آیا عصمت استحقاقی است یا تفضلی؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
'''آیا [[عصمت]] استحقاقی است یا تفضلی؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود. | '''آیا [[عصمت]] استحقاقی است یا تفضلی؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ جامع اجمالی == | |||
== پاسخ جامع اجمالی == | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
[[خداوند متعال]] نعمتهایش را بر اساس [[استحقاق]] نمىدهد تا کسى توهّم [[ظلم]] یا [[تبعیض]] در میان [[بندگان]] کند، بلکه نعمتهاىِ او بر اساس تفضّل و حکمت بالغه است که اقتضاى [[اختلاف]] به جهت نقص و کمال دارد. | [[خداوند متعال]] نعمتهایش را بر اساس [[استحقاق]] نمىدهد تا کسى توهّم [[ظلم]] یا [[تبعیض]] در میان [[بندگان]] کند، بلکه نعمتهاىِ او بر اساس تفضّل و حکمت بالغه است که اقتضاى [[اختلاف]] به جهت نقص و کمال دارد. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۵: | ||
به عبارت دیگر، [[نظام]] عالم، [[نظام احسن]] است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد. مىدانیم که در هر [[زمان]] احتیاج به فرد یا افرادى [[معصوم]] است تا [[حجّت خدا]] روى [[زمین]] بوده و [[مردم]] را به [[حقّ]] و [[حقیقت]] رهنمون سازند. این گونه افراد باید از [[مقام عصمت]] برخوردار باشند؛ لذا خداوند متعال آنان را در عالم «ذر» [[امتحان]] کرده، در اصلاب طیّب و طاهر قرار مىدهد و پس از ولادت نیز مشغول [[ریاضت]] نفسانى مى شوند تا بتوانند قابلیتهاى لازم را براى دریافت وحى و [[هدایت]] [[بشر]] کسب نمایند، آن گاه خداوند متعال آنان را کمک کرده و به مقام عالى [[عصمت]] مىرساند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]، [[امامشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|امامشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۳۸۳.</ref>. | به عبارت دیگر، [[نظام]] عالم، [[نظام احسن]] است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد. مىدانیم که در هر [[زمان]] احتیاج به فرد یا افرادى [[معصوم]] است تا [[حجّت خدا]] روى [[زمین]] بوده و [[مردم]] را به [[حقّ]] و [[حقیقت]] رهنمون سازند. این گونه افراد باید از [[مقام عصمت]] برخوردار باشند؛ لذا خداوند متعال آنان را در عالم «ذر» [[امتحان]] کرده، در اصلاب طیّب و طاهر قرار مىدهد و پس از ولادت نیز مشغول [[ریاضت]] نفسانى مى شوند تا بتوانند قابلیتهاى لازم را براى دریافت وحى و [[هدایت]] [[بشر]] کسب نمایند، آن گاه خداوند متعال آنان را کمک کرده و به مقام عالى [[عصمت]] مىرساند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]، [[امامشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|امامشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۳۸۳.</ref>. | ||
[[شیخ مفید]] [[عصمت]] را از طرف [[خداوند]] برای [[حجت]] خود، (همان [[پیشوایان]] [[پاک]]) [[توفیق]] دادن و [[لطف]] میداند و چنگ (زدن) [[حجتهای خدا]] به آن توفیق و لطف، خلاصی از [[گناهان]] و غلط نمودن ([[اشتباه]] کردن) در [[دین]] خداوند است. پس عصمت، تفضلی است از جانب [[خداوند تعالی]] برای کسی که بداند که به عصمت او چنگ خواهد زد | [[شیخ مفید]] [[عصمت]] را از طرف [[خداوند]] برای [[حجت]] خود، (همان [[پیشوایان]] [[پاک]]) [[توفیق]] دادن و [[لطف]] میداند و چنگ (زدن) [[حجتهای خدا]] به آن توفیق و لطف، خلاصی از [[گناهان]] و غلط نمودن ([[اشتباه]] کردن) در [[دین]] خداوند است. پس عصمت، تفضلی است از جانب [[خداوند تعالی]] برای کسی که بداند که به عصمت او چنگ خواهد زد<ref>مفید، تصحیح الاعتقادات، ب ۳۶، ص۱۱۷.</ref>. | ||
