شوق به خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳: خط ۳:
==رابطه [[شوق]] و [[خوف]]==
==رابطه [[شوق]] و [[خوف]]==
*هرجا [[شوق]] [[صادق]] باشد، [[خوف]] هم همراه اوست. اگر در جایی [[شوق]] باشد ولی [[خوف]] نباشد، [[انسان]] راهی وادی [[غرور]] و [[فریب]] شده و هلاک می‌شود. از این رو [[انسان]] [[مؤمن]] در عین [[جدیت]] در عمل به عملش [[مغرور]] نیست. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: اگر مقدار [[ترس]] و [[بیم]] در [[قلب]] [[مؤمن]] با مقدار [[امید]] و [[شوق]] آن وزن می‌شد، به [[قدر]] یک مثقال، یکی بر دیگری سنگین‌تر نبود. بنابراین [[شوق]] به [[ثواب]] و [[خوف]] از [[عقاب]] در افراد باتقوا، یک ملکۀ نفسانی است. یعنی هیچ وقت از روی [[غفلت]] این موازنه به هم نمی‌خورد<ref>ر.ک. بهجتی اردکانی، محمد حسین، نمی‌از دریای راز.</ref>.
*هرجا [[شوق]] [[صادق]] باشد، [[خوف]] هم همراه اوست. اگر در جایی [[شوق]] باشد ولی [[خوف]] نباشد، [[انسان]] راهی وادی [[غرور]] و [[فریب]] شده و هلاک می‌شود. از این رو [[انسان]] [[مؤمن]] در عین [[جدیت]] در عمل به عملش [[مغرور]] نیست. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: اگر مقدار [[ترس]] و [[بیم]] در [[قلب]] [[مؤمن]] با مقدار [[امید]] و [[شوق]] آن وزن می‌شد، به [[قدر]] یک مثقال، یکی بر دیگری سنگین‌تر نبود. بنابراین [[شوق]] به [[ثواب]] و [[خوف]] از [[عقاب]] در افراد باتقوا، یک ملکۀ نفسانی است. یعنی هیچ وقت از روی [[غفلت]] این موازنه به هم نمی‌خورد<ref>ر.ک. بهجتی اردکانی، محمد حسین، نمی‌از دریای راز.</ref>.
==مبدا [[شوق]]==
==مبدأ [[شوق]] به [[خدا]]==
*مبدأ [[شوق]] و [[خوف]]، تصور [[عظمت]] [[خالق]] است. وقتی [[انسان]] [[عظمت]] [[خالق]] را در ذهن مجسم کند، حالت [[شوق]] و [[خوف]] به او دست می‌دهد. هر مقدار [[عظمت]] [[خالق]] را [[درک]] کنی، همان اندازه [[عظمت]] وعده‌ها و تهدید‌های [[الهی]] را [[درک]] خواهی کرد. وقتی [[عظمت]] [[خدا]] را [[درک]] کردی، روی وعده‌اش هم حساب می‌کنی، زیرا کسی که [[عظیم]] است، وعده‌اش نیز [[عظیم]] است. [[خداوند]] [[عظیم]] اگر غضبناک شود، کوه‌ها نیز نمی‌توانند در برابر [[غضب]] او [[طاقت]] بیاورند. [[درک]] عظمتِ وعده‌ها و وعید‌های [[الهی]] موجب [[شوق]] همیشگی و [[خوف]] همیشگی می‌شود. [[بهشت]] نیز درهای مختلفی دارد که یکی از آنها درِ [[خوف]] و [[شوق]] است. این دو، یکی از راه‌های ورود به [[بهشت]] است<ref>ر.ک. بهجتی اردکانی، محمد حسین، نمی‌از دریای راز.</ref>.
*مبدأ [[شوق]] و [[خوف]]، تصور [[عظمت]] [[خالق]] است. وقتی [[انسان]] [[عظمت]] [[خالق]] را در ذهن مجسم کند، حالت [[شوق]] و [[خوف]] به او دست می‌دهد. هر مقدار [[عظمت]] [[خالق]] را [[درک]] کنی، همان اندازه [[عظمت]] وعده‌ها و تهدید‌های [[الهی]] را [[درک]] خواهی کرد. وقتی [[عظمت]] [[خدا]] را [[درک]] کردی، روی وعده‌اش هم حساب می‌کنی، زیرا کسی که [[عظیم]] است، وعده‌اش نیز [[عظیم]] است. [[خداوند]] [[عظیم]] اگر غضبناک شود، کوه‌ها نیز نمی‌توانند در برابر [[غضب]] او [[طاقت]] بیاورند. [[درک]] عظمتِ وعده‌ها و وعید‌های [[الهی]] موجب [[شوق]] همیشگی و [[خوف]] همیشگی می‌شود. [[بهشت]] نیز درهای مختلفی دارد که یکی از آنها درِ [[خوف]] و [[شوق]] است. این دو، یکی از راه‌های ورود به [[بهشت]] است<ref>ر.ک. بهجتی اردکانی، محمد حسین، نمی‌از دریای راز.</ref>.
