مودت به خانواده: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} | ||
[[رده:مودت به خانواده]] | [[رده:مودت به خانواده]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] |
نسخهٔ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۱۸
مقدمه
پیامبر اکرم(ص) که در مراتب کمال انسانی به بالاترین مرتبه دست یافته بود، در مودت و رحمت به خانواده نیز در اعلا درجه زیست نمود، چنانکه میفرمود: «بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَةِ، وَ حُبِّبَتْ إِلَيَّ النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ، وَ جُعِلَتْ فِي الصَّلَاةِ قُرَّةُ عَيْنِي»[۱]؛ رسول خدا(ص) به همسردوستی چنان لطیف نگریسته که آن را در کنار بوی خوش مطرح کرده است؛ و در حقیقت بوی خوش زندگی محصول این عشق و دوستی است. پیشوایان دین همه، در عرصه محبت و رحمت پیشتازی کردهاند چنانکه از زبان پیامبر اکرم(ص) اینگونه توصیف شدهاند: «أُعْطِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ سَبْعَةً لَمْ يُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلَنَا وَ لَا يُعْطَاهَا أَحَدٌ بَعْدَنَا... وَ الْمَحَبَّةَ مِنَ النِّسَاءِ»[۲]؛
پیامبر اکرم(ص) کانون محبت و رحمت در خانواده بود، چنانکه انس بن مالک درباره این شأن حضرت گفته است: «مَا رَأيْتُ أحَدًا كَانَ أرْحَمَ بِالْعِيَالِ مِنْ رَسُول اللهِ(ص)»[۳].
محبت و رحمت پیامبر در خانواده چنان بود که هرگز ایرادی نمیگرفت و چیزی را به خود اختصاص نمیداد. انس بن مالک دراینباره گفته است: «خَدَمْتُ النَّبِيَّ(ص) تِسْعَ سِنِينَ فَمَا أَعْلَمُهُ قَالَ لِي قَطُّ هَلَّا فَعَلْتَ كَذَا وَ كَذَا وَ لَا عَابَ عَلَيَّ شَيْئاً قَطُّ»[۴]؛
رسول خدا(ص) جلوه تام عشق و دوستی الهی، در خانواده نیز سراسر عشق و دوستی به همه بود، سیرهنویسان درباره آن حضرت چنین نقل کردهاند: «کان النَّبی إذا أصْبَحَ مَسَحَ عَلی رؤوُسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ»[۵]؛
برترین نمونههای تربیت نبوی، علی(ع) و فاطمه(س) عاشقانه میزیستند. روایت شده است که علی(ع) میگفت: «و لقد کنت أنظر إلیها فتنجلی عنی الغموم و الأحزان بنظرتی إلیها»[۶].
پیامبر اکرم(ص) و تربیتشدگان مدرسه او جلوههای تمامعیار مودّت و رحمت در خانواده بودند و علاقه و محبتشان را به صورتهای گوناگون ابراز مینمودند و در این وادی هیچ کاستی را راه نمیدادند.[۷]
جلوههای مودت و رحمت
مودت و رحمت چون چشمه جوشان زلالی است که سیرابی زندگی از آن است و این چشمه مجاری مختلف مییابد و در هر مجرا بارورکننده و رشددهنده است. قرار گرفتن دو فرد با دو شخصیت و دو تربیت در کنار یکدیگر برای زندگی مشترک نیازمند جوشش پیوسته مودت و رحمت است؛ و این جوشش زمانی کارساز و مفید است که در ظروف مختلف جاری گردد و در صورتهای گوناگون خود را نشان دهد؛ بر زبان و گفتار، در سلوک و رفتار، و در کنشها و واکنشها. پیامبر اکرم(ص) تأکید کرده است که مودت و رحمت در خانواده به زبان آید و در عمل ظهور داشته باشد و در رفتار، خود را نشان دهد.[۸]
جلوههای زبانی و گفتاری
