اسم مستأثر در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==اسم مستأثر در سجاده نور== {{متن حدیث|فَأَسْأَلُكَ -اللَّهُمَّ- بِالْمَخْزُون...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== | ==مقدمه== | ||
{{متن حدیث|فَأَسْأَلُكَ -اللَّهُمَّ- بِالْمَخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِكَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِكَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۵۰، بند ۵.</ref>. | {{متن حدیث|فَأَسْأَلُكَ -اللَّهُمَّ- بِالْمَخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِكَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِكَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۵۰، بند ۵.</ref>. | ||
«پس از تو درخواست مینمایم -بارخدایا- قسم بنامهای پنهان شدهات، و به [[جمال]] و نیکوییت که پردهها ([[انوار]] [[عزّت]] و جلال و [[عظمت]] و بزرگواریت) آن را (از نظر خلائق و [[آفریده]] شدگان) پوشیده است». | «پس از تو درخواست مینمایم -بارخدایا- قسم بنامهای پنهان شدهات، و به [[جمال]] و نیکوییت که پردهها ([[انوار]] [[عزّت]] و جلال و [[عظمت]] و بزرگواریت) آن را (از نظر خلائق و [[آفریده]] شدگان) پوشیده است». |
نسخهٔ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۹
مقدمه
«فَأَسْأَلُكَ -اللَّهُمَّ- بِالْمَخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِكَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِكَ»[۱]. «پس از تو درخواست مینمایم -بارخدایا- قسم بنامهای پنهان شدهات، و به جمال و نیکوییت که پردهها (انوار عزّت و جلال و عظمت و بزرگواریت) آن را (از نظر خلائق و آفریده شدگان) پوشیده است».
اسماء الهی تعینات، تجلیات، ظهورات ذات الهی و واسطه فیض حقند و فیض الهی از طریق آنها به عالم ملک و ملکوت میرسد، در بین این اسماء همانطور که از روایات بر میآید خداوند دارای اسمی است که برای خود برگزیده است و احدی از آن مطلع نیست حتی پیامبر اسلام(ص) و اوصیاء او. امام باقر(ع) میفرماید اسم اعظم که ۷۳ حرف میباشد پیش ما هست و یک حرف آن نزد خداست که «اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ». این اسم به اسم مکنون و مخزون نیز خوانده شده است و از مراتب غیبی اسم اعظم شمرده میشود. این مطلب را از روایات باب حدوث اسماء کافی میتوان استفاده کرد. که روایت امام باقر(ع) را نقل میکنیم: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»[۲].
«امام باقر(ع) فرمود: اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است، و تنها یک حرف آن نزد آصف بود، آصف آن یک حرف را گفت و زمین میان او و تخت بلقیس درهم نوردید تا او تخت را بهدست آورد، سپس زمین بحالت اول برگشت، و این عمل در کمتر از یک چشم بهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آن را در علم غیب برای خود مخصوص ساخته است وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ».
پس اسم مستأثر الهی از اسماء برگزیده و از مراتب اسم اعظم است، که در نزد خود پروردگار میباشد و هیچ کس حتی نبی اکرم(ص) و سلم هم از آن آگاه نیست. و در روایات نیز به این مطلب اشاره شده است. ابن عربی در فتوحات مکیه ذیل دعای پیامبر(ص): «اللهم انى اسألك بكل اسم سّميته به نفسك او علمت احدا من خلقك او استأثرت به فى علم غيبك» فرموده که این اسم مستأثر از همه ماسوی الله پنهان است، و کسی جز خدا نمیداند و بر آن آگاه نیست[۳]. آقا محمدرضا قمشهای درباره اسم مستأثر مینویسند: «خداوند دارای اسماء و یژهای است که تنها مخصوص خود اوست، هیچ کس جز او آنها را نمیداند و هیچ کس به دانش او احاطه ندارد مگر آنچه را که خدا بخواهد و به واسطه همین اسم مستأثره است که از میان بندگان تنها دانشمندان خدا میترسند، این دانشمندان عبارتند از: پیامبران، فرستادگان و دوستان نزدیک خدا. علّت خشیت و ترس آن است که نامبردگان به اسماء ویژه و مقتضای آنها علم و آگاهی ندارند، چراکه شاید در آن اسماء اموری باشد که باید از آنها به خدا پناه ببرند، چنانکه در دعا وارد شده است: خدایا از تو به تو پناه میبرم: «إلهي أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ»[۴].
همانطور که در پیش به آن اشاره شد، غیب ذات حق تعالی در مرتبه ذات وحدت حق حقیقیه مطلقه که از شدت بطون و غیب بدون واسطه هیچ یک از اسماء و صفات ظاهر نمیگردد، جهت بطون آن مقام احدیت است؛ و اولین تعین الهی بعد از این ماقم غیب و باطن، که واسطه در ظهور مقام واحدیت و ظهور اسماء الهی است، اسم مستأثر الهی میباشد. پس به این معنی اسم مستأثر جهت غیب و بطون ذات الهی است که هیچ ظهوری ندارد و هیچ کس از آن مطلع نمیباشد. صدرالدین قونوی اسماء حق را به دو قسم تقسیم میکند، یک قسم آنهایی که در عالم ظهور کردهاند و مظهردارند. که نیکوکاران کمّل یا از طریق همین ظهورها یا از طریق کشف و شهود آنها را میشناسند و قسم دوم اسمایی که اثری و ظهوری از آنها در عالم نیست و مستأثر در غیب الهیند[۵].
بنابراین معنی، اسم مستأثر، اسم برگزیده الهی است که اولین تعین غیب و بطون ذات الهی میباشد، و واسطه در ظهور مقام واحدیت که مقام ظهور اسماء است، میباشد. این اسم ظهوری و مظهری در خارج ندارد، لذا برای هیچ کس شناخته شده نیست. امام خمینی در شرح دعای سحر احتمال دیگری را در اسم مستأثر میدهند که شاید اسم مستأثر همان مقام غیب باشد و اطلاق اسم بر مقام غیب ذات به این جهت است که خود ذات علامت و نشانه بر ذات است. ایشان در تعلیقیه بر مصباح الانس این نظر را به استادشان مرحوم شاه آبادی نسبت میدهند، و در شرح دعای سحر میفرمایند: (که استاد عارف کامل فرمودهاند که اسم مستأثر همان ذات احدّیت مطلقه حق است؛ زیرا ذات الهی با تعین منشأ ظهور است، امّا ذات مطلقه بدون تعین منشأ ظهور اسماء نمیباشد و اطلاق اسم بر این مقام ذات از باب تسامح در تعبیر است و اطلاق حقیقی نمیباشد[۶].
پس قول دوم در اسم مستأثر این شد که این اسم همان مقام احدیت میباشد، که ذات غیبی حق است و هیچ اثر و ظهوری در خارج ندارد. نظر سومی در اسم مستأثر میباشد که از کلمات امام خمینی در بعضی از کتابهای عرفانی ایشان میتوان استفاده کرد. برای تبیین نظر ایشان بیان این مطلب لازم است، که نحوه ارتباط خداوند با موجودات دیگر از دو طریق است: یکی غیرمستقیم که راه علل و اسباب است و یکی مستقیم که خداوند با تمام اشیاء یک ارتباط خاص وجودی مستقیم دارد، به نحو سریان در همه اشیاء که از اسرار الهی است و کسی از چگونگی آن مطلع نیست. ابن فناری در مصباح الانس بعد از اشاره به نحوه ارتباط اولی در سرّ ارتباط دومی میفرماید که سرّ این ارتباط وحدت ذاتی حق در همه موجودات میباشد که احکام کثرت و وسایط را مستهلک میکند و به همین جهت هرچه غیر حق تعالی در عالم به علیت وصف گردد در واقع معدّ میباشد و مؤثّر حقیقی خدای واحد قهار است[۷].
و جامی در اشعة اللمعات[۸] بر اساس همین دو طریق جذبه و سلوک الی الله را بیان میکند فرق سالک مجذوب و مجذوب سالک را بیان میکند که اگر موجودات در نسبت با حق، حق سبحانه بیواسطه امر احاطه و سریان در او پیداکرد و فیضی هم که برسد بیواسطه است این طریق خاص است که بنده جذبه پیداکرده است و به او مجذوب سالک گویند و اگر به واسطه اموری بود که سلسله ترتیب است فیضی که به او میرسد به واسطه اموری است که سلسله مراتب با او معیت میکند که رونده این راه سالک مجذوب گویند. حال امام خمینی میفرماید جهت ارتباط مستقیم خدا با اشیاء که از آن به سرّ وجودی نام میبرند مظهر اسم مستأثر حق میباشد، که بنابراین نظر همانطور که اسماء الهی مظهر دارند اسم مستأثر نیز مظهر دارد؛ اما همانطور که خود این اسم برگزیده است و کسی از آن مطلع نیست مظهرهای آنکه همان جهت ارتباط غیب مستقیم اشیاء با حق است، کسی از آن مطلع نیست.
امام خمینی در تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم میفرماید: عندي ان الاسم المستأثر ايضا له اثر في العين الا ان اثره ايضا مستأثر فان للاحدية الذاتيه وجهة خاصة مع كل شئ هو سره الوجودي لايعرفها احد الاالله كمال قال ﴿مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا﴾[۹] و لكل وجهه هو موليها فالوجه الغيبيه لها اثر مستأثر غيبى تدبر تعرف[۱۰]. لذا حضرت امام خمینی ترتیب عوالم را که قیصری در شرح فصوص الحکم بیان میکند نمیپسندد و اولین عالم را سر وجودی اشیاء در مقام علم و عیان بیان میکند[۱۱].