==بالاترین درجات شوق==
==بالاترین درجات شوق==
*[[برترین]] و بالاترین [[مراتب شوق]]، [[شوق]] به [[خداوند سبحان]] است<ref>.ر.ک. دهقانی، رضا، آینه فضیلت ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>. [[شوق]] [[الهی]] آتشی است که [[خدای تعالی]]، در [[دل]] اولیای خود برمی افروزد، تا آنچه در [[دل]] آنها از خواطر واردات و عوارض و [[حاجات]] است بسوزاند<ref>ر.ک. علوی تراکمه‌ای، سید مجتبی، شرح خطبه متقین در نهج البلاغه.</ref>.  [[شوق]] [[الهی]] از جهتی قابل [[ادراک]] و از جهتی غیر قابل [[ادراک]] است که دو صورت دارد: اول: آنچه اندکی از آن نمایان شده ولی [[نیاز]] است که به صورت کامل [[آشکار]] و هویدا شود. دوم: [[جمال]] [[محبوب]] که هویداست ولی در پس [[حجاب]] است. امر اول منتهای مطلوب [[عارفان]] که در [[آخرت]] محقق می‌شود و همین امر ضرورتاً موجب بروز [[شوق]] به استکمال است، این [[شوق]] در [[آخرت]] به رؤیت و مشاهده تجلیات [[الهی]] منجر می‌شود. [[ولی امر]] دوم امور [[الهی]] نامتناهی، که برای هر بنده‌ای، برخی از آنها روشن می‌شود ولی برخی از آنها همچنان پیچیده و مبهم [[باقی]] می‌مانند. شاید این امور نه در [[دنیا]] و نه در [[آخرت]] به کمال نهایت نرسد، زیرا محال است نهایت آنچه از صفات و [[افعال الهی]] برای [[خداوند]] معلوم است برای [[بنده]] مکشوف شود. این [[شوق]] هرگز فرو نمی‌نشیند و [[لذت]] لطایف [[نعمت‌ها]]، احساس درد عدم وصول را کاسته و [[الطاف]] [[کشف]] و [[شهود]] تا بی‌نهایت ادامه می‌یابد<ref>ر.ک. دهقانی، رضا، آینه فضیلت ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در همین زمینه فرمودند: «هر کس مشتاق به لقای [[الهی]] شد، میل به طعام و شراب و [[لذت]] اینها از او قطع می‌شود و میل [[خواب]] و استراحت برطرف می‌شود و به [[دوست]] و رفیق انس نمی‌گیرد، و به آبادی [[پناه]] نمی‌برد، [[لباس]] نرم و [[لطیف]] نمی‌پوشد، قرار و آرام نمی‌گیرد، شب و روز [[خداوند سبحان]] را [[عبادت]] می‌کند، و با زبان [[شوق]] با او [[راز]] و [[نیاز]] می‌کند، و درد [[دل]] خود را به او عرض می‌کند»<ref>{{متن حدیث|الْمُشْتَاقُ لَا یَشْتَهِی طَعَاماً وَ لَا یَلْتَذُّ شَرَاباً وَ لَا یَسْتَطِیبُ رُقَاداً وَ لَا یَأْنَسُ حَمِیماً وَ لَا یَأْوِی دَاراً وَ لَا یَسْکُنُ عُمْرَاناً وَ لَا یَلْبَسُ ثِیَاباً لَیِّنَةً وَ لَا یَقِرُّ قَرَاراً وَ یَعْبُدُ اللَّهَ لَیْلًا وَ نَهَاراً رَاجِیاً بِأَنْ یَصِلَ إِلَی مَا یَشْتَاقُ إِلَیْهِ وَ یُنَاجِیَهُ بِلِسَانِ الشَّوْقِ مُعَبِّراً عَمَّا فِی سَرِیرَتِهِ کَمَا أَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْ مُوسَی{{ع}}فِی مِیعَادِ رَبِّهِ وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی‏ وَ فَسَّرَ النَّبِیُّ ص عَنْ حَالِهِ أَنَّهُ مَا أَکَلَ وَ لَا شَرِبَ وَ لَا نَامَ وَ لَا اشْتَهَی شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فِی ذَهَابِهِ وَ مَجِیئِهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً شَوْقاً إِلَی رَبِّهِ فَإِذَا دَخَلْتَ مَیْدَانَ الشَّوْقِ فَکَبِّرْ عَلَی‏ نَفْسِکَ وَ مُرَادِکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ دَعْ جَمِیعَ الْمَأْلُوفَاتِ وَ اصْرِفْهُ عَنْ سِوَی مَعْشُوقِکَ وَ لَبِّ بَیْنَ حَیَاتِکَ وَ مَوْتِکَ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَکَ وَ مَثَلُ الْمُشْتَاقِ مَثَلُ الْغَرِیقِ لَیْسَ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا خَلَاصُهُ وَ قَدْ نَسِیَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ دُونَه}}،‏ مصباح الشریعة باب ۹۸.</ref>.