از مهمترین جلوههای مودت و رحمت در زندگی جلوههای زبانی و گفتاری است؛ به زبان آوردن عشق و درستی، ابراز محبت زبانی واقعی، تحسین کردن یکدیگر و بیان زیباییها و خوبیها و توانیهایی، به گفتگو نشستن و با یکدیگر مشورت نمودن و از هر دری سخن گفتن و... رسول خدا(ص) به پیروان خود سفارش میفرمود که این جلوه از جلوههای مودت و رحمت را به غفلت نسپارند و یا از سر فرهنگهای نادرست و یا ناآموختن اینگونه امور خود را از آن محروم نسازند و به زندگی مشترک آسیب نزنند، بلکه پیامبر اکرم(ص) در جامعهای که چندان توجهی به این امور نداشت و یا رویکرد درست بدان را نمیدانست، میآموخت که عشق و دوستی بر سر زبان جاری شود و محبتهای گفتاری و لوازم آن در زندگی مشترک ظهور یابد که به برخی از این موارد اشاره میشود.[۹]
ابراز علاقه و محبت زبانی
در زندگی مشترک ابراز علاقه و محبت نه فقط جلوه دوستی و پیوند درونی، که خود مایه بستگی و نزدیکی بیشتر و تأمین نیازی اساسی و امنیت خاطر و آرامش روابط است. رسول خدا(ص) بر این امر تأکید داشت و میفرمود: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ لَا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً»[۱۰]. ابراز علاقه و محبت زبانی دایرهای وسیع دارد و از جمله موارد آن تحسین و تمجید؛ و توجه به نیکوییها و زیباییها، و دیدن زحمات و خدمات و بیان آنهاست. امیر مؤمنان علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر سفارشی درباره کارگزاران نموده که این سفارش درباره هر انسانی و هر مجموعه انسانی صادق است: «وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ فِعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ»[۱۱].[۱۲]
مخاطب قرار دادن با محبت
نوع مخاطب قرار دادن یکدیگر در زندگی بیانگر احساس درونی و جایگاه قلبی و نوع فهم از یکدیگر است. رسول خدا(ص) اصرار داشت که اشخاص به نام و عنوان زیبا خوانده شوند و با بیان احترامآمیز مخاطب قرار گیرند و با نامی که بیشتر دوست دارند نام برده و یاد شوند که این نشانه محبت و رحمت به یکدیگر است. سیرهنویسان درباره آن حضرت آوردهاند: «کان یحب الإسم الحسن و یکره الإسم القبیح»[۱۳].
پیامبر اکرم(ص) به پیروان خود سفارش میکرد که اشخاص را با نامی بخوانند که بیشتر از همه نامها دوست دارند، چنانکه در خبر حنظلة بن حذیم[۱۴] آمده است: «كَانَ النَّبِيَّ(ص) يُعْجِبُهُ أَنْ يُدْعَى [یَدْعُو] الرَّجُلُ بِأَحَبِّ أَسْمَائِهِ إِلَيْهِ، و أَحَبِّ كُنَّاهُ»[۱۵].
هریک از دو همسر باید همسر خود را با نام و تعبیری مخاطب قرار دهد که او بیشتر دوست دارد و خوشش میآید و این نام بردنها گذشته از ارتباط میان اشخاص، مناسبات آنان را نیز جهت میدهد. پیشوایان دین تأکید کردهاند که مخاطبات، لطیف و زیبا و بامحبت باشد. در آموزههای علی(ع) آمده است: «أَجْمِلُوا فِي الْخِطَابِ تَسْمَعُوا جَمِيلَ الْجَوَابِ»[۱۶].[۱۷]
گفتگوی محبتآمیز
گفتگوی دو همسر از لوازم ضروری زندگی مشترک است، و هرچند کسی از نظر تربیتی و روحی و فرهنگی عادت به گفتگو نداشته باشد، لازم است آن را از لوازم ابراز علاقه و محبت بداند و در این جهت تلاش نماید. مردی از رسول خدا(ص) پرسید: برترین کارها کدام است؟ و پیامبر از جمله فرمود: «إِطْيَابُ الْكَلَامِ»[۱۸].
