احمد بن حسن بن علی بن فضال: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط =  
| موضوع مرتبط =  
| عنوان مدخل  = احمد بن حسن بن علی بن فضال
| عنوان مدخل  = احمد بن حسن بن علی بن فضال
| مداخل مرتبط =  
| مداخل مرتبط = [[احمد بن حسن بن علی بن فضال در تراجم و رجال]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}

نسخهٔ ‏۲۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۱

آشنایی اجمالی

احمد بن الحسن بن علی بن فضال[۱] سه[۲] بار در اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق، به نقل از کتاب تهذیب الأحکام و بصائر الدرجات آمده است؛ مانند: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ الْمُثَنَّى عَنْ أَبِي سَلَّامٍ الْمَرْعَشِيِّ عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ[۳] قَالَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ»[۴].[۵]

شرح حال راوی

این راوی با عناوین دیگر، مانند: «احمد بن الحسن بن علی»[۶]، «احمد بن الحسن»[۷] و «احمد»[۸] در اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق نیز واقع شده است، ولی بیشتر با عنوان «احمد بن الحسن»[۹] و «احمد بن حسن بن علی بن فضال»[۱۰] نقل روایت کرده است.

نجاشی کنیه وی را «أبوالحسین»، و بنا بر قولی «أبوعبدالله» دانسته است[۱۱]؛ برخلاف شیخ طوسی که کنیه او را «أبوعبدالله» و بنابر قولی «أبوالحسین» دانسته است[۱۲].

احمد بن حسن بن فضال، از روات معروف کوفه و دارای آثار متعدد علمی، از جمله «کتاب الصلاة» و «کتاب الوضوء» بوده است[۱۳].

کشی در ترجمۀ عبدالله بن بکیر بن اعین، او را از بزرگان فقه، معرفی کرده[۱۴] و شیخ طوسی نوشته است که محدثان کوفه و قم از وی حدیث نقل کردند[۱۵].[۱۶]

مذهب راوی

رجالیان معروف مانند کشی، شیخ طوسی و نجاشی در کتب رجالی به فطحی[۱۷] بودن احمد بن الحسن بن فضال اشاره کردند، با این تفاوت که کشی و شیخ طوسی به آن تصریح کردند[۱۸]، ولی از عبارت نجاشی استفاده می‌شود که وی در فطحی بودن احمد بن الحسن جزم و قطع نداشته است؛ از این رو با تعبیر: گفته می‌شود که وی فطحی بوده است [۱۹]، به آن اشاره کرده است[۲۰].

ولی این عبارت نجاشی با آنچه در ترجمه پدر احمد حسن بن علی بن فضال نقل کرده، تهافت دارد؛ زیرا در آنجا نوشته است: حسن بن علی بن فضال بر مذهب فطحیه بوده است و در موقع مرگ برگشت. وقتی آن را به احمد بن حسن بن فضال گزارش دادند، وی کسی را که خبر بازگشت پدرش (حسن بن علی بن فضال) از مذهب فطحیه را نقل کرده، تخطئه و به تحریف متهم کرده است[۲۱]؛ و این خود، نشان دهنده دفاع احمد بن الحسن از این مذهب است.

به همین دلیل بعضی از بزرگان، فطحی بودن احمد بن الحسن را قطعی دانسته[۲۲] و بعضی دیگر، از تعبیر نجاشی "يقال إنه كان فطحياً" اظهار تعجب کردند[۲۳].[۲۴]

تحقیق

نجاشی داستان برگشت حسن بن علی بن فضال از مذهب انحرافی فطحیه هنگام مرگ را از دو طریق نقل کرده است؛ یکی از طریق خودش که در آن به اعتراض احمد بن الحسن بن فضال هیچ اشاره‌ای نکرده است[۲۵]؛ و دوم از طریق کشی نقل کرده و در آن اشاره شده که احمد بن الحسن، کسی را که خبر بازگشت پدرش از مذهب فطحیه را گزارش داده، متهم به تحریف کرده است[۲۶].

