هانی بن عروه مرادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
[[پرونده:مرقد هانی بن عروه.jpg|بندانگشتی|250px|مرقد هانی بن عروه در کوفه، عراق.]]
[[پرونده:مرقد هانی بن عروه.jpg|بندانگشتی|250px|مرقد هانی بن عروه در کوفه، عراق.]]


از [[پیشگامان]] [[شهادت]] در [[نهضت حسینی]] بود که پیش از [[مسلم بن عقیل]] به [[شهادت]] رسید. هانی، از صحابۀ [[پیامبر]] بود و آن [[حضرت]] را دیده و با وی مصاحب داشت. بزرگ قبیلۀ "مراد" بود و در [[کوفه]] می‌زیست. در رکاب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، نیز در سه [[جنگ جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] شرکت داشت. در حرکت انقلابی [[حجر بن عدی]] بر ضدّ [[زیاد بن ابیه]]، از ارکان مهم به شمار می‌رفت. پس از آنکه "ابن زیاد" بعنوان [[والی]] جدید [[کوفه]] به این [[شهر]] آمد، [[مسلم بن عقیل]]، پس از آنکه هزاران نفر با وی [[بیعت]] کرده بودند، خانۀ هانی را مقرّ پنهانی خویش قرار داد. چون برای [[والی]] روشن شد که در [[نهضت]] [[مسلم]]، هانی از [[زمینه‌سازان]] و چهره‌های مؤثر است، او را دستگیر، زندانی و [[شهید]] کرد<ref>انصار الحسین، ص۱۰۸.</ref>.
==مقدمه==
هانی [[فرزند]] [[عروة بن نمران مرادی]]، کنیه‌اش [[ابویحیی]] از [[قبیله]] مذحج [[کوفه]] بود. او و پدرش عروه هر دو از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و از [[شیعیان]] به نام [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودند. [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] در جنگ‌های [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن حضرت جنگید و [[امام]]{{ع}} را [[یاری]] نمود<ref>ابصار العین، ص۱۲۵؛ و ر.ک: تاریخ طبری وقایع سال ۶۰ و ۶۱ ه.ق.</ref>. در حرکت انقلابی [[حجر بن عدی]] بر ضدّ [[زیاد بن ابیه]]، از ارکان مهم به شمار می‌رفت.


هانی در [[کوفه]]، [[موقعیت]] ویژه‌ای داشت. چندین هزار مرد مسلح و [[سلاح]] بر دوش، زیر [[فرمان]] داشت و از بزرگان و اشراف این [[شهر]] محسوب می‌شد<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۷۲۳.</ref>. حتّی [[ابن زیاد]] که [[والی بصره]] و [[کوفه]] بود، به وی [[احترام]] می‌گزاشت و در [[کوفه]] به [[عیادت]] هانی آمد. ولی چون هانی به [[مسلم بن عقیل]] [[پناه]] داده بود و حاضر نشد او را [[تسلیم]] [[ابن زیاد]] کند، مورد [[غضب]] قرار گرفت و توهین و [[شکنجه]] و سپس [[شهید]] شد<ref>الأعلام، زرکلی، ج۸، ص۶۸.</ref>. هانی را پس از [[دستگیری]] و گفتگوهای [[تندی]] که با [[ابن زیاد]] داشت، [[دست]] بسته به بازار گوسفندفروشان برده و کشتند. قاتلش "رشید ترکی"، [[غلام]] [[ابن زیاد]] بود. [[شهادت]] او روز ترویه (هشتم ذیحجه سال ۶۰) بود.
[[مسعودی]] مؤرخ معروف می‌نویسد: [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] از بزرگان و شخصیت‌های والای [[کوفه]] به شمار می‌رفت و در رکاب او چهار هزار نیروی سواره نظام و هشت هزار نیروی پیاده نظام بودند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۴-۱۴۱۵؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۹.</ref>


درباره وی، [[عبدالله بن زبیر]] [[اسدی]] اشعاری گفته که مطلع آن چنین است: {{عربی|إِذَا كُنْتَ لَا تَدْرِينَ بِالْمَوْتِ فَانْظُرِي * إِلَى هَانِئٍ بِالسُّوقِ وَ ابْنِ عَقِيلٍ}}<ref>الحسین فی طریقه الی الشهاده، ص۷۱.</ref>.
==[[هانی بن عروه مرادی|هانی]] و [[بیعت]] با [[مسلم بن عقیل]]==
وی با همه [[نفوذ]] و قدرتی که داشت پس از [[هلاکت]] [[معاویه]] و اطلاع از [[هجرت امام حسین]]{{ع}} به [[مکه]] با جمعی از بزرگان [[کوفه]] از [[حضرت حسین]]{{ع}} [[دعوت]] کردند برای [[رهبری]] [[امت اسلامی]] به [[کوفه]] تشریف آورد و هنگامی که [[مسلم بن عقیل]] از طرف [[امام]]{{ع}} به [[کوفه]] آمد با او [[بیعت]] کرد و تا پای [[جان]] از او [[حمایت]] نمود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۵.</ref>