این امر نزد پیامبر(ص) از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار بود که دربارهاش فرمود: «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا أَنْفَقَ النَّاسُ مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ مِنْ قَوْلِ الْخَيْرِ»[۱۹].
گفتگوی از سر محبت و پرهیز از وارد شدن در گفتگوهای آسیبزا، و سکوت کردن در برابر سخنان تند و نیشدار زندگی را در فضایی از دوستی و آرامش و مسالمت پیش میبرد و خانواده را در برکت و رحمت قرار میدهد. از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً قَالَ خَيْراً فَغَنِمَ أَوْ سَكَتَ عَلَى سُوءٍ فَسَلَّمَ»[۲۰].
عشق و علاقه بهطور طبیعی ارتباط زبانی و گفتاری را به سوی نیکویی و زیبایی سوق میدهد و این ارتباط نیز بر عشق و علاقه میافزاید و آن را عمق میبخشد، و اگر کاستی و ضعفی بروز کند، در پرتو ارتباط سالم زبانی و گفتاری آن کاستی و ضعف رنگ میبازد و اصلاح میشود.
از امیر مؤمنان علی(ع) تعابیری لطیف و راهگشا دراینباره وارد شده است، از جمله: «حُسْنُ الصُّحْبَةِ يَزِيدَ فِي مَحَبَّةِ الْقُلُوبِ»[۲۱]. «عَوِّدْ لِسَانَكَ لِينَ الْكَلَامِ وَ بَذْلَ السَّلَامِ يَكْثُرْ مُحِبُّوكَ»[۲۲].
از امام سجاد(ع) تعبیری شگفت و گرانبها دراینباره نقل شده است که آن حضرت فرمود: «الْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِي الْمَالَ وَ يُنْمِي الرِّزْقَ وَ يُنْسِي فِي الْأَجَلِ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ»[۲۳].
به واقع ارتباط زبانی و گفتاری چنین معجزهگر است؛ و اگر نادرست و به دور از آرامش استفاده گردد میتواند تباهکننده و ویرانگر باشد. آنچه از امیر مؤمنان علی(ع) دراینباره نقل شده بسیار آموزنده است: «وَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَيُّ شَيْءٍ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ أَحْسَنُ فَقَالَ(ع): الْكَلَامُ فَقِيلَ أَيُّ شَيْءٍ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ أَقْبَحُ قَالَ الْكَلَامُ ثُمَّ قَالَ بِالْكَلَامِ ابْيَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ»[۲۴].
در روابط دو همسر نیز سخن گفتن با یکدیگر میتواند مناسبات را به سوی همدلی و همراهی سوق دهد، و یا مایه دلگیری و دوری گردد. اگر گفتگوی دو همسر از پایگاه مودت و رحمت باشد، بیگمان مؤدبانه و محبتآمیز خواهد بود و نه خصمانه و نفرتانگیز؛ و لازم است در این ارتباط از عواملی که موجب بد فهمیدن یکدیگر و سوء برداشت میشود اجتناب کرد؛ و نیز در سخن گفتن با یکدیگر از تعابیر زشت و برخورنده، و از گوشه و کنایههای آزاردهنده، و از اهانتهای کلامی و آنچه آسیبزننده به روابط بالنده در خانواده است پرهیز شود؛ آن هم به جدّ و به تمام معنا. تفاوتهای زن و مرد و مختلف بودن جهانهای آنان مانع ارتباط زبانی محبتآمیز و گفتگوی مفاهمهانگیز و رسیدن به نقطه مشترک نیست، به شرط آنکه هریک در دنیای خود متوقف نماند و در گفتگو فقط خود را نبیند و به نظر دیگری احترام گذارد و از سوءظن بپرهیزد و مسائل را به امور دیگر حمل ننماید، که در این صورت ارتباط زبانی و گفتگو به بدگمانی، کجفهمی، بدبینی و مشکلسازی منجر میشود.
