اسراف در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اسراف | عنوان مدخل = اسراف | مداخل مرتبط = اسراف در قرآن - اسراف در فقه سیاسی - اسراف در معارف دعا و زیارات - اسراف در معارف و سیره نبوی - اسراف در معارف و سیره سجادی - اسراف در معارف و سیره رضوی - اسراف در معار...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
در برابر اسراف «اقتار» قرار دارد که به معنای خست و در نتیجه [[سختگیری]] در انفاق و [[مصرف]] [[مال]] است. مردی به نام [[عیاشی]] گوید: از [[امام رضا]]{{ع}} درباره [[شیوه مصرف]] مال برای [[خانواده]] پرسیدم؛ فرمود: مصرف بین دو کار [[مکروه]] قرار دارد. گفتم: فدایت شوم، من دو مکروه را نمیشناسم. فرمود: آری، [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند. آیا نمیدانی که [[خداوند]] اسراف و سختگیری را [[دوست]] ندارد و فرمود: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref><ref>صدوق، الخصال، ج۱، ص۵۴.</ref>. | در برابر اسراف «اقتار» قرار دارد که به معنای خست و در نتیجه [[سختگیری]] در انفاق و [[مصرف]] [[مال]] است. مردی به نام [[عیاشی]] گوید: از [[امام رضا]]{{ع}} درباره [[شیوه مصرف]] مال برای [[خانواده]] پرسیدم؛ فرمود: مصرف بین دو کار [[مکروه]] قرار دارد. گفتم: فدایت شوم، من دو مکروه را نمیشناسم. فرمود: آری، [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند. آیا نمیدانی که [[خداوند]] اسراف و سختگیری را [[دوست]] ندارد و فرمود: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref><ref>صدوق، الخصال، ج۱، ص۵۴.</ref>. | ||
امام صادق{{ع}} برای روشنشدن معنای این [[آیه]] که در آن از مصرف مسرفانه و همراه با خست [[نهی]] شده و بر مصرف معتدلانه با تعبیر «قوام» یاد شده | امام صادق{{ع}} برای روشنشدن معنای این [[آیه]] که در آن از مصرف مسرفانه و همراه با خست [[نهی]] شده و بر مصرف معتدلانه با تعبیر «قوام» یاد شده است، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>، با برداشتن مقداری سنگریزه تفاوت اسراف را با اقتار و [[میانهروی]] نشان دادند. حضرت با دست، مقداری سنگریزه برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این اقتار و خست است که خداوند در [[قرآن]] فرمود؛ آنگاه قبضه دیگری برداشت و دست خود را رها کرد و فرمود: این اسراف است؛ سپس قبضه دیگری از سنگریزهها بر داشت و تا حدودی دستش را نگه داشت و رها کرد و فرمود: این قوام و راه میانه است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴.</ref>. قوام در این [[آیه]] به معنای [[مصرف]] معروف و شناختهشده [[تفسیر]] شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۶: {{متن حدیث|الْقَوَامُ هُوَ الْمَعْرُوفُ}}.</ref>. حضرت در توصیهای [[تبذیر]] را نوعی [[اسراف]] دانسته و شخصی را که برای گرفتن وام آمده بود، از تبذیر بازداشت. مردی نزد [[امام صادق]]{{ع}} آمد و گفت: ای [[اباعبدالله]]، قرضی به من بده تا در وقت [[توانایی]] بازگردانم. [[امام]] فرمود: تا [[زمان]] برداشت غله؛ مرد گفت: نه به [[خدا]]. فرمود: تا زمان [[سود]] [[تجارت]]؛ گفت: نه به خدا. فرمود: تا زمان فروش [[ملک]]؛ گفت: نه به خدا. حضرت فرمود: تو از کسانی هستی که [[خداوند]] در [[اموال]] ما برای او حقی قرار داده است؛ سپس کیسهای را خواست که در آن درهم بود و دستش را در آن قرار داد و یک قبضه برداشت و به مرد داد و فرمود: از خدا بترس و اسراف مکن و [[خست]] به [[خرج]] مده و بین این دو باش؛ زیرا تبذیر از اسراف است و خداوند فرمود: و تبذیر مکن تبذیرکردنی<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۰۱.</ref>؛ بنابراین اسراف، تبذیر، [[اقتار]] و خست همه ناپسدند. امام صادق{{ع}} در پاسخ به یکی از یارانش که از معنای اقتار پرسید، چند نمونه بیان کرد و فرمود: اقتار آن است که نان و نمک بخوری، درحالیکه میتوانی از غذای بهتری استفاده کنی. گوید: از قصد و [[میانهروی]] پرسیدم، حضرت فرمود: قصد و میانهروی این است هم نان با گوشت بخوری هم از شیر استفاده کنی و هم از سرکه و روغن، گاهی از این و گاهی از آن<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳. {{متن حدیث|قُلْتُ: فَمَا الْإِقْتَارُ؟ قَالَ: أَكْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَيْرِهِ. قُلْتُ: فَمَا الْقَصْدُ؟ قَالَ: الْخُبْزُ وَ اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَلُّ وَ السَّمْنُ مَرَّةً هَذَا وَ مَرَّةً هَذَا}}.</ref>؛ یعنی در عین بهرهبردن از [[نعمتهای الهی]]، در [[مسرف]] آنها [[اسراف]] نکنی، بلکه گاهی از این و گاهی از آن غذا استفاده کنی.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۱.</ref>. | ||
===کمترین اسراف=== | ===کمترین اسراف=== |
نسخهٔ ۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۱
میانهروی و دوری از اسراف و خست
آنچه تاکنون بیان شد، موارد مصرف اموال برای دیگران بود. کیفیت مصرف نیز مهم است. معصومان از هرگونه اسراف و تبذیر و خست در مصرف مال دوری میکردند و دارای زندگی زاهدانهای بودند. سطح زندگی آنان متناسب با اوضاع اجتماعی - اقتصادی زمانشان بود. جریان اعتراض سفیان ثوری درباره لباس امام صادق(ع) و پاسخ حضرت که باید متناسب با زمان و عرف جامعه زندگی کرد[۱]، نمونهای روشن از این سیره است؛ حتی حضرت صادق(ع) گاهی از لباس وصلهدار استفاده میکرد[۲]. معصومان اقتصاد و میانهروی را متناسب با امکانات مالی مورد توجه قرار میدادند. در مباحث گذشته بهتناسب به نمونههایی از زندگانی آنان اشاره کردیم که کار میکردند تا زندگانی مقتصدانهای داشته باشند و نیازمند دیگران نباشند. آنان دیگران را به اجتناب از اسراف و تبذیر و دوری از خست و اقتار توصیه مینمودند. اکنون سخن را در باب اسراف و اقتار و حدود آنها که بسیار مورد نیاز جامعه است، پی میگیریم. بدیهی است که کارهای منفی جزو اعمال معصومان نیست؛ بلکه اجتناب از آن و بیان حدود آنها، در سخنان ایشان وارد شده است.[۳].
اسراف و تبذیر
اسراف از موضوعاتی است که در قرآن از آن نهی شده و معصومان برابر نهی قرآن، دیگران را از آن باز میداشتند. در قرآن از دو تعبیر «اسراف» و «تبذیر» استفاده شده است. آیات متعددی درباره هر یک از این دو عنوان آمده است. خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾[۴] و درباره تبذیر میفرماید: ﴿وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ﴾[۵]. تبذیر از ریختن و پاشیدن بذر گرفته شده و برای کسی که مال خود را بیهوده توزیع و پخش میکند، به کار رفته است[۶] و صرف مال در جایی است که شایسته نیست؛ در این صورت از جهت لغت شامل اسراف هم میشود؛ ازاینرو برخی گفتهاند: تبذیر صرف مال در گناه است[۷]. شاید بتوان گفت: اسراف بیشتر به مصرف خود شخص اطلاق میشود و تبذیر بخشیدن به دیگران یا مصرف برای دیگران است. برخی گفتهاند: تبذیر انفاق بدون هدف درست است[۸]؛ یعنی شخصی نابجا و بیجهت ببخشد و به گفته ابنعباس، تبذیر مصرف مال در غیر طاعت الهی است[۹]. وقتی از عبدالله بن مسعود درباره معنای تبذیر پرسیدند گفت: تبذیر دادن مال در غیر مورد حق آن است[۱۰]. وی در تفسیر آیه قرآن ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ﴾[۱۱] گفته، اینکه تبذیرکنندگان برادر شیطان معرفی شدهاند، در معصیت است. شیطان و انسانهای مبذّر، در ارتکاب و دعوت به معصیت مشترک هستند[۱۲]. امیرالمؤمنین(ع) برای مسرف سه نشانه بیان کرده است: آنچه برای او نیست میخورد و آنچه برای او نیست میخرد و آنچه برای او نیست میپوشد[۱۳].