بدیهی است این نقل قول، نه تنها به معنای پذیرش آن نیست، بلکه مؤید آن است که نجاشی در آن تردید داشته و لذا از طریق خودش آن را روایت نکرده است؛ بنابراین عبارت "ويقال إنه كان فطحياً" در ترجمه احمد بن الحسن، منافاتی با آنچه در ترجمه پدرش حسن بن علی بن فضال ذکر شده ندارد؛ و چه بسا عبارت "ويقال إنه كان فطحياً" تعریض داشته باشد به عبارت کشی و شیخ طوسی که به فطحی بودن احمد بن الحسن تصریح کردند، چون نجاشی موقع تألیف کتاب رجال، کتاب إختیار معرفة الرجال کشی و کتاب الفهرست شیخ طوسی را در اختیار داشته و بخشی از مطالب ناظر به آنهاست.[۲۷]

طبقه راوی

شیخ طوسی در کتاب رجال، نام او را در اصحاب امام هادی و امام عسکری(ع) آورده است [۲۸]؛ هرچند در اسناد روایات، بدون واسطه از این دو امام روایت نکرده است. همچنین از تاریخ ولادت راوی نیز اطلاعی در دست نیست، اما نجاشی و شیخ طوسی سال وفات وی را ۲۶۰ ق ذکر کرده‌اند[۲۹]؛ و آیة الله بروجردی وی را از طبقه هفتم شمرده است[۳۰].[۳۱]

استادان و شاگردان راوی

احمد بن الحسن دارای استادان فراوانی بوده است؛ از جمله آنها: حمید بن المثنی، عمرو بن سعید المدائنی، پدرش حسن بن علی بن فضال[۳۲]، ابن اذینة، عبدالله بن بکیر، ابن ابی‌عمیر[۳۳]، یونس بن یعقوب، ابوهمام اسماعیل بن همام[۳۴]، علی بن یعقوب هاشمی، احمد بن ابراهیم بن عمار، علی بن اسباط، عمار بن موسی و عمرو بن سعید ساباطی[۳۵] است.

چنان که دارای شاگردان متعددی بوده است که از جمله آنها: سعد بن عبدالله قمی، محمد بن حسن صفار، محمد بن احمد بن یحیی اشعری[۳۶]، محمد بن علی بن محبوب، احمد بن یحیی، علی بن خالد و حسن بن احمد بن سلمة کوفی[۳۷] است.[۳۸]

جایگاه حدیثی راوی

احمد بن فضال، گرچه از جهت اعتقادی منحرف و به مذهب فطحیه گرایش داشته است، از جهت وثاقت، به تصریح رجالیان بزرگ، فردی ثقه و مورد اعتماد بوده است. نجاشی نوشته است: "يقال إنه كان فطحياً و كان ثقة في الحديث"[۳۹].

شیخ طوسی در کتاب الفهرست نوشته است: "كان فطحياً غير أنه ثقة في الحديث"[۴۰].

و کشی به نقل از عیاشی، وی را از فقهای اصحاب به شمار آورده است[۴۱].

بدون شک وثاقت یک راوی، باعث اعتبار روایات وی خواهد شد، گرچه از جهت اعتقادی منحرف و در مسیر حق نباشد؛ از این رو، مشهور فقهای شیعه به روایات بنوفضال عمل کردند.