به کار گرفتن تعابیر حساسیتبرانگیز و اهانتآمیز، و نیز آنچه برخورنده به شخصیت و علایق و سلایق دیگری است راه ارتباط زبانی سالم و گفتگوی مفید را میبندد و روابط محبتآمیز را آسیب میزند. به بیان امیر مؤمنان علی(ع): «إِيَّاكَ وَ مُسْتَهْجَنَ الْكَلَامِ فَإِنَّهُ يُوغِرُ الْقَلْبَ»[۲۵]. «إِيَّاكَ وَ مَا يُسْتَهْجَنُ مِنَ الْكَلَامِ فَإِنَّهُ يَحْبِسُ عَلَيْكَ اللِّئَامَ وَ يَنْفِرُ عَنْكَ الْكِرَامَ»[۲۶].
کرامت آدمی با اینگونه سخنان تناسبی ندارد و جریان یافتن چنین سخنانی مایه دوری و آسیبرسانی به روح و قلب یکدیگر است؛ حتی اگر فرد در روابط و گفتگوها و مشکلات پیش آمده درمانده گردد، زیرا این امر روابط را بهبود نمیبخشد و مشکل را حل نمیکند، بلکه به سردی بیشتر و دلگیری افزونتر میانجامد. «لَا تُسِئِ اللَّفْظَ وَ إِنْ ضَاقَ عَلَيْكَ الْجَوَابُ»[۲۷].
نکته مهم در ارتباط زبانی و گفتگو این است که ممکن است کسی به زشت شمرده شدن سخن یا تعبیر خود توجه نداشته باشد و آن را عادی و عاری از اهانت تلقی کند، ولی همان برای دیگری معنا و مفهومی اهانتبار و پرآزار داشته باشد که لازم است با درک متقابل از اینگونه امور دوری شود. همچنین در ارتباط کلامی، تکرار و اصرار، و لجاجت و عصبیت، مودت و رحمت را به شدت آسیب میزند و لازم است از آن به جد اجتناب شود. امام علی(ع) در هشداری کارساز فرموده است: «اللَّجَاجُ يُنْتِجُ الْحُرُوبَ وَ يُوغِرُ الْقُلُوبَ»[۲۸]؛
ملایمت در ارتباط زبانی و گفتاری و پرهیز از غلظت و تندی زبانی از شرایط لازم برای ارتباط سالم زبانی است و گفتگویی که برخاسته از مودت و رحمت، و مبتنی بر کرامت و حرمت باشد، ملایم و لطیف خواهد بود. آموزههای علی(ع) برترین تربیتشده مدرسه نبوی، دراینباره راهگشاست: «إِنَّ مِنَ الْكَرَمِ لِينَ الْكَلَامِ»[۲۹]؛ «سُنَّةُ الْأَخْيَارِ لِينُ الْكَلَامِ»[۳۰]؛
بدین ترتیب ارتباط زبانی و گفتاری برخاسته از مودت و رحمت میان دو همسر خود عاملی مهم در پیوندهای قلبی و افزایش مفاهمه و رفع تیرگیهای محتمل و مشکلات پیش آمده است؛ و نباید از آن غفلت گردد، بلکه تبدیل آن به یک امر مستمر و توام با علاقه و اشتیاق از ضروریات زندگی مشترک است.