اسراف مخصوص افراد ثروتمند نیست؛ بلکه گاهی افراد نیازمند و فقیر از ثروتمندان بیشتر اسراف میکنند و مشابه این نشانهها در آنان وجود دارد. امام صادق(ع) فرمود: چهبسا فقیری که مسرفتر از غنی و ثروتمند است؛ زیرا غنی از آنچه به او داده شده انفاق میکند و فقیر از چیزی غیر آنچه به او داده شده انفاق میکند[۱۴].[۱۵].
اسراف و اقتار (خست)
در برابر اسراف «اقتار» قرار دارد که به معنای خست و در نتیجه سختگیری در انفاق و مصرف مال است. مردی به نام عیاشی گوید: از امام رضا(ع) درباره شیوه مصرف مال برای خانواده پرسیدم؛ فرمود: مصرف بین دو کار مکروه قرار دارد. گفتم: فدایت شوم، من دو مکروه را نمیشناسم. فرمود: آری، خدا تو را رحمت کند. آیا نمیدانی که خداوند اسراف و سختگیری را دوست ندارد و فرمود: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا﴾[۱۶][۱۷].
امام صادق(ع) برای روشنشدن معنای این آیه که در آن از مصرف مسرفانه و همراه با خست نهی شده و بر مصرف معتدلانه با تعبیر «قوام» یاد شده است، ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا﴾[۱۸]، با برداشتن مقداری سنگریزه تفاوت اسراف را با اقتار و میانهروی نشان دادند. حضرت با دست، مقداری سنگریزه برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این اقتار و خست است که خداوند در قرآن فرمود؛ آنگاه قبضه دیگری برداشت و دست خود را رها کرد و فرمود: این اسراف است؛ سپس قبضه دیگری از سنگریزهها بر داشت و تا حدودی دستش را نگه داشت و رها کرد و فرمود: این قوام و راه میانه است[۱۹]. قوام در این آیه به معنای مصرف معروف و شناختهشده تفسیر شده است[۲۰]. حضرت در توصیهای تبذیر را نوعی اسراف دانسته و شخصی را که برای گرفتن وام آمده بود، از تبذیر بازداشت. مردی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت: ای اباعبدالله، قرضی به من بده تا در وقت توانایی بازگردانم. امام فرمود: تا زمان برداشت غله؛ مرد گفت: نه به خدا. فرمود: تا زمان سود تجارت؛ گفت: نه به خدا. فرمود: تا زمان فروش ملک؛ گفت: نه به خدا. حضرت فرمود: تو از کسانی هستی که خداوند در اموال ما برای او حقی قرار داده است؛ سپس کیسهای را خواست که در آن درهم بود و دستش را در آن قرار داد و یک قبضه برداشت و به مرد داد و فرمود: از خدا بترس و اسراف مکن و خست به خرج مده و بین این دو باش؛ زیرا تبذیر از اسراف است و خداوند فرمود: و تبذیر مکن تبذیرکردنی[۲۱]؛ بنابراین اسراف، تبذیر، اقتار و خست همه ناپسدند. امام صادق(ع) در پاسخ به یکی از یارانش که از معنای اقتار پرسید، چند نمونه بیان کرد و فرمود: اقتار آن است که نان و نمک بخوری، درحالیکه میتوانی از غذای بهتری استفاده کنی. گوید: از قصد و میانهروی پرسیدم، حضرت فرمود: قصد و میانهروی این است هم نان با گوشت بخوری هم از شیر استفاده کنی و هم از سرکه و روغن، گاهی از این و گاهی از آن[۲۲]؛ یعنی در عین بهرهبردن از نعمتهای الهی، در مسرف آنها اسراف نکنی، بلکه گاهی از این و گاهی از آن غذا استفاده کنی.[۲۳].
