وصیت‌نامه امام کاظم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[امام کاظم]]{{ع}} به دلیل اینکه مدام در زندان‌های مختلف [[هارون الرشید]] به [[اسارت]] به سر می‌بردند، و بر این امر [[آگاهی]] داشتند که [[عاقبت]] در یکی از این زندان‌ها به [[شهادت]] می‌رسند، [[وصیت]] نامه‌ای را در محضر برخی از [[یاران]] و [[اصحاب]] [[موثق]] خویش تنظیم نمودند که طی این [[وصیت نامه]]، ایشان فرزند بزرگ خویش [[امام رضا]]{{ع}} - را به عنوان [[وکیل]] و [[جانشین]] خویش معرفی نمودند و تمام اعضای خانواده‌شان را موظف دانستند که به سخنان ایشان [[احترام]] بگذارند. امام کاظم{{ع}} بعد از این که به [[وحدانیت]] [[خداوند]] و [[حقانیت]] [[رسول]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} شهادت می‌دهند، در بخشی از وصیت نامه خویش، به [[ازدواج]] دخترانش اشاره کرده، می‌فرماید: «در مورد [[اموال]] و [[خانواده]] و فرزندانم، او بمنزله خود من است، و اگر [[صلاح]] دید که برادرانش را - که در آغاز این نوشته از آنها نام برده‌ام - به همان صورت که من در اینجا ذکر می‌کنم باقی بگذارد، می‌تواند این کار را بکند و اگر نخواست، می‌تواند آنها را کنار بگذارد و کسی [[حق]] [[اعتراض]] به او را ندارد، و اگر کسی از آنها بخواهد [[خواهر]] خود را عروس کند، بدون اجازه و [[دستور]] او این حق را ندارد، و هر نیرو و قدرتی بخواهد او را از اختیاراتی که در اینجا ذکر کرده‌ام، کنار بزند و مانع او بشود، با این کار از [[خدا]] و رسولش فاصله گرفته و برکنار شده است و خدا و رسولش نیز با او رابطه نخواهند داشت، و [[لعنت]] خداوند و تمام لعنت کنندگان و [[ملائکه مقرب]] و [[انبیاء]] و [[مرسلین]] و [[مؤمنین]] بر چنین شخصی باد، و هیچ یک از [[سلاطین]] و نیز هیچ یک از فرزندانم حق ندارند او را از اموالی که نزد او دارم برکنار کنند، من نزد او اموالی دارم، و سخنان او در مورد مبلغ آن، کاملا مورد قبول من است چه کم بگوید، چه زیاد، و علت ذکر اسامی سایر فرزندانم فقط این بود که نام آنها و [[اولاد]] صغیرم در اینجا با [[احترام]] ذکر شود و آنها شناخته شوند. آن همسرانم که «[[ام ولد]]» هستند، هر کدام که در [[منزل]] باقی ماندند، دارای همان [[حقوق]] و مقرری خواهند بود که در [[زمان]] حیاتم از آن برخوردار بودند، به این شرط که او مایل باشد، و آنهایی که [[ازدواج]] کنند دیگر نمی‌توانند بازگردند و مقرری دریافت دارند مگر این که [[علی]] [[صلاح]] بداند، دخترانم نیز همین گونه‌اند. امر ازدواج دخترانم به‌دست هیچ یک از [[برادران]] مادریشان نیست و دخترانم نباید کاری انجام دهند جز با صلاح دید و [[مشورت]] او، و اگر برادران [[مادری]] دخترانم بدون اجازه علی در مورد ازدواج آنان کاری انجام دهند، [[خداوند تعالی]] و رسولش{{صل}} را [[مخالفت]] و [[نافرمانی]] کرده‌اند، او نسبت به مسائل ازدواج [[قوم]] خود داناتر است اگر خواست تزویج می‌کند و اگر نخواست، نمی‌کند، و من آنان را نسبت به آنچه در این نوشته ذکر کرده‌ام [[وصیت]] نموده‌ام و [[خداوند]] را بر آنها [[گواه]] می‌گیریم». آن‌گاه [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} و [[شهود]] حاضر، پای [[وصیت نامه]] را مهر کردند<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، باب ۵، ص۶۳ تا ص۶۸.</ref>.