رسول خدا(ص) با آن همه گرفتاریهای اجتماعی و سیاسی، و باوجود آن ارتباطهای معنوی و مقامات ملکوتی، با همسران خود به گفتگو میپرداخت و گاه این گفتگوهای پرمودت و رحمت به درازا میکشید، چنانکه در گفتگوی آن حضرت با صَفیّه[۳۱] نقل شده است[۳۲]. در خبری نیز از قول عایشه آمده است: «أَنَّ النَّبِيَّ(ص) كَانَ إِذَا صَلَّى رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ فَإِنْ كُنْتُ مُسْتَيْقِظَةً حَدَّثَنِي وَإِلَّا اضْطَجَعَ حَتَّى يُؤْذَنَ بِالصَّلاَةِ»[۳۳]؛
سیره رسول خدا(ص) چنین بود که در هر فرصتی با همسران خود گفتگو میکرد، چنانکه خبرهای نقلشده از همسران حضرت و برخی اصحاب بیانگر این راه و رسم نبوی است[۳۴].[۳۵]
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
- سیره پیامبر خاتم در مودت و رحمت به خانواده چگونه بود؟ (پرسش)
- سیره اهل بیت در مودت و رحمت نسبت به خانواده چه بوده است؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ «من با شریعت معتدل سهل و آسان مبعوث شدهام، و خداوند مرا به زن (همسر) و بوی خوش علاقهمند گردانده و نماز را روشنی چشمم قرار داده است». امالی الطوسی، ج۲، ص۱۴۱؛ أبومحمد الحسن بن محمد الدیلمی، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، الطبعة الثانیة، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ص۱۹۱؛ وسائل الشیعة، ج۵، ص۲۴۶؛ بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۳۳، ج۹۰، ص۳۴۳-۳۴۴؛ مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۱۹ [«بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ» آمده است].
- ↑ «به ما اهل بیت هفت چیز داده شده است که به هیچکس پیش و پس از ما چنین داده نشده است، و آنها عبارتند از:... و محبت به همسر». الجعفریات، ص۱۸۲؛ ترتیب نوادر الراوندی، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۶۵، ج۶۹، ص۴۰۳، ص۱۰۰، ص۲۲۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۷.
- ↑ «هیچکس را ندیدم که از رسول خدا(ص) نسبت به خانواده مهربانتر باشد». الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۶؛ أبو زکریا یحیی بن معین بن عون، تاریخ ابن معین، تحقیق عبد الله احمد حسن، الطبعة الاولی، دار القلم، بیروت، ج۲، ص۲۱؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۱۲؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۷۵؛ کتاب العیال، ج۱، ص۳۳۸؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۷، ص۲۰۲-۲۰۳، ۲۰۵؛ أبوحاتم محمد بن حبان البستی، صحیح ابن حبان، تحقیق شعیب الأرنؤوط، الطبعة الثانیة، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۱۴ ق. ج۱۵، ص۴۰۰؛ السنن الکبری، ج۲، ص۲۶۳؛ ذخائر العقبی، ص۱۵۴.
- ↑ «من مدت نه سال پیامبر را خدمت کردم و هیچگاه ندیدم که ایراد گرفته و گفته باشد:چرا چنین نکردی و یا کردی؛ و هرگز از من ایراد نگرفت». أبومحمد عبدالله بن محمد بن جعفر بن حیان الاصفهانی المعروف بأبی الشیخ، اخلاق النبی و آدابه، دراسة و تحقیق السید الجمیلی، الطبعة الثالثة، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ص۲۳؛ مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ قریب به همین: مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۷۴؛ الادب المفرد، ص۱۰۵؛ صحیح البخاری، ج۸، ص۳۳۴؛ أبونعیم احمد بن عبد الله بن احمد الاصبهانی، دلائل النبوة، تحقیق محمد رواس قلعهجی، عبد البر عباس، الطبعة الثانیة، دار النفائس، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۱، ص۱۸۳؛ أبوبکر احمد بن الحسین البیهقی، الاربعون الصغری، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۸ ق. ص۱۶۴؛ جار الله محمود بن عمر الزمخشری، ربیع الابرار و نصوص الأخبار، تحقیق سلیم النعیمی، افست دار الذخائر للمطبوعات، قم، ۱۴۱۰ ق. ج۲، ص۲۸۶، ج۳، ص۵۱۵؛ أبو الفضل عیاض بن موسی بن عیاض الیحصبی (القاضی عیاض)، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، تحقیق علی محمد البجاوی، دارالکتب العربی، بیروت، ج۱، ص۱۵۷؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۶؛ تهذیب الکمال، ج۱، ص۲۳۳؛ أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، شمائل الرسول، شرح و تحقیق مصطفی عبد الواحد، دار الرائد العربی، بیروت، ۱۴۰۷ ق. ص۷۷؛ البدایة و النهایة، ج۶، ص۴۲؛ أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، السیرة النبویة، ضبطه و صححه احمد عبد الشافی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج۲، ص۶۰۷؛ محمد بن علان الصدیقی الشافعی، دلیل الفالحین لطرق ریاض الصالحین، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ج۵، ص۹۹.
