تاریخچه مسجد جمکران چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== {{پانویس}} +==پانویس== {{پانویس}} ))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]. {{پایان}} {{پایان}} ==پانویس== +]]. {{پایان منبع‌شناسی جامع}} ==پانویس==))
خط ۵۲: خط ۵۲:
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].  
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان منبع‌شناسی جامع}}
{{پایان}}


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۱۶

الگو:پرسش غیرنهایی

تاریخچه مسجد جمکران چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / امامت و ولایت امام مهدی / امامت امام مهدی / دلایل اثبات امامت امام مهدی
مدخل اصلیمسجد جمکران

تاریخچه مسجد جمکران چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید جعفر موسوی‌نسب
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:
«شخصی به نام شیخ حسن بن مثله جمکرانی می‌گوید: من شب سه‌‌‌شنبه، روز هفدهم ماه مبارک رمضان سال ۳۹۳ هجری قمری در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه صدای در منزل را شنیدم درب منزل رفتم دیدم جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند برخیز و طلب امام مهدی (ع) را اجابت کن که تو را می‌خواند. آنها مرا به محلی که اکنون مسجد است آوردند. وقتی که خوب نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن گسترده شده و جوانی در حدود سی‌‌‌ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم پیش او نشسته است. آن پیر حضرت خضر (ع) بود. پس آن پیر مرا بنشاند.
حضرت مهدی (ع) مرا به نام خواند و فرمود: برو به حسن مسلم -که در این زمین کشاورزی می‌کرد- بگو که این زمین شریفی است و حق تعالی این را از زمین‌های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند.
حسن بن مثله می‌گوید: عرض کردم ای مولا و سرورم، لازم است که من دلیل و نشانه‌ای داشته باشم تا مردم حرف مرا قبول کنند. حضرت فرمود: نه، تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما خودمان نشانه‌هایی برای آن قرار می‌دهیم. پیش سید ابو الحسن برو و به او بگو حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله‌ای را که از زمین به‌دست آورده است وصول کند و با آن پول، مسجد را بنا کند... حسن بن مثله می‌گوید: چون مقداری راه رفتم، دوباره مرا بازخواند و فرمود: بزی در گله جعفر کاشانی است. آن را خریداری کن و بدین مکان بیاور، آن را بکش و بر بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی از آن گوشت بخورد، حق تعالی او را شفا خواهد داد. من سپس به خانه برگشتم و تمامی شب را در اندیشه بودم، تا این‌که نماز صبح را خواندم و به سراغ علی منذر رفته و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان موضع شب گذشته رفتیم.
وقتی که رسیدیم، زنجیرهایی را دیدم که طبق فرموده امام (ع) حدود بنای مسجد را نشان می‌داد، سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم، و چون به خانه او رسیدیم، خادمان او گفتند که او بعد از سحر در انتظار شماست و تو از جمکران هستی، به او گفتم: آری. پس به درون خانه رفتم و سید مرا گرامی داشت و بسیار احترام نمود و به من گفت: ای حسن بن مثله، من در خواب بودم که شخصی خطاب به من فرمود: حسن بن مثله نامی از جمکران پیش تو می‌آید، هرچه گوید تصدیق کن و به سخنش اعتماد کن که سخن او سخن ماست. از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم. حسن ماجرای شب گذشته را تعریف نمود.
سید بلافاصله فرمود تا اسب‌ها را زین نهادند و بیرون آورده سوار شدند. وقتی به نزدیک روستای جمکران رسیدند، بین راه گله جعفر کاشانی را دیدند، حسن بن مثله به میان گله رفت و آن بز که از پس همه گوسفندان می‌آمد، پیش حسن دوید. جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آن را ندیده بودم، به‌‌‌هرحال آن بز را به مسجد آورده و ذبح نمودند و چون بیماری از گوشت آن می‌خورد، با عنایت خداوند تبارک و تعالی و الطاف حضرت بقیة اللّه (ع) شفا می‌یافت.
حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفتند و مسجد جمکران را با چوب و دیوار پوشانیدند. سید، زنجیرها و میخ‌ها را با خود به قم برد و در خانه‌اش گذاشت. هر بیمار و دردمندی که خود را بدان زنجیرها می‌مالید، خداوند تعالی وی را شفای عاجل عنایت می‌فرمود؛ ولی پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها پنهان گشت و دیگر کسی آنها را ندید[۱].
مسجد جمکران در حدود شش کیلومتری حرم مطهر حضرت معصومه (س) واقع شده است و همواره پذیرای مشتاقان و شیفتگان حضرتش از نقاط مختلف ایران و جهان می‌باشد.
در طول تاریخ این مسجد، کرامات و معجزات بسیاری در آن‌‌‌جا دیده شده است و شیعیان و علاقمندان حضرت مهدی (ع) از هر سو بار سفر بسته و برای خواندن نماز در این مسجد مسافرت می‌کنند. این مسجد همواره از احترام و قداست خاصی برخوردار است که در طول سال میلیون‌ها زایر را پذیرا است.
از بعضی از علما و مراجع تقلید و بزرگان، معجزات و عنایاتی درباره این مسجد نقل شده که نشان می‌دهد آنان چگونه به این محل مقدس احترام می‌گذاشته‌اند.
از جمله آنها مرحوم آیت اللّه العظمی حائری یزدی -مؤسس حوزه علمیه قم-، مرحوم آیت اللّه العظمی حجت کوه کمری، حضرت امام خمینی قدّس سرّه، آیت اللّه اراکی قدّس سرّه، آیت اللّه گلپایگانی قدّس سرّه، و... را می‌توان نام برد، عنایت و علاقه مقام معظم رهبری به مسجد مقدس جمکران آن قدر زیاد است که طبق گفته مسئولین، بارها به این مسجد مشرف شده‌اند[۲]»[۳].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. شیخ على حائرى یزدى، الزام الناصب، ج ۲، ص ۵۸.
  2. سید جعفر میر عظیمى، مسجد مقدس جمکران، تجلّى‌گاه صاحب الزمان (ع)، چاپ سوّم، ناشر: خود مؤلف، ص ۱۳.
  3. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۹۴-۳۹۷.
  4. الزام النّاصب، شیخ علی یزدی حائری، ج ۲، ص ۵۸.
  5. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۷۲.
  6. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۳۵.