[[امام کاظم]]{{ع}} به دلیل اینکه مدام در زندان‌های مختلف [[هارون الرشید]] در [[اسارت]] به سر می‌بردند و بر این امر [[آگاهی]] داشتند که [[عاقبت]] در یکی از این زندان‌ها به [[شهادت]] می‌رسند، وصیت نامه‌ای را در محضر برخی از [[یاران]] و [[اصحاب]] [[موثق]] خویش تنظیم نمودند که طی این [[وصیت نامه]]، ایشان فرزند بزرگ خویش ـ [[امام رضا]]{{ع}} ـ را به عنوان [[وکیل]] و [[جانشین]] خویش معرفی نمودند و تمام اعضای خانواده‌شان را موظف دانستند که به سخنان ایشان [[احترام]] بگذارند. امام کاظم{{ع}} بعد از اینکه به [[وحدانیت]] [[خداوند]] و [[حقانیت]] [[رسول]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} شهادت می‌دهند، در بخشی از وصیت نامه خویش، به [[ازدواج]] دخترانش اشاره کرده، می‌فرماید: «در مورد [[اموال]] و [[خانواده]] و فرزندانم، او به منزله خود من است و اگر [[صلاح]] دید که برادرانش را ـ که در آغاز این نوشته از آنها نام برده‌ام - به همان صورت که من در اینجا ذکر می‌کنم باقی بگذارد، می‌تواند این کار را بکند و اگر نخواست، می‌تواند آنها را کنار بگذارد و کسی [[حق]] [[اعتراض]] به او را ندارد و اگر کسی از آنها بخواهد [[خواهر]] خود را عروس کند، بدون اجازه و [[دستور]] او این حق را ندارد و هر نیرو و قدرتی بخواهد او را از اختیاراتی که در اینجا ذکر کرده‌ام، کنار بزند و مانع او بشود، با این کار از [[خدا]] و رسولش فاصله گرفته و برکنار شده است و خدا و رسولش نیز با او رابطه نخواهند داشت و [[لعنت]] خداوند و تمام لعنت کنندگان و [[ملائکه مقرب]] و [[انبیاء]] و [[مرسلین]] و [[مؤمنین]] بر چنین شخصی باد و هیچ یک از [[سلاطین]] و نیز هیچ یک از فرزندانم حق ندارند او را از اموالی که نزد او دارم برکنار کنند، من نزد او اموالی دارم و سخنان او در مورد مبلغ آن، کاملا مورد قبول من است چه کم بگوید، چه زیاد و علت ذکر اسامی سایر فرزندانم فقط این بود که نام آنها و [[اولاد]] صغیرم در اینجا با [[احترام]] ذکر شود و آنها شناخته شوند. آن همسرانم که «[[ام ولد]]» هستند، هر کدام که در [[منزل]] باقی ماندند، دارای همان [[حقوق]] و مقرری خواهند بود که در [[زمان]] حیاتم از آن برخوردار بودند، به این شرط که او مایل باشد و آنهایی که [[ازدواج]] کنند دیگر نمی‌توانند بازگردند و مقرری دریافت دارند مگر اینکه [[علی]] [[صلاح]] بداند، دخترانم نیز همین گونه‌اند. امر ازدواج دخترانم به‌دست هیچ یک از [[برادران]] مادریشان نیست و دخترانم نباید کاری انجام دهند جز با صلاحدید و [[مشورت]] او و اگر برادران [[مادری]] دخترانم بدون اجازه علی در مورد ازدواج آنان کاری انجام دهند، [[خداوند تعالی]] و رسولش{{صل}} را [[مخالفت]] و [[نافرمانی]] کرده‌اند، او نسبت به مسائل ازدواج [[قوم]] خود داناتر است اگر خواست تزویج می‌کند و اگر نخواست، نمی‌کند و من آنان را نسبت به آنچه در این نوشته ذکر کرده‌ام [[وصیت]] نموده‌ام و [[خداوند]] را بر آنها [[گواه]] می‌گیریم». آن‌گاه [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} و [[شهود]] حاضر، پای [[وصیت نامه]] را مهر کردند<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، باب ۵، ص۶۳ تا ص۶۸.</ref>.
[[امام رضا]]{{ع}} با وجود تأهل، تا آخرین دهه [[زندگی]] پر [[برکت]] خویش صاحب [[فرزندی]] نشدند و زندگی خویش را علاوه بر مسئله [[امامت]]، صرف [[سرپرستی]] از [[خانواده]] [[پدر]] بزرگوارشان کردند.


