بهره‌وری از مواهب زودگذر و ناپایدار این جهانی گردد و چنان به این بهره‌ها وابسته شود که به هنگام [[انتخاب]]، نتواند [[رضای خدا]] را بر بهره‌های [[دنیوی]] ترجیح دهد؛ هر چند که خود جز اندکی از [[دنیا]] بهره‌مند نباشد. [[تعلق به دنیا]] به این معنی ریشه همه [[گناهان]] است و هم از این رو [[پیامبر گرامی اسلام]] می‌فرماید: "[[دنیادوستی]]، ریشه هرگناه است"<ref>{{متن حدیث|حُبُّ اَلدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۳۱؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۰۸.</ref>
*و می‌فرماید: "[[دنیا]] و آنچه در آن است از [[رحمت خدا]] دور است"<ref>{{متن حدیث|اَلدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ مَا فِيهَا}}؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۰۵؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۳، ص۱۵۸.</ref>
*و می‌فرماید: "[[دنیا]] و آنچه در آن است از [[رحمت خدا]] دور است"<ref>{{متن حدیث|اَلدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ مَا فِيهَا}}؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۰۵؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۳، ص۱۵۸.</ref>
*کسی که به این صورت وابسته به [[دنیا]] باشد، نمی‌تواند از [[تشبه به خدا]] [[سخن]] بگوید وگرنه خود را [[استهزا]] کرده است. برای خداگونه شدن باید این [[وابستگی]] را حذف کرد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص ۸۸-۹۵.</ref>.
*کسی که به این صورت وابسته به [[دنیا]] باشد، نمی‌تواند از [[تشبه به خدا]] [[سخن]] بگوید وگرنه خود را [[استهزا]] کرده است. برای خداگونه شدن باید این [[وابستگی]] را حذف کرد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص ۸۸-۹۵.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۹


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث سعادت است. "سعادت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سعادت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

سعادت چیست؟

  1. سعادت بدن مثل صحت و سلامت جسمانی و حواس قوی؛
  2. ثروت فراوان و باران موافق که باعث می‌شوند انسان بتواند به امور خیر مبادرت ورزد و مستحق مدح و ستایش شود؛
  3. کار نیک و بخشش که باعث حسن شهرت انسان می‌شود؛
  4. موفقیت در کارها چنان که تمامی کارها مطابق میل و اراده او پیش رود؛
  5. خوش فکری و روشن بینی به طوری که کم اشتباه کند و آرا و انظار صائبی داشته باشد.

بالاترین مرتبه سعادت

تشبه به خالق

مقدمات تشبه به خالق

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۸۵؛ خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۳؛ محمد مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۶.
  2. احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۸۶؛ محمد مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۶.
  3. احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۸۷؛ محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۷؛ خواجه نصیرالدین محمد پن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۶.
  4. « آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند » سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
  5. خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۸؛ محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۷.
  6. خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۸.
  7. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص ۸۸-۹۰.
  8. محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۹.
  9. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص ۹۰.
  10. «پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  11. «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلتُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ »؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۴۶؛ موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص۱۸۹۳.
  12. على بن محمد لیثی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۵۸؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۸.
  13. «إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لاَ طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ»؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۱۴ و ج۷، ص۱۸۶.
  14. ابن‌میثم بحرانی، شرح مأة کلمه لامیر المؤمنین، ص۲۱۹.
  15. «و آنان در آن روز از هر بیمی در امانند» سوره نمل، آیه ۸۹.
  16. «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  17. علی بن حسین صدوق، امالی، ص۹۲.
  18. «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۷.
  19. سید روح‌الله الموسوی خمینی، چهل حدیث، ص۱۰۲.
  20. «نِعْمَ اَلْعَوْنُ عَلَى اَلْآخِرَةِ اَلدُّنْيَا»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۳۶؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.
  21. «نعم العون علی طاعه الله المال»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۵، ص۷۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۶.
  22. «حُبُّ اَلدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۳۱؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۰۸.
  23. «اَلدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ مَا فِيهَا»؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۰۵؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۳، ص۱۵۸.
  24. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص ۸۸-۹۵.