وحی تشریعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۳: خط ۳۳:
در آیه ۵۱ شوری {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}﴾}}: "اینکه بعضی از مفسرین، [[رسول]] را، [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] می‌دانند که وحی را به مردم می‌رسانده درست نیست. چون رسول خدا پیام خدا را به مردم ابلاغ می‌کند، نه وحی را و معقول نیست که تبلیغ را وحی بخوانند. از آنجا که مبدأ وحی در تمامی این اقسام، خدای متعال است لذا می‌توان وحی را به‌ طور مطلق به خدای سبحان نسبت داد. جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}﴾}} در انتهای آیه، تعلیلی است برای مضمون آیه شریفه. یعنی خدای تعالی به خاطر علو مقامی که از خلق دارد، بزرگ‌تر از آن است که مانند گفتگوی مخلوقات با خلق خود گفت‌وگو کند، و به خاطر حکمتش، راه وحی را برای سخن گفتن با خلق اختیار کرده. از آنجا که عقل همان‌طور که گاهی راه را نشان می‌دهد، گاهی هم به خطا می‌رود و به همین جهت خدای سبحان طریق وحی را برگزیده که از هر خطایی مصون است" <ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۱۹۷-۱۹۹.</ref>.  <ref> علامه طباطبایی.</ref>.
در آیه ۵۱ شوری {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}﴾}}: "اینکه بعضی از مفسرین، [[رسول]] را، [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] می‌دانند که وحی را به مردم می‌رسانده درست نیست. چون رسول خدا پیام خدا را به مردم ابلاغ می‌کند، نه وحی را و معقول نیست که تبلیغ را وحی بخوانند. از آنجا که مبدأ وحی در تمامی این اقسام، خدای متعال است لذا می‌توان وحی را به‌ طور مطلق به خدای سبحان نسبت داد. جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}﴾}} در انتهای آیه، تعلیلی است برای مضمون آیه شریفه. یعنی خدای تعالی به خاطر علو مقامی که از خلق دارد، بزرگ‌تر از آن است که مانند گفتگوی مخلوقات با خلق خود گفت‌وگو کند، و به خاطر حکمتش، راه وحی را برای سخن گفتن با خلق اختیار کرده. از آنجا که عقل همان‌طور که گاهی راه را نشان می‌دهد، گاهی هم به خطا می‌رود و به همین جهت خدای سبحان طریق وحی را برگزیده که از هر خطایی مصون است" <ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۱۹۷-۱۹۹.</ref>.  <ref> علامه طباطبایی.</ref>.


===تقسیم دیگری در مورد وحی===
==تقسیم دیگری در مورد وحی==
#'''وحی گفتاری "زبانی"''': خداوند یا پیک وحی پیام خاصی را به‌صورت گزاره‌ها و جملات معنادار بر پیامبرش القاء می‌کند. گاهی تأکید بر محتوا می‌شود؛ مانند احادیث قدسی و گاهی تاکید بر الفاظ و محتواست؛ مانند قرآن کریم و گاهی به‌ صورت مکتوب ارائه می‌شود؛ مانند الواح موسی.
#'''وحی گفتاری "زبانی"''': خداوند یا پیک وحی پیام خاصی را به‌صورت گزاره‌ها و جملات معنادار بر پیامبرش القاء می‌کند. گاهی تأکید بر محتوا می‌شود؛ مانند احادیث قدسی و گاهی تاکید بر الفاظ و محتواست؛ مانند قرآن کریم و گاهی به‌ صورت مکتوب ارائه می‌شود؛ مانند الواح موسی.
#'''وحی افعالی''': در این‌گونه از وحی، پیام وجود ندارد بلکه منظور از آن مثلاً تجلی ظهور خدا برای انسان‌ها در عیسی مسیح {{ع}} است که مسلمانان آن را نمی‌پذیرند.
#'''وحی افعالی''': در این‌گونه از وحی، پیام وجود ندارد بلکه منظور از آن مثلاً تجلی ظهور خدا برای انسان‌ها در عیسی مسیح {{ع}} است که مسلمانان آن را نمی‌پذیرند.

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۶

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث وحی است. "وحی تشریعی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل وحی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

وحی در لغت به معنای آگاهانیدن یا سخن پنهانی و در اصطلاح علوم اسلامی به معنای ارسال پیام از سوی خداوند به پیامبران است.


مقدمه

وحی تشریعی یا وحی رسالی یا وحی نبوی، پایه و اساس دین و مرز بین معرفت دینی و اندیشه‌های ساخته فکر بشر است. هجوم شبهه‌ها به قرآن کریم گسترش یافته تا اساس و ساختار دین اسلام را سست و بی‌پایه و بشری معرفی کنند. پیشینه وحی و نبوت با تمدن بشری همزمان است؛ چرا که هیچ امتی بی پیامبر نبوده است. ﴿﴿وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ‏ ملت‌ها و ادیان مختلفی حتی پیش از اسلام با کلمه وحی و معنای آن آشنا بوده‌اند: ﴿﴿إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِه‏‏.

اقسام وحی تشریعی

﴿﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ.