هانی، هنگام [[شهادت]]، ۸۳ و به قولی ۹۰ سال داشت. روزی به [[شهادت]] رسید که [[امام حسین]]{{ع}} از [[مکه]] به طرف [[کوفه]] حرکت کرد. [[قبر]] او در [[کوفه]] پشت [[قبر]] [[مسلم بن عقیل]] مشهور است و [[زیارتگاه]] [[اهل]] ولاست. در [[مفاتیح الجنان]] و کتب [[زیارت]]، زیارتنامه‌ای برای آن [[شهید]] ذکر شده است: {{متن حدیث|سَلاَمُ اللهِ الْعَظِيمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَيْكَ يَا هَانِيَ بْنَ عُرْوَةَ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲۹.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۹.</ref>.
==[[عیادت]] [[ابن زیاد]] از [[هانی بن عروه مرادی]]==
موقعی که [[ابن زیاد]] از [[بصره]] برای [[حکومت]] به [[کوفه]] وارد شد تا جلوی پیش‌روی حضرت [[مسلم بن عقیل]] و [[یاران]] او را بگیرد، در ابتدا برای نزدیکی به [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] به [[عیادت]] او رفت و [[عمارة بن عبد سلولی]] یکی از [[شیعیان]] و علاقه‌مندان به [[امام حسین]]{{ع}} از [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] خواست که او را در این [[دیدار]] به [[قتل]] برساند، اما [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] این پیشنهاد را نپذیرفت و حاضر به کشتن [[ابن زیاد]] نشد. [[ابن زیاد]] برای بار دوم به [[خانه]] [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] رفت تا از [[شریک بن اعور]] که همراه او از [[بصره]] به [[کوفه]] آمده بود [[عیادت]] نماید. در این [[دیدار]] هم [[شریک]] به [[مسلم بن عقیل]] که در [[خانه]] [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] مخفی بود پیشنهاد داد، [[ابن زیاد]] را در این [[ملاقات]] به [[قتل]] برساند. اما [[مسلم بن عقیل]] حاضر به این کار نشد و [[ابن زیاد]] بدون حادثه‌ای [[شریک]] را [[ملاقات]] کرد و به کاخ خود بازگشت<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۵-۱۴۱۶.</ref>.