- ↑ «سیره پیامبر چنین بود که هر روز صبح بر سر فرزندان خود و فرزندان فرزندان خود دست محبت میکشید». عدة الداعی، ص۸۹؛ بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۹۹.
- ↑ «زمانی که به همسرم فاطمه نگاه میکردم، با نظر به او اندوهها و حزنها از من رخت برمیبست». أبوالمؤید الموفق بن احمد الحنفی المعروف بأخطب خوارزم (الخوارزمی)، المناقب، قدم له محمد رضا الموسوی الخرسان، مکتبة نینوی الحدیثة، طهران، ص۲۵۶. بدین صورت نیز نقل شده است: «وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ». کشف الغمة، ج۱، ص۳۶۲؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۹۱.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۶۹.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۷۰.
- ↑ «سخن مرد به همسر خود که “دوستت دارم” هرگز از قلب زن بیرون نمیرود» الکافی، ج۵، ص۵۶۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۰؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۷.
- ↑ «و ستودنشان را به نیکی پیوسته دار، و رنج و زحمت کسانی را که کوششی کردهاند بر زبان آر، که فراوان کار نیکوی آنان را یاد کردن، دلیر را برانگیزاند، و ترسان بددل را به کوشش مایل گرداند» نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۷۰.
- ↑ «[پیامبر(ص)] نام نیکو را دوست میداشت و از نام زشت بدش میآمد» صحیح مسلم، ج۹، ص۱۵۵؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، فتح الباری (شرح صحیح البخاری)، تحقیق عبد العزیز بن عبد الله بن باز، محمد فؤاد عبد الباقی، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۰ ق. ج۴، ص۱۰۹؛ بدر الدین أبو محمد محمود بن احمد العینی، عمدة القاری (شرح صحیح البخاری)، الطبعة الاولی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۱۰، ص۲۳۵.
- ↑ وی در خردسالی همراه پدر خود خدمت پیامبر رسید و خبرهایی را از پیامبر و درباره آن حضرت نقل کرده است. ر.ک: أبو محمد عبد الرحمن بن أبی حاتم الرازی، الجرح و التعدیل، الطبعة الاولی، مطبعة الاولی، مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیة، حیدرآباد الدکن، ج۳، ص۲۳۹؛ أبو حاتم محمد بن حبان بن احمد التمیمی البستی، مشاهیر علماء الأمصار، تحقیق مرزوق علی ابراهیم، الطبعة الاولی، دار الوفاء، المنصورة، ۱۴۱۱ ق. ص۷۱؛ عز الدین أبو الحسن علی بن محمد المعروف بابن الاثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۱، ص۵۴۰-۵۴۱؛ شهاب الدین احمد بن علی ابنحجر العسقلانی، تقریب التهذیب، دراسة و تحقیق مصطفی عبد القادر عطا، الطبعة الثانیة، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۵ ق. ج۱، ص۲۴۹؛ تقی الدین احمد بن علی المقریزی، امتاع الاسماع بما للرسول من الابناء و الاموال و الحفدة و المتاع، تحقیق و تعلیق محمد عبد الحمید النمیسی، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۰ ق. ج۱۱، ص۳۵۵.
- ↑ «پیامبر(ص) خوشش میآمد که شخص با نام و کنیهای که بیش از همه دوست میداشت خوانده شود» أبوعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، الادب المفرد، الطبعة الاولی، مؤسسة الکتب الثقافیة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ص۱۶۵؛ عبد الله بن یوسف الزیعلی الحنفی، تخریج الأحادیث و الآثار، تحقیق عبد الله بن عبد الرحمن السعد، الطبعة الاولی، دار ابن خزیمة، الریاض، ۱۴۱۴ ق. ج۳، ص۳۲۶؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۵۶؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۹، ص۳۵۸.
