اجتهاد در مقابل نص: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


'''اجتهاد در مقابل نص '''در اصطلاح، آنجا که [[نصّ صریح]] و [[فرمان]] روشنی دربارۀ موضوعی وجود داشته باشد و کسی به‌خواهد در مقابل آن، به [[رأی]] و نظر خویش عمل کند، بخصوص آنجاکه [[فرمان]] از سوی کسی باشد که قولش [[حجت]] و اطاعتش [[واجب]] و تخلّف از دستورش [[گناه]] باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۰.</ref>.
'''اجتهاد در مقابل نص '''در اصطلاح، آنجا که [[نصّ صریح]] و [[فرمان]] روشنی دربارۀ موضوعی وجود داشته باشد و کسی به‌خواهد در مقابل آن، به [[رأی]] و نظر خویش عمل کند، بخصوص آنجاکه [[فرمان]] از سوی کسی باشد که قولش [[حجت]] و اطاعتش [[واجب]] و تخلّف از دستورش [[گناه]] باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۰.</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
*این مسأله دربارۀ [[غصب]] [[خلافت امام علی|خلافت امیر المؤمنین]]{{ع}} در [[سقیفه]] پیش‌آمد. برخلاف آنچه در طول ۲۳ سال [[دعوت]]، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در مواقع مختلف [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را به عنوان [[جانشین]]، [[خلیفه]]، [[وصی]]، مولا، و [[امیر]] [[مردم]] تعیین کرده بود و روشن‌ترین موردش در [[غدیر خم]] و جملۀ معروف {{عربی|من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه}} بود، قدرت‌طلبان در [[سقیفه بنی ساعده]] جمع شدند و [[ابوبکر]] را به [[خلافت]] برگزیدند و استنادشان آراء [[اهل حلّ و عقد]] و صلاحدید [[امّت]] بود. [[رسوایی]] و [[ضعف]] عملکرد [[اهل]] [[سقیفه]] و تضادّ آن با [[فرمان]] صریح [[پیامبر]]، بیش از آن بود که قابل [[کتمان]] و جبران باشد. برخی از [[اهل سنت]] هم در توجیه آن خطای بزرگ، جاهلانه ادّعا کرده‌اند که واقعۀ [[غدیرخم]] را قبول دارند، امّا بزرگان [[امّت]] [[اجتهاد]] کردند و [[مصلحت]] را در [[خلافت]] [[ابوبکر]] دیدند و با او [[بیعت]] کردند. این دقیقا همان [[اجتهاد]] در برابر [[نصّ صریح]] است که خطاست و آنجا که [[خدا]] و [[پیامبر|رسول]] حکمی کرده باشند، برای کسی [[حق]] [[تصمیم]] دیگری وجود ندارد. [[تصمیم]] [[سقیفه]] [[لغزش]] و فلته‌ای جبران‌ناپذیر بود و خطای بزرگتر، توجیه آن [[خطا]] توسّط دیگران است. [[اجتهاد]] در مقابل [[نصّ]] در موارد دیگری نیز از سوی [[عمر بن خطاب]] و دیگران انجام گرفته است، از جمله در مورد تمتّع در [[حج]] و متعۀ [[زنان]]، که وی گفت: دو [[متعه]] در زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] [[حلال]] بود و من [[حرام]] می‌کنم و هرکس انجام دهد [[عقوبت]] می‌کنم: {{عربی|متعتان کانتا علی عهد رسول اللّه{{صل}} و انا انهی عنهما و اعاقب علیهما: متعة الحجّ و متعة النّساء}}.<ref>الغدیر، ج ۶ ص ۲۱۱ با لفظ‌های مختلف آمده است</ref> موارد متعدد دیگری در [[تاریخ]] آمده که وی [[اجتهاد در مقابل نصّ]] کرده است، بی‌آنکه [[علم]] و [[شایستگی]] و [[حقّ]] آن را داشته باشد.<ref>ر. ک: الغدیر، ج ۶ ص ۸۳ به بعد (نوادر الأثر فی علم عمر) و النص و الأجتهاد، سیّد شرف الدین</ref> اجتهاد در مقابل نص، نیز نام کتابی است که ترجمۀ النصّ و الأجتهاد <ref>تألیف سیّد عبد الحسین شرف الدین عاملی، چاپ سوّم، مطبعة النعمان، نجف،۴۰۸ صفحه</ref> از مرحوم [[سید شرف الدین]] صاحب "المراجعات" است و به تحلیل آن‌گونه اجتهادها و تأویل‌های غلط در [[عصر خلفا]] و صدر [[اسلام]] پرداخته است و [[صد]] مورد از آنها را مستند ذکر کرده است، از قبیل: حادثۀ [[سقیفه]]، سپردن [[خلافت]] به [[عمر]] از سوی [[ابوبکر]]، [[اعتراض]] به [[فرماندهی]] [[اسامه]]، [[مخالفت]] با سهم {{عربی|مؤلّفة قلوبهم}} و {{عربی|ذی القربی}} در [[زکات]]، [[غصب فدک]]، جلوگیری از [[نگارش]] [[احادیث]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]، اسقاط {{عربی|حیّ علی خیر العمل}} از [[اذان]] و اقامه، جلوگیری از تمتّع در [[حج]] و [[زنان]]، [[گریستن]] بر [[مردگان]] و ده‌ها مورد دیگر<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۰.</ref>.