==[[شهادت]] [[هانی بن عروه مرادی|هانی]]==
موقعی که [[ابن زیاد]] اطلاع یافت [[مسلم بن عقیل]] در [[خانه]] [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] مخفی شده و [[منزل]] او محل رفت و آمد [[شیعیان]] و مرکز [[برنامه‌ریزی]] بر ضد دستگاه [[حکومتی]] او شده سخت برآشفت و با نقشه و [[تزویر]] از [[محمد بن اشعث]] و [[اسماء بن خارجه]] و [[عمرو بن حجاج زبیدی]] از بزرگان سرشناس [[کوفه]] خواست [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] را با [[احترام]] به کاخ [[حکومتی]] [[دعوت]] کنند تا با او [[مذاکره]] و [[گفت‌وگو]] نماید.
این سه نفر به [[ملاقات]] او رفتند و [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] را برای [[دیدار]] با [[ابن زیاد]] [[دعوت]] کردند و به او [[تعهد]] دادند که گزندی به وی نخواهد رسید. [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] با [[اطمینان]] از این [[ملاقات]] که قصد سویی به او نخواهد شد به همراه آنان به نزد [[ابن زیاد]] رفت اما به محض ورود بر [[این زیاد]] مورد [[اهانت]] قرار گرفت و به او گفت [[منزل]] تو محل رفت و آمد [[شیعیان]] و توطئه‌گران بر ضد [[حکومت]] ما شده و [[مسلم بن عقیل]] در [[منزل]] تو سکنا گزیده است!
[[هانی بن عروه مرادی|هانی]] اگر چه خواست با توجیه و تمهیدی [[ابن زیاد]] را مجاب کند، اما ناگهان جاسوس [[ابن زیاد]] به نام معقل که دائماً در [[خانه]] [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] رفت و [[آمدی]] داشت حاضر شد و [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] متوجه گشت تمام [[اخبار]] [[مسلم بن عقیل]] و [[یاران]] او لو رفته و [[ابن زیاد]] از آنها [[آگاه]] است. در اینجا [[ابن زیاد]] از [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] خواست [[مسلم بن عقیل]] را تحویل دهد اما [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] زیر بار نرفت و گفت او مهمان من است و من چنین کاری نخواهم کرد. در این موقع [[ابن زیاد]] به ضرب و جرح [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] [[همت]] گماشت و با چوب دستی خود بر سر و صورت او زد و او را مجروح کرد به طوری که سر و صورت و لباس [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] به [[خون]] رنگین شد. بعد او را زندانی کرد و [[دستور]] داد [[مسلم بن عقیل]] را هم دستگیر و سرانجام [[مسلم بن عقیل]] با [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] را در روزی که [[امام حسین]]{{ع}} از [[مکه]] ـ روز هشتم یا نهم [[ذی‌حجه]] شصت [[هجری]] ـ به جانب [[کوفه]] حرکت کردند به [[شهادت]] رساند. سپس [[ابن زیاد]] [[دستور]] داد سر [[مسلم بن عقیل]] و [[هانی بن عروه مرادی|هانی]] را از [[بدن]] جدا و برای [[یزید]] فرستاد و [[بدن]] این دو [[شخصیت]] [[الهی]] را ریسمان بستند و در بازار [[کوفه]] کشاندند و بعد در محله جمع‌آوری زباله‌های [[کوفه]] به صورت واژگون به دار آویختند<ref>ر.ک: ارشاد مفید، ج۲، ص۶۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۹؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۹۴؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۴۴.</ref>.
هانی، هنگام [[شهادت]]، ۷۹ و یا ۸۳ و به قولی ۹۰ سال داشت<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۸۸.</ref>. روزی به [[شهادت]] رسید که [[امام حسین]]{{ع}} از [[مکه]] به طرف [[کوفه]] حرکت کرد. [[قبر]] او در [[کوفه]] پشت [[قبر]] [[مسلم بن عقیل]] مشهور است و [[زیارتگاه]] [[اهل]] ولاست. در [[مفاتیح الجنان]] و کتب [[زیارت]]، زیارت‌نامه‌ای برای آن [[شهید]] ذکر شده است: {{متن حدیث|سَلاَمُ اللهِ الْعَظِيمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَيْكَ يَا هَانِيَ بْنَ عُرْوَةَ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۶-۱۴۱۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۹.</ref>


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۱

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام حسین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
پرونده:مرقد هانی بن عروه.jpg
مرقد هانی بن عروه در کوفه، عراق.

مقدمه

هانی فرزند عروة بن نمران مرادی، کنیه‌اش ابویحیی از قبیله مذحج کوفه بود. او و پدرش عروه هر دو از اصحاب رسول خدا(ص) و از شیعیان به نام امیرالمؤمنین(ع) بودند. هانی در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت جنگید و امام(ع) را یاری نمود[۱]. در حرکت انقلابی حجر بن عدی بر ضدّ زیاد بن ابیه، از ارکان مهم به شمار می‌رفت.

مسعودی مؤرخ معروف می‌نویسد: هانی از بزرگان و شخصیت‌های والای کوفه به شمار می‌رفت و در رکاب او چهار هزار نیروی سواره نظام و هشت هزار نیروی پیاده نظام بودند[۲].[۳]

هانی و بیعت با مسلم بن عقیل

وی با همه نفوذ و قدرتی که داشت پس از هلاکت معاویه و اطلاع از هجرت امام حسین(ع) به مکه با جمعی از بزرگان کوفه از حضرت حسین(ع) دعوت کردند برای رهبری امت اسلامی به کوفه تشریف آورد و هنگامی که مسلم بن عقیل از طرف امام(ع) به کوفه آمد با او بیعت کرد و تا پای جان از او حمایت نمود[۴].[۵]

عیادت ابن زیاد از هانی بن عروه مرادی

موقعی که ابن زیاد از بصره برای حکومت به کوفه وارد شد تا جلوی پیش‌روی حضرت مسلم بن عقیل و یاران او را بگیرد، در ابتدا برای نزدیکی به هانی به عیادت او رفت و عمارة بن عبد سلولی یکی از شیعیان و علاقه‌مندان به امام حسین(ع) از هانی خواست که او را در این دیدار به قتل برساند، اما هانی این پیشنهاد را نپذیرفت و حاضر به کشتن ابن زیاد نشد. ابن زیاد برای بار دوم به خانه هانی رفت تا از شریک بن اعور که همراه او از بصره به کوفه آمده بود عیادت نماید. در این دیدار هم شریک به مسلم بن عقیل که در خانه هانی مخفی بود پیشنهاد داد، ابن زیاد را در این ملاقات به قتل برساند. اما مسلم بن عقیل حاضر به این کار نشد و ابن زیاد بدون حادثه‌ای شریک را ملاقات کرد و به کاخ خود بازگشت[۶].