کثرت اولاد و سال‌های [[زندانی]] و [[حبس]]، چنین موقعیت [[دشواری]] را برای [[امام کاظم]]{{ع}} در پی آورده و موجب شده بود تا آن [[حضرت]] [[اختیار]] کامل [[خاندان]] را به فرزند برومندشان امام رضا{{ع}} واگذارند. این زمینه [[خانوادگی]] نیز سبب شد تا هنگامی‌که امام رضا{{ع}} به [[دعوت]] [[مأمون]] به [[ایران]] [[سفر]] کردند و مدتی در [[مرو]] اقامت گزیدند، [[خواهران]] و برادران آن حضرت به طور گسترده‌ای به ایران [[مهاجرت]] فرمودند و به [[شوق دیدار]] [[برادر]] و [[امام]] و [[سرپرست]] خویش، [[رنج]] سفر از [[مدینه]] تا [[مرو]] را بر خود هموار کنند.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۱۲۱.</ref>
کثرت اولاد و سال‌های [[زندانی]] و [[حبس]]، چنین موقعیت [[دشواری]] را برای [[امام کاظم]]{{ع}} در پی آورده و موجب شده بود تا آن حضرت [[اختیار]] کامل [[خاندان]] را به فرزند برومندشان امام رضا{{ع}} واگذارند. این زمینه [[خانوادگی]] نیز سبب شد تا هنگامی‌که امام رضا{{ع}} به [[دعوت]] [[مأمون]] به [[ایران]] [[سفر]] کردند و مدتی در [[مرو]] اقامت گزیدند، [[خواهران]] و برادران آن حضرت به طور گسترده‌ای به ایران [[مهاجرت]] فرمودند و به [[شوق دیدار]] [[برادر]] و [[امام]] و [[سرپرست]] خویش، [[رنج]] سفر از [[مدینه]] تا [[مرو]] را بر خود هموار کنند<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۱۲۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۵

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

امام کاظم(ع) به دلیل اینکه مدام در زندان‌های مختلف هارون الرشید در اسارت به سر می‌بردند و بر این امر آگاهی داشتند که عاقبت در یکی از این زندان‌ها به شهادت می‌رسند، وصیت نامه‌ای را در محضر برخی از یاران و اصحاب موثق خویش تنظیم نمودند که طی این وصیت نامه، ایشان فرزند بزرگ خویش ـ امام رضا(ع) ـ را به عنوان وکیل و جانشین خویش معرفی نمودند و تمام اعضای خانواده‌شان را موظف دانستند که به سخنان ایشان احترام بگذارند. امام کاظم(ع) بعد از اینکه به وحدانیت خداوند و حقانیت رسول(ص) و ائمه(ع) شهادت می‌دهند، در بخشی از وصیت نامه خویش، به ازدواج دخترانش اشاره کرده، می‌فرماید: «در مورد اموال و خانواده و فرزندانم، او به منزله خود من است و اگر صلاح دید که برادرانش را ـ که در آغاز این نوشته از آنها نام برده‌ام - به همان صورت که من در اینجا ذکر می‌کنم باقی بگذارد، می‌تواند این کار را بکند و اگر نخواست، می‌تواند آنها را کنار بگذارد و کسی حق اعتراض به او را ندارد و اگر کسی از آنها بخواهد خواهر خود را عروس کند، بدون اجازه و دستور او این حق را ندارد و هر نیرو و قدرتی بخواهد او را از اختیاراتی که در اینجا ذکر کرده‌ام، کنار بزند و مانع او بشود، با این کار از خدا و رسولش فاصله گرفته و برکنار شده است و خدا و رسولش نیز با او رابطه نخواهند داشت و لعنت خداوند و تمام لعنت کنندگان و ملائکه مقرب و انبیاء و مرسلین و مؤمنین بر چنین شخصی باد و هیچ یک از سلاطین و نیز هیچ یک از فرزندانم حق ندارند او را از اموالی که نزد او دارم برکنار کنند، من نزد او اموالی دارم و سخنان او در مورد مبلغ آن، کاملا مورد قبول من است چه کم بگوید، چه زیاد و علت ذکر اسامی سایر فرزندانم فقط این بود که نام آنها و اولاد صغیرم در اینجا با احترام ذکر شود و آنها شناخته شوند. آن همسرانم که «ام ولد» هستند، هر کدام که در منزل باقی ماندند، دارای همان حقوق و مقرری خواهند بود که در زمان حیاتم از آن برخوردار بودند، به این شرط که او مایل باشد و آنهایی که ازدواج کنند دیگر نمی‌توانند بازگردند و مقرری دریافت دارند مگر اینکه علی صلاح بداند، دخترانم نیز همین گونه‌اند. امر ازدواج دخترانم به‌دست هیچ یک از برادران مادریشان نیست و دخترانم نباید کاری انجام دهند جز با صلاحدید و مشورت او و اگر برادران مادری دخترانم بدون اجازه علی در مورد ازدواج آنان کاری انجام دهند، خداوند تعالی و رسولش(ص) را مخالفت و نافرمانی کرده‌اند، او نسبت به مسائل ازدواج قوم خود داناتر است اگر خواست تزویج می‌کند و اگر نخواست، نمی‌کند و من آنان را نسبت به آنچه در این نوشته ذکر کرده‌ام وصیت نموده‌ام و خداوند را بر آنها گواه می‌گیریم». آن‌گاه حضرت موسی بن جعفر(ع) و شهود حاضر، پای وصیت نامه را مهر کردند[۱].

کثرت اولاد و سال‌های زندانی و حبس، چنین موقعیت دشواری را برای امام کاظم(ع) در پی آورده و موجب شده بود تا آن حضرت اختیار کامل خاندان را به فرزند برومندشان امام رضا(ع) واگذارند. این زمینه خانوادگی نیز سبب شد تا هنگامی‌که امام رضا(ع) به دعوت مأمون به ایران سفر کردند و مدتی در مرو اقامت گزیدند، خواهران و برادران آن حضرت به طور گسترده‌ای به ایران مهاجرت فرمودند و به شوق دیدار برادر و امام و سرپرست خویش، رنج سفر از مدینه تا مرو را بر خود هموار کنند[۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، باب ۵، ص۶۳ تا ص۶۸.
  2. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۲۱.