- ↑ «در خطاب کردن زیبا و نیکو خطاب کنید تا جواب زیبا و نیکو بشنوید» جمال الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، با مقدمه و تصحیح و تعلیق میر جلال الدین حسینی ارموی، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰ ش. ج۲، ص۲۶۶.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۷۱.
- ↑ «نیکو سخن گفتن» المحاسن، ج۲، ص۳۸۷؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۶۱؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۲۰۶.
- ↑ «سوگند به آنکه جانم در دست اوست، مردم هیچ انفاقی نکردند که دوستداشتنیتر از گفتار نیک باشد» المحاسن، ج۱، ص۱۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۹۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۱.
- ↑ «خدا رحمت کند بندهای را که سخن نیکو گوید و بهرهمند شود، یا بر سخن بد سکوت ورزد و به سلامت رهد» المحاسن، ج۱، ص۱۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۹۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۱.
- ↑ «نیکویی مصاحبت دوستی دلها را افزون میسازد» شرح غررالحکم، ج۳، ص۳۸۳؛ علی بن محمد اللیثی الواسطی، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق حسن الحسینی البیرجندی، الطبعة الاولی، دارالحدیث، ۱۳۷۶ ش. ص۲۲۸.
- ↑ «زبان خود را به نرمگویی و سلامدهی عادت ده تا دوستانت بسیار گردد» شرح غررالحکم، ج۴، ص۳۲۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۴۰.
- ↑ «گفتار نیک دارایی را زیاد میکند و روزی را افزایش میدهد و اجل را به تأخیر میاندازد و انسان را نزد خانواده محبوب میگرداند و شخص را به بهشت میبرد» امالی الصدوق، ص۱۲؛ الخصال، ج۱، ص۳۱۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۰.
- ↑ «از امیر مؤمنان علی(ع) پرسیدند: از آنچه خداوند آفریده کدامین بهتر است؟ فرمود: سخن. پرسیدند: از آنچه خداوند آفریده کدامین زشتتر است؟ [باز]فرمود: سخن. سپس افزود: به سخن است که رویها سپید شود و [هم]به سخن است که رویها سیاه گردد». تحف العقول، ص۱۵۰؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۵۵.
- ↑ «زنهار از سخن زشت، که آن دلها را کینهور میسازد». شرح غرر الحکم، ج۲، ص۲۹۸؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.
- ↑ «زنهار، از به زبان آوردن سخنان زشت، زیرا که فرومایگان را گرد تو جمع میکند و گرانمایگان را از تو میرماند». شرح غررالحکم، ج۲، ص۳۱۴؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.
- ↑ «سخن بد مگوی، اگرچه از پاسخ درماندی». شرح غررالحکم، ج۶، ص۲۸۴؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.
- ↑ «لجاجت کردن موجب درگیریها و افروخته شدن خشم و کینه دلها میگردد». شرح غررالحکم، ج۲، ص۳۳؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲.
- ↑ «بیگمان نرمگویی از بزرگواری [اخلاقی]است». الکافی، ج۸، ص۲۲؛ تحف العقول، ص۶۴ [بدون “إنَّ”]؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۸۷؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۶۳.
- ↑ «شیوه نیکان نرمگویی است». شرح غرر الحکم، ج۴، ص۱۳۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۴.