*[[برترین]] و بالاترین [[مراتب شوق]]، [[شوق]] به [[خداوند سبحان]] است<ref>.ر.ک. دهقانی، رضا، آینه فضیلت ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>. [[شوق]] [[الهی]] آتشی است که [[خدای تعالی]]، در [[دل]] اولیای خود برمی افروزد، تا آنچه در [[دل]] آنها از خواطر واردات و عوارض و [[حاجات]] است بسوزاند<ref>ر.ک. علوی تراکمه‌ای، سید مجتبی، شرح خطبه متقین در نهج البلاغه.</ref>.  [[شوق]] [[الهی]] از جهتی قابل [[ادراک]] و از جهتی غیر قابل [[ادراک]] است که دو صورت دارد: اول: آنچه اندکی از آن نمایان شده ولی [[نیاز]] است که به صورت کامل [[آشکار]] و هویدا شود. دوم: [[جمال]] [[محبوب]] که هویداست ولی در پس [[حجاب]] است. امر اول منتهای مطلوب [[عارفان]] که در [[آخرت]] محقق می‌شود و همین امر ضرورتاً موجب بروز [[شوق]] به استکمال است، این [[شوق]] در [[آخرت]] به رؤیت و مشاهده تجلیات [[الهی]] منجر می‌شود. [[ولی امر]] دوم امور [[الهی]] نامتناهی، که برای هر بنده‌ای، برخی از آنها روشن می‌شود ولی برخی از آنها همچنان پیچیده و مبهم [[باقی]] می‌مانند. شاید این امور نه در [[دنیا]] و نه در [[آخرت]] به کمال نهایت نرسد، زیرا محال است نهایت آنچه از صفات و [[افعال الهی]] برای [[خداوند]] معلوم است برای [[بنده]] مکشوف شود. این [[شوق]] هرگز فرو نمی‌نشیند و [[لذت]] لطایف [[نعمت‌ها]]، احساس درد عدم وصول را کاسته و [[الطاف]] [[کشف]] و [[شهود]] تا بی‌نهایت ادامه می‌یابد<ref>ر.ک. دهقانی، رضا، آینه فضیلت ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در همین زمینه فرمودند: «هر کس مشتاق به لقای [[الهی]] شد، میل به طعام و شراب و [[لذت]] اینها از او قطع می‌شود و میل [[خواب]] و استراحت برطرف می‌شود و به [[دوست]] و رفیق انس نمی‌گیرد، و به آبادی [[پناه]] نمی‌برد، [[لباس]] نرم و [[لطیف]] نمی‌پوشد، قرار و آرام نمی‌گیرد، شب و روز [[خداوند سبحان]] را [[عبادت]] می‌کند، و با زبان [[شوق]] با او [[راز]] و [[نیاز]] می‌کند، و درد [[دل]] خود را به او عرض می‌کند»<ref>{{متن حدیث|الْمُشْتَاقُ لَا یَشْتَهِی طَعَاماً وَ لَا یَلْتَذُّ شَرَاباً وَ لَا یَسْتَطِیبُ رُقَاداً وَ لَا یَأْنَسُ حَمِیماً وَ لَا یَأْوِی دَاراً وَ لَا یَسْکُنُ عُمْرَاناً وَ لَا یَلْبَسُ ثِیَاباً لَیِّنَةً وَ لَا یَقِرُّ قَرَاراً وَ یَعْبُدُ اللَّهَ لَیْلًا وَ نَهَاراً رَاجِیاً بِأَنْ یَصِلَ إِلَی مَا یَشْتَاقُ إِلَیْهِ وَ یُنَاجِیَهُ بِلِسَانِ الشَّوْقِ مُعَبِّراً عَمَّا فِی سَرِیرَتِهِ کَمَا أَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْ مُوسَی{{ع}}فِی مِیعَادِ رَبِّهِ وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی‏ وَ فَسَّرَ النَّبِیُّ ص عَنْ حَالِهِ أَنَّهُ مَا أَکَلَ وَ لَا شَرِبَ وَ لَا نَامَ وَ لَا اشْتَهَی شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فِی ذَهَابِهِ وَ مَجِیئِهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً شَوْقاً إِلَی