ادله موافقین سهوالنبی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۸: خط ۴۸:
#مضمره [[حارث بن مغیره]] از امام صادق{{ع}}.<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۰.</ref>.
#مضمره [[حارث بن مغیره]] از امام صادق{{ع}}.<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۰.</ref>.
#مضمره [[زید بن علی]] از علی{{ع}}.»<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۷.</ref>.<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص ۹۳-۱۱۹.</ref>.
#مضمره [[زید بن علی]] از علی{{ع}}.»<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۷.</ref>.<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص ۹۳-۱۱۹.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = 3. حجت الاسلام و المسلمین حمید محمدی راد؛
| تصویر = 151823.jpg
| پاسخ‌دهنده = حمید محمدی راد
| پاسخ = آقای '''[[حمید محمدی راد|محمدی راد]]''' در مقاله ''«[[سهو النبی (مقاله)|سهو النبی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
قائلان به [[سهو النبی]]{{صل}} و [[ادله]] آنها:
# [[قرطبی]] از علمای [[عامه]] می‏‌گوید: «[[پیامبر]]{{صل}} در [[نماز]] [[سهو]] می‏‌کرد چه رسد به غیر نماز، منتها سهو آن حضرت در نماز به خاطر التفات به امور مهّمتر از نماز بود» <ref>قرطبی، تفسیر الجامع، ج۲۰، ص۲۱۲.</ref>.
# [[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]]، از علمای بزرگ [[شیعه]] از جمله قائلان به سهو النبی{{صل}} در این باب به شمار می‌آیند. <ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.</ref>.
شیخ صدوق می‌گوید: شیعه‏ درست و حسابی، [[سهو پیامبر]]{{صل}} در کارهای عادی را [[انکار]] نمی‌‏کند بلکه [[اهل]] [[غلوّ]] و [[تفویض]] که دو گروه [[منحرف]] به شمار می‌‏روند منکر سهو النبی{{صل}} هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل می‌‏کند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی‏ است. <ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>.
# [[طبرسی]] نیز می‏‌گوید: [[علمای شیعه]] سهو و [[نسیان]] را در [[تبلیغ احکام الهی]]، بر [[پیامبران]] جایز نمی‏‌دانند ولی در غیر آن جایز می‏‌دانند به شرط این که سهو به حدّی نرسد که موجب تنفّر و سلب [[اعتماد]] [[مردم]] باشد. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.</ref>.
# علاّمه تُستری هم در رساله‏ «سهو النبیّ ‏{{صل}}» آورده است: «سهو پیامبر{{صل}} در امور عادی از چیزهایی است که [[عقل]] آن را منع نمی‏‌کند بلکه [[دلیل نقلی]] نیز بر جواز آن دلالت می‏‌کند پس لازم است که آن را بپذیریم». <ref>تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.</ref>.
قابل ذکر است که طرفداران جواز سهو، منحصر به افراد مذکور نیستند و ما جهت رعایت اختصار از ذکر اقوال بیشتر خودداری کردیم. <ref>ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۲۲. حمید محمدی راد، مقاله: سهو النبی، نشریه کلام اسلامی، شماره ۲۴.</ref>.
}}
}}



نسخهٔ ‏۱۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۹

ادله موافقین سهوالنبی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترعصمت پیامبر خاتم
مدخل اصلیعصمت از سهو - سهوالنبی
مدخل وابستهپیامبر خاتم
تعداد پاسخ۱ پاسخ

ادله موافقین سهوالنبی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلیمانیان؛
حجت الاسلام و المسلمین سلیمانیان در مقاله «مقامات امامان» در این‌باره گفته‌‌اند:

«قائلین به سهو النبی برای اعتقاد خود ادله و قرائنی را مطرح می‌کنند که مهم‌ترین آنها از این قرار است:

  1. وجود آیات و روایات متعدد[۱] و متواتر درباره سهوالنبی.
  2. راویان این مطلب از اجلاء و ثقات روات و از اصحاب اجماع می‌باشند.
  3. علما و محدثینی مثل شیخ طوسی و کلینی این روایات را در کتب خود نقل کرده‌اند.
  4. فقها براساس مضمون این روایات فتوا صادر کرده‌اند.
  5. اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از روایت را می‌توان انکار کرد؛ آن وقت اساس شریعت به هم می‌ریزد.
  6. علمای متقدّم سهوالنبی را قبول داشتند و این شیخ مفید بود که بعدها آن را انکار کرد.
  7. سهو ذاتا نقص محسوب نمی‌شود، بلکه مثل کذب است که در برخی مواقع مصلحت دارد و حکیمانه است.
درنتیجه مانع عقلی از اعتقاد به سهوالنبی وجود ندارد و دلیل نقلی بر سهو هم که داریم (مقتضی موجود و مانع مفقود)، پس اعتقاد به سهوالنبی ایراد ندارد»[۲].
۲. آقای محمد ناصر فهیمی؛
آقای فهیمی در مقاله «اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید» در این‌باره گفته‌‌اند:

«قائلان به سهوالنبی(ص) به آیه ۶۸ سوره انعام و آیه ۲۴ و ۶۱ سوره کهف و آیه ۱۱۵ سوره طه و تعداد دیگری از آیات قرآن استدلال نموده‌ و در حدود دوازده روایت در منابع شیعه راجع به سهوالنبی ذکر نموده‌اند که از قرار ذیل می‌باشند.