شهادت هانی

موقعی که ابن زیاد اطلاع یافت مسلم بن عقیل در خانه هانی مخفی شده و منزل او محل رفت و آمد شیعیان و مرکز برنامه‌ریزی بر ضد دستگاه حکومتی او شده سخت برآشفت و با نقشه و تزویر از محمد بن اشعث و اسماء بن خارجه و عمرو بن حجاج زبیدی از بزرگان سرشناس کوفه خواست هانی را با احترام به کاخ حکومتی دعوت کنند تا با او مذاکره و گفت‌وگو نماید.

این سه نفر به ملاقات او رفتند و هانی را برای دیدار با ابن زیاد دعوت کردند و به او تعهد دادند که گزندی به وی نخواهد رسید. هانی با اطمینان از این ملاقات که قصد سویی به او نخواهد شد به همراه آنان به نزد ابن زیاد رفت اما به محض ورود بر این زیاد مورد اهانت قرار گرفت و به او گفت منزل تو محل رفت و آمد شیعیان و توطئه‌گران بر ضد حکومت ما شده و مسلم بن عقیل در منزل تو سکنا گزیده است!

هانی اگر چه خواست با توجیه و تمهیدی ابن زیاد را مجاب کند، اما ناگهان جاسوس ابن زیاد به نام معقل که دائماً در خانه هانی رفت و آمدی داشت حاضر شد و هانی متوجه گشت تمام اخبار مسلم بن عقیل و یاران او لو رفته و ابن زیاد از آنها آگاه است. در اینجا ابن زیاد از هانی خواست مسلم بن عقیل را تحویل دهد اما هانی زیر بار نرفت و گفت او مهمان من است و من چنین کاری نخواهم کرد. در این موقع ابن زیاد به ضرب و جرح هانی همت گماشت و با چوب دستی خود بر سر و صورت او زد و او را مجروح کرد به طوری که سر و صورت و لباس هانی به خون رنگین شد. بعد او را زندانی کرد و دستور داد مسلم بن عقیل را هم دستگیر و سرانجام مسلم بن عقیل با هانی را در روزی که امام حسین(ع) از مکه ـ روز هشتم یا نهم ذی‌حجه شصت هجری ـ به جانب کوفه حرکت کردند به شهادت رساند. سپس ابن زیاد دستور داد سر مسلم بن عقیل و هانی را از بدن جدا و برای یزید فرستاد و بدن این دو شخصیت الهی را ریسمان بستند و در بازار کوفه کشاندند و بعد در محله جمع‌آوری زباله‌های کوفه به صورت واژگون به دار آویختند[۷].

هانی، هنگام شهادت، ۷۹ و یا ۸۳ و به قولی ۹۰ سال داشت[۸]. روزی به شهادت رسید که امام حسین(ع) از مکه به طرف کوفه حرکت کرد. قبر او در کوفه پشت قبر مسلم بن عقیل مشهور است و زیارتگاه اهل ولاست. در مفاتیح الجنان و کتب زیارت، زیارت‌نامه‌ای برای آن شهید ذکر شده است: «سَلاَمُ اللهِ الْعَظِيمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَيْكَ يَا هَانِيَ بْنَ عُرْوَةَ»[۹].[۱۰]

منابع

  1. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا
  2. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲

پانویس

  1. ابصار العین، ص۱۲۵؛ و ر.ک: تاریخ طبری وقایع سال ۶۰ و ۶۱ ه.ق.
  2. مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۹.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۱۴-۱۴۱۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۹۹.
  4. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۶۳.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۱۵.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۱۵-۱۴۱۶.
  7. ر.ک: ارشاد مفید، ج۲، ص۶۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۹؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۹۴؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۴۴.
  8. تنقیح المقال، ج۳، ص۲۸۸.
  9. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲۹.
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۱۶-۱۴۱۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۹۹.