قناعت: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*قناعت بهمعنای [[خشنودی]]، [[خرسندی]]، [[رضا]] و [[تسلیم]] و صرفهجویی از [[نشانهها]] و ثمرات [[پارسایی]] و از [[برترین]] فضلیتهای انسانی است. در سایه [[فضیلت]] قناعت، [[آدمی]] در مسیر [[زندگی]]، به حد کفاف و قوام اکتفا میکند و دامن [[آرزو]] از خواستههای مادی برمیچیند. بنابراین احساس [[بینیازی]] به [[انسان]] دست میدهد که این خود، کلید [[زندگی پاک]] و حفظ و صیانت از [[کرامت انسانی]] و [[آزادی]] معنوی است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: قناعت، گونهای [[پادشاهی]] است...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰</ref>. | *قناعت بهمعنای [[خشنودی]]، [[خرسندی]]، [[رضا]] و [[تسلیم]] و صرفهجویی از [[نشانهها]] و ثمرات [[پارسایی]] و از [[برترین]] فضلیتهای انسانی است. در سایه [[فضیلت]] قناعت، [[آدمی]] در مسیر [[زندگی]]، به حد کفاف و قوام اکتفا میکند و دامن [[آرزو]] از خواستههای مادی برمیچیند. بنابراین احساس [[بینیازی]] به [[انسان]] دست میدهد که این خود، کلید [[زندگی پاک]] و حفظ و صیانت از [[کرامت انسانی]] و [[آزادی]] معنوی است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: قناعت، گونهای [[پادشاهی]] است...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 645.</ref>. | ||
*[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] نُه بار به موضوع قناعت اشاره کردهاند. [[فضیلت]] قناعت حیات [[آدمی]] را به سمتوسوی [[آخرتگرایی]] و توشهبرداری برای سرای باقی سوق میدهد، زیرا [[آدم]] قناعتپیشه به حد کفاف بسنده میکند و [[اسیر]] تجملات و زر و زیور بیپایان [[دنیا]] نمیشود. [[امام]] {{ع}} میفرماید: خوشا به حال کسی که همواره به یاد [[معاد]] باشد و برای روز حساب عمل کند و به آنچه روزیاش دادهاند، قانع و از [[خدا]] [[راضی]] باشد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱</ref>. | *[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] نُه بار به موضوع قناعت اشاره کردهاند. [[فضیلت]] قناعت حیات [[آدمی]] را به سمتوسوی [[آخرتگرایی]] و توشهبرداری برای سرای باقی سوق میدهد، زیرا [[آدم]] قناعتپیشه به حد کفاف بسنده میکند و [[اسیر]] تجملات و زر و زیور بیپایان [[دنیا]] نمیشود. [[امام]] {{ع}} میفرماید: خوشا به حال کسی که همواره به یاد [[معاد]] باشد و برای روز حساب عمل کند و به آنچه روزیاش دادهاند، قانع و از [[خدا]] [[راضی]] باشد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 645.</ref>. | ||
*بسندگی به کفاف و [[نیاز]] که مورد نظر [[امام]] است، بهمعنای [[زندگی]] فقیرانه و در زحمت نیست، بلکه بدین معناست که [[آدمی]] بهاندازه معقول و متعادل در [[زندگی]] بسنده کند و خود را [[اسیر]] تجملات دنیوی نگرداند. [[امام علی]] {{ع}} بیان میدارد که قناعت به حد کفاف [[آدمی]] را به [[زندگی پاک]] و با [[سعادت]] میرساند و او را از زنجیر از و [[طمع]] میرهاند. آنکه به [[زندگی]] ساده آبرومندانه بسنده کند، [[آسایش]] را به دست آورَد و در سایه [[آرامش]] و خوشی [[زندگی]] کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱</ref>. | *بسندگی به کفاف و [[نیاز]] که مورد نظر [[امام]] است، بهمعنای [[زندگی]] فقیرانه و در زحمت نیست، بلکه بدین معناست که [[آدمی]] بهاندازه معقول و متعادل در [[زندگی]] بسنده کند و خود را [[اسیر]] تجملات دنیوی نگرداند. [[امام علی]] {{ع}} بیان میدارد که قناعت به حد کفاف [[آدمی]] را به [[زندگی پاک]] و با [[سعادت]] میرساند و او را از زنجیر از و [[طمع]] میرهاند. آنکه به [[زندگی]] ساده آبرومندانه بسنده کند، [[آسایش]] را به دست آورَد و در سایه [[آرامش]] و خوشی [[زندگی]] کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 645- 646.</ref>. | ||
