دروغ: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
*در برخی منابع [[روایت]] شده است که هرقل، امپراتور [[روم]] از [[ابوسفیان]] پرسیده بود: "آیا پیش از آنکه [[محمد]]{{صل}} [[ادعای پیامبری]] کند، نزد شما به [[دروغگویی]] متهم بود یا نه؟" و [[ابوسفیان]] برخلاف میلش [[رسول خدا]]{{صل}} را به [[راستی]] و درستی ستوده بود<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۸۵ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.
*در برخی منابع [[روایت]] شده است که هرقل، امپراتور [[روم]] از [[ابوسفیان]] پرسیده بود: "آیا پیش از آنکه [[محمد]]{{صل}} [[ادعای پیامبری]] کند، نزد شما به [[دروغگویی]] متهم بود یا نه؟" و [[ابوسفیان]] برخلاف میلش [[رسول خدا]]{{صل}} را به [[راستی]] و درستی ستوده بود<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۸۵ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.
*به گفته [[ابن عباس]]، [[کفار]] [[مکه]]، خوب می‌دانستند که [[رسول خدا]]{{صل}} هرگز دروغ نمی‌گوید و او را [[امین]] می‌نامیدند؛ اما باز او را [[انکار]] می‌کردند<ref>الکشاف، ج، ۲، ص ۱۸ و محمد بن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج ۶، ص ۴۱۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.
*به گفته [[ابن عباس]]، [[کفار]] [[مکه]]، خوب می‌دانستند که [[رسول خدا]]{{صل}} هرگز دروغ نمی‌گوید و او را [[امین]] می‌نامیدند؛ اما باز او را [[انکار]] می‌کردند<ref>الکشاف، ج، ۲، ص ۱۸ و محمد بن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج ۶، ص ۴۱۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.
*از دیگر مواردی که به خوبی [[شاهد]] مثال ما در تأیید [[راستی]] و درستی [[رسول خدا]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] است، روایتی است که در بسیاری از [[منابع تاریخی]] از آن یاد شده است و آن، اینکه: در آغاز [[دعوت علنی پیامبر]]، وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر]]{{صل}} بالای کوه [[صفا]] رفت و بانگ زد: "ای [[قریشیان]]!"  
*از دیگر مواردی که به خوبی [[شاهد]] مثال ما در تأیید [[راستی]] و درستی [[رسول خدا]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] است، روایتی است که در بسیاری از [[منابع تاریخی]] از آن یاد شده است و آن، اینکه: در آغاز [[دعوت علنی پیامبر]]، وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر]]{{صل}} بالای کوه [[صفا]] رفت و بانگ زد: "ای [[قریشیان]]!" [[قریش]] گفتند: "این، [[محمّد]] است که از فراز [[صفا]] فریاد می‌زند"، پس همگی جمع شدند و به آنجا رفتند و گفتند: "چه شده است، ای [[محمد]]{{صل}}؟" فرمود: "اگر من به شما بگویم که در پشت این کوه، گروهی سواره هستند، آیا حرف مرا [[باور]] می‌کنید؟" گفتند: "آری، تو در میان ما، متّهم و بدنام نیستی و هرگز دروغی از تو نشنیده‌ایم"؛ فرمود: "اکنون من شما را از عذابی سخت [[بیم]] می‌دهم: ای [[فرزندان]] [[عبدالمطّلب]]! ای [[فرزندان]] [[عبدمناف]]! ای [[فرزندان]] زهره!" و به همین ترتیب، همه خاندان‌ها و تیره‌های [[قریش]] را نام برد. سپس فرمود: "[[خداوند]] به من [[فرمان]] داده است که به [[خویشان]] نزدیکم اعلام خطر کنم و من نمی‌توانم هیچ سودی را در [[دنیا]] و هیچ بهره‌ای را در [[آخرت]]، برای شما تضمین کنم؛ مگر اینکه بگویید: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} و [[ایمان]] بیاورید"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۶؛ دلائل النبوه، ص ۶۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۰ و ابو الفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۴۰۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.
[[قریش]] گفتند: "این، [[محمّد]] است که از فراز [[صفا]] فریاد می‌زند"، پس همگی جمع شدند و به آنجا رفتند و گفتند: "چه شده است، ای [[محمد]]{{صل}}؟" فرمود: "اگر من به شما بگویم که در پشت این کوه، گروهی سواره هستند، آیا حرف مرا [[باور]] می‌کنید؟" گفتند: "آری، تو در میان ما، متّهم و بدنام نیستی و هرگز دروغی از تو نشنیده‌ایم"؛ فرمود: "اکنون من شما را از عذابی سخت [[بیم]] می‌دهم: ای [[فرزندان]] [[عبدالمطّلب]]! ای [[فرزندان]] [[عبدمناف]]! ای [[فرزندان]] زهره!" و به همین ترتیب، همه خاندان‌ها و تیره‌های [[قریش]] را نام برد. سپس فرمود: "[[خداوند]] به من [[فرمان]] داده است که به [[خویشان]] نزدیکم اعلام خطر کنم و من نمی‌توانم هیچ سودی را در [[دنیا]] و هیچ بهره‌ای را در [[آخرت]]، برای شما تضمین کنم؛ مگر اینکه بگویید: {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} و [[ایمان]] بیاورید"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۶؛ دلائل النبوه، ص ۶۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۰ و ابو الفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۴۰۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۱.</ref>.