۱. سخن گفتن مستقیم با خدا: وحی مستقیم همان قسمی است که حالت بیهوشی و سنگینی بر رسول خدا (ص) عارض می‌شد. امام صادق (ع). حالت غشوه وقتی عارض می‌شد که بین خدا و پیامبر واسطه‌ای نبود [۱].
در این قسم معنا و مقصود به‌ طور مستقیم و بدون واسطه فرشته وحی و واسطه دیگری بر قلب پیامبر القاء شده است. از برخی آیات استفاده می‌شود رسول خدا تمام قرآن را به‌ طور مستقیم از خدای متعال دریافت نموده است: ﴿﴿وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ و: ﴿﴿إِنَّا سَنُلْقي‏ عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً. به‌ هرحال وحی مستقیم، بالاترین نوع ارتباط انبیا با مبدأ عالم هستی است، مانند: عروج نبی مکرم اسلام ﴿﴿ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى‏ * فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏ ﴿﴿فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏‏ [۲].
گاهی از این قسم وحی به "الهام" نیز تعبیر می‌شود. همچنین برخی "رؤیای صادقه" انبیا را از همین قسم دانسته‌اند [۳].
۲. سخن گفتن خدا با پیامبر از پس پرده: بدان معنا که خداوند از طریق امواج صوتی خاص با پیامبرش سخن می‌گوید که از دیگران مخفی و پنهان است. یا پیامبرش سخن را می‌شنود، همچون سخنانی که از پشت پرده شنیده می‌شود [۴].
منظور از پشت پرده این است که سخنی شنیده می‌شود؛ ولی صاحب صدا دیده نمی‌شود. همانطور که خداوند از درخت با موسی (ع) سخن می‌گفت: و این از ویژگی‌های حضرت موسی (ع) بوده. ﴿﴿قالَ يا مُوسى‏ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتي‏ وَ بِكَلامي‏‏‏. در توصیف حجاب گفته شده است: "حجاب همان واسطه است اما این واسطه خودش وحی نمی‌کند؛ مانند فرشته وحی" [۵]. [۶]. وحی در خواب نیز از این قسم دانسته شده است. [۷].
۳. ارسال فرشته: منظور از رسول، جبرئیل "فرشته وحی" است. مبدأ وحی در اصل خداوند است؛ ولی به اذن خداوند، جبرئیل واسطه شده و وحی را به پیامبر نازل می‌کند. ﴿﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمين‏ * عَلى‏ قَلْبِك‏‏‏‏:
  1. گاه فرشته به‌صورت انسانی زیبا برای پیامبر تمثل می‌یافت.
  2. گاهی فرشته، وحی را در قلب پیامبر القاء می‌کرد.
  3. گاه نیز پیامبر اسلام (ص) جبرئیل را به‌ صورت اصلی خود مشاهده می‌کرد.
  4. برخی نیز معتقدند که روح و باطن پیامبر با روح القدس ارتباط برقرار می‌کند [۸].

در آیه ۵۱ شوری ﴿﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ: "اینکه بعضی از مفسرین، رسول را، رسول خدا می‌دانند که وحی را به مردم می‌رسانده درست نیست. چون رسول خدا پیام خدا را به مردم ابلاغ می‌کند، نه وحی را و معقول نیست که تبلیغ را وحی بخوانند. از آنجا که مبدأ وحی در تمامی این اقسام، خدای متعال است لذا می‌توان وحی را به‌ طور مطلق به خدای سبحان نسبت داد. جمله ﴿﴿إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ در انتهای آیه، تعلیلی است برای مضمون آیه شریفه. یعنی خدای تعالی به خاطر علو مقامی که از خلق دارد، بزرگ‌تر از آن است که مانند گفتگوی مخلوقات با خلق خود گفت‌وگو کند، و به خاطر حکمتش، راه وحی را برای سخن گفتن با خلق اختیار کرده. از آنجا که عقل همان‌طور که گاهی راه را نشان می‌دهد، گاهی هم به خطا می‌رود و به همین جهت خدای سبحان طریق وحی را برگزیده که از هر خطایی مصون است" [۹]. [۱۰].

تقسیم دیگری در مورد وحی

  1. وحی گفتاری "زبانی": خداوند یا پیک وحی پیام خاصی را به‌صورت گزاره‌ها و جملات معنادار بر پیامبرش القاء می‌کند. گاهی تأکید بر محتوا می‌شود؛ مانند احادیث قدسی و گاهی تاکید بر الفاظ و محتواست؛ مانند قرآن کریم و گاهی به‌ صورت مکتوب ارائه می‌شود؛ مانند الواح موسی.
  2. وحی افعالی: در این‌گونه از وحی، پیام وجود ندارد بلکه منظور از آن مثلاً تجلی ظهور خدا برای انسان‌ها در عیسی مسیح (ع) است که مسلمانان آن را نمی‌پذیرند.

ساختار وحی نبوی

وحی نبوی سه پایه اصلی دارد:

الف. مبدأ فاعلی یا همان وحی‌کننده که به همه هستی آگاهی دارد یعنی خداوند: ﴿﴿اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ. ﴿﴿بِإِذْنِ اللَّهِ.
ب. مبدأ فاعلی یا دریافت‌کننده وحی که قلب پیامبر باشد ﴿﴿عَلى‏ قَلْبِكَ.
ج. متن وحی که آیات کلام خداوند و قرآن عربی است. ﴿﴿نَزَّلَهُنزله "قرآن – واسطه: ﴿﴿لِجِبْريلَ، است [۱۱].

آیا پیامبران در امر وحی تردید داشتند؟

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع وحی و الهام


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید: