عمل
عمل یعنی کار، فعل و کردار انسان و چیزی که فرد به آن اشتغال دارد. کار به دلیل نوع فعالیت فیزیکی، موجب استواری بدن و نیز موجب استحکام شخصیت معنوی انسان میشود. همچنین عمل در سرنوشت انسان نیز اثرگذار است.
مقدمه
کار و تلاش در زندگی انسان از اهمیتی والا برخودار و در شکلگیری شخصیت آدمی عاملی مؤثر است. این تأثیرگذاری را در وجوه گوناگون زندگی آدمی میتوان در نظر گرفت. انسان با ایجاد کار و فعالیت، موهبتهای الهی را از زمین، معادن، دریاها و... استخراج میکند و از آنها بهره میبرد. بهعبارتی، آدمی در اثر کار به نعمتهای الهی فعلیت میبخشد. خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم. گفت: ای قوم من، خدای یکتا را بپرستید. شما را جز او خدایی نیست. اوست که شما را از زمین پدید آورده و خواسته است که آبادنش دارید[۱][۲].
معناشناسی عمل
عمل، کار، فعل و کردار آدمی و چیزی است که فرد به آن اشتغال دارد. عمل در لغت یعنی فعل عمدی و اختیاری[۳]، صورت خارجی فعل[۴]، کردار و کنش و کار کردن[۵].[۶] کار یعنی صَرف انرژی[۷].[۸]
اهمیت عمل و کار
کار به دلیل نوع فعالیت فیزیکی، موجب استواری بدن و اندام آدمی میشود. از اینرو امام علی (ع) کار را موجب افزایش نیروی انسان میداند و کوتاهی در کار کردن را عامل فُتور و سستی. باید توجه داشت کار تنها در جسم تأثیرگذار نیست، بلکه موجب استحکام شخصیت معنوی نیز میشود. از اینرو در روایات، طلب روزی حلال بر هر مرد و زنی واجب شده و کار کردن و داشتن حرفه، بعد از نماز امری واجب تلقی شده است. انسان در سایه کار به کسب و تجربه و کشف ناشناختهها میرسد و در سایه مسئولیتی که بر عهده میگیرد، وجوه اخلاقی و اجتماعی و خانوادگی خویش را تعالی میبخشد و به حرکت و سیر تکاملی خود در مسیر زندگی، رشد و وسعت میدهد، وضعیت اقتصادی بهتری پیدا میکند و با رعایت حد اعتدال و میانهروی لوازم ضروری برای زندگی و مسائل پیرامون آن را برای خود و خانوادهاش مهیا خواهد کرد[۹].
تأثیر عمل در سرنوشت انسان
از نظر اسلام هیچ عملی بیاثر نیست، کاری که انسان میکند، سخنی که میگوید و اندیشهای که میورزد، در سرنوشت او اثرگذار است. اگر نیک باشد، او را در رسیدن به کمال یاری میکند و اگر بد باشد او را از پیمودن راه کمال باز میدارد و موجب انحطاط رتبه کمالیاش میشود، بنابراین سرنوشت هرکس به وسیله کردار، گفتار و اندیشههای او ساخته میشود. قرآن کریم میفرماید: أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى[۱۰]. در غیر این صورت دعوت انسان به تزكیه و تهذیب و انجام کارهای شایسته، نابخردانه و تلاش او برای رسیدن به کمال بیهوده خواهد بود[۱۱].
تعامل انسان و عمل
روح انسان در آغاز خلقت هرچند قوا و استعدادهای فراوانی دارد منتها هیچ سرمایه بالفعلی ندارد. در زمینهای خالی است که میتوان آن را با چیزی پر کرد. لوح سفید است که میتوان هر نقشی در آن رقم زد. روح انسان به وسیله اعمال او به تدریج شکل میگیرد و ساخته میشود. منظور از عمل، هرچیزی است که از انسان صادر میشود خواه به صورت فعل، خواه به صورت قول و حتی به صورت فکر و اندیشه. قرآن کریم میفرماید: كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۱۲].[۱۳]
رابطه بین پاداش و عمل
عملی که انسان انجام میدهد، دارای دو گونه آثار است:
- نخست آثار قراردادی و اعتباری از قبیل کیفر و پاداشی که به وسیله قانون برای هر عملی معین میشود. همه پیامدهای قانونی اعمال، قراردادی است. قانونگذار انسان باشد یا خدا در این جهت تفاوتی ندارد. تنها تفاوت قانون الهی با قانون بشری در این است که اعتبار کننده در یکی، خدا و در دیگری انسان است.
- دوم، آثار تکوینی که پیرو قانون علیت است. تمامی آثار طبیعی اعمال از این قبیل است. در این باب اعمال ما علت آثار خود بوده و از هر کس و به هر صورت صادر شوند، این آثار را در پی خواهند داشت. تفاوت فاعل هیچ تاثیری در پیدایش آثار افعال ندارد، مثلا کسی که سم میخورد، مسموم میشود، زن باشد یا مرد، کوچک یا بزرگ، مسلمان یا کافر، عرب یا عجم[۱۴].
رابطه اعمال با کیفر و پاداش اخروی
در متون دینی اعم از قرآن و روایات در برابر کردههای نیک و بد انسان، وعده و وعید پاداشهای بزرگ و کیفرهای دهشتناک داده شده است. معیارهایی که ما میشناسیم، از تقدیر و تطبیق این نتیجههای بزرگ بر کردههای انسان، ناتوان است. ما با هیچ معیار شناخته شدهای نمیتوانیم برای فعلی که در چند لحظه اتفاق میافتد، پاداش یا کیفری به عمر ابد مقرر کنیم.