در اصطلاح، مرحوم مفید دست کم چهار بار به تعریف اصطلاحی عصمت در آثار خود پرداخته است. | در اصطلاح، مرحوم مفید دست کم چهار بار به تعریف اصطلاحی عصمت در آثار خود پرداخته است. | ||
# '''عصمت تفضل الهی:''' طبق این تعریف، عصمت تفضلی است از جانب خداوند به کسی که [[خدا]] میداند او به این عصمت، متمسک میشود<ref>مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.</ref>. در این تعریف تنها به بیان این نکته اکتفا شده که عصمت تفضل و لطف از جانب [[خداوند متعال]] است و به کسی عطا میشود که بداند با استفاده از آن از [[گناه]] اجتناب میکند. | |||
# '''عصمت [[لطف الهی]]:''' عصمت [[لطف خداوند]] به [[مکلف]] است که با وجود [[قدرت]] مکلف بر انجام گناه، [[صدور گناه]] از او ممتنع میباشد<ref>مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۷.</ref>. در این تعریف از بیان مصداق مکلف که به او این لطف صورت گرفته خودداری شده است. | |||
# '''عصمت، توفیق و لطف الهی:''' در تعریف سوم از عصمت میگوید: عصمت توفیق و لطف از جانب خداوند است که خداوند آن را به حجج خود اعطا نموده است و به وسیله آن از گناه و اشتباه در دین مصون میماند<ref>مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.</ref>. مرحوم مفید در این تعریف با روشن نمودن مصادیق بهره مندان این لطف که همان حجج الله هستند گستره آن را از گناه و اشتباه در دین بیان میکند. | |||
# '''عصمت، [[توفیق الهی]]:''' شیخ مفید در آخرین تعریف خود ضمن تأکید بر اینکه عصمت همان توفیق است برای تبیین تعریف خود مقوله عصمت را اینگونه تشبیه و تبیین نموده که غریقی را در نظر بگیریم که در حال غرق شدن است و ما طنابی به او میدهیم، اگر او با گرفتن طناب خود را [[نجات]] داد، آن طناب را [[عصمت]] می نامیم. حال اگر [[انسان]] از [[لطف خداوند]] استفاده کرد و [[اطاعت]] او را به جا آورد، این امر، [[توفیق]] و عصمت نامیده میشود. از این رو تمام [[ملائکه]] و [[انبیا]]{{عم}} و [[ائمه]]{{عم}} [[معصوم]] هستند؛ چراکه از لطف خداوند بهره برده و اطاعت او را به جا آوردهاند<ref> مفید، المسائل العکبریه، ص۱۰۸.</ref>. [[شیخ مفید]] در این تعریف با به کار بردن واژه عصمت و توفیق در مورد اجتناب از [[گناهان]] و انجام واجبات، راه خود را از برخی [[اهلسنت]] که توفیق را مساوق [[طاعت خدا]] در انجام [[اوامر]] او و عصمت را مساوق با [[امتناع]] از گناهان دانسته و تنها در این مورد به کار میبرند، جدا میکند<ref>قاضی عبد الجبار، المغنی، ج ۱۳، ص۱۵.</ref>. در نتیجه شیخ مفید تعابیر مختلفی را راجع به عصمت بیان نموده است ولی در واقع دو مطلب را می خواهد مطرح کند اول اینکه عصمت یک توفیق و [[لطف]] از جانب [[خداوند]] است که برای حجج خود اعطا نموده است دوم اینکه عصمت یک امر اختیاری است و مانع [[قدرت]] انسان برای انجام [[گناه]] نمیشود. | |||
شیخ مفید عصمت را از سوی [[خداوند تعالی]] برای [[حجت]] خود لطف و توفیق میداند برای [[رهایی]] از گناهان و [[اشتباه]] نکردن در [[دین]]. وی عصمت را تفضل خداوند برای کسانی میداند که آنها گناه نمیکنند. البته عصمت مانع از قدرت بر انجام [[قبیح]] و یا مجبور کننده به انجام خوبی نیست، بلکه خداوند آن را به کسی عطا میکند که میداند [[نافرمانی]] او را انجام نمیدهند و آنها با این صفت شناخته شدهاند که: {{متن قرآن|إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا ٱلْحُسْنَىٰٓ أُو۟لَـٰٓئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ}}<ref>«کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیا، آیه 101.