حرص: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-</div>\n<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> +</div>))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>

نسخهٔ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۲

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حرص (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مفهوم‌شناسی

"حرص" به‌معنای "خواستن و تمایل بسیار زیاد به داشتن چیزی" است[۱]و در اصطلاح میل شدید نسبت به امری است و بسته به اینکه آن امر چه باشد، ارزش و اعتبار آن متفاوت می‌شود. مثلاً حرص به علم و کسب دانش خوب است اما حرص در مال‌اندوزی ناپسند است. در روایات اخلاقی، گاهی از الفاظ و اصطلاحاتی استفاده شده است که معنایی نزدیک به حرص دارند مانند: "شُحّ" (بخل) و "شَرَه"[۲].

حرص در قرآن

واژه حرص، مترادف آز، در قرآن کریم پنج بار به کار رفته است. این واژه گرچه در احادیث و متون اخلاقی بار معنایی منفی دارد امّا در قرآن یک بار در معنای اصطلاحی و چهار بار در همان معنای لغوی به‌کار رفته است[۳]. خداوند می‌فرماید: وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ [۴][۵].

بار منفی و مثبت واژه "حرص"

واژه "حرص" به‌طور عام بار معنایی منفی دارد و هرگاه درباره مال، ثروت، مقام و سایر شهوات مادی باشد، مذموم و نکوهیده است. امّا گاهی این واژه درباره آنچه شایسته ستایش است به کار می‌رود، مانند جایی که این صفت پسندیده در سیره تبلیغی پیامبر اکرم (ص) به‌کار رفته است. خداوند شدت اشتیاق پیامبر (ص) برای هدایت بندگان را به حرص تعبیر می‌کند که در آن، حرص با تکیه بر معنای لغوی به‌عنوان صفتی پسندیده به کار رفته است. خداوند می‌فرماید: لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ[۶][۷].

منشأ درونی و بیرونی حرص و راه درمان آن

مهمترین منشأ این رذیلت اخلاقی سوءظن نسبت به خداوند است. امام علی (ع) در فرمان به مالک اشتر، ضمن پرهیز او از مشورت با بخیلان و افراد ترسو، او را از مشورت با افراد حریص نیز برحذر می‌دارد: بخل و ترس و حرص، غرایز مختلفی هستند که یک ریشه دارند و آن، سوءظنّ به خداست[۸]. کسی که به پروردگار و قدرت او در انجام وعده‌هایش برای تأمین رزق و روزی بندگان تلاشگر حسن ظنّ داشته باشد، هرگز برای جمع‌آوری اموال حرص نمی‌ورزد[۹].

در تعالیم دین، کسب مال حلال، بی‌نیازی جستن از دیگران و زندگی همراه با قناعت، موجب مهار حرص و آز دانسته شده است. حرص، آز و دنیاپرستی نسبت به مواهب مادی، در تعالیم دین امری نکوهیده و موجب شر و فساد دانسته شده، ولی چنانچه این حرص و اشتیاق در مسیر کسب علم و تحصیل پاداش الهی و درجات اخروی به کار برود، می‌تواند سودمند باشد و آدمی را در جهت کسب سعادت یاری رساند[۱۰].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج7، ص11؛ مفردات، ص227 و ...
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 47؛ خالقیان، فضل‌الله، مقاله «حرص»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۸۳؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۳.
  3. نک: نحل / ۳۷، یوسف / ۱۰۳، نساء / ۱۲۹ و توبه ۱۲۸
  4. «و آن‌ها را حریص‌ترین مردم ـ حتی حریص‌تر از مشرکان ـ بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آن‌جا) که هر یک از آن‌ها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آن‌ها بیناست»؛ سوره بقره، آیه۹۶.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 47.
  6. به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت است. او اصرار بر هدایت شما دارد! و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است؛ سوره توبه، آیه ۱۲۸
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 47.
  8. «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ، وَيَعِدُکَ الْفَقْرَ، وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الامُورِ، وَلاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ، فَإِنَّ الْبُخْلَ وَالْجُبْنَ وَالْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ»؛ نک: نهج البلاغه، نامه ۵۳
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 48.
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 48.