عبدالرحمان بن ابزی خزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
*عبدالرحمان [[غلام]] [[آزاد]] شده [[نافع بن عبد حارث]] است که برخی از مؤرّخان وی را در شمار [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} آورده‌اند و نوشته‌اند: او پُشت سر [[پیامبر]]{{صل}} [[نماز]] خوانده است و موقعی که [[عمر بن خطاب]] به [[مکه]] مشرف شد، [[امیر]] [[مکه]] [[نافع بن عبدالحارث]] که از طرف [[عمر]] [[منصوب]] بود به استقبالش رفت و عبدالرحمن بن ابزی خزاعی را به [[جانشینی]] خود گذاشت، زیرا [[معتقد]] بود او زیاد [[قرآن]] می‌خواند و بر [[احکام]] و [[دین خدا]] [[فقیه]] و آگاه‌تر از دیگران است، آن گاه [[عمر]] این [[انتخاب]] را پذیرفت <ref>اسدالغابه، ج۳، ص۲۷۸؛ و ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۵، ص۴۶.</ref>.
عبدالرحمان [[غلام]] [[آزاد]] شده [[نافع بن عبد حارث]] است که برخی از مؤرّخان وی را در شمار [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} آورده‌اند و نوشته‌اند: او پُشت سر [[پیامبر]]{{صل}} [[نماز]] خوانده است و موقعی که [[عمر بن خطاب]] به [[مکه]] مشرف شد، [[امیر]] [[مکه]] [[نافع بن عبدالحارث]] که از طرف [[عمر]] [[منصوب]] بود به استقبالش رفت و عبدالرحمن بن ابزی خزاعی را به [[جانشینی]] خود گذاشت، زیرا [[معتقد]] بود او زیاد [[قرآن]] می‌خواند و بر [[احکام]] و [[دین خدا]] [[فقیه]] و آگاه‌تر از دیگران است، آن گاه [[عمر]] این [[انتخاب]] را پذیرفت <ref>اسدالغابه، ج۳، ص۲۷۸؛ و ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۵، ص۴۶.</ref>.
*وی سپس ساکن [[کوفه]] شد و از [[شیعیان]] و [[موالیان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} گردید و در [[صفین]] [[حضرت]] را [[یاری]] کرد. او [[نقل]] می‌کند: هشتصد نفر از کسانی که در [[بیعت رضوان]] با [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[بیعت]] کردند، در [[جنگ صفین]] در رکاب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} جنگیدند و از آن جمع، سیصد و شصت نفرشان - از جمله [[عمار یاسر]] - به [[شهادت]] رسیدند<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۰۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به سبب اعتمادی که به عبدالرحمان داشت او را پس از بازگشت از [[صفین]]، به [[حکومت]] و [[امارت]] [[خراسان]] [[منصوب]] کرد<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۷.</ref>.
 
*از او روایاتی در [[فقه]] و... به یادگار مانده است از جمله در [[سنن ابی داود (کتاب)|سنن ابی داود]]<ref>[[سنن ابی داود]]، ج۱، ص۵۳.</ref> و [[سنن بیهقی (کتاب)|سنن بیهقی]]<ref>سن بیهقی، ج۱، ص۲۰۹.</ref> آمده که عبدالرحمن بن ابزی خزاعی گفت: مردی نزد [[عمر بن خطاب]] آمد و گفت: من جنب شدم و آب نیافتم؟ [[عمر]] گفت: پس [[نماز]] نخوان. [[عمار]] فوراً گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]، آیا به یاد می‌آوری که من و تو در سریه‌ای جنب شدیم و آب نیافتیم و تو [[نماز]] نخواندی و من [[تیمم]] کردم و [[نماز]] خواندم، و [[پیامبر]]{{صل}} کار مرا [[تأیید]] کرد. [[عمر]] - از [[عمار]] ناراحت شد - و گفت: "دست بردار ای [[عمار]]، و از [[خدا]] بترس و مرا تخطئه نکن"<ref>{{عربی|اتَّقِ اللَّهَ يَا عَمَّارُ}}</ref>.[[عمار]] به [[عمر]] گفت: اگر بخواهی دیگر این [[حدیث]] را [[نقل]] نمی‌کنم<ref>الغدیر، ج۶، ص۸۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۱۶-۸۱۷.</ref>
وی سپس ساکن [[کوفه]] شد و از [[شیعیان]] و [[موالیان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} گردید و در [[صفین]] [[حضرت]] را [[یاری]] کرد. او [[نقل]] می‌کند: هشتصد نفر از کسانی که در [[بیعت رضوان]] با [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[بیعت]] کردند، در [[جنگ صفین]] در رکاب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} جنگیدند و از آن جمع، سیصد و شصت نفرشان - از جمله [[عمار یاسر]] - به [[شهادت]] رسیدند<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۰۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به سبب اعتمادی که به عبدالرحمان داشت او را پس از بازگشت از [[صفین]]، به [[حکومت]] و [[امارت]] [[خراسان]] [[منصوب]] کرد<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۷.</ref>.
 