شیخ طوسی در کتاب عدة الأصول درباره عمل به اخباری که توسط پیروان فرقه‌هایی همچون واقفیه و فطحیه نقل شده، نوشته است: "أما الفرق الذين أشاروا إليهم من الواقفة، و الفطحية و غير ذلك، فعن ذلك جوابان: أحدهما أن ما يرويه هؤلاء يجوز العمل به إذا كانوا ثقات في النقل - و إن كانوا مخطئين في الإعتقاد (من القول بالوقف)- إذا علم من اعتقادهم تمسكهم بالدين، و تحرجهم من الكذب و وضع الأحاديث، و هذه كانت طريقة جماعة عاصروا الأئمة(ع)، نحو عبدالله بن بكير و سماعة بن مهران و نحو بني فضال من المتأخرين عنهم و بني سماعة و من شاكلهم. فإذا علمنا أن هؤلاء الذين أشرنا إليهم و إن كانوا مخطئين في الإعتقاد من القول بالوقف و غير ذلك، كانوا ثقات في النقل فما يكون طريقة هؤلاء جاز العمل به. و الجواب الثاني أن جميع ما يرويه هؤلاء إذا اختصوا بروايته لا يعمل به، و إنما يعمل به إذا إنضاف إلى روايتهم رواية من هو على الطريقة المستقيمة و الإعتقاد الصحيح، فحينئذ يجوز العمل به. فأما إذا انفرد، فلا يجوز ذلك فيه على حال. و على هذا، سقط الإعتراض"[۴۲].

و در جایی دیگر نوشته است: "و إذا كان الراوي من فرق الشيعة مثل الفطحية، و الواقفة، و الناووسية و غيرهم نظر فيما يرويه:... و إن كان ما رووه ليس هناك ما يخالفه، و لا يعرف من الطائفة العمل بخلافه، وجب أيضاً العمل به إذا كان متحرجاً في روايته موثوقاً في أمانته، و إن كان مخطئاً في أصل الإعتقاد؛ ولأجل ما قلناه عملت الطائفة بأخبار الفطحية مثل عبدالله بن بكير و غيره، و أخبار الواقفة مثل... و من بعد هؤلاء بما رواه بنو فضال و بنو سماعة و الطاطريون و غيرهم فيما لم يكن عندهم فيه خلافه"[۴۳].

یکی از دلایل مشروعیت عمل کردن به روایات راویان غیر امامی ثقه، از جمله راویان فطحی مذهب، روایت امام حسن عسکری(ع) است که فرمود: «خُذُوا بِمَا رَوَوْا وَ ذَرُوا مَا رَأَوْا».

این روایت را شیخ طوسی در کتاب الغیبة نقل کرده است: «وَ قَالَ أَبُو الْحُسَيْنِ بْنُ تَمَّامٍ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ الْكُوفِيُّ خَادِمُ الشَّيْخِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سُئِلَ الشَّيْخُ يَعْنِي أَبَا الْقَاسِمِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ كُتُبِ ابْنِ أَبِي الْعَزَاقِرِ بَعْدَ مَا ذُمَّ وَ خَرَجَتْ فِيهِ اللَّعْنَةُ فَقِيلَ لَهُ فَكَيْفَ نَعْمَلُ بِكُتُبِهِ وَ بُيُوتُنَا مِنْهَا مِلَاءٌ فَقَالَ أَقُولُ فِيهَا مَا قَالَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ كُتُبِ بَنِي فَضَّالٍ فَقَالُوا كَيْفَ نَعْمَلُ بِكُتُبِهِمْ وَ بُيُوتُنَا مِنْهَا مِلَاءٌ. فَقَالَ(ع): خُذُوا بِمَا رَوَوْا وَ ذَرُوا مَا رَأَوْا»[۴۴].

درباره سند و متن این روایت، رجالیان و فقها اظهار نظرهای متفاوتی کردند؛ بعضی از بزرگان سند آن را معتبر دانسته و صدور آن را از معصوم(ع) قطعی دانسته‌اند. محقق نراقی با تعبیر "بسند عال صحيح"[۴۵]، و شیخ اعظم انصاری با تعبیر "حسنٌ كالصحيح"[۴۶] از آن یاد کردند، ولی آیة الله خویی با مجهول خواندن ابو الحسین بن تمام و عبدالله الکوفی روایت را ضعیف دانسته است[۴۷].[۴۸]

تحقیق

روایت از جهت سند معتبر است؛ زیرا:

اولاً، طریق شیخ طوسی به ابوالحسین بن تمام صحیح است، چون به واسطه ابومحمد المحمدی از وی روایت کرده است[۴۹].