*از اینرو [[انسان]] قناعتپیشه انسانی سختکوش و مولد است که نیازهای خود را در سایه [[میانهروی]] و [[عقل]] فراهم میسازد و [[زندگی]] آبرومند را برمیگزیند. [[امام]] {{ع}} در بیانی خباب بن ارت (از [[یاران]] خویش) را مورد [[ستایش]] قرار میدهد و او را که صنعتگری فعال در عرصه [[زندگی]] بود، اینگونه میستاید: [[خدا]] [[رحمت]] کند خباب را که از صمیم [[دل]] [[اسلام]] آورد و هجرتش از روی [[اطاعت]] بود، بهقدر [[حاجت]] قناعت میکرد و از [[خداوند]] [[خشنود]] و [[زندگی]] او [[جهاد]] بود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص | *از اینرو [[انسان]] قناعتپیشه انسانی سختکوش و مولد است که نیازهای خود را در سایه [[میانهروی]] و [[عقل]] فراهم میسازد و [[زندگی]] آبرومند را برمیگزیند. [[امام]] {{ع}} در بیانی خباب بن ارت (از [[یاران]] خویش) را مورد [[ستایش]] قرار میدهد و او را که صنعتگری فعال در عرصه [[زندگی]] بود، اینگونه میستاید: [[خدا]] [[رحمت]] کند خباب را که از صمیم [[دل]] [[اسلام]] آورد و هجرتش از روی [[اطاعت]] بود، بهقدر [[حاجت]] قناعت میکرد و از [[خداوند]] [[خشنود]] و [[زندگی]] او [[جهاد]] بود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱</ref> | ||
<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 646.</ref>. | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۱
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قناعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- قناعت بهمعنای خشنودی، خرسندی، رضا و تسلیم و صرفهجویی از نشانهها و ثمرات پارسایی و از برترین فضلیتهای انسانی است. در سایه فضیلت قناعت، آدمی در مسیر زندگی، به حد کفاف و قوام اکتفا میکند و دامن آرزو از خواستههای مادی برمیچیند. بنابراین احساس بینیازی به انسان دست میدهد که این خود، کلید زندگی پاک و حفظ و صیانت از کرامت انسانی و آزادی معنوی است. امام (ع) میفرماید: قناعت، گونهای پادشاهی است...[۱][۲].
- امام علی (ع) در نهج البلاغه نُه بار به موضوع قناعت اشاره کردهاند. فضیلت قناعت حیات آدمی را به سمتوسوی آخرتگرایی و توشهبرداری برای سرای باقی سوق میدهد، زیرا آدم قناعتپیشه به حد کفاف بسنده میکند و اسیر تجملات و زر و زیور بیپایان دنیا نمیشود. امام (ع) میفرماید: خوشا به حال کسی که همواره به یاد معاد باشد و برای روز حساب عمل کند و به آنچه روزیاش دادهاند، قانع و از خدا راضی باشد[۳][۴].
- بسندگی به کفاف و نیاز که مورد نظر امام است، بهمعنای زندگی فقیرانه و در زحمت نیست، بلکه بدین معناست که آدمی بهاندازه معقول و متعادل در زندگی بسنده کند و خود را اسیر تجملات دنیوی نگرداند. امام علی (ع) بیان میدارد که قناعت به حد کفاف آدمی را به زندگی پاک و با سعادت میرساند و او را از زنجیر از و طمع میرهاند. آنکه به زندگی ساده آبرومندانه بسنده کند، آسایش را به دست آورَد و در سایه آرامش و خوشی زندگی کند[۵][۶].
- از اینرو انسان قناعتپیشه انسانی سختکوش و مولد است که نیازهای خود را در سایه میانهروی و عقل فراهم میسازد و زندگی آبرومند را برمیگزیند. امام (ع) در بیانی خباب بن ارت (از یاران خویش) را مورد ستایش قرار میدهد و او را که صنعتگری فعال در عرصه زندگی بود، اینگونه میستاید: خدا رحمت کند خباب را که از صمیم دل اسلام آورد و هجرتش از روی اطاعت بود، بهقدر حاجت قناعت میکرد و از خداوند خشنود و زندگی او جهاد بود[۷]
[۸].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 645.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 645.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 645- 646.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 646.