</ref> خدای فرموده است که: {{متن قرآن|وَلَقَدِ ٱخْتَرْنَـٰهُمْ عَلَىٰ عِلْمٍ عَلَى ٱلْعَـٰلَمِينَ}}<ref>«و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه 32.</ref>[[حق]] فرموده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ ٱلْمُصْطَفَيْنَ ٱلْأَخْيَارِ}}<ref>«و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه 47.</ref> بعد از این [[گزینش]] [[پیغمبران]] و [[امامان]]{{عم}} از جمیع کبائر و صغائر [[معصوم]] می باشند و [[عقل]] بر ایشان ترک مستحبی را بدون قصد تقصیر و [[معصیت]] تجویز مینمایند ولی ترک واجبی از [[واجبات]] را تجویز نمیکند. اما [[پیغمبر]] ما و امامان بعد از او{{عم}} از ترک مستحب و [[واجب]] پیش از حالت [[امامت]] و بعد از آن سالمند و در همه احوال کامل و [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] او است از ابتدای کمال عقل تا وقت قبض روح، پیش از حال [[تکلیف]] نقص و [[جهل]] نداشته و در حصول کمال درکودکی جاری مجرای [[عیسی]] و یحیی{{عم}} بودند؛ زیرا آنها در [[علم]] و [[عصمت]] در حال [[نبوت]] و امامت کامل بودند ولو در مورد پیش از [[پیغمبری]] و پیش از امامت [[یقین]] نداشته و در آن توقف کنیم<ref>مفید، تصحیح الاعتقادات، ص۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref>. | |||
پس [[شیخ مفید]] بر این [[عقیده]] است که [[ائمه]]{{عم}} تا به [[مقام امامت]] نرسیده است از نظر [[عقلی]] مانعی ندارد که بعضی از کارهای [[مستحب]] را انجام ندهند. پیغمبران به استثناء [[حضرت محمد]]{{صل}} از همه [[گناهان]] نگاه داشته شدهاند، به جز گناهان کوچک که مایه بیاعتباری شخص مرتکب نشود و به صورت غیر عمدی پیش از بعثت آنان صورت گرفته باشد اما پس از [[بعثت]] به هر صورت ممتنع است. این [[مذهب]] جمهور [[امامیه]] است و همه [[معتزله]] با آن مخالفند»<ref>مفید، اوائل المقالات، ص۳۸.</ref>.<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (عم) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (عم) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص۹۳ ـ ۱۱۹.</ref> | |||
پس [[شیخ مفید]] بر این [[عقیده]] است که [[ائمه]]{{عم}} تا به [[مقام امامت]] نرسیده است از نظر [[عقلی]] مانعی ندارد که بعضی از کارهای [[مستحب]] را انجام ندهند. پیغمبران به استثناء [[حضرت محمد]]{{صل}} از همه [[گناهان]] نگاه داشته شدهاند، به جز گناهان کوچک که مایه بیاعتباری شخص مرتکب نشود و به صورت غیر عمدی | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == |
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۲
آیا عصمت استحقاقی است یا تفضلی؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | عصمت استحقاقی - عصمت تفضلی |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
آیا عصمت استحقاقی است یا تفضلی؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
پاسخ جامع اجمالی
خداوند متعال نعمتهایش را بر اساس استحقاق نمىدهد تا کسى توهّم ظلم یا تبعیض در میان بندگان کند، بلکه نعمتهاىِ او بر اساس تفضّل و حکمت بالغه است که اقتضاى اختلاف به جهت نقص و کمال دارد.