مراد از أبومحمد المحمدی، حسن بن احمد بن القاسم بن محمد بن علی بن عبدالله بن جعفر الثانی بن عبدالله بن جعفر بن محمد بن الحنفیة بن علی بن ابی‌طالب، معروف به الشریف أبومحمد المحمدی البغدادی، از مشایخ نجاشی و شیخ طوسی است و مشایخ نجاشی همه ثقه هستند[۵۰].

نجاشی نوشته است: "الحسن بن أحمد بن القاسم بن محمد بن علي بن أبي طالب(ع) الشريف النقيب، أبو محمد، سيد في هذه الطائفة، غير أني رأيت بعض أصحابنا يغمز عليه في بعض رواياته. له كتب، منها: خصائص أميرالمؤمنين(ع) من القرآن، و كتاب في فضل العتق، و كتاب في طرق الحديث المروي في الصحابي. قرأت عليه فوائد كثيرة، و قرئ عليه و أنا أسمع. و مات...[۵۱].

و شیخ طوسی فراوان از وی با تعابیری مانند: «أبومحمد المحمدی»، «الشریف أبومحمد المحمدی» و «أبومحمد الحسن بن القاسم»[۵۲] روایت کرده است و در مشیخه تهذیب الأحکام با تعبیر الشریف أبومحمد الحسن بن أحمد بن القاسم... أبومحمد العلوی المحمدی... النقیب الشریف[۵۳] روایت کرده است.

ثانیاً، مراد از «ابوالحسین بن تمام»، ابوالحسین محمد بن علی بن فضل بن تمام کوفی دهقان است که از بزرگان و مشایخ اجازه بوده و شخصیت جلیل القدری مانند تَلَّعُکبری[۵۴] از وی اجازه نقل حدیث داشته است.

نجاشی درباره‌اش نوشته است: "محمد بن علي بن الفضل بن تمام بن سكين بن بنداذ بن داذمهر بن فرخ زاذ بن مياذرماه بن شهريار الأصغر، و كان لقب بسكين بسبب إعظامهم له. و كان ثقة، عيناً، صحيح الإعتقاد، جيد التصنيف. له كتب، منها: كتاب الكوفة، كتاب موضع قبر أميرالمؤمنين(ع)، كتاب مختصر الفرائض، كتاب الإيمان، كتاب ما روي في عدد الأئمة، كتاب الجمل في أصول شرائع الإسلام، كتاب عدد الأيام و نوادر الأخبار، كتاب الفرج، كتاب فضل الإيمان على الإسلام، كتاب الزيارات، كتاب الزهد، كتاب الوصايا، كتاب مقتل الحسين(ع). أخبرنا بسائر رواياته و كتبه أبوالعباس أحمد بن علي بن نوح. و قرأت كتاب الكوفة على أبي عبدالله الحسين بن عبيدالله عنه"[۵۵].

شیخ درباره‌اش در الفهرست نوشته است: "محمد بن علي بن الفضل بن تمام الكوفي الدهقان، يکني أبا الحسن: كثير الرواية، له كتب، منها كتاب الفرج في الغيبة، كبير حسن، أخبرنا برواياته كلها، الشريف أبومحمد المحمدي، رحمة الله عليه، عنه. و أخبرنا جماعة، عن أبي محمد هارون بن موسى التلعكبري، عنه"[۵۶].

و در کتاب الرجال نوشته است: "محمد بن علي بن الفضل بن تمام الدهقان الكوفي، يكني أبا الحسين، روى عنه التلعكبري، و سمع منه سنة أربعين و ثلاثمائة، و له منه إجازة، و أخبرنا عنه أبومحمد المحمدي"[۵۷].