از او روایاتی در [[فقه]] و... به یادگار مانده است از جمله در [[سنن ابی داود (کتاب)|سنن ابی داود]]<ref>[[سنن ابی داود]]، ج۱، ص۵۳.</ref> و [[سنن بیهقی (کتاب)|سنن بیهقی]]<ref>سن بیهقی، ج۱، ص۲۰۹.</ref> آمده که عبدالرحمن بن ابزی خزاعی گفت: مردی نزد [[عمر بن خطاب]] آمد و گفت: من جنب شدم و آب نیافتم؟ [[عمر]] گفت: پس [[نماز]] نخوان. [[عمار]] فوراً گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]، آیا به یاد می‌آوری که من و تو در سریه‌ای جنب شدیم و آب نیافتیم و تو [[نماز]] نخواندی و من [[تیمم]] کردم و [[نماز]] خواندم، و [[پیامبر]]{{صل}} کار مرا [[تأیید]] کرد. [[عمر]] - از [[عمار]] ناراحت شد - و گفت: "دست بردار ای [[عمار]]، و از [[خدا]] بترس و مرا تخطئه نکن"<ref>{{عربی|اتَّقِ اللَّهَ يَا عَمَّارُ}}</ref>.[[عمار]] به [[عمر]] گفت: اگر بخواهی دیگر این [[حدیث]] را [[نقل]] نمی‌کنم<ref>الغدیر، ج۶، ص۸۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۱۶-۸۱۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۶: خط ۱۸:


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]
{{منابع}}
#[[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۵


این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

عبدالرحمان غلام آزاد شده نافع بن عبد حارث است که برخی از مؤرّخان وی را در شمار اصحاب پیامبر(ص) آورده‌اند و نوشته‌اند: او پُشت سر پیامبر(ص) نماز خوانده است و موقعی که عمر بن خطاب به مکه مشرف شد، امیر مکه نافع بن عبدالحارث که از طرف عمر منصوب بود به استقبالش رفت و عبدالرحمن بن ابزی خزاعی را به جانشینی خود گذاشت، زیرا معتقد بود او زیاد قرآن می‌خواند و بر احکام و دین خدا فقیه و آگاه‌تر از دیگران است، آن گاه عمر این انتخاب را پذیرفت [۱].

وی سپس ساکن کوفه شد و از شیعیان و موالیان امیرالمؤمنین(ع) گردید و در صفین حضرت را یاری کرد. او نقل می‌کند: هشتصد نفر از کسانی که در بیعت رضوان با پیامبر خدا(ص) بیعت کردند، در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) جنگیدند و از آن جمع، سیصد و شصت نفرشان - از جمله عمار یاسر - به شهادت رسیدند[۲]. امیرالمؤمنین(ع) به سبب اعتمادی که به عبدالرحمان داشت او را پس از بازگشت از صفین، به حکومت و امارت خراسان منصوب کرد[۳].

از او روایاتی در فقه و... به یادگار مانده است از جمله در سنن ابی داود[۴] و سنن بیهقی[۵] آمده که عبدالرحمن بن ابزی خزاعی گفت: مردی نزد عمر بن خطاب آمد و گفت: من جنب شدم و آب نیافتم؟ عمر گفت: پس نماز نخوان. عمار فوراً گفت: ای امیرالمؤمنین، آیا به یاد می‌آوری که من و تو در سریه‌ای جنب شدیم و آب نیافتیم و تو نماز نخواندی و من تیمم کردم و نماز خواندم، و پیامبر(ص) کار مرا تأیید کرد. عمر - از عمار ناراحت شد - و گفت: "دست بردار ای عمار، و از خدا بترس و مرا تخطئه نکن"[۶].عمار به عمر گفت: اگر بخواهی دیگر این حدیث را نقل نمی‌کنم[۷].[۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اسدالغابه، ج۳، ص۲۷۸؛ و ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۵، ص۴۶.
  2. شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۰۴.
  3. تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۷.
  4. سنن ابی داود، ج۱، ص۵۳.
  5. سن بیهقی، ج۱، ص۲۰۹.
  6. اتَّقِ اللَّهَ يَا عَمَّارُ
  7. الغدیر، ج۶، ص۸۳.
  8. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۱۶-۸۱۷.