به عبارت دیگر، نظام عالم، نظام احسن است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد. مىدانیم که در هر زمان احتیاج به فرد یا افرادى معصوم است تا حجّت خدا روى زمین بوده و مردم را به حقّ و حقیقت رهنمون سازند. این گونه افراد باید از مقام عصمت برخوردار باشند؛ لذا خداوند متعال آنان را در عالم «ذر» امتحان کرده، در اصلاب طیّب و طاهر قرار مىدهد و پس از ولادت نیز مشغول ریاضت نفسانى مى شوند تا بتوانند قابلیتهاى لازم را براى دریافت وحى و هدایت بشر کسب نمایند، آن گاه خداوند متعال آنان را کمک کرده و به مقام عالى عصمت مىرساند[۱].
شیخ مفید عصمت را از طرف خداوند برای حجت خود، (همان پیشوایان پاک) توفیق دادن و لطف میداند و چنگ (زدن) حجتهای خدا به آن توفیق و لطف، خلاصی از گناهان و غلط نمودن (اشتباه کردن) در دین خداوند است. پس عصمت، تفضلی است از جانب خداوند تعالی برای کسی که بداند که به عصمت او چنگ خواهد زد[۲].
در اصطلاح، مرحوم مفید دست کم چهار بار به تعریف اصطلاحی عصمت در آثار خود پرداخته است.
- عصمت تفضل الهی: طبق این تعریف، عصمت تفضلی است از جانب خداوند به کسی که خدا میداند او به این عصمت، متمسک میشود[۳]. در این تعریف تنها به بیان این نکته اکتفا شده که عصمت تفضل و لطف از جانب خداوند متعال است و به کسی عطا میشود که بداند با استفاده از آن از گناه اجتناب میکند.
- عصمت لطف الهی: عصمت لطف خداوند به مکلف است که با وجود قدرت مکلف بر انجام گناه، صدور گناه از او ممتنع میباشد[۴]. در این تعریف از بیان مصداق مکلف که به او این لطف صورت گرفته خودداری شده است.
- عصمت، توفیق و لطف الهی: در تعریف سوم از عصمت میگوید: عصمت توفیق و لطف از جانب خداوند است که خداوند آن را به حجج خود اعطا نموده است و به وسیله آن از گناه و اشتباه در دین مصون میماند[۵]. مرحوم مفید در این تعریف با روشن نمودن مصادیق بهره مندان این لطف که همان حجج الله هستند گستره آن را از گناه و اشتباه در دین بیان میکند.
- عصمت، توفیق الهی: شیخ مفید در آخرین تعریف خود ضمن تأکید بر اینکه عصمت همان توفیق است برای تبیین تعریف خود مقوله عصمت را اینگونه تشبیه و تبیین نموده که غریقی را در نظر بگیریم که در حال غرق شدن است و ما طنابی به او میدهیم، اگر او با گرفتن طناب خود را نجات داد، آن طناب را عصمت می نامیم. حال اگر انسان از لطف خداوند استفاده کرد و اطاعت او را به جا آورد، این امر، توفیق و عصمت نامیده میشود. از این رو تمام ملائکه و انبیا(ع) و ائمه(ع) معصوم هستند؛ چراکه از لطف خداوند بهره برده و اطاعت او را به جا آوردهاند[۶]. شیخ مفید در این تعریف با به کار بردن واژه عصمت و توفیق در مورد اجتناب از گناهان و انجام واجبات، راه خود را از برخی اهلسنت که توفیق را مساوق طاعت خدا در انجام اوامر او و عصمت را مساوق با امتناع از گناهان دانسته و تنها در این مورد به کار میبرند، جدا میکند[۷]. در نتیجه شیخ مفید تعابیر مختلفی را راجع به عصمت بیان نموده است ولی در واقع دو مطلب را می خواهد مطرح کند اول اینکه عصمت یک توفیق و لطف از جانب خداوند است که برای حجج خود اعطا نموده است دوم اینکه عصمت یک امر اختیاری است و مانع قدرت انسان برای انجام گناه نمیشود.