* این مسأله دربارۀ [[غصب]] [[خلافت امام علی|خلافت امیر المؤمنین]]{{ع}} در [[سقیفه]] پیش‌آمد. برخلاف آنچه در طول ۲۳ سال [[دعوت]]، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در مواقع مختلف [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را به عنوان [[جانشین]]، [[خلیفه]]، [[وصی]]، مولا، و [[امیر]] [[مردم]] تعیین کرده بود و روشن‌ترین موردش در [[غدیر خم]] و جملۀ معروف {{عربی|من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه}} بود، قدرت‌طلبان در [[سقیفه بنی ساعده]] جمع شدند و [[ابوبکر]] را به [[خلافت]] برگزیدند و استنادشان آراء [[اهل حلّ و عقد]] و صلاحدید [[امّت]] بود. [[رسوایی]] و [[ضعف]] عملکرد [[اهل]] [[سقیفه]] و تضادّ آن با [[فرمان]] صریح [[پیامبر]]، بیش از آن بود که قابل [[کتمان]] و جبران باشد. برخی از [[اهل سنت]] هم در توجیه آن خطای بزرگ، جاهلانه ادّعا کرده‌اند که واقعۀ [[غدیرخم]] را قبول دارند، امّا بزرگان [[امّت]] [[اجتهاد]] کردند و [[مصلحت]] را در [[خلافت]] [[ابوبکر]] دیدند و با او [[بیعت]] کردند. این دقیقا همان [[اجتهاد]] در برابر [[نصّ صریح]] است که خطاست و آنجا که [[خدا]] و [[پیامبر|رسول]] حکمی کرده باشند، برای کسی [[حق]] [[تصمیم]] دیگری وجود ندارد. [[تصمیم]] [[سقیفه]] [[لغزش]] و فلته‌ای جبران‌ناپذیر بود و خطای بزرگتر، توجیه آن [[خطا]] توسّط دیگران است. [[اجتهاد]] در مقابل [[نصّ]] در موارد دیگری نیز از سوی [[عمر بن خطاب]] و دیگران انجام گرفته است، از جمله در مورد تمتّع در [[حج]] و متعۀ [[زنان]]، که وی گفت: دو [[متعه]] در زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] [[حلال]] بود و من [[حرام]] می‌کنم و هرکس انجام دهد [[عقوبت]] می‌کنم: {{عربی|متعتان کانتا علی عهد رسول اللّه{{صل}} و انا انهی عنهما و اعاقب علیهما: متعة الحجّ و متعة النّساء}}.<ref>الغدیر، ج ۶ ص ۲۱۱ با لفظ‌های مختلف آمده است</ref> موارد متعدد دیگری در [[تاریخ]] آمده که وی [[اجتهاد در مقابل نصّ]] کرده است، بی‌آنکه [[علم]] و [[شایستگی]] و [[حقّ]] آن را داشته باشد.<ref>ر. ک: الغدیر، ج ۶ ص ۸۳ به بعد (نوادر الأثر فی علم عمر) و النص و الأجتهاد، سیّد شرف الدین</ref> اجتهاد در مقابل نص، نیز نام کتابی است که ترجمۀ النصّ و الأجتهاد <ref>تألیف سیّد عبد الحسین شرف الدین عاملی، چاپ سوّم، مطبعة النعمان، نجف، ۴۰۸ صفحه</ref> از مرحوم [[سید شرف الدین]] صاحب "المراجعات" است و به تحلیل آن‌گونه اجتهادها و تأویل‌های غلط در [[عصر خلفا]] و صدر [[اسلام]] پرداخته است و [[صد]] مورد از آنها را مستند ذکر کرده است، از قبیل: حادثۀ [[سقیفه]]، سپردن [[خلافت]] به [[عمر]] از سوی [[ابوبکر]]، [[اعتراض]] به [[فرماندهی]] [[اسامه]]، [[مخالفت]] با سهم {{عربی|مؤلّفة قلوبهم}} و {{عربی|ذی القربی}} در [[زکات]]، [[غصب فدک]]، جلوگیری از [[نگارش]] [[احادیث]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]، اسقاط {{عربی|حیّ علی خیر العمل}} از [[اذان]] و اقامه، جلوگیری از تمتّع در [[حج]] و [[زنان]]، [[گریستن]] بر [[مردگان]] و ده‌ها مورد دیگر<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۳

اجتهاد در مقابل نص در اصطلاح، آنجا که نصّ صریح و فرمان روشنی دربارۀ موضوعی وجود داشته باشد و کسی به‌خواهد در مقابل آن، به رأی و نظر خویش عمل کند، بخصوص آنجاکه فرمان از سوی کسی باشد که قولش حجت و اطاعتش واجب و تخلّف از دستورش گناه باشد[۱].

مقدمه

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۰.
  2. الغدیر، ج ۶ ص ۲۱۱ با لفظ‌های مختلف آمده است
  3. ر. ک: الغدیر، ج ۶ ص ۸۳ به بعد (نوادر الأثر فی علم عمر) و النص و الأجتهاد، سیّد شرف الدین
  4. تألیف سیّد عبد الحسین شرف الدین عاملی، چاپ سوّم، مطبعة النعمان، نجف، ۴۰۸ صفحه
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۰.