از ظاهر کلام امام خمینی در شرح دعای سحر استفاده میشود که اصل این قول از استادشان مرحوم شاهآبادی است و ایشان آن را شرح کردهاند[۱۲] و بر اساس همین نظر در خطبه وصیتنامهشان پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) را مظهر همه اسماء حتی اسم مستأثر میدانند، گرچه کسی جز حق از مظاهر این اسم آگاه نیست.
به نظر میرسد این قول جامعتر و بیشتر مورد پسند است که اسم مستأثر همان طور که امام خمینی میفرمایند مظهری دارد چرا که اسم است و اسم ذات با تعین و وصف خاص است، و اگر اسم است پس ظهور و مظهری دارد و الا تنها مقام ذات مطلق غیرمتعین احدیت که بیواسطه اسم و رسم است، و در مقام و مرتبه قبل از واحدیت که مقام اسماء و صفات است، هیچ ظهور و مظهری ندارد. پس اگر اسم است هر چند اسم برگزیده و مخصوص خودش است، و هیچ کس از آن اطلاعی ندارد، اما مظهر و ظهور دارد و همانطور که امام خمینی فرمودهاند میتواند مظهر و ظهور آن نیز برگزیده باشد و علمش مخصوص خودش باشد اگرچه در وجود آثاری داشته باشد و باز ما هم ندانیم که آن آثار از آن اسم مستأثر است؛ چون نه مظهر آن را کسی میداند و نه خود آن اسم را، و سریان وجودی ذات الهی در همه وجود و این که خودش میفرماید من از سیاهی چشم به سفیدی آن به شما نزدیکترم، یا میفرماید من از رگ گردنتان به شما نزیکتر هستم، یا بحث فطرت الهی و فیض دائمی الهی در بقاء هستی در حالی که هستی غیر از او نیست؛ همه این مطالب دالّ بر این سخن است. و اینکه میفرماید حتی پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) نیز از آن آگاه نیستند و خبر ندارند، شاید بتوان گفت که علم بر آن اسم، فقط مرتبه وجودی ذات واجب الوجود را میخواهد، و اگر کسی در آن مرتبه نیست که نیست، پس فی حد ذاته نمیتواند بر آن اسم علم داشته باشد. و آن اسم و علم به آن، با مرتبه غیب الغیوب و مقام احدیت عین هم است و ذات هیچ ماسوایی در آن مرتبه نیست تا آگاه بر آن شود و آن مقام مخصوص آن ذات است.
پس در اسم مستأثر سه نظر بیان شده است: اولین تعین ذات حق بعد از مقام احدیت که واسطه در ظهور مقام واحدیت است و اولین رتبه اسم اعظم است. و به تعبیر روایت یک حرف از هفتاد و سه حرف اسم اعظم است؛
مقام غیب مطلق ذات حق که مقام احدیت است. و هیچ ظهور و مظهری ندارد و اطلاق اسم بر آن از باب تسامح در تعبیر است؛ اسم مستأثر همان سریان وجودی ذات حق در تمام اشیاء است و نحوه ارتباط مستقیم ذات حق با تمام اشیاء است، بنابراین اسم مستأثر، هم اسم متعین است و هم ظهور دارد؛ گرچه کسی بر آن اسم و مظهر آن آگاه نیست. و ما نیز این قول را پسندیدیم.[۱۳]
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۵۰، بند ۵.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۳۰، بَابُ مَا أُعْطِيَ الْأَئِمَّةُ(ع) مِنِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ، ح۱، همچنین حدیث ۳ به این مطلب اشاره دارد.
- ↑ ابن عربی، فتوحات مکیه، باب ۳۶۵.
- ↑ آقا محمدرضاقمشهای، رساله خلافت کبری، ترجمه و شرح علی زمانی قمشهای، ص۴۱، نشر کانون پژوهش ۱۳۷۸.
- ↑ ابن فناری، مصباح الانس فصل چهارم از فصول فاتحه، ص۱۴.
- ↑ امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه و شرح سید احمد فهری، ص۱۱۵.
- ↑ ابن فناری، مصباح الانس، ص۲۸.
- ↑ جامی، اشعةاللمعات، ص۱۴-۱۵.
- ↑ «هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ امام خمینی، تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم، ص۲۶.
- ↑ امام خمینی، تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم، ص۳۲.
- ↑ امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه و شرح سید احمد فهری، ص۱۷۴.
- ↑ صمدی، قربانعلی، سجاده نور، ج۱، ص ۲۷۷-۲۸۲.