شیخ مفید عصمت را از سوی خداوند تعالی برای حجت خود لطف و توفیق میداند برای رهایی از گناهان و اشتباه نکردن در دین. وی عصمت را تفضل خداوند برای کسانی میداند که آنها گناه نمیکنند. البته عصمت مانع از قدرت بر انجام قبیح و یا مجبور کننده به انجام خوبی نیست، بلکه خداوند آن را به کسی عطا میکند که میداند نافرمانی او را انجام نمیدهند و آنها با این صفت شناخته شدهاند که: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا ٱلْحُسْنَىٰٓ أُو۟لَـٰٓئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ﴾[۸] خدای فرموده است که: ﴿وَلَقَدِ ٱخْتَرْنَـٰهُمْ عَلَىٰ عِلْمٍ عَلَى ٱلْعَـٰلَمِينَ﴾[۹]حق فرموده است: ﴿وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ ٱلْمُصْطَفَيْنَ ٱلْأَخْيَارِ﴾[۱۰] بعد از این گزینش پیغمبران و امامان(ع) از جمیع کبائر و صغائر معصوم می باشند و عقل بر ایشان ترک مستحبی را بدون قصد تقصیر و معصیت تجویز مینمایند ولی ترک واجبی از واجبات را تجویز نمیکند. اما پیغمبر ما و امامان بعد از او(ع) از ترک مستحب و واجب پیش از حالت امامت و بعد از آن سالمند و در همه احوال کامل و حجت خداوند بر خلق او است از ابتدای کمال عقل تا وقت قبض روح، پیش از حال تکلیف نقص و جهل نداشته و در حصول کمال درکودکی جاری مجرای عیسی و یحیی(ع) بودند؛ زیرا آنها در علم و عصمت در حال نبوت و امامت کامل بودند ولو در مورد پیش از پیغمبری و پیش از امامت یقین نداشته و در آن توقف کنیم[۱۱].
پس شیخ مفید بر این عقیده است که ائمه(ع) تا به مقام امامت نرسیده است از نظر عقلی مانعی ندارد که بعضی از کارهای مستحب را انجام ندهند. پیغمبران به استثناء حضرت محمد(ص) از همه گناهان نگاه داشته شدهاند، به جز گناهان کوچک که مایه بیاعتباری شخص مرتکب نشود و به صورت غیر عمدی پیش از بعثت آنان صورت گرفته باشد اما پس از بعثت به هر صورت ممتنع است. این مذهب جمهور امامیه است و همه معتزله با آن مخالفند»[۱۲].[۱۳]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. علی اصغر رضوانی؛ |
---|
آقای رضوانی در کتاب «امامشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفتهاند:
«خداوند متعال نعمتهایش را بر اساس استحقاق نمىدهد تا کسى توهّم ظلم یا تبعیض در میان بندگان کند، بلکه نعمتهاىِ او بر اساس تفضّل و حکمت بالغه است که اقتضاى اختلاف به جهت نقص و کمال دارد. به عبارت دیگر، نظام عالم، نظام احسن است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد. مىدانیم که در هر زمان احتیاج به فرد یا افرادى معصوم است تا حجّت خدا روى زمین بوده و مردم را به حقّ و حقیقت رهنمون سازند. این گونه افراد باید از مقام عصمت برخوردار باشند؛ لذا خداوند متعال آنان را در عالم «ذر» امتحان کرده، در اصلاب طیّب و طاهر قرار مىدهد و پس از ولادت نیز مشغول ریاضت نفسانى مىشوند تا بتوانند قابلیتهاى لازم را براى دریافت وحى و هدایتبشر کسب نمایند، آن گاه خداوند متعال آنان را کمک کرده و به مقام عالى عصمت مىرساند»[۱۴]. |
2. محمد ناصر فهیمی؛ |
---|
آقای فهیمی در کتاب «اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (ع) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید» در اینباره گفتهاند:
