ذوالقرنین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | |||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ذوالقرنین در قرآن]] - [[ذوالقرنین در علوم قرآنی]] - [[ذوالقرنین در معارف مهدیت]] - [[ذوالقرنین در معارف و سیره رضوی]]</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
نسخهٔ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۰۹
مقدمه
ذوالقرنین لقب مردی رومی است که نام او را "اسکندروس" ثبت نمودهاند. در بعضی روایات او را "عبدالله بن ضحاک بن معد" نامیدهاند. او پیامبر نبود، اما عالمی دانا بود. ذوالقرنین به معنی صاحب "دو فرق" است. علت نامگذاری او به این لقب را مختلف یاد کردهاند. در روایتی آمده است که او دو بار از طرف قوم خود ضربتی بر سرش وارد شد و از این رو او را ذوالقرنین نامیدند. در برخی روایات نیز گفته شده چون از شرق دور دست تا غرب دوردست سفر کرد و گویا به جایگاه خورشید در شرق و غرب دست یافت از این روی او را صاحب دو قرن (یعنی خورشید در شرق و خورشید در غرب) نامیدهاند. در قرآن کریم در سوره کهف آیه هفتاد و سه تا نود و هفت از ذوالقرنین یاد شده است. در این آیات شریفه خداوند میفرماید: ما به ذوالقرنین در زمین قدرتی استثنایی بخشیدیم، قدرتی که از همه گونه وسیلهای در آن قرار داشت. او بدین وسیلهها به شرق دور تا غرب دور سفر کرد. او در غرب دور به جایی رسید که خورشید در پشت چشمهای گِلفشان یا چشمهای داغ از دیدهها پنهان میشد[۱]. و مردمی که در آنجا زندگی میکردند از سوی ذوالقرنین دعوت به ایمان شدند و هر که تخلف نمود مجازات میشد. سپس با وسیلههایی که در اختیار داشت به سوی شرق دور رفت، دید در آنجا مردمی بدوی زندگی میکنند که حتی از چگونگی ساخت سایهبان و تهیه لباس نیز آگاهی ندارند و عریان زندگی میکنند. سپس به یاری اسبابی که در اختیار داشت به مکانی رفت که در نزدیکی محل سکونت قوم یأجوج و مأجوج بود، آنان قومی وحشی بودند که هیچ گونه حرف را متوجه نمیشدند[۲]. مردم آن ناحیه نزد ذوالقرنین شکایت کردند و گفتند ما حاضریم که هر چه بخواهی حاضر کنیم تا ما را از شر یأجوج و مأجوج رها نمایی و او نیز حصاری بسیار محکم در برابر آنان ساخت و دیگر یأجوج و مأجوج توانایی حمله و غارت اموال در آن ناحیه را پیدا نکردند. ذوالقرنین با لشکرش به ظلمات[۳] رفت و در پی آب حیات بود. آبی که با نوشیدن آن تا قیام قیامت زنده میماند. اما تنها کسی که از لشکر او موفق به این کار شد، حضرت خضر(ع) بود، و اکنون ایشان زنده است و در خدمت امام عصر(ع) به سر میبرد.
رسول خدا(ص) درباره ذوالقرنین فرمود: او بندهای بود از بندگان نیک خداوند که او را حجت بر مردم قرار داده بود. او قوم خود را به سوی خداپرستی و پرهیزکاری دعوت نمود، اما قومش بر فرق سرش ضربتی زدند و او مدتی را از میان قوم خود غایب شد. در آن غیبت قوم ذوالقرنین گمان کردند او به بیابانها رفته و هلاک شده است. اما پس از چندی به میان قوم خود بازگشت و دوباره آنان بر فرق سرش ضربتی وارد نمودند. در این امت نیز شخصی هست که مانند ذوالقرنین بر او جاری خواهد شد. خداوند عزوجل در روی زمین به ذوالقرنین قدرتهایی عنایت کرد و وسیله دستیابی به هر چیزی که میخواست به او داده بود، و شرق و غرب دنیا را درنوردید. خداوند مانند ذوالقرنین برای حضرت قائم(ع) ـ که از اولاد من است ـ نیز قرار خواهد داد، به گونهای که آب و خشکی از کوه و بیابان باقی نخواهد ماند که ذوالقرنین رفته باشد، مگر اینکه حضرت قائم(ع) نیز بدانجا قدم خواهد نهاد و خدا تمام گنجهای زمین و معادن آن را برای حضرتش آشکار خواهد ساخت و ترس را به یاری او میفرستد (و به دل دشمنانش میاندازد). آنگاه به دست او زمین از عدل و داد پر میشود آن گونه که از ظلم و بیداد آکنده شده است[۴].
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هیچ شهری نیست که ذوالقرنین بدانجا رفته باشد مگر این که حضرت مهدی(ع) نیز بدانجا خواهد رفت و آن را آباد مینماید. هر ستمگری را هلاک خواهد کرد و دل مسلمانان (از این انتقام) شفا خواهد یافت. حضرت زیورهای بیت المقدس را برداشته و به شهری وارد میشود که بسیار وسیع است و هزار مرکز تجاری در آن شهر است و هر بازاری صدهزار باب مغازه دارد و آن شهر را فتح خواهد کرد[۵].
پرسش مستقیم
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ شاید منظور از این جمله منطقه "یلو استون" در آمریکا باشد که چشمههای گلفشان و گرم بسیار در آن وجود دارد.
- ↑ ر.ک: یأجوج و مأجوج.
- ↑ شاید منظور از ظلمات، اطراف قطب شمال یا قطب جنوب باشد که نیمی از سال کاملاً شب است، و ممکن بخشی از دنیا باشد که در غیب از زمین واقع شده است.
- ↑ اصول کافی: ج ۱، ص ۲۶۹ و خصال: ج ۱، ص ۲۵۵، ح ۱۳۰ و کمال الدین: ص ۳۹۵ و ۳۹۴ و تفسیر عیاشی: ج ۲، ص ۳۴۰.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۲۷۸-۲۷۹-۲۸۰.