  1. روایت سماعه بن مهران از امام صادق(ع).[۳].
  2. روایت حسن بن صدقه، از ابی الحسن اول(ع).[۴].
  3. روایت سعید بن اعرج از امام صادق(ع).[۵].
  4. روایت سعید بن اعرج از امام صادق(ع).[۶].
  5. روایت سعید بن اعرج از امام صادق(ع).[۷].
  6. روایت ابی بکر حضرمی از امام صادق(ع). [۸].
  7. روایت جمیل از امام صادق(ع). [۹].
  8. روایت ابو بصیر از امام صادق(ع). [۱۰].
  9. مضمره زیدالشحام از امام صادق(ع). [۱۱].
  10. مضمره ابی سعید القماط از امام صادق(ع).[۱۲].
  11. مضمره حارث بن مغیره از امام صادق(ع).[۱۳].
  12. مضمره زید بن علی از علی(ع).»[۱۴].[۱۵].
3. حجت الاسلام و المسلمین حمید محمدی راد؛
آقای محمدی راد در مقاله «سهو النبی» در این‌باره گفته‌‌اند:


قائلان به سهو النبی(ص) و ادله آنها:

  1. قرطبی از علمای عامه می‏‌گوید: «پیامبر(ص) در نماز سهو می‏‌کرد چه رسد به غیر نماز، منتها سهو آن حضرت در نماز به خاطر التفات به امور مهّمتر از نماز بود» [۱۶].
  2. شیخ صدوق و استادش ابن ولید، از علمای بزرگ شیعه از جمله قائلان به سهو النبی(ص) در این باب به شمار می‌آیند. [۱۷].

شیخ صدوق می‌گوید: شیعه‏ درست و حسابی، سهو پیامبر(ص) در کارهای عادی را انکار نمی‌‏کند بلکه اهل غلوّ و تفویض که دو گروه منحرف به شمار می‌‏روند منکر سهو النبی(ص) هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل می‌‏کند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی‏ است. [۱۸].

  1. طبرسی نیز می‏‌گوید: علمای شیعه سهو و نسیان را در تبلیغ احکام الهی، بر پیامبران جایز نمی‏‌دانند ولی در غیر آن جایز می‏‌دانند به شرط این که سهو به حدّی نرسد که موجب تنفّر و سلب اعتماد مردم باشد. [۱۹].
  2. علاّمه تُستری هم در رساله‏ «سهو النبیّ ‏(ص)» آورده است: «سهو پیامبر(ص) در امور عادی از چیزهایی است که عقل آن را منع نمی‏‌کند بلکه دلیل نقلی نیز بر جواز آن دلالت می‏‌کند پس لازم است که آن را بپذیریم». [۲۰].
قابل ذکر است که طرفداران جواز سهو، منحصر به افراد مذکور نیستند و ما جهت رعایت اختصار از ذکر اقوال بیشتر خودداری کردیم. [۲۱].

منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. برای نمونه: ﴿وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ. «و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵ و ﴿اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ.«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴ و ﴿فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا.«و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱ و ﴿قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ «(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳ و ﴿وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ. «و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸ و ﴿سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمی‌بری * مگر آنچه را خدا خواهد» سوره اعلی، آیه ۶-۷.
  2. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص ۲۷۱.
  3. کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۳۵۵، دارالکتاب اسلامی ،تهران.
  4. کلینی، فروع کافی ج۳، ص۳۵۶.
  5. کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۲۴۹.
  6. کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۳۵۷.
  7. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۳.
  8. طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۷۰، دارالکتب اسلامیه، نجف.
  9. طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶.
  10. طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶.
  11. طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۲.
  12. طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۵.
  13. طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۰.
  14. طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۷.
  15. فهیمی، محمد ناصر، اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید، ص ۹۳-۱۱۹.
  16. قرطبی، تفسیر الجامع، ج۲۰، ص۲۱۲.
  17. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.
  18. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.
  19. طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.
  20. تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.
  21. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۲۲. حمید محمدی راد، مقاله: سهو النبی، نشریه کلام اسلامی، شماره ۲۴.