و اما عبدالله الکوفی - خادم حسین بن روح نوبختی نایب خاص حضرت ولی عصر(ع) - گرچه مجهول است و در کتب رجالی ذکری از وی نشده است، به قرینه روایت راوی جلیل القدری مانند ابوالحسین بن تمام از وی، می‌‌توان حُسن حال، بلکه وثاقت او را استظهار کرد.

بنابراین، روایت امام حسن عسکری(ع) از جهت سند تمام خواهد بود.

و اما از جهت دلالت، دال بر جواز عمل به روایت راویان غیر امامی ثقه، از جمله راویان فطحی مذهب است و اینکه انحراف اعتقادی و مذهبی، مانع از اعتماد به روایات آنها نیست.

کلباسی نوشته است: "الظاهر أن الغرض من الرواية المذكورة - بعد اعتبار سندها - عدم ممانعة سوء مذهب إبن فضال عن جواز العمل برواياتهم؛ نظير قوله سبحانه: ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ"[۵۸] حيث إن الغرض منه عدم ممانعة الإصطياد عن جواز أكل الصيد. و بعبارة أخرى: الغرض عدم كون الكلب موجباً لحرمة أكل الصيد، لا بيان حكم الصيد؛ فتدبر[۵۹].

علامه مامقانی نوشته است: "والحق أنه من الموثق كالصحيح بعد ورود الأمر من العسكري(ع) بالعمل بما روته بنو فضال، حيث سئل عن كتب بني فضال فقال(ع): «خُذُوا بِمَا رَوَوْا وَ ذَرُوا مَا رَأَوْا»[۶۰]؛ فإنه نص في حجية أخبارهم كالخبر الصحيح"[۶۱]

و بزرگان دیگری مانند: شیخ حر عاملی[۶۲]، شیخ اعظم انصاری[۶۳]، محدث نوری[۶۴]، خاقانی[۶۵]، کرباسی[۶۶]، ملا علی کنی[۶۷]، جزائری، ماحوزی و کاظمی[۶۸] با استناد به این حدیث، بنونضال را ثقه و به روایات آنها اعتماد کرده‌اند.

ولی بعضی فقها و رجالیان، صحت عقیده و امامی بودن را شرط عمل به روایت دانسته‌اند و بر این اساس، به روایات راویان غیر امامی از جمله بنوفضال عمل نکردند؛ از جمله علامه حلی که نام احمد بن حسن بن فضال را در بخش دوم کتاب خلاصة الأقوال - که به راویان ضعیف اختصاص دارد - ذکر کرده و نوشته است: "أنا أتوقف في روايته"[۶۹]. رجالی معروف، ابن داود نیز نام وی را در بخش دوم کتاب رجال خود - که مخصوص مجروحین و مجهولین است - آورده است [۷۰].

از نکات قابل توجه درباره جایگاه حدیثی احمد بن الحسن بن فضال روایت قمیین از اوست، چنان که شیخ طوسی در کتاب الفهرست بدان اشاره کرده است: "روى عنه أخوه علي بن الحسن و غيره من الكوفيين و القميين"[۷۱].

امتیاز چشم‌گیر محدثان قمی بر محدثان سایر شهرها، سخت‌گیری آنان در پذیرش روایات راویان بوده است، که در جهت حفظ اصول و معارف ثابت دین و سنت‌های شناخته شده آن، و نیز صیانت از پایه‌های تفکر صحیح اسلامی انجام می‌گرفت.

دقت شدید قمیین در اخذ معارف ناب اسلامی، امری است که مجلسی اول و نیز محقق بحرانی، وحید بهبهانی و سید بحرالعلوم، آن را از عوامل اعتبار راوی معروف ابراهیم بن هاشم قمی و از اسباب پذیرش روایات او معرفی کرده‌اند[۷۲].