- ↑ صَفیّه دختر حُیّ بن اَخْطَب بزرگ یهود خیبر است که پس از فتح خیبر اسلام آورد و پیامبر او را به همسری گزید. صفیه بانویی فهیم و حقگرا و سخت شیفته پیامبر بود، چنانکه هنگام بیماری رسول خدا(ص) که منجر به رحلت حضرت شد، صفیه بر بالین پیامبر گفت: ای رسول خدا(ص)، به خدا سوگند، دوست دارم که این بیماری که شما را دربرگرفته به جان من میآمد و شما سالم میماندید. دیگر زنان پیامبر او را فشار دادند که لب از سخن گفتن ببندد. پیامبر متوجه ایشان شد و فرمود: البته صفیه راست میگوید. صفیه از جمله همسران رسول خدا(ص) بود که حضرت با او انسی ویژه داشت. وی در سال پنجاه هجری درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد. ر.ک: أبو عبدالله محمد بن عمر الواقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز، الطبعة الثالثة، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ج۲، ص۶۷۴-۶۷۵؛ أبو محمد عبدالملک بن هشام، سیرة النبی، تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید، دارالفکر، بیروت، ج۳، ص۳۸۸؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲۰-۱۲۹؛ أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبة الدینوری، المعارف، تحقیق ثروة عکاشه، الطبعة الاولی، افست منشورات الرضی، قم، ۱۴۱۵ ق. ص۱۳۸؛ أبوالحسن احمد بن یحیی البلاذری، أنساب الاشراف، حققه و قدم له سهیل زکار، ریاض زرکلی، الطبعة الاولی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۷ ق. ج۲، ص۷۸-۷۹؛ مستدرک الحاکم، ج۴، ص۲۸-۲۹؛ یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی اسماء الاصحاب، بهامش الاصابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۴، ص۳۳۷-۳۳۹؛ اسد الغابة، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۱؛ سیر أعلام النبلاء، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۸؛ ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۴ ش. ج۲، ص۳۴۴-۳۴۷.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲۲.
- ↑ «پیامبر(ص) چون دو رکعت نافله صبح را میگزارد اگر من بیدار بودم با من سخن میگفت و اگر خفته بودم دراز میکشید تا وقت نماز صبح شود و اذان گفته شود». صحیح البخاری، ج۲، ص۵۰۲؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۳؛ أبوداود سلیمان بن الأشعث السجستانی، سنن أبی داود، الطبعة الاولی، شرکة مکتبة و مطبعة الحلبی، مصر، ۱۳۷۱ ق. ج۱، ص۲۹۱؛ أبو بکر محمد بن خزیمة السلمی، صحیح ابن خزیمة، تحقیق و تعلیق و تخریج و تقدیم محمد مصطفی الاعظمی، الطبعة الاولی، المکتب الاسلامی، بیروت، ۱۴۱۲ ق. ج۲، ص۱۶۸؛ أبو بکر احمد بن الحسین البیهقی، معرفة السنن و الآثار، تحقیق السید کسروی حسن، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج۲، ص۳۳۳؛ السنن الکبری، ج۲، ص۱۸۸، ج۳، ص۴۵؛ یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر القرطبی المالکی، الاستذکار، تحقیق سالم محمد عطا، محمد علی معوض، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۲۰۰۰ م. ج۲، ص۹۷؛ همو، التمهید، تحقیق مصطفی بن احمد العلوی، محمد عبد الکبیر البکری، الطبعة الاولی، وزارت عموم الاوقاف و الشؤون الاسلامیة، المغرب، ۱۳۸۷ ق. ج۸، ص۱۲۶؛ جمال الدین أبو الحجاج یوسف المزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۱۰، ص۸۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۸، ص۲۵۷؛ نیل الاوطار، ج۳، ص۲۵؛ با مختصر اختلاف در لفظ.
- ↑ نک: مسند ابن راهویه، ج۲، ص۳۹۰؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۲۱۰؛ أبو زید عمر بن شبة النمیری، تاریخ المدینة المنورة، حققه فهیم محمد شلتوت، الطبعة الاولی، دارالتراث، بیروت، ۱۴۰۰ ق. ج۳، ص۱۰۶۹؛ السنن الکبری، ج۷، ص۳۰۲؛ امتاع الاسماع، ج۱۰، ص۲۳۲؛ عمدة القاری، ج۲۰، ص۱۹۷.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۷۲-۷۸.