آنچه در قیامت نصیب انسان میشود، نه نتیجه اعتبار و قرارداد است و نه معلول عمل، بلکه خود گفتار و کردار انسان است که با چهره ملکوتی ظاهر میشود و هنگامی که خود عمل، پاداش عمل باشد هیچ ظلمی تصور نمیشود[۱۵].
آیات
قرآن کریم در آیات زیادی این نکته را با بیانهای مختلف یادآور شده است، مانند:
- وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۱۶]. این آیه کریمه دلالت میکند که انسان خود عمل را میبیند، نه نتیجه و محصول آنرا. مقتضای اینکه انسان در قیامت با خود عمل مواجه شود، این است که عمل هرگز از فاعلش جدا نشود[۱۷].
- وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا[۱۸]. آیه کریمه دلالت میکند که خود عمل نزد ایشان حاضر میشود، ولی با صورتی که مناسب آن جایگاه است، نه با صورت کتبی و امثال آن[۱۹].
روایات
روایاتی که از رسول خدا (ص) به دست ما رسیده، دلالت میکنند عمل انسان از بین نمیرود و تا روز قیامت پیوسته همراه انسان است. طبق روایتی حضرت این مطلب را به یکی از اصحاب خویش به نام قیس[۲۰] به این صورت میفرماید: ای قیس پس از دنیا آخرت است، هر چیزی را حسابرسی هست و مراقبی دارد. هر کار نیکی پاداشی دارد و هر کار بدی مجازاتی، مهلتها نوشته شده و آنگاه که تو را مرده در خاک میگذارند، موجود زندهای را نیز با تو دفن میکنند همراه تو، اگر بزرگوار باشد تو را احترام میکند و اگر فرومایه باشد، رهایت میکند. روز قیامت او با تو محشور میشود و تو با او برانگیخته میشوی و از تو جز درباره او چیزی نمیپرسند. پس تلاش کن او را شایسته برگزینی که در این صورت به او انس میگیری و اگر ناشایست باشد از کسی جز او مهراس. او همان کارهای توست[۲۱].[۲۲]
تعابیری درباره عمل و کار
برخی از عناوین و تعابیر درباره عمل و کار وجود دارد مانند:
کار اخلاقی
کار اخلاقی کاری است که از عاطفهای عالیتر از تمایلات فردی یعنی عاطفه غیر دوستی سرچشمه میگیرد. کارهای اخلاقی انسانها کارهایی است که انسانها غیر را هم دوست میدارند، به سرنوشت دیگران هم مانند سرنوشت خودشان علاقهمند هستند و از اینکه به غیر، سود یا لذّتی برسد، همان اندازه شادمان میشوند که به خودشان سودی برسد و خودشان به لذّتی برسند[۲۳]. [به عبارت دیگر] کار اخلاقی کاری است که از نظر مبدأ، از میلی ناشی میشود که آن میل مربوط به خود انسان نیست، مربوط به دیگران است (عاطفه غیر دوستی)[۲۴].[۲۵]
کار حکیمانه انسان
کار حکیمانه انسانها عبارت است از کاری که آنها را به کمال لایقشان برساند[۲۶].[۲۷]
کار حکیمانه خداوند
کار حکیمانه خداوند عبارت است از کاری که مخلوق را به کمال لایق خود برساند و نسبت دادن کار و عبث به خداوند به این معنی است که مخلوقی را بیافریند بدون آنکه آن مخلوق را به کمال ممکن و لایقش برساند[۲۸].[۲۹]
کارهای غیر اختیاری
کارهای طبیعی که در بدن صورت میگیرد اصطلاحاً آنها را کارهای غیر اختیاری مینامند[۳۰].[۳۱]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ ؛ سوره هود، آیه ۶۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 647.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۸۷.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۲۲۴.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۷۹.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۲۶-۴۲۷؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 647.
- ↑ نظری به نظام اقتصای اسلام، ص۷۵.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۵۷.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 648.
- ↑ «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن- که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۹۷-۹۹.
- ↑ «نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۹۹-۱۰۰.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۱۹.
- ↑ «و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده میشوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۶.
- ↑ «و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند» سوره کهف، آیه ۴۹.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۳۲۵.
- ↑ منظور قیس بن عاصم بن سنان است که در سال نهم هجری ایمان آورده و به حلم و بردباری شهرت داشته است. میگویند در زمان جاهلیت، شراب را بر خویش حرام کرده بود. در سال نهم هجری با وفد بنیتمیم به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: یا رسول الله به ما پندی بده که از آن بهرهمند شویم. آنگاه حضرت این سخن شیوا را فرمود. شرح او را ابنحجر در تقریب، ص۴۲۶ و ابن عبدالبر در استیعاب، ج۳، ص۲۲۴ آورده است.
- ↑ علی بن حسین صدوق، معانی الاخبار، ص۲۳۳؛ علی بن حسین صدوق، امالی، ص۵۱؛ علی بن حسین صدوق، خصال، ص۱۱۴.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۵.
- ↑ فلسفه اخلاق، ص۳۸.
- ↑ فلسفه اخلاق، ص۳۹.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۸.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۵۳۵.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۵۸.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۵۳۵.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۸.
- ↑ حرکت و زمان، ج۲، ص۶۹.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۹.