اخراج بعضی راویان معروف، مانند احمد بن محمد بن خالد، سهل بن زیاد و أبوسمینه توسط بزرگان سرشناسی مانند احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، به سبب چیزی که قمی‌ها آن را نقطه ضعف برای راوی و برای مردم معتقد و دیندار، مضر و گمراه کننده می‌دانستند، از قبیل: نقل از راویان ضعیف، کثرت مراسیل راوی، غلو راوی در انتساب بعضی فضایل و صفات به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و مواردی از این قبیل، گواه بر این ادعاست.[۷۳]

جوستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۵۳۰، ش۱۰۱۴؛ رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۴؛ رجال الطوسی، ص۳۸۳، ش۵۶۴۶ و ۳۹۷، ش۵۸۲۵؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۸، ش۷۲؛ معالم العلماء، ص۱۳، ش۶۲؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۳، ش۱۰؛ الرجال (إبن داود)، ص۴۱۹، ش۲۳؛ التحریر الطاووسی، ص۶۳، ش۳۵؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۱۴، ش۲۱۳؛ جامع الرواة، ج۱، ص۴۵؛ ج۲، ص۴۳۵؛ إکلیل المنهج، ص۱۰۸، ش۸۴؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۴۷؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۴۶، ش۱۳۱؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۲۳، ش۱۳۵۳؛ الرسائل الرجالیة (کلباسی)، ج۱، ص۶۵ و ۱۸۳؛ شعب المقال، ص۴۵، ش۳۱؛ تنقیح المقال، ج۵، ص۴۳۲، ش۸۹۸؛ أعیان الشیعة، ج۲، ص۴۹۴؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۸۸، ش۸۴۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۸۶، ش۴۹۶؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۴۲۶، ش۳۳۳.
  2. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۵، ص۳۴۶؛ ج۱۰، ص۵۳۴ و ۵۶۵.
  3. سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است سوره فاطر، آیه ۳۲.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۶۵، به نقل از: بصائرالدرجات، ص۴۴، ح۱.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۵۶.
  6. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۱۱۹.
  7. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۱۲۵.
  8. «عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ وَ مُحَمَّدٍ ابْنَيِ الْحَسَنِ(ع) عَنْ أَبِيهِمَا...»؛ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۱۸۲.
  9. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۵۷، ح۴ و ۳۴۱، ح۲۳؛ ج۳، ص۹، ح۵، ۱۷، ح۴، ۳۸، ح۱۷، ۵۹، ح۵ و....
  10. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج۱، ص۱۱، ح۲۰، ۳۱، ح۸۲، ۴۴، ح۲۳، ۴۵، ح۱۲۷، ۶۶، ح۱۸۷ و....
  11. أبوالحسين و قيل أبوعبدالله؛ رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۴.
  12. أبوعبدالله، و قيل أبوالحسين؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۸، ش۷۲.
  13. ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۵۸، ش۷۲؛ رجال النجاشی، ص۸۱، ش۱۹۴.
  14. ر.ک: رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۳۴۵، ش۶۳۹.