==[[سیره]] [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سرزنش]] دروغ==
==[[سیره]] [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سرزنش]] دروغ==

نسخهٔ ‏۷ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۳۴

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دروغ (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


مقدمه

صداقت رسول خدا(ص) پیش از بعثت

سیره رسول خدا(ص) در سرزنش دروغ

  • رسول خدا(ص) راستگوترین مردمان بود[۲۲] و در طول ایام حیاتش جز راست نگفت و جز بدان نخواند[۲۳]. هیچ خصلتی نزد آن حضرت، از دروغ، منفورتر نبود و هرگاه مطّلع می‌شد که یکی از اصحابش دروغی گفته، به او بی‌اعتنایی می‌کرد تا آنکه یقین می‌کرد او توبه کرده است[۲۴]. ایشان سخنان غیر واقع، حتی در قالب شوخی را مصداق دروغ دانسته، اصحاب و یارانش را از آن برحذر می‌داشت[۲۵] و می‌فرمود: "وای بر کسی که سخن دروغ گوید تا قومی را بخنداند! وای بر او! وای بر او!"[۲۶] [۲۷].
  • همچنین ایشان، مسلمانان را از دادن وعده‌های دروغ به کودکان بازداشته، آنها را هم از مصادیق دروغ دانسته‌اند[۲۸]. از عبداللّه بن عامر روایت شده است که "روزی پیامبر خدا(ص) به خانه ما آمد و من در حالی که کودکی خردسال بودم، رفتم تا بازی کنم. پس مادرم به من گفت: "عبدالله! بیا تا چیزی به تو بدهم!"پیامبر خدا(ص) فرمود: "می‌خواهی چه چیزی به او بدهی؟" مادرم گفت: "می‌خواهم به او خرما بدهم"؛ پیامبر(ص) فرمود: "بدان که اگر چنین نکنی، برای تو دروغی نوشته می‌شود"[۲۹][۳۰].
  • از موارد دیگری که رسول خدا(ص) آن را از مصادیق دروغ دانسته، رد دعوت با وجود میل شدید به آن خواسته است. صاحب بحارالانوار به نقل از مجاهد از اسماء بنت عمیس می‌نویسد: "من ساقدوش عایشه بودم و او را آماده کردم و به نزد پیامبر خدا(ص) وارد شدیم، در حالی که عده‌ای از زنان نیز با من بودند. به خدا سوگند! نزد پیامبر خدا(ص) از خوراکی جز یک کاسه شیر نبود. پس، پیامبر خدا(ص) مقداری شیر نوشید و سپس کاسه را به دست عایشه داد؛ عایشه از گرفتن کاسه شیر شرم کرد؛ من گفتم: دست پیامبر خدا(ص) را رد نکن! ظرف را بگیر! عایشه با حالت شرم، کاسه را گرفت و مقداری شیر نوشید. پس، حضرت فرمود: "به بقیه زنان هم بده!" آنها گفتند: "ما میل نداریم"؛ فرمود: " گرسنگی و دروغ را با هم جمع نکنید"؛ گفتم: ای پیامبر خدا(ص)، اگر کسی از ما میل به چیزی داشته باشد و بگوید میل ندارم، آیا این دروغ به شمار می‌آید؟ فرمود: "بر او دروغ نوشته می‌شود، گرچه دروغی کوچک باشد"[۳۱][۳۲].
  • گاه اتفاق می‌افتاد که کسی نزد رسول خدا(ص) سخن دروغی می‌گفت؛ اما حضرت برای حفظ آبرویش بزرگوارانه، لبخندی به لبانشان می‌نشاند و می‌فرمود: "او حرفی زند"[۳۳][۳۴].
  • با وجود تمام سختگیری‌های رسول خدا(ص) درباره دروغ و سخن‌هایی که در مذمت آن فرموده؛ اما در مواردی، دروغ را ستوده است؛ مثلاً فرموده است: "خداوند دروغی را که در راه سازش بین مردم گفته شود، دوست و سخن راستی را که از آن مفسده برخیزد، دشمن می‌دارد"[۳۵]. همچنین فرموده است: "دروغ در سه چیز نیکوست: برای مکر در جنگ، دادن وعده به همسر و برقراری سازش بین مردم"[۳۶][۳۷].

