اجبار: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
اجبار یا اکراه در لغت به‌معنای وادار به کاری کردن<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۱۵۷۰.</ref> و تحمل [[سختی]] و مشقتی است که از [[تحمیل]] خارجی به [[انسان]] می‌رسد<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۲۹.</ref> و در اصطلاح حقوقی اکراه آن است که شخص [[تهدید]] به ضرر شود و بر اثر [[تهدید]] غیر، کاری را انجام دهد که اگر [[تهدید]] جدی نبود، آن کار را انجام نمی‌داد<ref>محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ص۳۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص.۱۱۷؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸.</ref> مثلاً فردی را [[تهدید]] کرده و به او گفته باشند تو باید بروی این [[ضرر]] [[مالی]] را به آن شخص وارد کنی وگرنه این ضرر را به خود تو وارد می‌کنیم و اگر این کار را نکنی چنین و چنان می‌کنیم، مثلاً فلان مقدار از تو [[پول]] می‌گیریم یا تو را می‌کشیم یا به [[زندان]] می‌فرستیم و... این را [[اکراه]] و [[اجبار]] می‌گویند<ref>مسأله ربا، ص۳۳۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۱۷.</ref>
اجبار یا اکراه در لغت به‌معنای وادار به کاری کردن<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۱۵۷۰.</ref> و تحمل [[سختی]] و مشقتی است که از [[تحمیل]] خارجی به [[انسان]] می‌رسد<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۲۹.</ref> و در اصطلاح حقوقی اکراه آن است که شخص [[تهدید]] به ضرر شود و بر اثر [[تهدید]] غیر، کاری را انجام دهد که اگر [[تهدید]] جدی نبود، آن کار را انجام نمی‌داد<ref>محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ص۳۷۶.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص.۱۱۷؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۵۸.</ref> مثلاً فردی را [[تهدید]] کرده و به او گفته باشند تو باید بروی این [[ضرر]] [[مالی]] را به آن شخص وارد کنی وگرنه این ضرر را به خود تو وارد می‌کنیم و اگر این کار را نکنی چنین و چنان می‌کنیم، مثلاً فلان مقدار از تو [[پول]] می‌گیریم یا تو را می‌کشیم یا به [[زندان]] می‌فرستیم<ref>مسأله ربا، ص۳۳۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۱۷.</ref>


گاهی [[اختیار]] در مقابل اکراه به کار می‌رود؛ ولی اکراه بیشتر در امور [[حقوقی]] کاربرد دارد؛ مانند "بیع مُکرَه" و "[[طلاق]] مُکرَه" که [[باطل]] است؛ زیرا یکی از شرایط صحت بیع یا [[طلاق]]، [[اختیار]] است<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۱۷.</ref>.
گاهی [[اختیار]] در مقابل اکراه به کار می‌رود؛ ولی اکراه بیشتر در امور [[حقوقی]] کاربرد دارد؛ مانند "بیع مُکرَه" و "[[طلاق]] مُکرَه" که [[باطل]] است؛ زیرا یکی از شرایط صحت بیع یا [[طلاق]]، [[اختیار]] است<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۱۷.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۲

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اجبار (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مفهوم‌شناسی

اجبار یا اکراه در لغت به‌معنای وادار به کاری کردن[۱] و تحمل سختی و مشقتی است که از تحمیل خارجی به انسان می‌رسد[۲] و در اصطلاح حقوقی اکراه آن است که شخص تهدید به ضرر شود و بر اثر تهدید غیر، کاری را انجام دهد که اگر تهدید جدی نبود، آن کار را انجام نمی‌داد[۳].[۴] مثلاً فردی را تهدید کرده و به او گفته باشند تو باید بروی این ضرر مالی را به آن شخص وارد کنی وگرنه این ضرر را به خود تو وارد می‌کنیم و اگر این کار را نکنی چنین و چنان می‌کنیم، مثلاً فلان مقدار از تو پول می‌گیریم یا تو را می‌کشیم یا به زندان می‌فرستیم[۵].[۶]

گاهی اختیار در مقابل اکراه به کار می‌رود؛ ولی اکراه بیشتر در امور حقوقی کاربرد دارد؛ مانند "بیع مُکرَه" و "طلاق مُکرَه" که باطل است؛ زیرا یکی از شرایط صحت بیع یا طلاق، اختیار است[۷].

اکراه در قرآن

در قرآن کریم آیاتی در مورد عدم اکراه و مختار بودن انسان در قبول دین وجود دارد و به‌معنای آن است که دینداری از روی جبر و تحمیل امکان پذیر نیست: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۸] و أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[۹]. ممکن است علایم و کارکردهای خارجی مانند نماز و حرکات عبادی به اکراه و زور از کسی سر بزند، ولی اینها اعتقاد و باور دینی نیستند؛ لذا اصل دین و باور به آن قابلیت اکراه ندارد[۱۰].

منابع

  1. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم
  2. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

جستارهای وابسته

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۱۵۷۰.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۲۹.
  3. محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ص۳۷۶.
  4. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص.۱۱۷؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۵۸.
  5. مسأله ربا، ص۳۳۳.
  6. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۱۷.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۱۷.
  8. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  9. «آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  10. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۱۷.