  15. الفهرست (طوسی)، ص۵۸، ش۷۲.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۵۷-۱۵۸.
  17. فطحیه، کسانی هستند که معتقدند امر امامت بعد از امام صادق(ع)، به فرزندش عبدالله افطح منتقل گردیده است. شیخ مفید می‌نویسد: و قالت فرقة أخرى: إن الإمام بعد أبي عبدالله(ع) ابنه عبدالله بن جعفر و اعتلوا في ذلك بأنه كان أكبر ولد أبي عبدالله(ع) قالت: و إن أباعبدالله(ع) قال: الإمامة لا تكون إلا في الأكبر من ولد الإمام، و هذه الفرقة تسمى الفطحية و إنما سميت بذلك لأن رئيساً لها يقال له عبدالله بن أفطح، و يقال: إنه كان أفطح الرجلين، و يقال: بل كان أفطح الرأس، و يقال: إن عبدالله كان هو الأفطح؛ الفصول المختارة، ص۳۰۶ - ۳۰۷.
  18. ر.ک: رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۳۴۵، ش۶۳۹ و ۵۳۰، ش۱۰۱۴؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۸، ش۷۲.
  19. "يقال: إنه كان فطحياً"؛ رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۴.
  20. بعضی از بزرگان در ترجیح قول نجاشی نوشته‌اند: و يمكن أن يقال: إن أصل كلام الشيخ قول الكشّي عن محمد بن مسعود، و النجاشي صرح بأن محمد بن مسعود كان في الأصل عامي المذهب ثم تبصر، و القول المذكور عنه لا يعلم قبل رجوعه أو بعده؛ إستقصاء الإعتبار فی شرح الإستبصار، ج۳، ص۲۷۸.
  21. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۶، ش۷۲.
  22. ر.ک: أعیان الشیعة، ج۵، ص۲۰۸.
  23. ر.ک: قاموس الرجال، ج۱، ص۴۲۸، ش۳۳۳.
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۵۸-۱۵۹.
  25. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۵ - ۳۶، ش۷۲.
  26. قال أبوعمرو الكشي: كان الحسن بن علي فطحياً يقول بإمامة عبدالله بن جعفر فرجع قال إبن داود في تمام الحديث: فدخل علي بن أسباط فأخبره محمد بن الحسن بن الجهم الخبر قال: فأقبل علي بن أسباط يلومه، قال: فأخبرت أحمد بن الحسن بن علي بن فضال بقول محمد بن عبدالله فقال: حرف محمد بن عبدالله على أبي، قال: وكان والله محمد بن عبدالله أصدق عندي لهجة من أحمد بن الحسن فإنه رجل فاضل دين؛ رجال النجاشی، ص۳۶، ش۷۲.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۵۹-۱۶۰.
  28. ر.ک: رجال الطوسی، ص۳۸۳، ش۵۶۴۶ و ۳۹۷، ش۵۸۲۵.
  29. ر.ک: رجال النجاشی، ص۸۱، ش۱۹۴؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۹، ش۷۲.
  30. ر.ک: الموسوعة الرجالیة (طبقات رجال الکافی)، ج۴، ص۴۰.
  31. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۶۰.
  32. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۶۵؛ ج۱۲، ص۱۸۲ و ۱۱۹.
  33. بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۶، ح۹، ۲۱۳، ح۵؛ ج۳، ص۲۰۱، ح۷۲۸.
  34. تهذیب الأحکام، ج۱، ص۳۳۰، ح۹۶۶؛ ج۳، ص۳۲۸، ح۱۰۲۶.
  35. الکافی، ج۲، ص۴۰۶، ح۹؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۷، ح۱؛ الخصال، ج۱، ص۲۳۱، ح۷۴؛ صفات الشیعة، ص۳۷، ح۵۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۵۰۸.
  36. تفسیر کنز الدقائق، ج۵، ص۳۴۶؛ ج۱۰، ص۵۳۴ و ۵۶۵؛ ج۱۲، ص۱۱۹.
