←زن در دورۀ جاهلی
خط ۹: | خط ۹: | ||
در [[عصر جاهلی]] [[زن]] هیچگونه ارزشی نداشت و وجود [[زن]] و دختر مایۀ ننگ و سرافکندگی بود و نه تنها از [[ارث]] [[محروم]] بود<ref>محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۲۴.</ref> بلکه با [[مرگ]] شوهر، نیز به [[ارث]] برده میشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref>. [[اعراب]] [[زنان]] و [[دختران]] را بدون هیچ گونه محدودیتی به [[نکاح]] خود در میآوردند و یا [[طلاق]] میدادند<ref>عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و السلام، ص۱۹۲.</ref>. آنان حتی از زنده به [[گور]] کردن [[دختران]] نیز ترسی نداشتند: {{متن قرآن|وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ}}<ref>«و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهرهاش (از خشم) سیاه میشود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو میخورد. از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند» سوره نحل، آیه ۵۸ ـ ۵۹</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ}}<ref>«و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۸ ـ ۹</ref>. [[خداوند]]، آنان را [[گمراه]] و [[هدایت]] نیافته معرفی میکند<ref>{{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ}}«به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.</ref>. | در [[عصر جاهلی]] [[زن]] هیچگونه ارزشی نداشت و وجود [[زن]] و دختر مایۀ ننگ و سرافکندگی بود و نه تنها از [[ارث]] [[محروم]] بود<ref>محمد بن حبیب، المحبر، ص۳۲۴.</ref> بلکه با [[مرگ]] شوهر، نیز به [[ارث]] برده میشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref>. [[اعراب]] [[زنان]] و [[دختران]] را بدون هیچ گونه محدودیتی به [[نکاح]] خود در میآوردند و یا [[طلاق]] میدادند<ref>عبدالاسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و السلام، ص۱۹۲.</ref>. آنان حتی از زنده به [[گور]] کردن [[دختران]] نیز ترسی نداشتند: {{متن قرآن|وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ}}<ref>«و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهرهاش (از خشم) سیاه میشود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو میخورد. از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند» سوره نحل، آیه ۵۸ ـ ۵۹</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ}}<ref>«و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۸ ـ ۹</ref>. [[خداوند]]، آنان را [[گمراه]] و [[هدایت]] نیافته معرفی میکند<ref>{{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ}}«به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.</ref>. | ||
[[زنان]] در [[عصر جاهلی]] از [[حقوق اجتماعی]] و [[انسانی]] [[محروم]] بودند و اختیاری دربارۀ خود و کار خود نداشتند، [[ارث]] نمیبردند، تعداد [[همسر]] برای مردان محدود نبود، [[اخلاق]] [[رذیله]] مانند زینتنمایی و [[خودنمایی]]، [[زنا]] حتی میان شوهرداران آنها و عجیبتر از همه انجام [[اعمال]] [[حج]] به صورت عریان میان آنان شایع بود<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۴، ص۱۵۱ـ۱۵۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۲۰۱ـ۲۰۳.</ref> | |||
[[زن]] [[عرب]]، نقش مهمی در [[حیات اجتماعی]] [[عصر جاهلی]] در [[جنگ]] و [[صلح]] ایفا میکرد، در [[جنگها]] به سبب درخواست و [[برانگیختن]] [[غرور]] و [[غیرت]] شوهر خود شرکت میکرد و به مداوای مجروحان و آب دادن به جنگجویان میپرداخت و در زمان [[صلح]] و [[امنیت]]، وقت خود را در کمک به شوهر یا در آشپزی و تهیۀ [[غذا]] برای [[همسر]] خود و دوشیدن شیر گوسفندان میگذراند و یا به رشتن پشم و بافتن آن صرف میکرد و نیز در بسیاری از مواقع کارهایی نظیر [[تجارت]]، دایگی، آوازهخوانی، بافندگی و دباغی پوست میپرداخت تا از این طریق، ثروتی به [[دست]] آورد و تکیهگاه و پشتوانۀ [[زندگی]] خود قرار دهد<ref>سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۵۷ـ ۳۵۸.</ref>.<ref>[[سعیده سلطانی مقدم|سلطانی مقدم]]، [[عصر جاهلیت (مقاله)|مقاله «عصر جاهلیت»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۸۸ ـ۹۰.</ref> | [[زن]] [[عرب]]، نقش مهمی در [[حیات اجتماعی]] [[عصر جاهلی]] در [[جنگ]] و [[صلح]] ایفا میکرد، در [[جنگها]] به سبب درخواست و [[برانگیختن]] [[غرور]] و [[غیرت]] شوهر خود شرکت میکرد و به مداوای مجروحان و آب دادن به جنگجویان میپرداخت و در زمان [[صلح]] و [[امنیت]]، وقت خود را در کمک به شوهر یا در آشپزی و تهیۀ [[غذا]] برای [[همسر]] خود و دوشیدن شیر گوسفندان میگذراند و یا به رشتن پشم و بافتن آن صرف میکرد و نیز در بسیاری از مواقع کارهایی نظیر [[تجارت]]، دایگی، آوازهخوانی، بافندگی و دباغی پوست میپرداخت تا از این طریق، ثروتی به [[دست]] آورد و تکیهگاه و پشتوانۀ [[زندگی]] خود قرار دهد<ref>سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۵۷ـ ۳۵۸.</ref>.<ref>[[سعیده سلطانی مقدم|سلطانی مقدم]]، [[عصر جاهلیت (مقاله)|مقاله «عصر جاهلیت»]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۸۸ ـ۹۰.</ref> |