رَبِّهِ فَإِذَا دَخَلْتَ مَیْدَانَ الشَّوْقِ فَکَبِّرْ عَلَی‏ نَفْسِکَ وَ مُرَادِکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ دَعْ جَمِیعَ الْمَأْلُوفَاتِ وَ اصْرِفْهُ عَنْ سِوَی مَعْشُوقِکَ وَ لَبِّ بَیْنَ حَیَاتِکَ وَ مَوْتِکَ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَکَ وَ مَثَلُ الْمُشْتَاقِ مَثَلُ الْغَرِیقِ لَیْسَ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا خَلَاصُهُ وَ قَدْ نَسِیَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ دُونَه}}،‏ مصباح الشریعة باب ۹۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۱

چیستی شوق

رابطه شوق و خوف

مبدأ شوق به خدا

بالاترین درجات شوق

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. علوی تراکمه‌ای، سید مجتبی، شرح خطبه متقین در نهج البلاغه.
  2. نراقی، معراج السعاده، ص۶۷۲.
  3. «وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ‏] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَاب»؛ نهج البلاغه، ص ۳۰۳.‏
  4. ر.ک. علوی تراکمه‌ای، سید مجتبی، شرح خطبه متقین در نهج البلاغه.
  5. ر.ک. بهجتی اردکانی، محمد حسین، نمی‌از دریای راز.
  6. ر.ک. بهجتی اردکانی، محمد حسین، نمی‌از دریای راز.
  7. .ر.ک. دهقانی، رضا، آینه فضیلت ج ۱ ص ۱۴۸.
  8. ر.ک. علوی تراکمه‌ای، سید مجتبی، شرح خطبه متقین در نهج البلاغه.
  9. ر.ک. دهقانی، رضا، آینه فضیلت ج ۱ ص ۱۴۸.
  10. «الْمُشْتَاقُ لَا یَشْتَهِی طَعَاماً وَ لَا یَلْتَذُّ شَرَاباً وَ لَا یَسْتَطِیبُ رُقَاداً وَ لَا یَأْنَسُ حَمِیماً وَ لَا یَأْوِی دَاراً وَ لَا یَسْکُنُ عُمْرَاناً وَ لَا یَلْبَسُ ثِیَاباً لَیِّنَةً وَ لَا یَقِرُّ قَرَاراً وَ یَعْبُدُ اللَّهَ لَیْلًا وَ نَهَاراً رَاجِیاً بِأَنْ یَصِلَ إِلَی مَا یَشْتَاقُ إِلَیْهِ وَ یُنَاجِیَهُ بِلِسَانِ الشَّوْقِ مُعَبِّراً عَمَّا فِی سَرِیرَتِهِ کَمَا أَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْ مُوسَی(ع)فِی مِیعَادِ رَبِّهِ وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضی‏ وَ فَسَّرَ النَّبِیُّ ص عَنْ حَالِهِ أَنَّهُ مَا أَکَلَ وَ لَا شَرِبَ وَ لَا نَامَ وَ لَا اشْتَهَی شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فِی ذَهَابِهِ وَ مَجِیئِهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً شَوْقاً إِلَی رَبِّهِ فَإِذَا دَخَلْتَ مَیْدَانَ الشَّوْقِ فَکَبِّرْ عَلَی‏ نَفْسِکَ وَ مُرَادِکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ دَعْ جَمِیعَ الْمَأْلُوفَاتِ وَ اصْرِفْهُ عَنْ سِوَی مَعْشُوقِکَ وَ لَبِّ بَیْنَ حَیَاتِکَ وَ مَوْتِکَ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَکَ وَ مَثَلُ الْمُشْتَاقِ مَثَلُ الْغَرِیقِ لَیْسَ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا خَلَاصُهُ وَ قَدْ نَسِیَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ دُونَه»،‏ مصباح الشریعة باب ۹۸.