  37. تهذیب الأحکام، ج۱، ص۴۴، ح۱۲۳، ۱۳۱، ح۵۰۷ و ۲۸۴، ح۸۳۲؛ ج۱۰، ص۱۹۵، ح۷۷۴.
  38. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۶۱.
  39. رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۴.
  40. الفهرست (طوسی)، ص۵۸، ش۷۲.
  41. ر.ک: رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۳۴۵، ش۶۳۹.
  42. عدة الأصول، ج۱، ص۱۳۳ - ۱۳۵.
  43. عدة الأصول، ج۱، ص۱۵۰ - ۱۵۱.
  44. الغیبة (طوسی)، ص۳۹۰، ح۳۵۵.
  45. عوائد الأیام، ص۴۶۶.
  46. کتاب الطهارة، ج۱، ص۳۵۵.
  47. لكن هذه الرواية ضعيفة لا يمكن الإعتماد عليها، فإن عبدالله الكوفي مجهول؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۸. الرواية ضعيفة لجهالة أبي الحسين و عبدالله الكوفي؛ همان، ج۱۲، ص۳۶۱. و لكن هذه الرواية لم تصح، فإن عبدالله الكوفي خادم الشيخ الحسين بن روح، مجهول؛ همان، ج۱۸، ص۵۸.
  48. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۶۱-۱۶۴.
  49. و أخبرني أبو محمد المحمدي، عن أبي الحسين محمد بن الفضل بن تمام قال:...؛ الغیبة (طوسی)، ص۳۸۹.
  50. ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۶۷، ش۶۸۵.
  51. رجال النجاشی، ص۶۵، ش۱۵۲.
  52. ر.ک: الغیبة (طوسی)، ص۱۷۵ و ۳۸۹؛ رجال الطوسی، ص۴۴۳، ش۶۳۱۸.
  53. تهذیب الأحکام، المشیخه، ص۸۷.
  54. هارون بن موسی التلعكبري، يكني أبا محمد، جليل القدر، عظيم المنزلة، واسع الرواية، عديم النظير، ثقة، روى جميع الأصول و المصنفات، مات سنة خمس و ثمانين و ثلاثمائة، أخبرنا عنه جماعة من أصحابنا؛ رجال الطوسی، ص۴۴۹.
  55. رجال النجاشی، ص۳۸۵، ش۱۰۴۶.
  56. الفهرست (طوسی)، ص۴۴۶، ش۷۱۳.
  57. رجال الطوسی، ص۴۴۳، ش۶۳۲۰.
  58. پس، از آنچه (این جانوران شکاری) برای شما (گرفته و) نگه داشته‌اند بخورید سوره مائده، آیه ۴.
  59. الرسائل الرجالیة (کلباسی)، ج۲، ص۱۵۷-۲۵۶.
  60. الغیبة (طوسی)، ص۳۹۰، ح۳۵۵.
  61. ر.ک: تنقیح المقال، ج۵، ص۴۳۶، ش۸۹۸.
  62. ر.ک: وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۰۲، ح۳۳۳۲۴ و ۱۴۲، ح۳۳۴۲۸؛ ج۳۰، ص۲۳۷؛ الفصول المهمة، ج۱، ص۵۳۸، ح۷۹۶ و ۵۹۳، ح۹۲۴.
  63. ر.ک: کتاب الصلاة، ج۲، ص۵۷۵ - ۵۷۶؛ کتاب المکاسب، ج۴، ص۳۶۶؛ کتاب النکاح، ص۳۰۹ و ۴۷۴.
  64. ر.ک: مستدرک الوسائل، الخاتمة، ج۴، ص۲۴۴، ش۷۷.
  65. ر.ک: رجال الخاقانی، ص۲۹۶ - ۲۹۹.
  66. ر.ک: إکلیل المنهج، ص۱۰۰، ش۷۰.
  67. ر.ک: توضیح المقال، ص۱۸۹.
  68. ر.ک: تنقیح المقال، ج۵، ص۴۳۵ - ۴۳۶، به نقل از: حاوی الأقوال، ج۳، ص۱۷۳، ش۱۱۳۵؛ بلغة المحدثین، ص۳۲۷؛ هدایة المحدثین، ص۱۷۰.
  69. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۳، ش۱۰.
  70. ر.ک: الرجال (إبن داود)، ص۴۱۹، ش۲۳.
  71. ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۵۸، ش۷۲.
  72. ر.ک: روضة المتقین، ج۶، ص۹۲؛ الحدائق الناضرة، ج۳، ص۳۵۴؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۲۸، ۵۵ و ۵۷؛ الفوائد الرجالیة (بحرالعلوم)، ج۱، ص۴۶۲.
  73. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۶۴-۱۷۰.