دروغ در کلام نبوی(ص)

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شیخ مفید، الاختصاص، ص ۲۳۲؛ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۲، ص ۴۲۶ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۶۲۵.
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۹.
  3. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۳۷ و محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.
  4. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۹.
  5. أَنْتَ الْأَمِينُ أَمِينُ اللَّهِ لَا كَذَبَ وَ الصَّادِقُ الْقَوْلُ لَا لَهْوَ وَ لَا لَعِبَ * أَنْتَ الرَّسُولُ رَسُولُ اللَّهِ نَعْلَمُهُ عَلَيْكَ تَنْزِلُ مِنْ ذِي الْعِزَّةِ الْكُتُبُ
  6. المناقب، ج ۱، ص ۵۶ و بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۳.
  7. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۹-۲۲۰.
  8. علامه امینی، الغدیر، ج ۷، ص ۴۵۳ و محسن امین، اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۱۱۹.
  9. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۰.
  10. ابن ابی عبدالرحمن بن محمد (ابن ابی حاتم)، تفسیر القرآن العظیم، ج ۴، ص ۱۲۸۲؛ جاراللّه زمخشری، الکشاف، ج ۲، ص ۱۸ و جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۳، ص ۹ - ۱۰.
  11. الدر المنثور، ج ۳، ص ۹ - ۱۰ و تفسیر القرآن العظیم، ص ۱۲۸۳.
  12. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۰.
  13. الکشاف، ج ۲، ص ۱۸ - ۱۹ و فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج ۱۲، ص ۵۱۸.
  14. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۰.
  15. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۸۵ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۷.
  16. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۱.
  17. الکشاف، ج، ۲، ص ۱۸ و محمد بن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج ۶، ص ۴۱۶.
  18. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۱.
  19. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۶؛ دلائل النبوه، ص ۶۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۰ و ابو الفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۴۰۴.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۱.
  22. محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۱۰۸ و رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۸.
  23. محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۸، ص ۱۸۰.
  24. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۵؛ ابن حنبل، مسند احمد، ج ۶، ص ۱۵۲؛ بیهقی، السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۶ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۳، ص ۴۵.
  25. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۱۲۷؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۸ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۹۶.
  26. النسائی، سنن الکبری، ج۶، ص۵۰۹؛ مسند احمد، ج۵، ص۵-۶ و المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۴۰۳-۴۰۴.
  27. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۲.
  28. سنن ابن ماجه السنن، ج ۱، ص ۱۸؛ المعجم الکبیر، ج ۹، ص۹۸ و عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ج ۱۱، ص ۱۱۶.
  29. السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۸ و الدر المنثور، ج ۳، ۹۸ ص ۲۹۱.
  30. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۲.
  31. مسند احمد، ج ۶، ص ۴۳۸؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۵۱ و ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۵۴.
  32. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۲-۲۲۳.
  33. محمد بن محمد کوفی بن اشعث، الجعفریات، ص ۱۶۹.
  34. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۳.
  35. مکارم الاخلاق، ص ۴۳۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۲؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۷۹.
  36. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۹؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۷؛ السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۵۱ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۸۷.
  37. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۳.
  38. الخصال، ج ۲، ص ۴۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۴۴۴ و محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۲۲.
  39. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳.
  40. جامع الاخبار، ص ۱۴۸؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۱۹ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص۴۶۸.
  41. احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۱۱۸؛ الامام مالک، کتاب الموطأ، ج ۲، ص ۹۹۰ و جامع الاخبار، ص ۱۴۸.
  42. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۳-۲۲۴.