کمترین اسراف
در روایات از امامان(ع) درباره کمترین موارد اسراف پرسیده شده و آنان پاسخ دادهاند. اسحاق بن عمار گوید: از امام صادق(ع) از کمترین مورد اسراف پرسیدم. فرمود: اینکه لباس بهتر خود را هنگام کار بپوشی و اضافی آبی را که میآشامی، دور بریزی هسته میوهای که استفاده کردهای دور بیندازی، از نمونههای اسراف کم است[۲۴]. بشر بن مروان گوید: بر امام صادق(ع) وارد شدیم. حضرت خرما خواستند. ظرف خرما را آوردند. افراد که خرما میخوردند، یکی از افراد هستههای خرما را به اطراف پرت میکرد. امام صادق(ع) دست از خرماخوردن کشید و فرمود: اینگونه عمل مکن؛ این از تبذیر است و خداوند فساد را دوست ندارد[۲۵]. ضایعکردن مال و اسراف فساد معرفی شده است؛ یعنی هدردادن مال. امام رضا(ع) فرمود: از موارد فساد و اسراف مال، شکستن پول مسکوک سالم برای مصرف دیگر و دورانداختن هسته خرماست[۲۶].[۲۷].
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۵؛ ج۶، ص۴۴۲؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۲، ص۱۵۵: «فَقَالَ وَيْحَكَ يَا سُفْيَانُ إِنَّ عَلِيّاً(ع) كَانَ فِي زَمَنِ ضِيقٍ وَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ وَسَّعَ عَلَيْنَا وَ يُسْتَحَبُّ لِمَنْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَنْ يُرَى أَثَرُ ذَلِكَ عَلَيْهِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۴۹.
- ↑ «و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
- ↑ «و هیچگونه فراخرفتاری مورز * که فراخرفتاران یاران شیطانند» سوره اسراء، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۱۳.
- ↑ محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۶، ص۶۷: التَّبذِير أَن يُنْفِقَ المالَ في المَعاصِي.
- ↑ عبدالقادر بغدادی، خزانة الأدب، ج۹، ص۹۸: التبذير الذي هو إنفاق لا لغرض صحيح.
- ↑ ابوجعفر نحاس، معانی القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۴.
- ↑ ابنأبی شیبه، المصنف، ج۵، ص۳۳۱؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۹، ص۲۰۷: إنفاق المال في غير حقه.
- ↑ «که فراخرفتاران یاران شیطانند» سوره اسراء، آیه ۲۷.
- ↑ ابوجعفر نحاس، معانی القرآن الکریم، ج۴، ص۱۴۴.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: «لِلْمُسْرِفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَأْكُلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَشْتَرِي مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَلْبَسُ مَا لَيْسَ لَهُ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۵: «رُبَّ فَقِيرٍ هُوَ أَسْرَفُ مِنَ الْغَنِيِّ إِنَّ الْغَنِيَّ يُنْفِقُ مِمَّا أُوتِيَ وَ الْفَقِيرَ يُنْفِقُ مِنْ غَيْرِ مَا أُوتِيَ».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۴۹.
- ↑ «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ صدوق، الخصال، ج۱، ص۵۴.
- ↑ «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۶: «الْقَوَامُ هُوَ الْمَعْرُوفُ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۰۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳. «قُلْتُ: فَمَا الْإِقْتَارُ؟ قَالَ: أَكْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَيْرِهِ. قُلْتُ: فَمَا الْقَصْدُ؟ قَالَ: الْخُبْزُ وَ اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَلُّ وَ السَّمْنُ مَرَّةً هَذَا وَ مَرَّةً هَذَا».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۵۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: «ثَوْبُ صَوْنِكَ تَبْتَذِلُهُ وَ فَضْلُ الْإِنَاءِ تُهَرِيقُهُ وَ قَذْفُكَ النَّوَى هَكَذَا وَ هَكَذَا».
- ↑ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۸۸: «فَقَالَ: لَا تَفْعَلْ إِنَّ هَذَا مِنَ التَّبْذِيرِ وَ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَسادَ».
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: «مِنَ الْفَسَادِ قَطْعُ الدِّرْهَمِ وَ الدِّينَارِ وَ طَرْحُ النَّوَى».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۵۳.