«شیخ مفید عصمت را از طرف خداوند برای حجت خود، (همان پیشوایان پاک) توفیق دادن و لطف میداند و چنگ (زدن) حجتهای خدا به آن توفیق و لطف، خلاصی از گناهان و غلط نمودن (اشتباه کردن) در دین خداوند است. پس عصمت، تفضلی است از جانب خداوند تعالی برای کسی که بداند که به عصمت او چنگ خواهد زد[۱۵]. در اصطلاح، مرحوم مفید دست کم چهار بار به تعریف اصطلاحی عصمت در آثار خود پرداخته است. عصمت تفضل الهی: طبق این تعریف، عصمت تفضلی است از جانب خداوند به کسی که خدا میداند او به این عصمت، متمسک میشود[۱۶]. در این تعریف تنها به بیان این نکته اکتفا شده که عصمت تفضل و لطف از جانب خداوند متعال است و به کسی عطا میشود که بداند با استفاده از آن از گناه اجتناب میکند. عصمت لطف الهی: عصمت لطف خداوند به مکلف است که با وجود قدرت مکلف بر انجام گناه، صدور گناه از او ممتنع میباشد[۱۷]. در این تعریف از بیان مصداق مکلف که به او این لطف صورت گرفته خودداری شده است. عصمت، توفیق و لطف الهی: در تعریف سوم از عصمت میگوید: عصمت توفیق و لطف از جانب خداوند است که خداوند آن را به حجج خود اعطا نموده است و به وسیله آن از گناه و اشتباه در دین مصون میماند[۱۸]. مرحوم مفید در این تعریف با روشن نمودن مصادیق بهره مندان این لطف که همان حجج الله هستند گستره آن را از گناه و اشتباه در دین بیان میکند. عصمت، توفیق الهی: شیخ مفید در آخرین تعریف خود ضمن تأکید بر اینکه عصمت همان توفیق است برای تبیین تعریف خود مقوله عصمت را اینگونه تشبیه و تبیین نموده که غریقی را در نظر بگیریم که در حال غرق شدن است و ما طنابی به او میدهیم، اگر او با گرفتن طناب خود را نجات داد، آن طناب را عصمت می نامیم. حال اگر انسان از لطف خداوند استفاده کرد و اطاعت او را به جا آورد، این امر، توفیق و عصمت نامیده میشود. از این رو تمام ملائکه و انبیا(ع) و ائمه(ع) معصوم هستند؛ چراکه از لطف خداوند بهره برده و اطاعت او را به جا آوردهاند[۱۹]. شیخ مفید در این تعریف با به کار بردن واژه عصمت و توفیق در مورد اجتناب از گناهان و انجام واجبات، راه خود را از برخی اهلسنت که توفیق را مساوق طاعت خدا در انجام اوامر او و عصمت را مساوق با امتناع از گناهان دانسته و تنها در این مورد به کار میبرند، جدا میکند[۲۰]. در نتیجه شیخ مفید تعابیر مختلفی را راجع به عصمت بیان نموده است ولی در واقع دو مطلب را می خواهد مطرح کند اول اینکه عصمت یک توفیق و لطف از جانب خداوند است که برای حجج خود اعطا نموده است دوم اینکه عصمت یک امر اختیاری است و مانع قدرت انسان برای انجام گناه نمیشود. شیخ مفید عصمت را از سوی خداوند تعالی برای حجت خود لطف و توفیق میداند برای رهایی از گناهان و اشتباه نکردن در دین. وی عصمت را تفضل خداوند برای کسانی میداند که آنها گناه نمیکنند. البته عصمت مانع از قدرت بر انجام قبیح و یا مجبور کننده به انجام خوبی نیست، بلکه خداوند آن را به کسی عطا میکند که میداند نافرمانی او را انجام نمیدهند و آنها با این صفت شناخته شدهاند که: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا ٱلْحُسْنَىٰٓ أُو۟لَـٰٓئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ﴾[۲۱] خدای فرموده است که: ﴿وَلَقَدِ ٱخْتَرْنَـٰهُمْ عَلَىٰ عِلْمٍ عَلَى ٱلْعَـٰلَمِينَ﴾[۲۲]حق فرموده است: ﴿وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ ٱلْمُصْطَفَيْنَ ٱلْأَخْيَارِ﴾[۲۳] بعد از این گزینش پیغمبران و امامان(ع) از جمیع کبائر و صغائر معصوم می باشند و عقل بر ایشان ترک مستحبی را بدون قصد تقصیر و معصیت تجویز مینمایند ولی ترک واجبی از واجبات را تجویز نمیکند. اما پیغمبر ما و امامان بعد از او(ع) از ترک مستحب و واجب پیش از حالت امامت و بعد از آن سالمند و در همه احوال کامل و حجت خداوند بر خلق او است از ابتدای کمال عقل تا وقت قبض روح، پیش از حال تکلیف نقص و جهل نداشته و در حصول کمال درکودکی جاری مجرای عیسی و یحیی(ع) بودند؛ زیرا آنها در علم و عصمت در حال نبوت و امامت کامل بودند ولو در مورد پیش از پیغمبری و پیش از امامت یقین نداشته و در آن توقف کنیم[۲۴]. پس شیخ مفید بر این عقیده است که ائمه(ع) تا به مقام امامت نرسیده است از نظر عقلی مانعی ندارد که بعضی از کارهای مستحب را انجام ندهند. پیغمبران به استثناء حضرت محمد(ص) از همه گناهان نگاه داشته شدهاند، به جز گناهان کوچک که مایه بیاعتباری شخص مرتکب نشود و به صورت غیر عمدی پیش از بعثت آنان صورت گرفته باشد اما پس از بعثت به هر صورت ممتنع است. این مذهب جمهور امامیه است و همه معتزله با آن مخالفند»[۲۵].[۲۶] |
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ رضوانی، امامشناسی و پاسخ به شبهات، ص۳۸۳.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات، ب ۳۶، ص۱۱۷.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.
- ↑ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۷.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.
- ↑ مفید، المسائل العکبریه، ص۱۰۸.
- ↑ قاضی عبد الجبار، المغنی، ج ۱۳، ص۱۵.
- ↑ «کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیا، آیه 101.
- ↑ «و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه 32.
- ↑ «و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه 47.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات، ص۱۲۸ ـ ۱۳۰.
- ↑ مفید، اوائل المقالات، ص۳۸.
- ↑ فهیمی، محمد ناصر، اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (عم) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید، ص۹۳ ـ ۱۱۹.
- ↑ رضوانی، امامشناسی و پاسخ به شبهات، ص۳۸۳.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات، ب ۳۶، ص۱۱۷.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.
- ↑ مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۷.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.
- ↑ مفید، المسائل العکبریه، ص۱۰۸.
- ↑ قاضی عبد الجبار، المغنی، ج ۱۳، ص۱۵.
- ↑ «کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیا، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه ۳۲.
- ↑ «و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۷.
- ↑ مفید، تصحیح الاعتقادات، ص۱۲۸ ـ ۱۳۰.
- ↑ مفید، اوائل المقالات، ص۳۸.
- ↑ فهیمی، محمد ناصر، اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (عم) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید، ص۹۳ ـ ۱۱۹.